ابو عبدالرحمن ؛حجر بن عدی از قبیله کنده و از فضلای صحابه پیامبر می باشد که با وجود کوچکی سن در نزد پیامبر دارای احترام خاص بوده و پرچم دار پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود.[1] او از زهاد و عبادت کنندگان محبوب خدا بود که بسیار نماز میخواند،[2] وی از دلدادگان و عاشقان امیر مؤمنان(ع) بود و از آن حضرت اطاعت مطلق داشت و به خاطر عشق و ارادت کاملش به مولایش علی ـ علیه السّلام ـ پس از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تمام جنگها و حوادث در کنار آن حضرت حضور داشت. او در جنگ جمل شعری در وصف مولای متقیان سرود و به وصایت آن حضرت تصریح کرد :
یا ربنا سلم لنا علیا ادامه مطلب...
خط خطی های یک مبتدی
با سلام
یادش بخیر سال اولی که پا به مدرسه لاجوردی گذاشتم تا الفبا را بیاموزم.معلمم آقای ارمکی بود که خداوند هرکجا هست حافظش باشد.آن روزها ساده بودم.یک بار معلمم بهم گفت: فکر نکن نمی دانم امروز در منزل چه شیطنتی کرده ای؟بعد از صورت نشسته ام هم فهمید ناهار چی خورده ام و گفت به این نشانی که ظهر فلان غذا را خورده ای.از تعجب شاخ درآوردم و باور کردم که معلم از علوم غیب می داند و مدتها بر این باور بودم.غافل از اینکه والدین جداگانه معلم را می بینند و گله های خود را می گویند.
سال دوم آقای ....خدای من ! فامیلی معلمم را یادم نیست.
سال سوم آقای سعید بهنام که در سریال سربداران هنرمندی بود و به وجودش افتخار می کردیم.
سال چهارم آقای معنوی.عجب تنیسی داشت.معرکه بود
سال پنجم آقای لقب دوست.جذبه ای داشت فراموش نشدنی
اول راهنمایی آقای جندقیان.عجب هیبتی داشت!معلم زبان بود.خدا سلامتیش بدهد.آقای فقیه از اصفهان که یک موتور هوندا به قول آن روزهای ما پرشی داشت.همیشه آرزو می کردین روزی سوار آن موتور شویم.آقای .....یادش بخیر سیگار ی زاری بود و همیشه باید از سوپری محل برایش سیگار بخریم.شاید برخی ها بخاطر آن معلم تا الان هم سیگار می کشند.
آقای زارعی با آن شعر خواندن های زیبایش.آقای زائری،فراست همان که مناسبت های مدرسه با گروه تئاتر و سرود شاد بود.پوران که نمایشنامه را می آورد و استعداد احمد مهران فر را شناسایی کرد تا امروز از هنرمندان معروف باشد.
راستی مدیر مدرسه آقای روحانی عزیز
ندیدم انسانی به متانت و وقار ایشان تا امروز.مدیری که عمل او همه را به اطاعت وامی داشت نه دستوراتش.خدا ایشان را حفظ کند
یاد آقای جهانی نیز بخیر.او زحمتکش مدرسه راهنمایی شهید میرزایی آن روز بود.
آقای خادم عزیز.خلاصه همه معلمین خوب دوران مدرسه تا سوم راهنمایی
خلاصه : ای همه آن هایی که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهتان آموختم.روزتان مبارک
سلام به بهار
سلام به این روزها و ماه های بهاری که سرشارند از واقعه
از آداب و رسوم ملی گرفته تا حوادث ملی
از نوروز گرفته تا روز جمهوری اسلامی
و حالا که پا گذاشته ایم در این روزهای اردیبهشتی از سال جدید
مناسبتی عظیم و سازنده را در پیش رو داریم
مناسبتی که یادگار بزرگمرد عرصه دانش بوده، هست و خواهد بود حتی اگر نباشد در بین ما
آری می خواهم از شهید بزگواری سخن بگویم که امام راحلمان درخصوصشان فرمود:
(« مطهری پاره تن اسلام و حاصل عمر من بود»)
آری از شهید مطهری می گویم
او که مطهر بود، مطهر ماند و مطهر رفت
او که تا زمان زنده بودنش همواره کوشید برای اشاعه علم و دانش
و شاگردان زیادی را در این مسیر هدایت نمود
آری او کسی نبود جز شهید مرتضی مطهری
کوچه خلوت بود و صدای جیرجیرک ها پیچیده بود در سیاهی شب
صدای قدم های مرد در کوچه پیچید
آرام و تنها قدم بر می داشت با ذهنی آکنده از افکاری که همیشه او را در بر گرفته بودند
سایه ایی در سیاهی شب نمایان شد
مرد اما مثل همیشه بود، آرام و مطمئن چون رهبرش که دیدار حق را لبیک گفت با دلی آرام و قلبی مطمئن
سایه نزدیک و نزدیک تر می شد
ناگهان صدای گلوله ایی طنین جیرجیرک های شب را خاموش کرد
ناله های مرد سکوت سهمگین حاکم بر فضای کوچه را شکسته بود
آری معلمی از دیار عشق و مهربانی به دست منافقین کوردل به شهادت رسید
و اینگونه بود که روز شهادت او را به پاس زحمات بی دریغش در عرصه علم و دانش و تربیت نسلی آگاه به نام مقدس معلم عطرآگین نمودند.
معلمی شغل انباء الهی است
معلمی مقدس است
پس بوسه می زنیم در این روز بزرگ و عزیز بر دست های شمع های دل سوخته عرصه علم و دانش
و از خدا می خواهیم توفیقمان دهد تا
پروانه وار خواهان سوختن در عشقشان باشیم
چراکه نورشان نور هدایت است
و راهشان راه پیامبران الهی
راهتان پر رهرو باد دبیران ایران اسلامی
با سلام
امروز یازدهم اردیبهشت ماه و چند مناسبت مهم را در خود جای داده است:
1- میلاد صدیقه طاهره زهرای مرضیه سلام الله علیها:
شخصیتی که قدر او نیز همچون قبرش مجهول است و ما مسلمانان از این ذخیره ناب الهی هنوز نتوانسته ایم بهره ببریم.از خداوند منان می خواهیم ما را نسبت به شناخت این مادر پدر و امت به مبارکی این روز یاری بفرماید.انشااله
سیره علمى و عملى فاطمه زهرا(س) در امور تربیتى, چیزى نیست که بتوان ظرافتها و لطافتهاى آن را به قلم آورد و یا اینکه در یک مقال و مقاله بتوان ترسیم کرد.سیره علمى, تا به مرحله عمل نرسد و عملى نگردد, فایده چندانى ببار نمیآورد. از سیره عملى فاطمه(س), در امر تربیت, سخن بگوئیم, وى را بانو و کوثر بیکران و (مادر محبت) معرفى کنیم; ولى خودمان در میدان عمل, بى عارى و بى پروایى بکنیم.
روز زن نیز که همین مناسبت نامگذاری شده وظیفه را بر زنان دوچندان می کند که ما ضمن تبریک به همه زنان بزرگوار برایشان توفیق آرزومندیم.
2- میلاد حضرت امام خمینی(ره):
مردی که بدون تعارف و به اذعان دشمن و دوست به ایران و ایرانی عزت داد.عزتی معنوی که باید صدها سال تلاش می کردیم و به آن می رسیدیم.او خودش را فدای زندگی ما کرد.مائیم که باید قدردانش باشیم و آن هم به عمل ماست.
3- روز جهانی کارگر:
کارگران به معنای واقعی کلمه زحمت کشانند.خط تولید برای این مملکت دست کمی از خط مقدم نبرد با دشمن نیست.چرخه تولید ما به دست اینان است که به حق باید دستشان را بوسید و بر آن افتخار ورزید.عمل شرط مهم آن است.
این روز بر همگان بویِژه صاحبان آن مبارک و میمون باشد.
بسمله صحیفه فضل و کمال معرفت بل که گهی تجلی از نقطه تحت با کند بضعه سید بشر أم ائمه غرر کیست جز او که همسری با شه لا فتی کند
گرچه قرآن کریم ابراهیم علیهالسلام را به عنوان پدر امت اسلامی معرفی مینماید و می فرماید: ادامه مطلب...
سیرت الهی پیامبران که سرمشق انسانها برای رسیدن به مقاماتی چون مظهریت ربوبیت و خلافت انسانی است، بیانگر این توجه خاص به والدین بوده است. از نظر خداوند، احسان به والدین، مقدم بر احسان بر هر کس دیگری حتی زن و فرزند است. (بقره، آیه 38 و نساء، آیه 63)
در این میان مادر، مستحق احسان و نیکی بیشتر در مقایسه با پدر است؛ زیرا وی مدت سی ماه رنج بارداری و شیردادن و بیداری های شبانه روزی را تحمل کرده و سختی های آن را به جان و دل پذیرا شده است. (لقمان، آیه 41 و احقاف، آیه 51) از این رو، احسان به مادر توجه ویژه به او تنها جبران کننده بخشی کوچک از سختی ها و رنج هایی است که در طول سی ماه تحمل کرده است.(همان) ادامه مطلب...
اسرار ازل دارد، در پرده چه غوغایی
سرلوحه خلقت را، تو" ام ابیهایی"
با خاک چه می گویند؟! جان مایه افلاکی
هم کوثرلولاکی ؛ فرقان به دو معنایی
درمان چو پذیرد درد، با گفتن یا زهرا (س)
دیگر چه کسی دارد، حاجت به تمنایی
ای مادرخوبی ها، دل با تو چه آرام است
درقاب قنوت من، آیینه دریایی
سفر استانی رئیس جمهور به استان اصفهان - خرداد 1388
سفر استانی رئیس جمهور به استان اصفهان - 1392
با سلام
بارها شده است که در یک موضوعی خود را سرزنش کرده و برای خود تعهدی ایجاد کرده ام در برخورد مجدد با آن موضوع تکرار اشتباه قبل را نکنم و نشده است. قضاوت زود هنگام را می گویم.مسئله بسیار مهمی که امروز به سادگی از کنار آن رد شده و متاسفانه به راحتی در مورد دیگران قضاوت نابجا می کنیم.
دو مسئله مهم است:
الف.در مورد دیگران قضاوت زودهنگام نکنیم.ابتدا مطمئن شده سپس حکمی جاری کنیم.
ب.بعد از پی بردن به اشتباه جرئت عذرخواهی از طرف مقابل را داشته باشیم.
بیایید همین الان بشینیم یه چرتکه بندازیم ببینیم چقدر در زندگی پیش داوری کردیم و چقدر این پیشداوریهای ما غلط از آب درآمده...فکر کنیم با پیش داوریهای غلطمون چقدر با آبرو و شخصیت انسانها بازی کردیم؟
فلانی چون در نگاه اول نظرمون رو جلب نکرد پس تا آخر دیگه اصلا هرکاری بکنه فایده نداره... (متاسفانه در مملکت ما برخورد اول خیلی مهمه چون تمام شخصیتت رو در همون لحظهی اول مورد نقد و بررسی قرار میدهند و بدون اینکه چیز زیادی ازت بدانند طبقهبندی میکنند.
بعضی ها یکی دوبار درباره شخصیت دیگران بر اساس همان رفتارهای اول قضاوت کرده اند و بعدش اتفاقی ، قضاوتشان درست از آب درآمده و حالا هی پشت سر هم در همان اولین دیدار ، قضاوت خودشان را کرده و بدبختانه آن قضاوت را نیز با افتخار بـه دیگران اعلام می کننـد . در ایـن آدم ها این باور غلط به وجود آمده است که قضاوت زود هنگام درباره دیگران نشانه تجربه بیشتر ، خردمندی ، آدم شناسیو شخصیت شناسی است .
معمولاً پیش داوری ما درباره گروهی که خودمان عضو آن هستیم کاملاً مثبت و درباره گروه های دیگران کاملاً منفی است .
مثلاً پیش داورها ، خانواده خودشان را از همه خانواده ها بهتر و شهر خودشان را از همه شهرها بهتر می دانند و در مقابل درباره همه خانواده ها و شهر های دیگر پیش داوری منفی دارند .
اما چه کنیم؟اگر مصادیق قضاوت های زود هنگام خودمان را در ذهن مرور کنیم می فهمیم چقدر مبتلا به این آسیب هستیم.باید سعی کنیم با کسی که میخواهیم درباره اش قضاوت کنیم وقت بیشتری بگذرانیم ، یعنی بجای اینکه به خاطر پیش داوری های ذهنی مان در مورد رفتار یا شخصیت یک نفر از او دوری کنیم ، برویم با او صحبت کنیم ، حرفهایش را بشنویم و رفتارهایش را ببینیم. به دفعات لمس کرده ایم وقتی که با یک نفر اوقات بیشتری را می گذرانیم معمولاً نگاهمان به او انعطاف پذیرتر می شود و بیشتر او را می پذیریم . گاهی هم بر عکس ، قضاوت اولمان ثابت و معلوم میشود که شما درست گفته اید . فقط به خاطر خودتان هم که شده با خودتان شرط نبندید و فقط به دنبال نشانه هایی نباشید که فرضیه تان را تائید کند .
حالا اگر عادت هم داری که هوش شخصیت شناسی خودت را امتحان کنی ، لااقل مثل دانشمندها عمل کن یعنی اینکه اولین چیزی که به ذهنت میرسد بعنوان فرضیه بپذیر ، نه قانون . به این فرضیه تعصب نداشته باش و ببین در طول زمان ، تجربه در مورد فرضیه تو چه می گوید . یکی از روش هایی که این انعطاف پذیری را آسان تر می کند این است که قضاوت خودتان را همان اول به دیگران نگوئید تا بعداً بخواهید پایش بایستید .
وقتی که داریم درباره یک آدم پیش داوری و این پیش داوری را به همه اعلام می کنیم فقط یک درصد احتمال دهیم که یک نفر حرف شما را قبول کند و دقیقاً بر اساس حرف شما با آن آدم رفتار کند . یا اینکه همان یک نفر این پیش داوری شما را به دیگران هم بگوید و یک کلاغ چهل کلاغی به راه بیفتد که کلاغ اول و علت العللش خود شما بوده اید . می دانیم داریم چه فاجعه ای را رقم می زنیم ؟لطفاً غرور و خودخواهی خودمان را کنار بگذاریم و زندگی دیگران را با قضاوت های کوچکتان به گند نکشیم . لطفاً !
حالا گیرم کـه تـو یکی دو بار چند تا آدم از فلان محله شهر را دیده ای که رفتارهای منفی و مشخصی کرده اند . حالا دیگر هر وقت که آدمهایی از آن محل را دیدی باید فوری به شان برچسب بزنی و همان رفتارها را به آنها هم نسبت بدهی ؟ می گویید « آدم از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود » عزیز من مگر این دو تا آدمی که دیده ای یک نفر هستند که می گویی آدم از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود . آدم ها ممکن است زمین تا آسمان با هم فرق کنند . قضاوت زود هنگامتان یک روز شما را پشیمان می کند .
و در آخر
اصلاً اگر همه توصیه های بالا را هم رعایت نکنید این توصیه را رعایت کنید کفایت می کند . همیشه چند تا سئوال را گوشه ذهنتان ذخیره کنیـد و وقتـی داریـد درباره یک نفر قضاوت می کنید آنها را مثـل یک زنگ بـه صدا در آورید « آیا نگرش من به این آدم کلاً درست است ؟ »« آیا همه واقعیت ها را درباره این آدم می دانم ؟» و « آیا به جای در نظر گرفتن تصویر کامل این آدم روی چند ویژگی منفی تمرکز نکرده ام ؟ »