سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

نویسنده: قیصر امین پور                                            
چشم رضا و مرحمت بر همه باز می کنی
    چون که به بخت ما رسد این همه ناز می کنی
    ای که نیازموده ای صورت حال بی دلان
    عشق حقیقتست اگر حمل مجاز می کنی
    ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو
    در نظر سبکتکین عیب ایاز می کنی
    پیش نماز بگذرد سرو روان و گویدم
    قبله ی اهل دل منم، سهو نماز می کنی
    دی به امید گفتمش داعی دولت توام
    گفت دعا به خود بکنادامه مطلب...


برچسب ها : ادبی  ,


      

  خدایا! شکر که تو را حدی برایت متصور نیست. سپاس تو را که بی نهایت مهربانی و بی شمار پاک خدایا! حمد و سپاس از آن توست که محیطی بر تمام عالم و تو تکیه گاهی بر تمام موجودات. خداوندا! بنده ای هستم سراپا تقصیر که وجودم بر محور حیات در محاصره پیکانهای شیاطین است.

خدایا! دستم را بگیر که من کسری از توأم و وجودم از آن توست و همه مرا به نام تو می شناسند که من مشتقی از حد بی انتهای توام.

پروردگارا! ببخشای مرا آن لحظه که من بر عمودی غیر از تو تکیه می کنم و همه ستون ها ناپایدارند وقتی تو نباشی. بارالها! نمی خواهم فقط محیط زندگی ام از نام و یاد تو پر شود که من طالب آنم که مساحت وجودم از تو پر شود. معبودا! تو  آن قدر گویایی که من از وصف تو ناتوانم بند بند وجودم از شعاع نور توست که گرم و روشن می شود. من می خواهم به تو برسم بدون آنکه لحظه ای بیم تقسیم و تردید داشته باشم.

الها! قلبم از فرآورده هایی انباشته شده که گاه تراکمی از نادرست هاست.

خدایا! من چون مثلثی هستم که می خواهم زاویه کارهایم قائم به وتری باشد که نام تو بر تارک آن نقش بسته باشد.

خدایا! می خواهم از 100 درصد زندگی تو آن را پرکنی وقتی تقسیم می کنند تو باشی وقتی جمع می شوم تو شوی و آن گاه که مرا ضرب می کنند حاصل آن تو یعنی بی نهایت باشی اما مباد آن لحظه که منهای تو باشم.

خداوندا! آن روز را برسان که روح و جسم در تقارن هم و در موازی دستورات تو باشد.

بارالها! در روز معاد ترازوی اعمال مرا آن آسان کن که کفه خوبی هایش ولو به ذره ای سنگین تر از اعمال ناشایستم باشد.

پروردگارا! مرا کمک کن، قلبم و جانم آن قدر وسیع شود که هکتار هکتار آن را بذر دوستی بکارم و مهربانی درو کنم.

خداوندا! تمام اعمال نیکم را به توان (n) برسان و آنها را هدیه می کنم به مساحت 8+6 تنی که گل وجودم از آنها سرشته شده است.

بارالها! 103*(2*62) صلوات بر 3-8 نور مقدسی که آدم به نام آنها توبه نمود.

خدایا مرا ببخشای و در دایره زندگی مرا حیران خودت کن!

 

نویسنده: زینب شریفی مطلق




برچسب ها : ادبی  ,


      

«خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟

ساقی کجاست؟گو سبب انتظار چیست؟

هروقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

پیوند عمر بسته به مویی ست هوش دار!

غمخوار خویش باش غم روزگار چیست؟»


ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ارور تیم


عقربه ساعت سالن های طبیعت ، یک دور تمام زده است و می خواهد دور دیگری را آغاز کند.زمین در طیف رنگن کمانی اش ، به حوالی سبز رسیده است و زندگی از لابلای سبزه ها ، از بین شاخ و برگ درختان و از پشت شکوفه های سپید ، به آدمی لبخند می زند.

مژده بهار آمده است.

زمین ، هر سال به گرد خورشیدش طواف می کند و در پایان هر دور از طواف ، وضویی تازه می کند و نماز شکفتن می خواند.درختان قامت می بندند و سبزه ها دست به دعا به سوی آسمان برمی افرازند.رودها سرود دریا را می خوانند و پرنده ها بهار را نیایش می کنند.در شهر سنگفرش و آسفالت ، مجال نفس کشیدن را از خاک گرفته اند ، اما آدم ها در خانه سبزه می رویانند تا اگر چه در قاب بشقابی کوچک ، پنجره ای برای تماشای رویش داشته باشند.آدم ها خانه هاشان را می آرایند تا به نماز سبز طبیعت اقتدا کنند.

بهار فصل شکفتن است، شکفتن شکوفه ها که خود مظهر شکوفایی اند، شکفتن چشمه های حیات از لابلای صخره های سکون ، شکفتن بذر آواز در گلوی گنجشک ها

دریچه دلت را بگشا! بگذار نور خورشید از روزنه بهار ، بر دل زمستان زده ات بتابد.

بگذار باد صبح بهار ریا، رخوت زمستانی ات را بردارد و با خود ببرد.بگذار قطره ریز باران ، کام امیدت را تر کند.

بگذار بهار در تو اثر کند.

زمستان را که یادت هست؟هنوز اندکی از سوزش سرمایش زیر پوستمان لانه دارد ، پس بهار راد ردیاب، که او هم رفتنی است.تن به بهار بسپار و دل به شکفتن.

جام جانت را پیش بیار تا از قافله طبیعت جانمانی.




برچسب ها : ادبی  ,


      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم