سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

با سلام

این روزها استفاده از این اصطلاح بسیار رایج است.اما من میخواهم در غیر رایج آن استفاده کنم و آن استفاده از تغییر کاربری در برخی کارهای دینی ماست.حضور در کنار قبور مردگان امری است که از دیرباز بین ما مسلمانان شایع است و پنج شنبه ها غروب یا جمعه ها صبح را عده زیادی به این کار اختصاص می دهند.

راجع به فلسفه حضور بسیار مباحثی جدی چه در بین فرقه های مختلف مسلمانان در سطح کلان و چه در بین برخی روشنفکران و شبه روشنفکران در داخل و چه حتی مباحث عامیانه مطرح شده و می شود.اعتقادات شبعه اثناعشری در این زمینه ها بحمداله بسیار مترقی است و خدشه ای به آن وارد نمی شود که البته در جای خود می توان در مورد آن بحث کرد.

آنچه امروز برایم مهم بوده تا این وجیزه را بنگارم نگاه امروزی ما به این مقوله و غفلت از امری مهم است.حضور ما در کنار قبور مردگان فقط برای یک منظور قابل توجیه است و آن این است که با این حضور بگوییم شماها که دستتان از این دنیا کوتاه شده است و بهرحال هرکاری باید کرده باشید کرده یا نکرده دیگر قابل برگشت نبوده و خداوند با نگاه رحمانیتش نگاهتان کند انشاله.

اما باید به نفس خودم نهیب بزنم که ای غافل وامانده!حال که تو هنوز فرصت برایت باقی است کاری بکن و آخر و عاقبتت مشهود و ملموس در منظر توست.وقتی در قبرستان وارد می شوی باید یک نوع شهودی برایت ایجاد شود و از دنیا و مافیها برای لحظاتی دست بکشی و به فکر فرو روی که ای دل غافل....

اما امروز تغییر کاربری داده ایم و از بودن کنار قبور مردگان خویش هزار استفاده می بریم الا آنچه ذکر شد و این تغییر را خودمان ایجاد کرده ایم.تغییری که هیچ مجوزی برای آن از خدای خود نگرفته و غیر قانونی راه را ادامه می دهیم تا چه موقع کارفرما دستور دهد جلو این تغییر را بگیرند.کاش آن موقع هنوز دستم کوتاه نشده باشد.




برچسب ها : اخلاقی  ,


      

با سلام

شیطان سه خصوصیت دارد چه بخواهیم و چه نخواهیم:

الف: دشمن ویژه انسان است.وقتی عبادت چند هزار ساله خود را بخاطر انسان تباه کرده و مغضوب الهی شده مسلم است که انسان را مقصر دانسته و به قول معروف به خون انسان تشنه باشد.

ب:بسیار پرحوصله است:

گاهی سالیان سال برای کسی دامی پهن می کند و خسته هم نمی شود تا آن فرد را از صراط مستقیم دور کند.داستانی در کتب شهید علامه مطهری نقل شده است به این مضمون که:یکی از بزرگان شیطان را در خواب دید که به دنبالش زنجیرهای درشت و نازک و طناب های مختلفی به لحاظ سایز و حجم دنبال اوست.زنجیربسیار محکمی را هم دید و وقتی از او سؤال کرد گفت:این ها برای بندگان خدایند که به وسیله آن ها از خداوند دور شده و به تبعیت از من درآِیند.(تا اینجا را همه شنیده اید.از این جا مهم است حتما بخوانید).

از او سؤال کرد آن زنجیر کلفت برای کیست؟شیطان فریاد با آهی زد و گفت:برای شیخ مرتضی انصاری(ره).از شیطان سؤال کرد آیا تا بحال توانسته ای شیخ اعظم را تابع خود کنی؟شیطان گفت:فقط یکبار 9 ماه کار کردم و شیخ دو سه قدم دنبالم آمد و زنجیر را پاره کرد.

آن بزرگ، فردایش به محضر شیخ انصاری رسید و خواب را برای شیخ تعریف کرد.شیخ (اعلی الله مقامه) گفت:درست است.خانمم باردار بود و قابله گفت برایش روغن حیوانی بیاورید.در خانه موجود نبود و من هم پولی نداشتم.ناچار با خودم عهد کردم یک تومان از پول بیت المال که پیشم بود را قرض بردارم و بعدا جایگزین کنم.شیخ می گوید رفتم پول را برداشتم دو سه قدم که آمدم با خودم فکر کردم اگر در آن سوی این شهر زنی باردار باشد و همین تجویز را برایش بکنند و همسرش پول نداشته باشد آیا به بیت المال دسترسی دارد که قرض بگیرد ؟شیخ می گوید فورا برگشتم و پول را سر جایش گذاشتم.آن دو سه قدم این جا بود.

ج:بسیار باسواد  است

اللهم اعوذ بک من خطوات الشیطان




برچسب ها : اخلاقی  ,


      

بیست و هشتم ربیع الثانی، رحلت آیت‏الله درچه‏ای

یازده سال در درس خارج آقا سید محمد باقر درچه‏ای شرکت کردم، درتمامی این مدت فقط یک بار درس ایشان تعطیل شد که در آن هم‏چاره‏ای نبود، زیرا یک روز درس اول را گفته بود که خبر آوردند برادر شما آقا سید محمد حسین درچه‏ای فوت کرده است، آقا فرمود خدا رحمتش کند، خواست درس دوم را شروع کند که گفتند: آقا ایشان وصیت کرده است، شما بر جنازه‏اش نماز بگذارید، ازاین روی ناچار شدند و درس را تعطیل کردند.

 

زهد استاد

حالات و رفتار این بزرگوار و مراتب زهد و قدس و تقواى کم نظیراو همواره در تربیت اخلاقى دانشوران با استعداد تأثیر شگرف و ژرف داشته است. اگر چیزى از این فقیه بزرگوار می‌پرسیدند و او نمی‌دانست با صراحت اظهار می‌داشت: نمى دانم. و این لفظ را بلند می‌گفت تا شاگردان یاد بگیرند، عارشان نیاید.


همچنین برخی گفته‏اند مرحوم آیت‏الله درچه‏ای در قنوت نماز شب ‏دعای ابوحمزه ثمالی را با حالت ایستاده می‏خواند.

سید محمد ناظم‏زاده قمی




برچسب ها : اخلاقی  ,


      
 یک مسئله ریاضی  ساده : مسئله   این است  که اگر فرض کنیم حقیقتا  عالم پس از مرگی وجود داشته باشد   وبالاخره بعد از عمر 120 ساله  وارد عرصه زندگی جدید ی بشویم   چقدر داشته باشیم  فقیر نیستیم  بعبارت دیگه  برای یک زندگی حد اکثر 120 ساله چقدر داشته باشیم میتوانیم ابرومندانه  وراحت زندگی کنیم   و برای زندگی ابدی اخروی چقدر ؟ اگر همه ثوابهای  ذکر شده مادی ومعنوی  در  مجموعه کتب و ادعیه را یکجا به تک تک  ما بدهند ایا  بی نیاز میشویم  ؟  اگر جواب این مسئله را پیدا کنیم  خواهیم فهمید کسی که پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم  در باره اش فرموده است  ضربتش در جنگ خندق با عبادت ثقلین برابری میکند   و.... چرا در مناجاتش میفرماید: ... الهی انت الغنی وانا الفقیر وهل یرحم الفقیر الا الغنی راهنمایی :‌در ریاضیات  میگویند هر عددی  هر اندازه هم  بزرگ باشد  وقتی صورت کسری قرار بگیرد که  مخرج ان  بی نهایت است حاصل ان صفر میشود بااین  وضع چه باید بکنیم تا در فرد ای قیامت  فقیر نباشیم به عبارت دیگر  چه توشه ای  وچه مقدار باید باخود ببریم یا پیش بفرستیم که بتواند ما رابی نیاز کند




برچسب ها : اخلاقی  ,


      

در روایات اسلامی راه های مبارزه با شیطان بیان شده است، از جمله:‌

1_‌ استغاذه؛ یعنی پناه بردن به خداوند از شر شیطان و گفتن " أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم".

انسان وقتی خدا را شناخت و دریافت که خدا هم قدرت بی پایان دارد و هم نسبت به انسان از پدر و مادرش مهربان تر است،‌ و با این احساس از شر شیطان به خدا پناه برد،‌ خداوند نجاتش می دهد و دماغ شیطان را به خاک می مالد.

قرآن می فرماید:‌ " و أما نیزغنّک من الشیطان نزغٌ فاستعذ بالله إنّه سمیع علیم؛ اگر انگیزش و وسوسه ای از شیطان تو را برانگیزد،‌ پس به خدا پناهنده شو که او شنوای دانا است".[1]

2_ بسم الله گفتن؛ادامه مطلب...


برچسب ها : اخلاقی  ,


      

راه مبارزه با ریاکارى، مانند همه اخلاق و اعمال مذموم و ناپسند، دو چیز است:

1- توجه به علل و ریشه‌هاى آن براى خشکانیدن و نابود کردن آنها،

2- مطالعه در پیامدهاى آن براى آگاه شدن از عواقب دردناکى که در انتظار آلودگان به این اخلاق مذموم است.

ریشه ریا همان «شرک افعالى» و عدم توجه به حقیقت توحید است. اگر پایه‌هاى توحید افعالى در درون جان ما محکم شود و بدانیم عزّت و ذلّت و روزى و نعمت به دست خدا است و دل‌هاى مردم نیز در اراده و اختیار اوست هرگز به خاطر جلب رضاى این و آن اعمال خود را آلوده به ریا نمى‌کنیم!

اگر به یقین بدانیم ادامه مطلب...


برچسب ها : اخلاقی  ,


      

باید سراغ سر چشمه ها وریشه ها رفت!

مقدّمه:

امام هادى(ع) امام بزرگوارى است که در تحت شدیدترین فشارها و محاصره ها قرار داشت، در منطقه نظامى (عسکر) حضرت را از شیعیانش جدا کرده بودند و به همین دلیل احادیث زیادى از آن وجود بزرگوار براى ما نقل نشده است.

در حالى که نه گوش شنوایى براى این حرف ها پیدا مى کنى نه گویندگانى براى این سخنان.

یکى از جنایاتى که بنى امیّه و بنى عبّاس کردند قطع ارتباط مردم با ائمّه و اهل بیت(ع) بود که اگر این قطع ارتباط ها نبود امروز، کتاب هاى فراوانى از کلمات آن بزرگواران در اختیار ما بود. در فترتى که پیدا شد یعنى در زمان امام باقر و امام صادق(ع) مى بینیم چه آثار گرانبهایى باقى ماند ولى بعداً یعنى از زمان موسى بن جعفر(ع) محدودیت ها پیش آمد. به هر حال امام هادى(ع) کلمات قصارى دارد هر چند کلماتى که از ایشان به ما رسیده محدود است ولى به مناسبت یکى از کلمات آن حضرت را بیان مى کنیم:

متن حدیث:

«خیرٌ من الخیر فاعله و اجمل من الجمیل قائله و ارجح من العلم حامله و شرٌ من الشّر جالبه و احول من الحول راکبه» (1)

ترجمه:

بهتر از کار خوب کسى است که کار خوب را انجام مى دهد و زیباتر از کلام زیبا کسى است که سخن زیبا را مى گوید و با فضیلت تر از علم کسى است که حامل علم است و بدتر از شرّ کسى است که انجام دهنده شر است و وحشتناک تر از وحشت، فاعل وحشت است.

شرح و تفسیر

امام(ع) در این پنج جمله به نکات مهمّى اشاره مى کند، معنى این پنج جمله چیست که سه جمله اش درباره نیکى ها و دوتاى دیگر درباره بدى ها است. امام(ع) در واقع به یک اصل اساسى اشاره مى فرمایند و آن این است که همیشه به سراغ سرچشمه ها بروید. اگر مى خواهید نشر معروف و گسترش نیکى کنید به سراغ سرچشمه هاى آن بروید. اگر مى خواهید جلوى بدى ها را بگیرید به سراغ سرچشه هاى بدى ها بروید. مهمتر از بدى و مهم تر از نیکى، فاعل آن است. مسئله مهمّى همیشه در اجتماع بوده و هست که وقتى مى خواهند با مفاسد مبارزه کنند خیلى ها معلول ها را مى بینند و به سراغ علّت ها نمى روند و لذا موفّق هم نمى شوند یکى را از بین مى برند دوّمى سرجایش مى آید، دومى را از بین مى برند سوّمى جایش مى آید چرا؟ براى این که سراغ ریشه ها و علّت ها نرفته اند و سراغ معلول ها رفته اند. مثال ساده اى بیان مى کنیم: عدّه اى در صورتشان جوش هایى پیدا مى شود و یا در پوست بدنشان جراحت هایى پیدا مى شود بعضى ها به دنبال مرهم هایى مى روند که این جوش ها و جراحت ها را از بین ببرد ولى بعضى ها نگاه مى کنند تا ببینند که این پوست که از درون تغذیه مى شود لابد مشکلاتى در کار کبد این شخص به وجود آمده است که به خاطر آن مشکلات آثارى در پوست بدنش نمایان شده است. پوست بدن معمولا صفحه اى است که فعّالیّت هاى کبد انسان را نشان مى دهد. مرهم گذاشتن اگر چه موقّتاً اثر مى کند امّا اگر علّت از بین نرود دومرتبه در جاى دیگر خودش را نشان مى دهد براى این که انسان ناراحتى را موقتاً تسکین بدهد خوب است به سراغ مسکّن برود امّا باید هم زمان با آن به فکر ریشه ها باشد.

الآن دو مشکل مهم در جامعه ما وجود دارد که روز به روز هم بدتر مى شود. یکى مشکل مواد مخدر و دیگرى هم مشکل بى بند و بارى هاى جنسى، سنّ استفاده از مواد مخدّر پایین آمده بچه هاى کم سن و سال آلوده مى شوند. به گفته یکى از منابع اطّلاعاتى در یکى از شهرهاى مرزى 150 زن مبتلا به مواد مخدر معتاد پیدا شده در حالى که مى گویند معمولا زنان کمتر آلوده مى شوند ولى به دلائلى در میان زن و کودک و جوان و نوجوان گسترش پیدا کرده، در مقابله با این معضل یک راه این است که معتادان را بگیریم و قاچاقچیان مواد مخدر را اعدام کنیم خوب این یک راه است و باید هم دنبال بشود، امّا این راه حلّ اساسى نیست بلکه باید دید سرچشمه هاى اعتیاد کجاست، آیا بیکارى یا بى دینى یا عدم آموزش فرهنگى است و یا فعّالیت دست هاى مخفى و پنهانِ اجانب است که مى گویند اگر این جوان ها مبتلا به مواد مخدر بشوند مانع مهم نفوذ آنها در این کشور برداشته مى شود. در تاریخ فراموش نمى کنیم انگلیسى ها وقتى که مى خواستند بر چین غلبه کنند سعى کردند تریاک را در بین آنها نفوذ دهند، چینى ها فهمیدند و در مقابل انگلیسى ها برخاستند، انگلیسى ها هم به زور و با توسل به نیروى نظامى، تریاک را وارد چین کردند که در تاریخ به عنوان «جنگ تریاک» معروف شد. با نفوذ تریاک به داخل چین مردم را آلوده کردند و وقتى ملتى جوان هایش آلوده اعتیاد باشد در مقابل دشمن مقاومت ندارد، از آن زمان انگلیسى ها جنگ تریاک و جنگ افیون را به راه انداختند حالا هم به اشکال دیگر از آن استفاده مى شود. هنگامى که آمریکایى ها بر افغانستان مسلط شدند خیال مى شد در مقابل آن شعارهایى که داده اند ریشه هاى مواد مخدر را مى سوزانند در حالى که مى گویند کشت تریاک گسترش پیدا کرده و بیشتر مى کارند، آنها در شعارهاى حقوق بشر و مبارزه با فساد و اعتیاد دروغ مى گویند آنها به دنبال منافع و نفوذشان هستند ولو این که همه مردم دنیا نابود بشوند.

باید به سراغ ریشه ها رفت، باید به این جوان ها آموزش داد، عامل مهمّ، مذهب است، یک بچّه مذهبى معتاد نمى شود، وقتى لامذهب شد معتاد مى شود.

مسئله دیگر مسئله بیکارى است، وقتى بیکارى باشد مى بینند درآمد خوبى از این کار (خرید و فروش مواد افیونى) پیدا مى کنند سراغ آن مى روند، آدم هاى بیکار آلوده مى شوند. خوب اگر ما فکرى براى اینها نکنیم، اگر ما فکرى براى توطئه هاى دشمن نکنیم چطور مى توانیم مبارزه کنیم پس باید سراغ علّت ها رفت، معلول ها به تنهایى کافى نیستند، براى فهم علّت ها باید کنگره ها سمینارها و نشست ها برگزار شود تا اندیشمندان بنشینند و راهکارها را بیابند، براى مسائل ساده و پیش پا افتاده چه کنگره ها و چه سمینارهایى تشکیل مى شود ولى براى چنین مسائل مهمّى نه.

مشکل دوّم که در حال گسترش است بى بندوبارى هاى جنسى و آلودگى جوانان است. آیا با قرار دادن یک عدّه مأمور بسیجى و غیر بسیجى، سپاهى و غیر سپاهى توى این خیابان و آن خیابان و جاهاى دور و نزدیک و جلوگیرى از تماس هاى نامشروع دختران و پسران، مسئله تمام مى شود یا سر از جاى دیگرى درمى آورد؟ باید دید ریشه هایش کدام است: یکى از ریشه هایش کم شدن ازدواج ها است. ازدواج به چند دلیل مشکل شده است:

1- توقّعات زیاد شده 2- تشریفات زیاد شده 3- مهرها سنگین شده 4- هزینه ها بالا رفته، و در کنار اینها گسترش وسائل تحریک کننده. بعضى از جوانان مى گویند در این شرایط کنترل کردن خویشتن مشکل است، ما به آنها مى گوییم شما مى خواهید فیلم هاى بدآموز را ببینید، چشم چرانى بکنید سى دى هاى آنچنانى را ببینید و مجلّه هاى کذائى را بخوانید، بعد هم مى گویید کنترل مشکل است، شما اوّل جلوى عوامل تحریک را بگیرید، وقتى عوامل محرّک به صورت ساده وجود دارد مثل یک سى دى که یک دنیا فساد در آن است، و یا اینترنت تمام امواج فساد را در خودش جمع کرده و دنیا را از نظر اخلاقى و از جهات دیگر ناامن کرده چگونه جوان مى تواند خود را کنترل کند. گاهى مجالس عروسى تشکیل مى دهند که تحریک کننده و ناپاک است، بر خلاف موازین شرع، صدها جوان در همین مجلس عروسى آلوده مى شوند، براى این که زن ها و مردها مى آیند و خودشان را نشان مى دهند، همراه با رقص ها و موسیقى ها، به طورى که یک عدّه جوان مجرّد، دختر و پسر در این مجلس عروسى آلوده و منحرف مى شوند. جوان مى خواهد در همه این جاها شرکت کند و بعد هم بگوید چرا نمى توان کنترل خویشتن کرد؟ عوامل تحریک را باید حذف کرد، اسباب ازدواج را باید آسان کرد. پس باید به ریشه ها فکر کرد در حالى که در تمام این موارد روى نتیجه ها مى رویم.

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من                               آنچه البته به جایى نرسد فریاد است

در حالى که نه گوش شنوایى براى این حرف ها پیدا مى کنى نه گویندگانى براى این سخنان.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج 75، ص 370.

 

 

 

 

 




برچسب ها : اخلاقی  ,


      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم