سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

 

مرگ برابو لهب

مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد

مرگ بر زاده زیاد

مرگ بر قطعنامه های بستن فرات

قحط آب

مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب

مرگ بر قطع خندهای روشن علیرضا

مرگ بر گلوله ای که خط کشید رو خاطرات آرمیتا

مرگ بر آمریکا

مرگ بر تازیانه ها

تازیانه های بی امان   

به گرده های بی گناه بندگان

مرگ بر مرگ ناگهانی صد هزار زندگی

در یکی دو ثانیه

با سقوط علم ز آسمان

مرگ بر کشتن جوانه ها

مرگ بر انشار سم در زلال رودخانه ها

در زلال رودخانه ها

مرگ بر فصاحت دروغ

مرگ بر بوق های بوق

مرگ بر سیم های خار دار و کشتزار های مین

مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادی زمین

مرگ بر بریدن نفس

مرگ بر قفس

مرگ بر شکوه خار و خس

مرگ بر هوس

مرگ بر حقوق بی بشر مرگ بر تبر

مرگ بر شراره های شر

مرگ سفارت شنود

مرگ بر کودتای دور

زنده باد زندگی او

زنده باد زندگی من

مرگ برآمریکا

 




برچسب ها : سیاسی  ,


      

مهدی علیخانی در مقاله‌ای به بررسی مداخلات جهانی آمریکا در دوره‌های مختلف حاکمیت جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها و پیامدهای آن می‌پردازد که مشروح آن به شرح ذیل است  ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی  ,


      

یکی از اقدامات تأمل برانگیز و قابل پیش بینی رسانه‌های ضد انقلاب، مخصوصا وابستگان به جنبش سبز، تلاش آنان برای مصادره پیروزی حجت‌الاسلام حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ، به نفع این جنبش بود؛ این جنبش و رسانه‌های وابسته به آن که در انتخابات 88 نظام را به تقلب در انتخابات محکوم کرده بود، و بعد نیز انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم کرده بود و همچنان قائل به تقلب نظام در انتخابات‌ در کشور بودند، این بار نیز همین رویه را پیش گرفته و از حضور در انتخابات و دعوت مردم به حضور سرباز زدند.

البته این جنبش حق هم داشت؛ چگونه می‌شد هم قائل به تقلب در انتخابات باشی و هم رأى خود را در نتیجه انتخابات مؤثر بدانی؛ از این رو تمام تلاش این رسانه‌ها این بود که به هر نحوی شده مردم را به عدم حضور در انتخابات تشویق کنند تا شاید به این طریق بتوانند اثبات کنند که مردم دروغ تقلب را باور کرده و به همین دلیل در انتخابات شرکت نکرده‌اند؛ به برخی از اخبار این رسانه‌ها در روزهای نزدیک به انتخابات توجه کنید:

 

 

تاکید صریح سه تن از اصلی ترین گردانندگان فتنه 88 بر عدم شرکت در انتخابات در 20 خرداد؛ این تاکید یک راهنمایی به اعضای جنبش نیز هست و آن اینکه شما نیز رأی ندهید


 

تاکید صریح سازمان مجاهدین و سایت کلمه مبنی بر اینکه رأی مردم خوانده نمی‌شود: توصیه صریح به طرفداران مبنی بر عدم شرکت در انتخابات

 

 

تاکید صریح موسوی خوئینی‌ها بر عدم شرکت در انتخابات

این موارد تنها گوشه بسیار کوچکی از تلاش‌ها و توصیه‌های رسانه‌های جنبش سبز، گردانندگان اصلی آن و احزاب و سازمان‌های حامی آن بود برای عدم شرکت در انتخابات و تاکید بر این امر؛ آنان باید هم چنین مواضعی می‌گرفتند؛ آخر ادعای تقلب در انتخابات و شرکت در انتخابات که به معنی اعتماد به برگزار کنندگان انتخابات است تناقضی جدی برای این افراد بود؛ از این رو تصمیم نهایی آنان عدم شرکت در انتخابات بود.

اما حال که حسن روحانی ، که خود را حامی گفتمان اعتدال نه اصلاح طلبی - معرفی کرده، پیروز انتخابات شده است، این رسانه‌ها سعی کردند پیروزی حسن روحانی را پیروزی جنبش سبز توصیف کنند!

البته معلوم نیست چگونه این افراد می‌خواهند ادعا کنند در انتخابات شرکت کرده و به حسن روحانی رأی داده و نظام هم از آرای آنها صیانت کرده است؟ مگر نبود که این افراد اصلا اعتقادی به امانت‌داری نظام نداشتند؟ اگر در ادعای خود صادق بودند و به نظام و امانت داری آن اعتقاد نداشتند، چرا در انتخابات شرکت کردند؟ اگر چنین ادعایی را خود نیز قبول ندارند پس برای چه مخاطبان خود را مدام با دروغ نویسی منحرف می‌کنند و بر حرف و ادعای دروغ خود اصرار می‌ورزند؟

 
تلاش ابتر رسانه‌های ضد انقلاب در مصادره پیروزی حسن روحانی به نفع خود

این افراد باید بپذیرند که پیروزی حجت‌الاسلام حسن روحانی چندان ارتباط مؤثری با جنبش سبز نداشته و ندارد؛ چه آنکه خود آقای روحانی نیز در بهمن ماه سال 89 به شدت علیه این جنبش موضع گرفته و در سخنانی علیه حوادث 25 بهمن که برای طرفداران این جنبش یک روز مهم محسوب می‌شود، گفت:

"حرکت 25 بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام کند... در واقع این حرکت ضداسلامی و ضد ملی، از یک سو می خواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز 22 بهمن را تحت الشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیله ای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد... در حالی که مردم در روز 22 بهمن به شکلی کاملاً با شکوه حمایت خود را از حرکت های آزادی خواهانه در منطقه اعلام کرده بودند، اقدامات نابخردانه و فتنه گرانه صورت گرفته در روز 25 بهمن تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود.".

نسبتی میان حسن روحانی و جنبش سبز وجود ندارد؛ از طرفی هم که طرفداران این جنبش اگر واقعا به ادعای خود در سال 88 اعتقاد داشته باشند پس نمی توانند در انتخابات شرکت کرده باشند، که در فضای رسانه‌ای هم این را به صراحت نوشتند. پس این افراد چرا اینگونه تلاش دارند که پیروزی آقای روحانی را به نفع خود مصادره کنند؟ جالب اینجاست که این رسانه‌ها در پوشش خبری خود تلاش کرده اند تا یکی از دلایل پیروزی و جشن پس از انتخابات را رفتن احمدی نژاد عنوان کرده و آن را نیز به جنبش سبز پیوند دهند؛ در حالی که مسلم بود که احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور ایران نخواهد بود؛ خواه حسن روحانی پیروز می‌شد یا هر کس دیگری!

 

طرفداران جنبش سبز خود به خوبی می‌دانند که در سال 88 هم رأی آنان خوانده شد؛ مشکل اینجاست که آنها گمان می‌کنند یا باید همیشه خودشان پیروز انتخابات باشند، یا در انتخابات تقلب شده است؛ حال آنکه نظام از آرای همه نامزدها صیانت می‌کند؛ خواه حسن روحانی باشد؛ خواه محمود احمدی نژاد، و خواه موسوی

 

البته بار دیگر بر این تناقض تاکید می‌کنیم که جنبش سبز اگر بر ادعاهای خود در انتخابات 88 باور و اعتقاد دارد؛ پس بدون شک نمی‌تواند خود را پیروز انتخابات 92 بداند و آن را به نفع خود مصادره کند؛ حتی اگر برخی طرفداران این جنبش که قاعدتا نباید در انتخابات رأی داده باشند هم به خیابان آمده و در حمایت از این جنبش شعار بدهند. نمی‌توان هم قائل به تقلب در انتخابات 88 بود و هم در انتخابات 92 شرکت و پیروز هم شد. آن هم در شرایطی که مجری، برگزار کننده و ناظر انتخابات همان نهادها و افراد سال 88 می‌باشند!

یکی دیگر از این ادعاها، نامه تاجزاده به عارف بود که نوشته بود انصراف شما از رقابت، مهندسی انتخابات را به هم زد؛ اول اینکه تاجزاده هم در انتخابات شرکت کرد؛ با اینکه از مدعیان اصلی اتهام تقلب علیه نظام در سال 88 همو بود؛ اینکه حال چرا به نظام اعتماد کرده و در انتخابات شرکت کرده جای سوال است؟ آیا اگر حسن روحانی پیروز نمی‌شد بازهم تقلب شده بود؟ آیا اگر نظام دنبال صیانت از آرای مردم نبود و اهل تقلب در انتخابات بود، برایش کاری داشت بازهم تقلب کند؟

 

ادعای ساده لوحانه تاجزاده درباره مهندسی انتخابات؛ آیا برای نظام کاری داشت که بر فرض ادعا و اتهام شما در این انتخابات هم تقلب کند؟ استدلال‌های ساده لوحانه ای که فقط برای توجیه رفتار خود به کار برده می‌شود امروزه زیاد در بین رسانه‌های ضد انقلاب و امثال تاجزاده دیده می‌شود

 

کافی است تاجزاده و طرفداران جنبش سبز به نتیجه انتخابات رجوع کنند تا میزان دقت نظام در امانت داری و صیانت از آرای مردم را ببینند؛ حسن روحانی با 7/50 درصد آرا پیروز شد؛ یعنی تنها با 7/0 رای بیش از نصف؛ آیا به عقیده آنان که نظام در انتخابات 88 بیش از 11 میلیون تقلب کرده است، کاری داشت آرای روحانی را به مقدار 0/7 درصد کم کند تا انتخابات به دور بعد رفته و در دور بعد هم او را بازنده اعلام کند؟ این جا اوج امانت‌داری نظام نسبت به رأی مردم که مورد تأکید همیشگی رهبر انقلاب است مشخص می‌شود. هر چند تاجزاده و دیگر حامیان این جنبش خود را به تجاهل بزنند.

 ماهیگیری به سبک دویچه وله

یکی دیگر از تفاسیری که انتظار می‌رفت از نتیجه انتخابات بشود، نسبت دادن انتخابات و نتیجه آن به موضوع انرژی هسته‌ای است؛ از همان ابتدا و نوع تحلیل و خبررسانی رسانه‌های ضد انقلاب این احتمال به صورت جدی وجود داشت که آنان این انتخابات را به نوعی رفراندوم هسته‌ای تعبیر کنند.

از آنجا که حسن روحانی و سعید جلیلی دو نامزد مطرح در این انتخابات، هر دو سابقه مسئولیت پرونده هسته ای ایران را با دو رویکرد متفاوت داشته و در مناظرات نیز بر سر مواضع خود به بحث نشسته بودند، این احتمال وجود داشت که در صورت شکست سعید جلیلی این رسانه‌ها ماهی خود را از این انتخابات بگیرند و آن را به عدم پذیرش مردم ایران از روش سعید جلیلی در مذاکرات تفسیر کنند.

 

 
تفسیر جهت دار و مغرضانه دویچه وله از نتیجه انتخابات؛ او با زیرکی تلاش کرده تا شکست جلیلی را شکست سیاست‌های حکومت در امر انرژی هسته‌ای نشان دهد؛ حال آنکه برای انتخاب بهترین نامزد برای ریاست جمهوری، این امر تنها یک معیار است، نه همه آن

این رسانه‌ها بدون توجه به اینکه از معیارهای انتخاب رئیس جمهور، تنها یک معیار آن سیاست خارجی و موضوع هسته‌ای است و اینکه این امر هم جزء سیاست‌های کلان نظام است و در بالاترین سطوح تصمیم گیری می‌شود، انتخابات روز جمعه را به رفراندوم هسته‌ای تفسیر کرده و نتیجه گرفتند که رویکرد نظام در مقاومت در پرونده هسته‌ای، غلط و با عدم پذیرش ملت رو به رو شده است. حال آنکه این تفسیر بسیار غلط از انتخابات است؛ بسیار افرادی هستند که رویکرد جلیلی نسبت به روحانی را بیشتر پسندیده ولی او را برای ریاست جمهوری مناسب نمی‌دانستند؛ گویا این رسانه‌ها از اولی‌ترین اصول دموکراسی و انتخاب هوشمندانه نیز آگاهی ندارند.

کاش این رسانه‌ها بفهمند که حسن روحانی در ایام مسئولیت پرونده هسته‌ای، خودسر عمل نکرده و تابع سیاست‌های حکومت بود و اینگونه نیست که با تغییر یک نفر، مسیر به کلی عوض شود!

 عقده گشایی و توهین گستاخانه به ملت

رسانه‌های ضد انقلاب که نتوانستند حقد و کینه خود را از حضور حماسی مردم در انتخابات پنهان کنند، در برخی مطالب خود به آشکارا به ملت ایران و طرفداران نامزد پیروز در انتخابات توهین‌های بی ادبانه‌ای کردند.

هرچند زبان از نوشتن این توهین‌ها قاصر است و ذکر آن ها را بی ادبی به ساحت ملتی می‌داند که به تبعیت از رهبرش حماسه‌ای سیاسی را رقم زده است، اما تنها برای آگاهی مخاطبان گرامی یک تصویر از تیتر این خبر را در ادامه آورده ایم:

 

 

توهین گستاخانه رادیو زمانه به ملت حماسه ساز؛ البته که حضور بیش از 72 درصدی در انتخابات باید هم اینگونه داغ بر دل ضد انقلاب بنشاند

البته ملت ایران هیچ‌گاه به حرفهای پوچ این رسانه‌ها توجهی نداشته و ندارند؛ و همین تبعیت از رهبری و بی‌توجهی به رسانه‌های ضد انقلاب باید هم آنان را به عقده گشایی علیه ملت بکشاند؛ حال آنکه " کی شود دریا به پوز سگ نجس"

امید است حال که ملت ایران حماسه سیاسی مد نظر رهبری را رقم زدند، رئیس جمهور منتخب حجت الاسلام حسن روحانی نیز این امر را قدر دانسته و در پاسداری از آرمان‌های انقلاب و خلق حماسه سیاسی گامی بلند بردارد.




برچسب ها : سیاسی  ,


      

حسن روحانی در آخرین روز تبلیغات تلویزیونی کاندیداها در شبکه سوم سیما روز برگزاری جشن پیروزی‌اش را مشخص کرد.

وی با حضور در برنامه «به انتخاب شما» در شبکه سه سیما گفت: اگر من پیروز انتخابات شدم علاقه‌ای ندارم برای پیروزی در انتخابات جشن بگیرم! من می خواهم روزی که همه جوان‌های ما شاغل بودند و بیکار نبودند آن روز جشن بگیرم؛ آن روزی که زندگی مردم در بهبود و رفاه بود آن روز من جشن می‌گیرم؛ آن روزی که غمی در چهره کارگر ندیدم آن روز جشن بگیرم؛ آن روزی که محیط دانشگاه محیط صفا و نشاط و علم و دانش بود آن روز من جشن می‌گیرم؛ آن روزی که ایران در جایگاه غرور و افتخار در سراسر جهان بود آن روز جشن می‌گیرم؛ آن روزی که تحریم را در هم شکستم و روابط خوب با دنیا برقرار کردیم آن روز من جشن می‌گیریم؛ آن روزی که صادرات غیر نفتی ما بر واردات ترجیح پیدا کرد آن روز جشن می‌گیرم؛ آن روزی که مردم ما احساس رضایت کردند آن روز، روز جشن ما است، روز پایکوبی ما هست؛ روزی که لبخند بر لب پیر و جوان، زن و مرد، روستایی و شهری و سراسری کشور ما شاهد باشیم، روز جشن ملی ما خواهد بود. به امید آن روز.




برچسب ها : سیاسی  ,


      

هنر رهبری یک جنبش اجتماعی این است که همواره بتواند نیروهای هوادار خود را در مسیر درست و همراستا با اهداف اولیه آن جنبش هدایت کند. برخی شعارهایی که هواداران «موج سبز» در حاشیه راهپیمایی عظیم مردم در روز قدس سر می دادند نشان داد که رهبران این جریان اجتماعی از هدایت آن در مسیر اهداف خود عاجزند و هرکسی از ظن خود یار این جنبش شده است. به عبارت دیگر معلوم شد که «موج سبز» یا «راه سبز امید» یک جنبش بی سر است و مخالفان نظام اعم از سلطنت طلبان و منافقین و همه کسانی که کینه ای از جمهوری اسلامی به دل دارند و حتی کسانی که با اسلام مخالفند در آن راه یافته اند.

آیا می توان باور کرد که شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و شعار «مرگ بر روسیه» به جای «مرگ بر اسرائیل» و شعار «جمهوری ایرانی» به جای «جمهوری اسلامی» شعار جنبشی باشد که مدعی است می خواهیم اصول بر زمین مانده قانون اساسی را که شامل آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی است عملی سازیم و اسلامی بودن نظام و همبستگی اسلامی و دفاع از سرزمین اسلامی را یک اصل مفروض و مسلم می داند؟ آیا این شعارها که به معنی مخالفت با روز قدس و همراهی با صهیونیسم جهانی است می تواند مورد حمایت رهبران این حرکت اجتماعی باشد که مدعی احیای راه امام خمینی هستند؟

و چه زیبا مردم در پاسخ آن شعار گروه موسوم به «موج سبز» می گفتند: «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام». آنها در این شعار خود اولا بر همبستگی اسلامی تاکید داشتند و این که به قول سید جمال الدین اسدآبادی وطن ما آنجاست که اسلام باشد و امت اسلامی امت واحد است و مرزهای فعلی مرزهای قراردادی است و اشغال فلسطین به معنی اشغال ایران و پاکستان و سوریه و اندونزی و غیره است و ثانیا با این شعار خود اعلام کردند که هیچ چیزی غیر از اسلام ارزش آن را ندارد که انسان جان خود را در راه آن فدا کند، ما ایران را به عنوان وطن اسلامی دوست داریم و الا ایران منهای اسلام تنها یک آشیانه است و عشق به آن از قبیل عشق یک کبوتر به لانه خود است و دفاع از آن از مشترکات انسان و حیوان است. آن دفاعی ارزشمندتر است که جنبه ایدئولوژیک و مکتبی آنهم مکتب الهی داشته باشد. اصولا انقلاب اسلامی دید ما را از نگاه تنگ ملی به نگاه وسیع اسلامی و جهانی ارتقا داد. بازگشت به شعارهایی که صرفا منافع ملی را مد نظر دارد و از مبانی اعتقادی و انسانی تهی است نوعی ارتجاع به شمار می آید.

باید به این مردم آفرین گفت که در مقابل شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» بلافاصله این شعار را ساختند که «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام». به علاوه این مردم، خوب می دانند که علاوه بر وظیفه اسلامی و به تعبیری منافع اسلامی، اصولا منافع ملی ما اقتضا می کند که برای آزادی فلسطین تلاش کنیم.

لازم است آقایان موسوی، کروبی و خاتمی که به هرحال رهبران این حرکت قلمداد شده اند از این شعارها تبری جویند و اگر واقعا به دنبال اصلاحات اجتماعی و احیای اصول فراموش شده قانون اساسی در خصوص حقوق فردی و اجتماعی مردم هستند اجازه ندهند که هواداران آنها از چارچوب اهداف آنان خارج شوند، در غیر این صورت آنها به ابزاری در دست دشمنان اسلام تبدیل خواهند شد. اینکه یک حرکت اجتماعی را آغاز کنیم و از آفات آن غافل بمانیم به طوری که گروهی مانند سلطنت طلبان از این حرکت، مخالفت با اسلام و تعصب ایرانی گری را بفهمند یا با تجاهل این گونه وانمود کنند، گروه دیگری پیام بی بند و باری را دریافت کنند و گروه سوم مانند آقای دکتر سروش رسیدن به یک حکومت فرادینی را اراده نمایند، نشانه ضعف رهبری آن حرکت اجتماعی است.

بدیهی است نظام جمهوری اسلامی از یک حرکت اجتماعی که به دنبال احقاق حقوق مردم باشد استقبال می کند اما رهبران آن حرکت همواره باید از منحرف شدن شعارها و تغییر اهداف اولیه آن جلوگیری کنند تا مانند آنچه که در روز قدس اتفاق افتاد ابزار دست طرفداران انهدام نظام جمهوری اسلامی واقع نشوند.
والسلام

  دکتر علی مطهری   
?? شهریور ????




برچسب ها : سیاسی  ,


      

یک بار در نشستی با جمعی از یاران انقلاب گفته بودم خدمتی که کروبی در انتخابات ریاست جمهوری دهم به مردم کرد، تاکنون کسی نکرده است ! همه با تعجب پرسیدند آن خدمت چه بود، عرض کردم ؛ کروبی توانست از گوگوش تا سروش را زیر خیمه خود گرد آورد و از فیلسوفان و حکیمان فلسفه سوسیال دموکرات تا نئو فاشیسنت های سوپر لیبرال پیرامون خود را به این پروسه وادار کند. او از روسیاهترین سیاستمداران ورشکسته30 ساله کشور که نقاب کفر و الحاد و نفاق برچهره دارند و به خرج کنگره آ مریکا سدجوع می کنند و هرشب تئاتر تلویزیونی در رسانه های صهیونیستی دارند دور خود جمع کرد و آنها را در مهلکه چاه ویل آراء عدم اعتماد مردم فرو فکند که سالها نتوانند قدعلم کنند. او توانست رکورد آرای آنها را در انتخابات اخیر85 صدم درصد0/85( % )، آن هم زیر آرای باطله مردم نشان دهد و یک شکست تاریخی را برای نحله ها و فرقه های مخالف نظام به عنوان یک سند مهم در تاریخ معاصر به ثبت رساند.

وزن واقعی آنها را در سپهر سیاست ایران معلوم کند
برخی فکر می کنند تمام آرای کروبی مختص همان جریان تبهکار فکری و سیاسی است در حالی که این طور نیست، بیش از
90 درصد آرای وی ، رای حلال خودش است و کسانی که به او به عنوان یک روحانی طرفدار نظام و امام رای داده اند .ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی  ,


      

یکی از فعالیت‌های آقایان موسوی و کروبی پس از اغتشاشات، پیگیری وضعیت مجروحان، کشته شده‌ها و زندانی‌ها بوده است. کاری که به عنوان یک وظیفه دینی و میهنی قابل تحسین است و اگر خالصانه و بی‌ریا انجام شده باشد، ان شاء ا... نزد حق‌تعالی ماجور.

در این میان اما اصرار آقای موسوی و اطرافیانشان به بالانشان دادن آمار تلفات، کمی عجیب و تامل برانگیز است.

اکنون روشن شده است که نزدیکان آقای موسوی اسامی برخی فوت‌شدگان سالهای گذشته، فوت شدگان مجهول الهویه و بی‌ارتباط با اغتشاشات و یک دختر فراری از خانه را در فهرست طرفداران کشته‌ شده خود قرارداده اند و حتی از طرف آقای موسوی برای یک خانم زنده مجلس ترحیم برگزار شده و شخص آقای موسوی هم برای تسکین داغداران(!) در مجلس ختم شرکت کرده است.

حال این سوال پیش می آید که آقای موسوی با چه هدفی قصد دارد کشته‌ها را بیشتر از واقعیت نشان دهد؟

دو دلیل ساده و یک دلیل کلیدی می‌توان برای این رفتار حدس زد:

اولا – خون خواهی از کشته‌شده، به طور طبیعی در ذهن ناظر بی‌طرف برای شخص مدعی خون، مظلومیت و مشروعیت ایجاد می‌کند.

ثانیا – با دست و پا کردن کشته‌های جدید، فضا همچنان هیجانی و احساساتی می‌ماند و می‌توان اعتراضات را تا بازگشایی دانشگا‌ه‌ها و استفاده‌ از روحیه تحریک‌پذیری و احساسی جوانان همچنان گرم و فعال نگه داشت.

ثالثا و از همه مهمتر، اغتشاشات و اعتراض‌های بعد از انتخابات، از بیانیه آقای موسوی در رد نتیجه اعلام شده و «صحنه‌آرایی و شعبده‌بازی» دانستن نتیجه انتخابات 22 خرداد شروع شد.

متاسفانه فجایعی نظیر حمله وحشیانه و مشکوک به کوی دانشگاه و جنایت‌های کهریزک، باعث شد توجه‌ها از اصل قضیه (یعنی تهمت تقلب در انتخابات و جابجایی 10 میلیون رای به ضرر آقای موسوی) منحرف شود.

آقای موسوی طی 3 ماه گذشته به روشنی از اثبات تقلب در انتخابات عاجز مانده است. ایشان در اثبات تهمت خود باید دلایلی می آورد که نشان دهد آرای اعلام شده وزارت کشور از تک تک صندوقها با صورتجلسه‌های شمارش آرای 47 هزار صندوق که حدود 450 هزار مجری و ناظر انتخابات (اغلب از معلمان یا معتمدان محلی) شب 22 خرداد امضا کرده‌اند ، تفاوت دارد. اما شواهدی که ایشان ارائه می‌دهد این است که در فرایند تبلیغات و برگزاری انتخابات، «تخلفاتی» رخ داده است. امری که در انتخابات‌های قبلی هم کم و بیش وجود داشته است و طبق قانون انتخابات، مستند تقلب محسوب نمی شود و نمی‌تواند دلیلی برای ابطال نتیجه انتخابات باشد. وقتی آقای موسوی نمی‌تواند ادعای تقلب (جابجایی رای ها) را اثبات کند، بهترین راه برای انحراف توجه‌ها از این ادعای دروغ و فاجعه بار، بزرگنمایی کشته‌ها و دست و پاکردن کشته‌های جدید است.

در اینکه جنایاتی رخ داده و قتل هر کدام از هموطنان مظلوم که در این جریانات کشته شده‌اند هر یک بسیار هولناک و داغ بزرگی بر دل ملت و حیثیت ملی ماست، تردیدی نیست اما در چه فضایی می‌توان به حساب جنایتکاران و متهمان و مباشران و مجرمان رسیدگی کرد؟ در فضای التهاب و هیجان یا فضای آرامش و تعقل؟

سوالی دیگر:

از داستان دروغین «ترانه موسوی» چه کسی بهره‌برداری کرد و این داستان به نفع چه کسی تمام شد؟ چرا هیچکس نمی‌تواند همسایه یا همکلاسی یا خانواده وی را معرفی کند؟ چرا حتی یک کارت شناسایی از این طرفدار کشته شده آقای موسوی در دست نیست؟ آقای موسوی با چه انگیزه ای ترانه موسوی را طرفدار کشته شده خود معرفی کرده است؟

و سوال آخر:

مرحوم ندا آقا سلطان روز شنبه 30 خرداد که نیروهای انتظامی بر اغتشاشگران مسلط شدند، به قتل رسید. چه کسی و چه گروهی از قتل مرحوم ندا آقا سلطان سود برد؟ قتل کثیف و ناجوانمردانه این هموطن مظلوم در روز 30 خرداد 88 به نفع چه کسی و چه گروهی تمام می‌شد؟...

یافتن پاسخ این سوالها، به درک جامع تری از تحولات بعد از انتخابات کمک می کند.




برچسب ها : سیاسی  ,


      

لجن پراکنی و دروغ پردازی یک نامزد ناکام انتخابات علیه نظام برای ادامه حیات سیاسی خود، با استقبال وسیع بدنام ترین عناصر ضدانقلاب و رسانه های همسو مواجه شده که پس از شکست پروژه اغتشاش، دچار انفعال شده بودند. ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی  ,


      
جین‌شارپ در کنار سوروس و مک‌کین
پس از آنکه گروه‌های مخالف دولت ایران از رسیدن به اهداف خود مایوس شدند تصمیم به همفکری با شخصی گرفتند که سابقه ایجاد انقلاب‌های نرم را در اروپای شرقی داشت؛ آنها به کتابی توجه کردند که در واقع چگونگی سرنگونی حکومت‌ها را آموزش می‌داد و توسط یک پژوهشگر بازنشسته آمریکایی نوشته شده بود، کسی که در خارج از دایره فعالین سیاسی کمتر شناخته شده بود.
" سباستین ابت " و " کاترینا کراتوراک "، نویسندگان " آسوشیتدپرس " در ابتدای گزارشی که در این خبرگزاری منتشر شده است با بیان این مطلب خاطرنشان ساختند: نام این پژوهشگر و ارجاعاتی به کتاب وی بصورت همهمه ‌واری در میان وب‌سایت‌های گروه‌های مخالف و شبکه‌های اجتماعی پخش شد. بطوریکه سال گذشته ایران اقدام به انتشار فیلمی کرد که در آن نسبت به طرح‌ریزی‌های " جین شارپ "، نویسنده 81 ساله کتاب مذکور و افرادی از جمله سناتور " جان ‌مک‌کین " و " جورج سوروس "، میلیاردر آمریکایی برای ایجاد یک " انقلاب مخملی " در ایران هشدار می‌داد.

دو تحلیل‌گر آسوشیدپرس در ادامه با اشاره به اغتشاشاتی که به واسطه اقدامات برخی نامزدهای شکست خورده در انتخاباتادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی  ,


      
( عبرتی از تاریخ )
این روزها در کنار اتفاقات ریز و درشتی که در صحنة پر تب و تاب کشورمان رخ داده و هنوز در جریان است، سخن از ادعای «بحرانی بودن اوضاع کشور و ضرورت برگزاری همه پرسی در خصوص مشروعیت دولت منتخب ملت به عنوان راه برون رفت از بحران!» است که از سوی آقای محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز و در راستای همان افاضات و اضافات آمریکاپسند و اسرائیل شادکن نامبرده طی سالیان اخیر مطرح شده است.[1] لازم دیده شد تاادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی  ,


      
   1   2      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم