سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

رمضان، دعوت است و تو مهمان.

رمضان دعوتى است معنوى و تو میهمان خدایى .

مگر نه اینکه مهمان باید به دلخواه صاحبخانه رفتار کند؟

مگر نه اینکه هر چه را میزبان آورد باید تناول کرد و هر جا که او گفت، آرمید؟!...

تو اینک، در کجاى جهانى ؟ و جایگاه تو در پهنه خلقت کجاست؟

براى چه آمده‌اى؟

ادامه مطلب...



      

آغاز بهار قرآن نوید پرواز روح تا اوج ملکوت است
این جلوه زیبای عبودیت پروردگار

برشما مبارک باد


Happy Ramadan





      
هو المحیط

قرار جلسه اون شب تو منزل ما بود در اهواز، با چند نفر از بچه های لشکر
طبق معمول هم دیر آمد خانه و امکان تهیه نان نبود
به اجبار تماس گرفت از لشکر عاشورا مقداری نان آوردند
خوشحال شده بودند که مهدی چیزی از آنها خواسته
درست به تعداد مهمان ها نان برداشت بقیه را برگرداند
نان ها را به دست من داد و تاکید کرد
شما از این نان ها نخورید
گفتم: چرا؟
گفت: این مال رزمندگان است
 مردم این ها را برای رزمندگان فرستاده اند
شما حق استفاده ندارید
 به شوخی گفتم: خوب من هم زن رزمنده هستم
خندید و گفت: باشد
اما شما استفاده نکنید

.......

به یاد شهید مهدی باکری
فرمانده لشکر 31 عاشورا





      

مولایم سلام

سینه مالامال درد و غم،از مصیبتی که امروز بر مردمان مسلمان میانمار می رود.مظلومیت این مردم مسلمان در این قهقرای دموکراسی و پیشرفت و تمدن را باید به چه کسی شکوه کرد جز تو ای آقای ما؟

آقاجان!مبینی و می دانی چه بر این مردم می گذرد.تو را به مظلومیت مادرجانتان قسم.می دانم چشمانتان اشک بار است.می دانم

این روزها که در این دنیای پست همه مشغول رتق و فتق امورات روزمره خود هستند در آن گوشه دنیا مردان و زنان مسلمانی باید به طرز فجیع و وحشتناکی ....

خدایا به تو پناه می برم!

این دنیازدگی و حکومت و ...چه بر سر این انسان که نمی آورد.آنان که در لوای خون آشامان درنده، امروز را می گذرانند آیا نمی دانند در پس امروز فردایی هست؟

این اخبار با دل شما چه می کند؟

«سفر چند روز قبل هیلاری کلینتون به میانمار در مسیر سفرش به قاهره و دیدار با مرسی، تیر خلاص اصلاحات غربی بر پیکر مسلمانان این کشور بود. محور اصلی سفر کلینتون به میانمار بهبود مناسبات امریکا و میانمار اعلام شد و وزیر خارجه آمریکا در دیدار با تین سین، رئیس جمهوری میانمار از دولت این کشور خواست به اصلاحات در این کشور ادامه بدهند تا ثابت کنند که با جامعه جهانی همراه هستند.

پس از این دیدار  تین سین در یک سخنرانی اعلام کرد: مسلمانان روهینگیا باید از کشور اخراج و به اردوگاه‌های پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.

دولت میانمار همچنین به صورت رسمی دستور داد که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین مصوبه کافی بود تا افراطیون بودایی و هندی نزدیک به 72 مسجد را ویران کنند. خشونت‌ها به دنبال حمله به یک اتوبوس حامل مسلمانان در استان راخین کلید خورد و ‍پس از آن از ابتدای فوریه گروه‌های افراطی بودایی، با حمایت و همراهی پلیس و ارتش دست به کشتار گسترده و آتش زدن دهکده ها و مساجد و فراری دادن مسلمانان زدند. دولت میانمار در اقدامی هماهنگ از ورود گروه های امدادی و رسانه های بین المللی به این منطقه جلوگیری کرد و در سکوت مجامع بین المللی نسل کشی گسترده آغاز شد.»

«فاجعه کشتار بیش از 20 هزار نفر از مردم میانمار و تجاوز به بیش از 5 هزار زن مسلمان توسط افراطیون بودایی که در بایکوت کامل خبری رسانه‌های غربی به وقوع پیوسته است، محدود به یک نزاع فرقه‌ای نبوده و بنا بر گزارشات، در راستای تلاش دولت میانمار برای اصلاحات مد نظر امریکا و پس از سفر کلینتون به این کشور اتفاق افتاده است.





      

1-آقای قرائتی درباره شرایط انتظار خاطره‌ای شخصی از شهید مطهری تعریف کرد که ایشان از قول مرحوم راشد می‌گفت: آدم‌ها در فصل زمستان منتظر بهار و تابستان هستند اما در سرما زندگی نمی‌کنند، بلکه خودشان را گرم می‌کنند. شبها منتظر روشنایی روز هستند اما در تاریکی نمی‌مانند، چراغ و لامپ هم روشن می‌کنند. یعنی اینکه انتظار همراه با عمل هست نه صرفا یک حالت و حس.

2-اما شاید جالب‌ترین بخش صحبت‌های آقای قرائتی خاطره‌‌‌ای بود از دیدارش با برخی علمای اهل سنت که در آن با یک منطق ساده، حقانیت مذهب شیعه را برایشان اثبات کرده بود. می‌گفت وقتی از آنها درباره امام مهدی پرسیدم جواب دادند که آخر الزمان می‌آید و عدل و داد را در جهان حاکم می‌کند. گفتم خوب بیایید با هم انتخاباتی در سراسر دنیای اسلام برگزار کنیم و امام زمان را هم انتخاب کنیم! گفتند نمی‌شود. خدا باید انتخاب کند. گفتم اگر قرار است امام آخر را خدا انتخاب کند، پس چرا امام اول را انتخاب نکند؟ امامِ اول را که مردم انتخاب کردند، خوب امام آخر را هم خودشان انتخاب کنند! چرا انتخابِ امامِ آخر دست آنها نباشد؟! اول و آخر ندارد!





      






      
نشانه های آمدن قحطی در ایران !!! 
اوایل دهه شصت نوجوانی بیش نبودم، 
اما خوب به خاطر دارم آن روزهایی را که تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود.   
      

به نام خدا

اولین جلسه مجمع فرهیختگان شهر برزک روز جمعه 23/4/91 به همت جمعی از بخردان شهر و با کمک دانشگاه پیام نور و شهرداری برزک برگزار گردید.

برگزاری چنین همایشی از جمله حلقه ­های مفقوده­ای بود که سالیان سال است مشهود بود و حضور دانشگاهیان در مباحث اجتماعی و سیاسی شهر را در خم کوچه­ ها گم کرده بود.بحمدالله این کار با همت و تلاش بسیار زیاد صورت گرفت.

زحمات دست­اندرکاران را ارج می ­نهیم و خسته ­نباشید گفته و عرایضی هم مرقوم می­کنیم.انشااله مقبول افتد.

Ø     شروع بسیار خوبی شد و همه تلاش دست­اندرکاران باید ادامه دار بودن این اهم باشد چرا که بسیاری از کارها خوب شروع می­شود ولی سریع به بوته فراموشی سپرده می­شود.

Ø     حضور چشم­گیر فرهیختگان نشان از دغدغه داشتن این بزرگواران است که شاید با حضور فیزیکی همراه نباشد اما به همت تکنولوژی می­توان با همه ارتباط را حفظ و حتی نشریه ­الکترونیکی ایجاد کرد.

Ø     شناسایی تخصص این بزرگواران و ایجاد کمیته­ های تخصصی و برگزاری جلسات هر کمیته با حضور مسؤلین شهر می­تواند راهگشای بسیار خوبی برای مشکلات شهری باشد.

Ø     نکته بسیار مهمی که جناب آقای دکتر رفیعی به نحو احسن به آن اشاره کردند در ایجاد شهر بدترین آسیب copy\paste   است که تاکنون مورد غفلت واقع شده است و باید دراولین فرصت نسبت به آن فکر اساسی کرد.

Ø     پیشنهاد ایجاد کرسی­های آزاد اندیشی از جمله کارهایی است که اگر با کارشناسی به آن ورود شود می­تواند مطلوب باشد.

Ø     تعریف اساسی و بنیادین از دو عنوان پرطمطراق«فرهیختگان» و « توسعه» از جمله مباحثی است که نمی­توان به ذوق و سلیق سپرد..تبیین این دو عنوان باید ابتدا بصورت تخصصی و کارشناسی صورت گرفته تا ضمن شفاف بودن، از آُسیب­های احتمالی جلوگیری نمود.

واما:

در فرصت­های به دست آمده که بسیار به لحاظ زمانی کوتاه بوده ولی به کرات اتفاق افتاده و با برخی از دوستان دانشجو و استاد به بحث پرداخته ­ام نگاه متفاوت اغلب دوستان به مباحثی پیرامون مبانی فکری­شان باعث شده کمتر به نتیجه قابل قبولی دست یابیم.

این نگاه متفاوت را البته باید با بحثی که این روزها در حوزه علوم انسانی شده مرتبط دانست.آنچه خروجی علوم انسانی در دانشگاههاست کاملا با مبانی اسلامی متغایر است.این مبالغه نیست بلکه عین واقعیت است اگر چه خیلی هم تلخ باشد.

شدت و ضعف این مسئله البته که قابل انکار نیست اما باز به کلیات خللی نمی­رساند.شاید برخی از اساتید و دانشجویان با مطالعه مبانی اسلامی نظراتی را مطرح که باز قابل جمع خواهد بود اما زمانی خطرناک می­شود که این عزیزان بدون هیچ مطالعه در حوزه مباحث دینی نظرات خود را در این حوزه با اتکاء به منابع خود (مطالعات درسی دانشگاهی و جنبی) بیان کنند.این مسئله ربطی به امروز و دیروز ندارد و شخصیت دکتر شریعتی نیز تحت همین موضوعات سالها در حاشیه قرار گرفته بود و امروز هم متاسفانه بدون حل شدن ریشه­ای موضوع، مجدد پا به عرصه گذاشته و هردوطرف باز بر طبل ادعاهای خود می­کوبند.

ایجاد کرسی­های آزاداندیشی نیز گامی است که می­تواند مبانی را اصلاح کند.این امر اگر چه از سوی مقام معظم رهبری به عنوان یک دغدغه مطرح گردید اما به راستی کو گوش شنوا؟

حقیر مطلبی را با موضوع توسعه و تفاوت­های آن از دیدگاه اسلام و غرب آماده کردم تا در صورت قبول دست­اندرکاران هم ­اندیشی در جلسه قرائت کنم که به دلیل آنچه ضیق وقت دانسته شد مجال بیان آن فراهم نشد که آن را با موضوع «تفاوت توسعه و رشد، از دیدگاه اسلام وغرب»تقدیم می­کنم.




برچسب ها : برزک  ,


      

تفاوت توسعه و رشد

از دیدگاه اسلام وغرب

سوال:

1-    آیا قبول داریم اگر «توسعه» در فرهنگ امروزی ما نخستین سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین ره‌آوردهای غرب‌گرایی و غرب‌زدگی در کشور ماست؟

2-    لفظ توسعه یا ترقی با معنای رشد و تعالی در قرآن مرادف است؟

3-    آیامعنای توسعه را با مفهوم تکامل و تعالی در اسلام انطباق دارد؟

4-    امروزه در زبان رایج سیاست، ملل جهان را به دو دسته تقسیم می‌کنند: توسعه یافته و توسعه نیافته. به‌راستی این توسعه چیست که می‌تواند معیار تقسیم‌بندی قرار بگیرد؟

5-    آیا مفهوم «دستیابی به عدالت اجتماعی» با معنای «توسعه» یکی است؟ آیا «توسعه» به مفهوم «زدودن فقر» نیست؟

6-    برای اینکه جامعه‌ای در کمال سلامت روحی و آسایش معنوی به سر برد آیا باید قاعده و ضابطه‌ی مشخصی را در مصرف و تمتع از لذایذ در پیش بگیرد یا نه؟

7-    آیا انسان باید الگوی مصرف خویش را با توجه به نیازهای حقیقی خویش انتخاب کند؟ یا خیر، باید به حرص و آز و ولع خود برای تمتع هر چه بیشتر میدان رشد بدهد؟

8-    آیا روح دارای اصالت است یا جسم؟

9-    آیا توسعه باید به نیازهای روحی انسان پاسخ بدهد؟ یا نه، فقط باید احتیاجات جسمی او را ـ آن هم بر اساس نیازهای کاذب ـ برآورده سازد؟

10-  آیا هدف توسعه این است که جامعه‌ی انسانی را به تعادل همزمان روحی و سلامت جسمی برساند؟ یا نه، فقط باید زمینه‌ی رشد مادی را برای او فراهم کند؟

      منظور از «توسعه» در جهان امروز، صرفاً توسعه‌ی اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است و اگر گاهی سخن از «توسعه‌ی فرهنگی» هم به میان بیاید مقصود آن فرهنگی است که در خدمت «توسعه‌ی اقتصادی» قرار دارد.

 این دو تصویر را با یکدیگر قیاس کنید:

    تصویر اول جامعه‌ای انسانی را نمایش می‌دهد که در محیط‌های روستایی کثیف، بدون بهداشت و لوازم اولیه‌ی زندگی، در جنگ با عوامل ناسازگار طبیعی مثل سیل و قحطی و فرسایش خاک و اسیر امراضی مثل مالاریا، سل، تراخم و سیاه زخم، همراه با فقر غذایی و بی‌سوادی و جهالت و بلاهت، در خوف دائم از عواملی که علل آنها را نمی‌شناسد و بر سبیل خرافه‌پرستی ریشه‌ی آنها را در مبادی غیبی جست و جو می‌کند، به سر می‌برد.

    تصویر دوم جامعه‌ی انسانی دیگری را نشان می‌دهد که در شهری صنعتی یا نیمه‌صنعتی، برخوردار از بهداشت و ارتباط فردی و جمعی ـ که از غلبه‌ی او بر طبیعت و تسخیر آن حکایت دارد ـ در وضعیتی مطلوب که بر طبق بیان آمارهای رسمی مرگ و میر در آن به حداقل رسیده و دیگر نشانی از مالاریا، سل، تراخم، سیاه زخم و فقر ویتامین و پروتئین بر جای نمانده، هوشیار و آگاه، بهره‌مند از همه‌ی امکانات آموزشی، بدون ترس و خوف، مطمئن و متکی به نفس در جهانی که همه‌ی قوانین آن را و علل حوادث آن را می‌شناسد، زندگی می‌کند.

    خوب؛ حالا این دو تصویر را با هم مقایسه کنید! (هر کس بهتر مقایسه کرد جایزه دارد و جایزه‌ی آن هم یک تور یک‌ماهه به سواحل مدیترانه است!) معلوم است و جای هیچ تردیدی هم در آن نیست که دومی بهتر است.

    اگر ـ العیاذ بالله ـ خداوند هم صراحتاً با اسم و رسم و نشان در قرآن گفته بود که اولی بهتر است، کسی قبول نمی‌کرد چرا که دومی به مذاق هلوع و حریص انسان خوش‌تر می‌نشیند. اما به‌راستی، صرف نظر از آنچه که بر سبیل مطایبه (با روش تبلیغی خود غربی‌ها) گفته شد، کدام‌یک از این دو تصویر زیباتر است؟ باز هم دومی؟

    در همین‌جا باید تذکراً عرض شود که این مقایسه اصلاً از ریشه غلط است. در این قیاس وجوه مقایسه کاملاً مغرضانه انتخاب شده. در تصویر اول جامعه‌ای تجسم یافته که هر چند روستایی و طبیعی است اما از آرمان‌های حیاتی اسلام و احکام آن به طور کامل دور افتاده است، حال آنکه تصویر دوم تصوری کاملاً خیالی و غیر واقعی است از جامعه‌ای صنعتی و ایده‌آل که پارامترهای عدم اعتدال روانی، فساد جنسی و اخلاقی، نابودی عواطف و احساسات بشری، آلودگی‌های مرگبار رادیواکتیویته و جنگ دائمی و کفر و شرک و لامذهبی، از مجموعه‌ی عوامل آن پاک شده است.

مفهوم تکامل و تعالی در قرآن اصالتاً به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است که بازگشت دارد و این تکامل روحانی نه اینچنین است که ضرورتاً با توسعه‌ی مادی بشر ملازمه داشته باشد، بلکه بر عکس ثروت و استقلال در قناعت است، و صحت در اعتدال و پرهیز از تمتع (به معنای قرآنی آن)، و تعالی در از خود گذشتگی و ایثار، و سلامت نفس در غلبه بر امیال نفسانی و شهوات نفس اماره بالسوء است.





      

      مقصود این نیست که در اسلام روح و جسم و معنا و ماده در تعارض و تضاد ذاتی با یکدیگر قرار گرفته‌اند. خیر، روح و جسم و معنا و ماده در اصل و ریشه متحدند و هیچ تضادی بین آن دو وجود ندارد، اما در مراحل اول از آنجا که هر یک از قوای چهارگانه‌ی شهوت و غضب و وهم و عقل منفردا و مجرد از سایر قوا سعی می‌کنند که حاکمیت کل وجود بشر و شخصیت او را در کف خویش بگیرند، باید برای ایجاد اعتدال در میان این قوا از افراط و تفریط در ارضای تمایلات و خواهش‌های آنان پرهیز کرد، چرا که زمینه‌ی تکامل انسانی در اعتدال این قواست که فراهم می‌شود. از این رو اسلام از یک‌سو انسان را فی‌المثل به روزه گرفتن و امساک و قناعت وا می‌دارد و از سوی دیگر مؤکداً او را از زهد و درون‌گرایی مفرط پرهیز می‌دهد و این هر دو با توجه به علت غایی وجود انسان و آن هدفی است که به سوی آن در حرکت است.

 

      منتهای حرکت تکاملی انسان و جهان و تاریخ در قرآن، الله است و این معنا در بسیاری از آیات قرآن مجید با تعبیراتی گوناگون همچون الی ربک المنتهی(1)، الی الله المصیر(2)، ان الی ربک الرجعی(3)، الیه راجعون(4) و... بیان شده است. اصل و ریشه‌ی این حرکت در جوهره و معنای عالم است که جریان دارد و ماده و ظاهر عالم نیز در تبعیت از این حرکت معنوی تغییر پیدا می‌کند. بنابراین، تکامل و تعالی در معارف اسلام به یک حرکت همه‌جانبه که در آن بعد فرهنگی و معنوی‌ دارای اصالت است برمی‌گردد و حال آنکه در غرب تکامل به تطور انسان از صورت‌های پست‌تر حیوانی به صورت‌های تکامل‌یافته اطلاق می‌شود.

      اگر حکومت اسلامی می‌خواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامه‌ریزی کند، اصالتاً باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحله‌ی اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کرده‌اند از سر راه بردارد و از جمله‌ی این موانع فقر مادی است. بنابراین، اولاً توجه به از بین بردن فقر مادی امری تبعی است نه اصلی و ثانیاً هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.

با معیار توسعه، انسان‌ها دو دسته بیشتر نیستند: فقیر و ثروتمند؛ و میزان فقر و غنا نیز «مصرف» است. البته فقر ـ آنچنان که خواهد آمد ـ در اسلام مذموم است(5) و مسلماً جامعه‌ی آرمانی مسلمانان، جامعه‌ی فقیری نیست. اما این نه بدان معناست که ما ضرورتاً ناچار باشیم آرمان توسعه‌یافتگی را بپذیریم، چرا که با پذیرفتن این آرمان، جست و جوی ثروت و تکاثر برای ما اصالت خواهد یافت و ابعاد روحانی و معنوی وجود آدمی تحت‌الشعاع این آرمان به فساد و تباهی خواهد گرایید.

. اگر تمدن یونان ـ که تمدن فعلی غرب بسط و گسترش آن است ـ با آرمان مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون آغاز می‌شود به همین علت است که سیر تاریخ و اجتماع نیز همچون افراد بشر محتاج به تصور غایات یا آرمان‌هایی در فراراه حرکت خویش است تا آنجا که در میان عوام مردم نیز که با فلسفه‌ی یونان و مسائل آن آشنایی ندارند مدینه‌ی فاضله به صورت یک تعبیر رایج وجود دارد و هر کس در ذهن خویش از آن صورتی ساخته است. برای ما شیعیان معنای مدینه‌ی فاضله با حکومت جهانی عدل حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انطباق دارد و این آرمان با مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطونی زمین تا آسمان متفاوت است.

اوتوپیای(6) افلاطونی، غایت حاکمیت انسان ـ به تعبیر غربی آن ـ بر کره‌ی زمین است، حال آنکه حکومت جهانی عدل برای مسلمانان، آرمانی است که در حاکمیت احکام خدا بر اجتماع بشر معنا پیدا می‌کند. همین دو آرمان یا ایده‌آل تاریخی است که یکی به تمدن غرب و سیطره‌ی شیطانی آن در جهت تمتع هر چه بیشتر از نعمات و لذایذ دنیایی می‌انجامد و دیگری به انقلاب اسلامی ایران و برپایی حکومت جهانی اسلام.

همان‌گونه که فرد بشر، بدون اسوه و امام و هدف و آرمان دچار گمگشتگی و سرگردانی می‌شود، جامعه و تاریخ نیز بدون آرمان غایی و مدینه‌ی فاضله نمی‌تواند حیات خویش را استمرار بخشد. لاجرم، همان‌گونه که اسوه و امام میزان قضاوت و داوری افراد انسانی قرار می‌گیرد، جامعه و تاریخ نیز میزان خویش را از مدینه‌ی آرمانی خود کسب می‌کنند. از زمان تألیف مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون قرن‌ها می‌گذرد و در طول این قرن‌ها، و مخصوصاً در قرون اخیر، اوتوپیاهای دیگری نیز توسط نویسندگان و فلاسفه‌ی غربی تصویر شده، اما همه‌ی آنها مبتنی بر مدینه‌ی آرمانی افلاطون است. همه‌ی این اوتوپیاها بلا استثنا در جست و جوی لامکان و لازمانی هستند که در آنجا خدا وجود ندارد، مرگی اتفاق نمی‌افتد، و انسان می‌تواند جاودانه بدون اینکه از مرگ و معاد و آخرت ترس داشته باشد، به کامجویی و تمتع بپردازد. این آرمان واحد در قرن‌های مختلف صورت‌های مختلفی یافته و ایده‌آل توسعه‌یافتگی آخرین صورتی است که به خود گرفته است.

جامعه‌ی توسعه یافته جامعه‌ای است که در آن همه چیز حول محور مادی و تمتع هر چه بیشتر از لذایذی که در کره‌ی زمین موجود است معنا شده و البته برای اینکه در این چمنزارِ بزرگ همه بتوانند به راحتی بچرند یک قانون عمومی و دموکراتیک لازم است تا انسان‌ها را در عین برخورداری از حداکثر آزادی(ولنگاری) از تجاوز به حقوق یکدیگر باز دارد. این توسعه که نتیجه‌ی حاکمیت سرمایه یا سرمایه‌داری و اصالت بخشیدن به اقتصاد نسبت به سایر وجوه حیات بشری است محصول مادی‌گرایی و تبیین مادی جهان و طبیعت است.

آنچه ما در لفظ توسعه‌ی اقتصادی می‌بینیم رفع محرومیت‌ها و فقر و پر کردن شکاف‌هایی است که از ظلم و ستم و بی‌عدالتی نتیجه شده است، اما جامعه‌ی غرب در همین لفظ، مصرف نامحدود و تمتع بیشتر از لذایذ دنیایی را می‌بیند. تحلیل‌های استعمارگرانه‌ی غربی در زمینه‌ی گرسنگی و عدم پیشرفت کشورهای جهان سوم نباید ما را از فلسفه‌ای که پشت لفظ توسعه‌ی اقتصادی نهفته است غافل کند. آن نظرگاهی که پیشرفت را در توسعه‌ی اقتصادی می‌بیند همان نظرگاهی است که معتقد است بزرگ‌ترین مشکل بشر در تمام طول تاریخ تمدن‌ها تولید غذا و مبارزه‌ با طبیعت بوده است و به همین علت اعصار زندگی بشر بر کره‌ی زمین را با روندِ تکامل ابزار تولید انطباق می‌دهند: عصر سنگ، عصر مفرغ، عصر آهن. در این اعتقاد مهم‌ترین خصوصیتی که بشر را از حیوان جدا می‌کند، ابزارسازی اوست. آنها انسان را حیوان ابزارساز تعریف می‌کنند و اینچنین، ورود بشر در عصر تکنولوژی را بزرگ‌ترین واقعه‌ی تاریخ می‌دانند.

کسی نمی‌تواند انکار کند که غایت توسعه‌ی اقتصادی به شیوه‌ی غربی تمتع هر چه بیشتر از لذایذ دنیایی است، حال آنکه در اسلام این تمتع با حیوانیت بشر ملازمه دارد نه با ابعاد انسانی وجود او:

ذرهم یأکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون.(7)

و الذین کفروا یتمتعون و یأکلون کما تأکل الانعام.(8)

آیات قرآن صراحتاً این تمتع را نتیجه‌ی کفر بشر می‌داند. زندگی بشر امروز در مغرب زمین، خود تفسیر عینی این آیات است و ادراک این معنا با کمی تدقیق و تحقیق برای همه ممکن می‌شود.

انسان موجودی است که بین نفس حیوانی و روح خدایی خویش هبوط و عروج دارد. لذتی که پروردگار متعال در ارضای غرایز حیوانی قرار داده است برای راندن بشر در جهت تکامل اوست، به شرط آنکه انسان در محدوده‌ی احکام تشریعی دین که فطری و وجدانی است زندگی کند. با اعراض از این احکام فطری، کار بشر تا بدانجا می‌کشد که نمی‌تواند عزم و اراده‌ی خویش را جز در جهت جست و جوی لذت به‌کار گیرد.

آنچه که بنیان خانواده را در غرب ویران ساخته لذت‌گرایی و تمتع است، و البته این لذت‌گرایی نیز از هبوط بشر غربی و تغییر نسبت او با حق و اصالت دادن به نفسانیت خویش نتیجه می‌شود. این هبوط در وجوه مختلفی بروز و تجلی‌ یافته است که از آن جمله، نابودی خانواده است.

  .........................................................................

 1. نجم/42

     2. آل عمران/28 ؛ نور/42 ؛ فاطر / 18.

      3. علق/8

   4. بقره/46 و 156

  5. منظور از «فقر»، فقر مادی است، نه فقر ذاتی در مقابل غنای پروردگار. این دومی همان فقری است که حدیث نبوی الفقر فخری ـ فقر افتخار من است ـ بدان اشاره دارد.

  6. Utopia  : مدینه‌ی فاضله.

  7. [ای رسول!] این کافران را به خورد و خواب و لذات حیوانی واگذار تا آمال دنیوی آنان را غافل گرداند تا نتیجه‌ی آن را به زودی بیابند؛ حجر/ 3.

  8. آنان که به راه کفر شتافتند، به تمتع و شهوت‌رانی و شکم‌پرستی مانند حیوانات پرداختند؛ محمد/ 12.

 

2





      
   1   2   3   4      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم