مهدی علیخانی در مقاله‌ای به بررسی مداخلات جهانی آمریکا در دوره‌های مختلف حاکمیت جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها و پیامدهای آن می‌پردازد که مشروح آن به شرح ذیل است  :

تنها در نیمه دوم قرن بیستم ایالات متحده آمریکا حدود 100 کودتای نظامی و براندازی حکومت‌ها را طراحی و رهبری کرده است و ده‌ها بار بطور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده است و یا آنها را تهدید به مداخله نظامی کرده است. این مقاله سعی دارد با مرور روند مداخلات امریکا در کشورهای جهان طی بازه زمانی یک قرن گذشته که مقارن با ریاست جمهوری 16 نفر از دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه نیز می‌باشد، به بررسی چگونگی این مداخلات و تبعات آن در عرصه بین المللی بپردازد  .

مداخله آشکار از طریق پیاده کردن نظامیان، تهدید و یا توسل به کودتای نظامی و اقدام به براندازی به منظور سرنگون کردن دولت‌های ملی و مردمی که حاضر نیستند به برنامه‌ها و خواسته‌های یکجانبه گرایانه تن در دهند و جایگزین کردن آنها توسط دولت‌های مجری منافع سرمایه‌داری، از جمله روش‌هایی است که ایالات متحده امریکا، در یک قرن اخیر و بویژه از اوایل دهه   50میلادی جهت اجرا و پیشبرد منافع خود در کشورهای جهان و خصوصاً جهان سوم به کار برده است  .

اگرچه با توجه به شکل‌گیری اولیه سیاست خارجی امریکا بر اساس انزوای سیاسی و همچنین مشکلات داخلی در دو دهه اول قرن بیست، این کشور تا پایان جنگ جهانی اول در عرصه بین المللی حضور جدی پیدا نکرد و بیشتر به حوزه امریکای مرکزی و جنوبی معطوف بود، اما شالوده حضور ایالات متحده و حذف و تضعیف دیگر رقبا در عرصه بین المللی در همین زمان بنا نهاده شد. تنها درنیمه دوم قرن بیستم ایالات متحده آمریکا حدود 100 کودتای نظامی و براندازی حکومت‌ها را طراحی و رهبری کرده است و ده‌ها بار بطور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده است و یا آنها را تهدید به مداخله نظامی کرده است  .

از جنگ جهانی دوم، کشورهای زیر سلطه، صحنه اصلی دخالت‌ها و کودتاهای نظامی یا شبه کودتا و ضد کودتا و استقرار دیکتاتوری‌های نظامی بوده‌اند و به سادگی می‌توان برآورد کرد که کاربرد گسترده شیوه‌هایی چون تهدید، کودتا، اشغال نظامی و غیره، تا چه اندازه به استقلال کشورها و به فرایند تصمیم‌گیری دولت‌ها صدمه و زیان وارد می‌آورد  .

بدون تردید، دستگاه‌ها و آژانس های مختلف جاسوسی آمریکا فعالانه در طرح و اجرای کودتاها و توطئه‌ها، برای سرنگونی حکومت های مردمی، فعالانه مشغول‌اند و مسئول کودتاهای بی‌شمار در جهان هستند. البته در این راستا و برای دستیابی موفقیت‌آمیز به اهداف، امریکا از کمک و پشتیبانی سیاستمداران طرفدار سیاست غرب استفاده‌های زیادی برده است  .
مداخلات امریکا در عرصه جهانی، در دوران ریاست جمهوری دموکرات ها و جمهوریخواه‌ها همواره وجود داشته است، اما نوع آن از دخالت سیاسی در زمان تصدی دموکرات‌ها به دخالت نظامی در دوران جمهوریخواه‌ها متغییر بوده است  .

لذا نگارنده سعی دارد با مرور روند مداخلات امریکا در کشورهای جهان طی بازه زمانی یک قرن گذشته که مقارن با ریاست جمهوری 16 نفر از دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه نیز می‌باشد، به بررسی چگونگی این مداخلات و تبعات آن در عرصه بین المللی بپردازد.

در این راستا نگارنده 5 دوره زمانی را مدنظر قرار می دهد.

-- دوره اول: از ابتدای قرن بیستم تا پایان جنگ جهانی اول (مداخله در امریکای مرکزی و جنوبی)

1901 تا 1909 Theodore Roosevelt از حزب جمهوری‌خواه

*در 12 فوریه 1901 روزولت طرح Platt Amendment را پایه ریزی کرد. این طرح به امریکا اجازه می داد نه تنها سیاست های داخلی، بلکه سیاست خارجی و تمام قرارداد های بین المللی کوبا را دیکته کند. طبق این طرح امریکا اجازه یافت که گوانتانامو بی Guantanamo Bay)) را از کوبا به مبلغ 4000 دلار در ماه اجاره نماید و در آنجا پایگاه نظامی ایجاد کند و تاکنون هم امریکا نیروی نظامی خود را در این کشور حفظ کرده است.

* در سال 1903 نیروی دریایی امریکا در زمان انقلاب هندوراس وارد آن کشور شد.

*در سال 1904 ارتش امریکا با عنوان حمایت ازمنافع امریکا وارد جمهوری دومینیکن شد.

*در سال 1904 ، بعد از موفقیت در کوبا، روزولت سیاست خارجی خود را بر پایه دکترین مونرو نهاد. بر اساس این دکترین امریکا می بایست "پلیس بین المللی" در امریکای مرکزی باشد. (کشورهای امریکای مرکزی به Banana Republic معروف هستند)

* در سال 1907 ارتش امریکا وارد نیکاراگوئه شد تا "Dollar Diplomacy" را در آن کشور ایجاد کند. در همین سال امریکا در خلال جنگ هندوراس با نیکاراگوئه، دوباره وارد هندوراس شد.

1909تا 1913 William H. Taft از حزب جمهوری‌خواه

ویلیام تفت سیاست های خارجی روزولت را دنبال کرد و مجموعه ای از جنگ ها و دخالت های نظامی در کشور های امریکای مرکزی را تدارک دید که به "Banana Wars" شهرت یافت.




برچسب ها : سیاسی  ,