سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

از کتاب «ماه به روایت آه» به قلم ابوالفضل زرویی نصرآباد روایت می‌شود

راوی این داستان، «لبابه» همسر حضرت عباس(ع) است.

مهربان‌تر از مادر، محرم‌تر از خواهر، مقاوم‌تر از کوه، زیباتر از حور و روح‌نوازتر از نسیم صبح... این صفات نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر همسرم، فاطمه ام‌‌البنین است. آن قدر مؤدب و محجوب و آرام است که جز به وقت ضرورت سخن نمی‌گوید و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب است که بی‌ترس از ملامت و سرزنش، می‌توانی ساعت‌ها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی.

وقتی همسرم عباس، با لبخند از سخت‌گیری‌های مادرش در تربیت فرزندان می‌گفت و می‌گفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمی‌توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی‌نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد. همواره صحبت‌هایی از این دست را ترفندی از جانب همسرم می‌دانستم که شاید می‌خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد.

امروز در بازار مدینه، با دو زن مسافر از قبیله بنی‌کلاب ملاقات کردم. وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه‌ام، با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل او، اولین سؤالشان، مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد: هنوز هم شمشیر می‌بندد؟

- شمشیر؟! نه.

- پس برادرش درست می‌گفت که از بعد ازدواج، تغییر کرده.

- یعنی می‌گویید مادر همسرم جنگیدن می‌داند؟ ادامه مطلب...



      

با سلام

با توجه به مشخص شدن کاندیداها،اسامی در نظرسنجی جدید ذکر شده است.ضمن تشکر از همه دوستانی که در نظرسنجی قبلی شرکت کردند،خواهشمندم در این نظرسنجی نیز شرکت فرمائید.

با تشکر فراوان

 

 

 





      

با سلام

گرانی بیداد می کند

اهل هیچ حزب و گروهی نبوده و نیستم.اما گرانی بیداد می کند

اهل مبالغه و سیاه دیدن نیستم، اما گرانی بیداد می کند.

اهل چاپلوسی و تزویر نیستم ، اما گرانی بیداد می کند

اهل داد وبیداد نیستم، اما گرانی بیداد می کند

اهل دروغ و ریا نیستم، اما گرانی بیداد می کند

اهل دیدن نیمه خالی لیوان نیستم، اما گرانی بیداد می کند

گرانی بیداد می کند، چون نظارتی نیست

گرانی بیداد می کند ،چون از فکر مردم بیرون رفته اند.

گرانی بیداد می کند ،چون به فکر جیب خودشان هستند

گرانی بیداد می کند ،چون منافع فردی بر منافع ملی برایشان باارزش تر شده است

گرانی بیداد می کند ،چون شیفته قدرت شده اند نه تشنه خدمت

گرانی بیداد می کند ،چون شهدا را یادشان رفته است

گرانی بیداد می کند ،چون امام را یادشان رفته است

گرانی بیداد می کند ،چون ضجه ها و فریادهای آقا یادشان رفته یا خودشان را به کوچه علی چپ زده اند.

گرانی بیداد می کند ،چون خیلی وقت است پای درس اخلاق ننشسته اند تا خود را محاسبه ای بکنند.

خلاصه.آقایان گرانی بیداد می کند.فکری بکنید.





      

با سلام

فرصت های بسیار زیادی را در این نظام متاسفانه به علت عدم برنامه ریزی مناسب در وقت خود تبدیل به بحران کرده ایم.در بسیاری از موضوعات هم به دلیل نه کم کاری روحانیت، بلکه از سر برخورد سلیقه ای و همراه شدن با آن به این آفت مبتلا شده ایم.این که گفتم روحانیت چون بسیاری از این موضوعات مربوط به حوزه مسائی دینی و مذهبی است و توقع این بوده روحانیت پیشقدم شده و نگذارد این فرصت ها تبدیل به بحران شود.فعلا موضوع بحث ما گذشته نیست که آن هم در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد.

آنچه باعث شد تا با ذکر این مقدمه کوتاه این سطور را به روی صفحه کاغذ مجازی بیاورم ، حضور در مجالس متعدد یادبود ،ختم،مراسم هفتم و چهلم است.مراسمی که همگان در آن حضور می یابند و برای همگان نیز تشکیل خواهد شد.

نگاه به این نوع مراسم اگر چه در دین مبین اسلام به یک صورت است اما امروز در شهرهای مختلف طبق سلیقه و نظر خودشان به این موضوع نگاه کرده و بر اساس آن تشکیل می شود.از منظر مرفه بودن و غیر آن نیز نگاه متفاوت شده است.

در تهران شمال آن یک جور و جنوب آن جوری دیگر.

نمونه:« صاحب مراسم را نظاره می کنم که با چه وسواس و دقتی شمعدان های کریستال با شمع های بزرگ و بدون اشک را روی میزی که با ساتن براق و مشگی پوشانده شده، مرتب می کند، دانه دانه کریستال ها را وارسی می کند، حریر صندلی ها را صاف می کند و... دستکش های توری دستش با لباس پر از پولک و منجق دوزی شده اش از دور خیلی به چشم می آید و ظاهرا او همین را می خواهد، تزیینات و دکوراسیون زیبا، لباس ها، صندلی ها و همه چیز صاحب عزا، زیبا و مرتب است، اما کمتر کسی را می بینم که قرآن در دست داشته باشد و برای شادی روح مرده شان آیاتی تلاوت کنند»

«خرید قبر و سنگ، آن هم با قیمت های نجومی و در مکانی خوش آب و هوا و دونبش و به اصطلاح بر خیابان! برگزاری مراسم سوگواری سوزناک و نوای فراق توسط مرثیه خوان و نوازنده نی با اکو 50دقیقه 150هزار تومان، کرایه سالن های مجلل شهر برای برگزاری مراسم ختم، هفتم و چهلم، تهیه، طبخ و سرو انواع غذاهای ایرانی و فرنگی و تهیه انواع حلوا و خرما تزیین شده از اتفاقاتی است که این روزها در دنیای ما زندگان برای شادی روح مردگان صورت می گیرد  .  »

در شهرستان­ها نگاه جور دیگر است.در شهری بالای 250 بنر تسلیت در کل خیابان منتهی به مسجد نصب کرده اند.گروه موزیک در تشیع جنازه در سوتک می دمند و اشگ خلق ا... را درمی آورند.

در یکی از شهرها از ابتدا تا انتهای مراسم 5 مداح خوش صدا چه چه کنان ناله سر میدهند و از کجاس اون کوچه؟چی شد اون خونه برا همه می خوانند.فارغ از یک نکته آموزنده!!

در یک مراسمی بالای 20 دقیقه مجری مراسم از شرکت کنندگان و شخصیت ها و....نام می برد در حالی که کل حاضرین در مراسم 20 نفر نیستند.

   آیین اسلام با توجه به اهداف ذیل تجهیز متوفى را براى خاک‏سپارى واجب کفایى و شرکت در تشییع جنازه و مراسم ترحیم را مستحب مى‏داند     : 

 .1تکریم و احترام مؤمن متوفى: شارع مقدس از تمامى مکلفین مى‏خواهد که به پاس ایمان متوفى به اسلام، با غسل دادن، معطر ساختن، پوشاندن جامه سفید، نمازگزاردن و خاکسپارى او، جسم بى‏جان مؤمن را محترم شمرده و از هتک حرمت به جسم او ممانعت به عمل آید  .
.2
انجام خیرات، مبررات، قرائت فاتحه و طلب آمرزش براى متوفى: اگر چه توشه اصلى این راه پرخطر اعتقاد صحیح و عمل خالص اوست اما هدایاى معنوى مؤمنان نیز بى‏تأثیر نیست  .
3.اعلام تسلیت و تعزیت به وابستگان نسبى و سببى متوفى: حضور سایرین در مراسم مختلف باعث تسلى بازماندگان شده، از شدت غم و اندوه آنان کاسته، تحمل فراغ عزیز از دست رفته را آسان‏تر مى‏سازد.
4.عبرت‏آموزى براى زندگان: شرکت در خاک‏سپارى و سایر مراسم متوفى مى‏تواند یادآور روزى باشد که ما مسافران دنیا دیر یا زود باید از پل مرگ عبور کرده و به عالم برزخ وارد شویم.
      
بدیهى است انجام هر کارى در این قبیل مراسم باید در راستاى تأمین اهداف فوق باشد و از آن جا که در دین اسلام هدف وسیله را توجیه نمى‏ کند، لذا ابزار و وسایل به کار گرفته شده در این مراسم باید مباح و بى‏اشکال باشد.
      
از این منظر، مراسم ترحیمى که امروز میان ما مرسوم است اگر چه حائز نقاط قوت بسیارى است اما اشکالات متعددى مى‏توان یافت. لکن نکته حائز اهمیت این است که ما باید از این مراسم آسیب‏شناسى به عمل آورده، نقاط مثبتى که در راستاى اهداف مذکور است تقویت کرده و در صدد محو نقاط منفى آن باشیم.





      
بخش نظرات

واقعا از افتضاح گذشته!

با سلام

در ایران جشنواره «سبیلواره» برگزارمی کنند و 300 نفر شرکت کننده که بیشتر آن را زنان تشکیل می دهند در آن شرکت می کنند و با عرض شرمندگی بخاطر درج عکس ها ببینید وضعیت چطوری است؟لب به اعتراض وا می کنی چه فحش ها که نثارت نمی کنند؟چه کسی مسؤل است؟

 

ادامه مطلب...



      

با سلام

 امروز بیست و شش فروردین ماه ثبت نام کاندیداهای شوراهای اسلامی شهر روستا آغاز شد.به حق این حرکت در جای خود حرکتی در جهت پیشرفت و آبادانی این مملکت به حساب می آید.اگر چه نوپا بودن آن شاید در ابتدای کار مشکلاتی را برای نظام سیاسی و اجتماعی داشت اما در این مدت بلوغ خوبی صورت گرفته و حرکت در مسیر خودش قرار گرفته و می تواند انشااله در مسیر پیشرفت این نظام مؤثر باشد.

با توجه به تجمیع انتخابات شوراهای اسلامی و ریاست جمهوری نباید این مهم مورد غفلت قرار گیرد.در این میان وظیفه نخبگان و فرهیختگان جامعه نباید فراموش شود و هرکس می تواند در این زمینه نظام را یاری کند نباید دریغ کند.این که چه کسانی در این عرصه حضور یابند از اهمیت خاصی برخوردار است،واقعا افرادی باید احساس تکلیف کنند که ضمن داشتن سابقه اجرایی، از فرصت کافی چهت پیگیری امور برخوردار و نخواهند با یک دست به اصطلاح چند هندوانه را بلند کنند.امروز در محیط های شهری کوچک هستند افرادی که به دلایل متعدد در حال حاضر به چند شغل همزمان مشغولند و از طرفی با سابقه خوب کاری علاقمند به حضور در این عرصه نیز هستند.این قبیل افراد باید بدانند کار در شوراهای اسلامی شهر روستا بسیار سخت و پرمشغله ای است و اگر علاقمندند باید چند کار خود را واگذار و بعد وارد این عرصه شوند.

به نظر می رسد به جای این که الان عده ای بخواهند تصمیم سازی کنند و کار را بصورت تکلیفی وضع کنند، باید بعد از انتخاب افراد با جلسات مشاوره و کارشناسی و ایجاد اتاق فکر ماحصل نظرات را به شورا تقدیم کنند و ابزارهای اجرایی آن را از شورا درخواست کنند.در مقابل شوراهای اسلامی نیز باید ضمن تعامل با این گروهها بصورت مداوم،از نظرات ایشان در پیشرفت امور استفاده کنند.

تجربه تا به امروز این نهاد مردمی نشان داده کمتر تعامل بین گروهها و شورا برقرار بوده و اگر مسئله ای به علت حساسیت های اجتماعی به صحنه عمومی کشیده شده نیز نتوانسته به نحو مطلوب مدیریت شود و بوده اموری که حتی به ضرر مردم انجامیده و دود آن به چشم مردم رفته است.

شوراها نیز نباید خدمت به مردم را فدای امور دیگری نمایند.فلسفه وجودی شان خدمت به مردم است و لاغیر.این را به عنوان یک باور برای خود نهادینه کنند و هر تصمیمی که می تواند برای مردم دردسر ساز باشد را به عنوان حامی و نماینده مردم وتو کند.

از جمله موارد دیگر تدبیر در شهرداری هاست که تعیین شهردار و حتی مجموعه شهرداری به نوعی گره در زلف آقایان شورا خورده است.وقتی تصمیمات کارشناسی انجام گرفت و نوبت به اجرا رسید مهمترین بخش آن اجرای مطلوب و به موقع آن است.اهم و مهم نمودن کارها در شهر از جمله موارد اجتناب ناپذیر است که دست شهردار را خواهد بوسید.

کار برای مردم در نهایت سختی است و این باید آویزه گوش کاندیداهای محترم باشد.

 

 

 





      

پیامبر رفت مسجد، روزهای آخر عمرش بود

به مردم گفت هر کس حقی به گردنش دارد یا حلالش کند یا قصاص

قرار شد مردی پیامبر را قصاص کند

به خاطر ضربه ی چوب دست پیامبر که اشتباهی به او خورده بود

بلال آمد از فاطمه همان را بگیرید

پرسید

پدرم چوب دستی را برای چه می خواهد؟

بلال گفت 

مگر نمی دانید پدرتان دارد با همه وداع می کند

حرفش تمام نشده بود که صدای فاطمه بلند شد

پدرجان! بمیرم به خاطر غم هایت

مرد عرب حاضر نشد به بدن پیامبر ضربه بزند

اما چند روز بعد

بعضی از آن هایی که آن جا حاضر بودند

تنها دختر پیامبر را

تازیانه زدن

 





      

با سلام

وقتی قرار شد او را برای مراسم یادواره شهدا دعوت کنم کمی نگران بودم.شماره تلفنش را پیدا و زنگ تماس به صدا درآمد.با لحنی گرم و ملایم پاسخم را داد و وعده کرد بعد از رسیدن به منزل و دیدن تقویم کاری جوابم را بدهد.

نزدیک ظهر به منزلشان زنگ زدم و بلافاصله پاسخ مثبت داد و قرار شد بیایند.در پوست خودم نبودم.حضور شاعر گرانمایه محمد رضا آقاسی در روستایی برای مغتنم بود.همه شرایط برایشان فراهم و ایشان آمدند.یادم هست وقتی با شور و شوق مردم روبرو شد نزدیک به دو ساعت برنامه اجرا کرد و شبی به یاد ماندنی را برایمان رقم زد.

یادش بخیر وقتی شعر زیر را قرائت کرد بسیار بودند که اشگشان راه را برای دیدن تصویر ایشان بسته بود: ادامه مطلب...



      

 

 

fatemiyeh-hazrate-zahra-l





      

نام پدر: علی محمد

طلوع: 1343/10/01     عروج: 1362/01/22

محل عروج: شرهانی فکه - عملیات والفجر یک


متن بخشی از وصیتنامه ای که هفت رو قبل از شهادتش نوشت:

ادامه مطلب...



      
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم