افسران - مُحرِم شوید که مُحَرّم می‌رسد ز راه…

کربلا درون من است و عاشورا تمام لحظات زندگی‌ام. کربلا آن‌جاست که با مرکب نفس به روح خدایی‌ام می‌تازم و استخوان‌هایش را خرد می‌کنم. عاشورا آن روزی‌ست که هادی درونی‌ام را سر می‌برم و تقدیم نفس سرکشم می‌کنم

دقیقا همان لحظه‌ای که مقام خلیفة‌الهی را به کل‌الانعام بل‌هم اذل می‌فروشم، مصداق یزیدم. همان‌جا که در رأس هرم قدرت، شیطان را قرار می‌دهم، لب‌های حسین باطنی را که قرآن می‌خواند با خیزران نفس می‌نوازم. عاشورا همان‌جاست که خیمه‌ی ولایت را با آتش دنیاپرستی می‌سوزانم و بازمانده‌های لشکر عقل را به اسارت جهل می‌برم.
هابیل، موسی، حسین قابیل، فرعون، یزید همه مصداق درونی دارند. قصه و تاریخ نبودند که به نقل‌شان بسنده کنیم. هر روز تک‌تک‌مان در نبرد بین حسین و یزید «انتخاب» می‌کنیم و «وای از انتخابی که انسان را از حسین دور کند».
حسین‌ها و یزیدها آمدند تا بگویند انسان به‌طور بالقوه هم حسین است و هم یزید. انتخاب با خود اوست که به کدام سپاه رو کند، به حسین فطرت فعلیت ببخشد و سعید شود، یا به یزید نفس بپیوندد و سرنوشت اشقیا را به انتظار بنشیند.
مُحرِم شویم که مُحرّم را حج عظیمی‌ست. احرام بندیم که در این حج «ذبح عظیم» از ذریه‌ی اسماعیل گرفته می‌شود. رمی شیاطین کنیم در این روزهای ماتم. شیاطین جن و انس را برانیم که عزاداری برای حسین فاطمه (سلام‌الله علیها) لیاقت می‌خواهد و شور و شعور.

 

 




برچسب ها : امام حسین (ع)  ,