سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

با سلام

و باز مروری بر حادثه عاشورا البته نه اصل حادثه

درس گرفتن از این حادثه مهم است اما عبرت آموزی از آن مهمتر است.در عبرت ما هم نقاظ عزت را میبینیم هم نقاط ذلت و حضیض حادثه را.آن وقت خود به خود به فکر می رویم که چرا؟حادثه عاشورا چرا؟50 سال از رحلت پیامبر اسلام نگذشته چرا؟

داخل پرانتز:

آیه 6 سوره لقمان را در راستای بحث نگاه کردم به یک نکته بسیار مهمی برخوردم که ربطی به اصل بحث نداشت.اما مهم است.آیه این است:«ومن الناس من یشری لهو الحدیث.......»بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند تا به نادانی مردم را از خدا گمراه کنند و.....ادامه

اما نکته مهم در تفسیر این آیه است که این آیه در باره نضربن حارث است.کسی که تاجر بوده و به ایران سفر می کرده و در ضمن داستانهای ایرانیان را برای قریش تعریف می کرده.او تکه کلامی هم داشته :اگر محمد برای شما سرگذشت عاد و ثمود را نقل می کند من هم داستان رستم و اسفندیار را می گویم.قریش کنار او جمع  می شده و گوش میکرده و استماع قران را ترک می گفتند. 

این آیه نازل شد.

واقعا الان چقدر ما این امر را رعایت می کنیم.وای که افراط و تفریط بدجور دامنمان را گرفته است.

هر چی فاصله ما را با قرآن زیاد کند مذموم خواهد بود ولو داستانهای ......





      

با سلام

تعبیری یکی از سروران داشت وآن این بود که امام حسین(ع) چند نوع مهمان دارند:

اول: مهمانان 10 روزه که در سال این ده روز اول ماه محرم را می آیند و مهمان مولا می شوند و بعد می روند

دوم:مهمانان 90روزه که در این مدت به عزاداری و کسب معرفت می پردازند.

سوم:کسانی که با معرفت کسب شده در این ایام در طول سال زندگی شان حسینی می شود.

در هر مرتبه ای هستیم خدا را شاکریم.

و اما مرورتاریخ عاشورا:

اگر آغاز حادثه عاشورا را از روز سقیفه بدانیم که حق هم همین است.بیعت برخلاف صریح فرمان خدا و پیامبر آنهم با کسی که هیچگونه شایستگی اداره امور را نداشت وشروع کژی راه از زمان سه خلیفه سبب انحراف دیدگاههای سیاسی و تحریف از شریعت و رفتار پیامبر گردید.جامعه اسلامی که با زحمات پیامبر رفته بود تا به هدفش نزدیک شود بار دیکر باسیاست های غلط بر هم ریخت.در زمان عثمان دنیاطلبی و افزون خواهی اثر خود را گذاشت و مسلمانانی که در ایام رسول الله(ص) برای بقای دین و شناخت آن و حفظ قرآن فداکاری می کردند رو به دنیا طلبی و گسترش تجملات زندگی کردندوفضا برای 25 سال خانه نشینی مولایمان فراهم شد. 

انتصاب معاویه در زمان خلیفه دوم که عثمان نیز بر آن مهر تایید زد زمینه های دوری مردم شام را از اسلام ناب و اهلبیت(ع) رقم زد و بهم ریختگی جامعه اسلامی پس از اختلاف معاویه با امیر مومنان و نتیجه حکمیت ابوموسی سبب سرخوردگی مردم از جنگ و سیاست و وحدت گردید و بهتر بگویم زمینه مساعد شهادت ایر مومنان و حتی امام مجتبی(علیهما السلام) وبه قدریت رسیدن معاویه و ولایتعهدی یزید شد.

از بخشنامه معاویه به کاگزاران خود که دستور داد مراقبت کنید هرکسی ثابت شد که از شیعیان علی و از دوستداران اهل بیت است عطایش را قطع و حقوق او را توقیف کنید تا نفرین بر مولایمان در خطبه های نماز جمعه ،از تبلیغات شوم معاویه تا صحابی بزرگ دانستن معاویه توسط مردمان بی اطلاع .از ممانعت در جنگ با معاویه در صفین تا وادار کردن امام حسن(ع) به صلح،از کشتن یاران پیامبر مثل حجربن عدی تا خونخواهی عثمان،از کافرخواند خوارج مولایمان را تا ...

ادامه دارد

 





      

باسلام

همچنان مرور تاریخ کربلا:

1- عمر سعد در کربلا صدای یکی از یاران خود به نام عروه زد و به او دستور داد به لشکرحسین برو از او بپرس برای چه به این سرزمین آمده ای؟عروه سرش را پایین انداخت و حرفی نزد.میدانی چرا؟

آخر او نامه به امام حسین(ع) نوشته و او را به کربلا دعوت کرده بود.و میدانی که بسیاری از سپاهیان صورت خود را پوشانده تا شناسایی نشوند آنهم به همین دلیل؟

2-ابن زیاد در مسجد کوفه سرکیسه بیت المال را گشود و به مردم پای منبرش داد.عده ای گفتند به به.نرفته به جنگ این همه سکه و پول . برویم چه خبر خواهد شد.مردم در صف خرید شمشیر برای جنگ با اباعبدالله ایستاده اند.

در این هیاهو عده ای به فکر سلاح نیستند.برای چه؟ آیا آنها جنگ با حسین را گناه می دانند؟نه اشتباه نکنید.آنها بدون سلاح با لشکر می روند تا اسمشان در لیست قرار گرفته و بعدا پول دریافت کنند.آنها می گویند در جنگ شرکت نمی کنیم و در گوشه ای می مانیم تا جنگ تمام شود.

آنها سیاهی لشکرند.

اما آیا اهل بیت پیامبر با دیدن آن سیاهی لشکر به ترس نمی افتد؟

در روز عاشورا در تاریخ داریم بر بدن مبارک مولایمان با شمشیر و نیزه می زنند.فکر می کنید آنان که نداشتند کیانند؟

 





      

با سلام

تاریخ قیام اباعبدالله الحسین(ع) مملو از درس و عبرت است.

مردم کوفه که به امام حسین(ع) 12000 هزار نامه نوشتند و 18000 نفر با مسلم بن عقیل بیعت کرده بودند را چگونه تصور میکنی؟به راستی نکند آن روزها که در کوفه شایع شده تا امام را را به کوفه دعوت کنند چشم و هم چشمی کار خود را کرده است؟...حالا که آن محله 500 نامه نوشته اند ما باید 600 نامه بنویسیم تا جلوتر باشیم.ما نباید کم بیاوریم.....

در برخی محافل امروزی زمزمه هایی را نمی شنوی؟حالا که آن محل فلان مداح را با.......تومان دعوت کرده ما باید.......تومان داده و مداح بهتری بیاوریم.

حالا که هیئت .....500 شام داده ما باید 1000 شام بدهیم و هزاران نمونه از این دست

نکند ما هم مثل کوفیان......خدا نکند!خدانکند





      

با سلام

عزاداری هامون قبول باشه انشااله

در این ایام پیامکی برای همه ارسال شد که شاید(البته شاید) برخی ازش به راحتی عبور کرده باشند.تکه کلامی از مقام معظم رهبری که فرمودند:

بصیرت یعنی بدانیم شمری که سر امام حسین(ع) را برید،همان جانباز صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت.

دقت کنیم!





      

کربلا و غدیر

غدیر کربلای عوام بود؛
و کربلا، غدیرخواص.
در غدیر با آنکه بیعت گرفته شد، "جفا" شد؛
و در کربلا با آنکه بیعت برداشته شد "وفا".

-----

"زمانه‌ی عجیبی است، برخی مردمان امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را، می‌دانی چرا!؟.امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند، اما امام حاضر را باید فرمان ببرند... و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند!"،





      

با سلام

عجب حادثه ای است بی بدیل حادثه عاشورا.

زهیربن قین بجلی از جمله مردمانی است که سعی کرد در راه حرکت امام حسین(ع) در مسیر او قرار نگیرد و برایش خیلی سخت بود که امام را ببیند.او راه کج می کرد اما بالاخره امام در نزدیکی او قرار گرفته و برایش پیغام داد تا بیا تو را ببینم.او که از هواداران عثمان بود در خود تردید کرد تا برود که اینجا همسرش( توجه کنید) همسرش او را وادار کرد تا ندای فرزند فاطمه را لبیک گوید.رفتن نزد امام همان و عاشورایی شدن همان.

عمربن سعد نیز فرزند ابی وقاص است.همان که پدرش از صحابه پیامبر بود .اما گذشت فقط نیم قرن این فرزند را در مقابل رسول خدا قرار داد.اما امام او را رها نکرد.خواست از دل مرده و بی روح او حیات تازه ای بسازد.اما نشد.امام به او فرمود:از گندم ری نخواهی خورد و او در جواب گفت:از جو ری که خواهم خورد.

او بود که با آمدن شمر دیگر نتوانست خود را بیابد و فرصت طلایی اش از دست رفت و بانگ زد:یا خیل الله.ارکبی و ابشری!واعجبا که این همان کلام پدرش در جنگ قادسیه بود.

اباعبدالله (ع) تا نهایت امکان سعی کرد و او را رها نکرد.

آقاجان می دانم رهایم نمیکنی





      

با سلام

داستان مسلمان شدن ابوسفیان را که می دانید؟اسلام تا پشت دروازه های مکه آمده بود و دریغ از اسلام آوردن او.اما کار وقتی به جنگ کشید و پیروز میدان پیامبر گرامی اسلام (ص) شد ، از ترس جان و مال، ابوسفیان اسلام را راه چاره دید.

احوال معاویه فرزند او نیز که به مدد قدرت و پول حکومت خود را گسترش داد و با استفاده از تجارب رومیان ارتشی قوی برای خودش فراهم نمود در مبحث اسلام و دیندار بودن کمی از پدرش نبود.خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه و ....تبلیغات گسترده با کمک خطیبان و حدیث دانان وابسته در قالب خون خواهی عثمان و لعن ونفرین بر حضرت علی(ع) و....

چرا؟دلیلش جز پذیرفتن با زور اسلام توسط پدرش بود؟

ما چه؟نه.اشتباه نشه.مقایسه نمی کنم.لغزش های بوجود آمده در اعتقادات برخی برایم سوال است که چرا؟اما پذیرفتن دین آباء و اجدادی بدون تحقیق و بررسی لازم.آیا می شود ؟ 





      

با سلام

از جمله ریشه های سیاسی قیام امام حسین(ع) را سقیفه دانسته اند.گرچه با ظهور اسلام و تلاش پیامبر گرامی اسلام(ص) روابط قبایل عرب بر اساس ایمان پدید آمد اما پس از رحلت آن بزرگوار دیری نپایید که خلق و خوی قبل در میان قبایل پدیدار و در سقیفه خود را بروز داد.بر اساس تاریخ ، گفت و گوی گردانندگان سقیفه به خوبی نشان می دهد که ارزش های قبیلگی و جاهلی مثل خاکستر زیر آتش در زمان رسول خدا(ص) باقی مانده بوده که با رحلت آن عزیز دوباره فوران پیدا کرد.آن چنان که برخی قریشیان و انصار با وجود روی زمین بودن پیکر رسول خدا بر روی زمین ، به رقابت سیاسی پرداختند.

آنچه در این رقابت مهم نبود ملاک های ارزشی بود و بیشتر سهم خواهی و جناحی بود که سرانجام ابوبکر با معیارهای قبیلگی به حکومت رسید.

هدف از ذکر این نکته تاریخی ، مباحث امروز در بین سیاست مداران و... است که متاسفانه ملاک انتخاب را عضو دسته و جناح بودن دانسته و از ارزشها خبری نیست.

ناراحت نشوید که گفتم خبری نیست.اگر بود که اینهمه اختلاف نبود.اختلاف ها نشان از چیست؟نمی خواهیم از این همه اتفاقات تاریخی عبرت بگیریم؟





      

  صلی‌الله علی الباکین علی الحسین

 فرارسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) و یاران باوفایش تسلیت باد.

طوفان واژه‌ها

با اشک‌هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه‌های مجسم عبور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است

در بیت‌هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه، خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست
شاعر شکست خورده طوفان واژه‌هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد، واژه‌ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می‌کند
دارد غروب فرشچیان گریه می‌کند

با این زبان چگونه بگویم چه‌ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید

در خون کشید قافیه‌ها را، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود

اوکهکشان روشن هفده ستاره بود
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...

پیشانی‌اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلصه‌ای عمیق خودش بود و هیچکس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

سید حمیدرضا برقعی





      
   1   2      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم