نام پدر: علی محمد

طلوع: 1343/10/01     عروج: 1362/01/22

محل عروج: شرهانی فکه - عملیات والفجر یک


متن بخشی از وصیتنامه ای که هفت رو قبل از شهادتش نوشت:

 پدر و مادر عزیز من با اجازه شماها به مدرسه خودسازى (جبهه) رفتم مبادا که در هنگام نبودن من در خانه ایجاد ناراحتى نمایید صبور باشید تمام رزمندگان را دعا کنید نمازهایتان را بجا بخوانید. امام را دعا کنید یار و یاورامام باشید مبادا بخاطر از دست دادن من منتى برکسى بگذارید و از انقلاب انتظارى داشته باشید و همیشه این آیه شریفه را بیاد داشته باشید(انا لله و انا الیه راجعون) مادر از اینکه فرزند خوبى نبودم واقعا شرمنده‌ام و امیدوارم که مرا ببخشى و تو هم چون مادر بقیه برادران شهیدم افتخار کنى و یا اینکه بر سر قبر من بیایى آن لحظه به فکر کربلاى حسین(ع) باش که در آن زمان با کافران و ستمکاران برا ى برجاماندن اسلام و آزادى تمام مسلمانان از زیر سلطه یزید جنایتکار و جانى چگونه جان خود و فرزندان عزیزش را تقدیم حق تعالى نمود مادرم همچنین امیدوارم بعد از من برایم در موقع عبادات از درگاه خداوند طلب بخشش کرده و از خدا بخواهى شهیدى که براى بارور شدن انقلاب اسلامى داده‌اى و این قربانى ناقابل را که در راه ولایت فقیه داده‌اى قبول فرماید.

 اما پدرم مرا ببخش که لیاقت فرزندیت را نداشتم و نتوانستم که حق فرزندى را ادا نمایم

پیامى به برادران و خواهرانم- اى برادران و خواهرانم اگر دفاع نکنیم فردا روز قیامت روز سرنوشت انسانها چه جواب بدهیم. کفر با اینکه میداند کفر است ولى میجنگد و کشته مى‌شود ولى ما که براى اسلام مى‌جنگیم پس ترس معنى نداردو بقول رهبر عزیزمان که میفرماید اگر بکشید پیروز و اگر کشته هم بشوید پیروزید برادران و خواهرانم به شما توصیه میکنم از اسلام و روحانیت مبارز و آگاه که تا بحال اسلام عزیز را به این مرحله رسانده‌اندحمایت کرده که براستى راهگشایان خوبى هستند و دستهایى که بر خلاف خدا و اسلام است قطع نموده و همیشه خطها را بشناسید و افراد را با اسلام تطبیق نمایید و میزان شناختتان اسلام باشد  

دوستان و آشنایان و همشهریانم وحدت را حفظ کنید و با شرکت در نماز جمعه که بزرگترین سلاح مامیباشد مشت محکمى بردهان ابرقدرتهاى جهانخوار بزنید و مبادا امام امت این قلب و این هدیه خدا را تنها بگذارید و در نماز شب کوتاهى نکنید که این راهى است براى رسیدن به کمال انسانى .

احمدعلى کارگر 15/1/1362