سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

 

با سلام

در نوشتار قبل راجع به آفت شرطی شدن بحث کردم که در این مجال از نگاه دیگری می خواهم به این موضوع بپردازم.

امروزه آنچه در جوامع کوچک مشهود و قابل دسترسی است ,تقسیم شدن مردم به چند دسته متفاوت است که دو گروه آن به شرح ذیل است:

عده ای مذهبی و مقید به دستورات الهی,پایبند به نماز و روزه و دیگر دستورات الهی هستند اما در بخش دیگر یا به عبارت دیگر روی دیگر سکه لنگ می زنند.پرداخت امانت,صادق بودن در حساب و کتاب مالی,و...

عده ای در مقابل مقید به دستورات شرع و دین نیستند ,شاید کاهل به نماز و روزه بگیر نباشند اما در بسیاری از مطالبات اجتماعی فعال و صاحب نظر و اهل عمل

هر دو گروه به راحتی یکدیگر را تخطئه می کنند و از زیر بار مشکلات خود فرار می کنند.دسته اول گروه مقابل را به عدم انجام دستورات الهی متهم و خود را نماینده خدا در روی زمین می دانند.

در مقابل دسته دوم انواع و اقسام اشعار و لطایف و ..را برای توجیه عملکرد خود می آورند و جالب ترین دلیل آنها برای دوری از دین و مذهب را عملکرد دسته اول می دانند.

ادامه دارد....

 





      

 

حضرت خدیجه ازجهات مختلفی میتواند برای زنان وحتی مردان الگو باشد،که به طورفهرست وار به بعضی ازآنان اشاره می کنیم.
1.الگوی ازدواج :ایشان باسرمایه زیاد باجوانی که از نظر داراریی درسطح بسیار پایینتری بود ازدواج کردند.
2.الگوی ایمان: ایشان به محض اطلاع از پیامبری پیامبر باتمام تعصات کاذب اجتماعی آنزمان خداحافظی کردندوبه افتخار اولین زن ایمان آورنده رانصیب خودکردند.
3.الگوی ایثار : تمام سرمایه رادرراه هدف مقدسشان یعنی اسلام خرج نمودند
4.الگوی مقاومت: باتحمل سختیهای زیاد در شعب ابوطالب درس ایستادگی ومقاومت آموختند
5.الگوی نماز: به همراه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم وحضرت علی علیه السلام درنماز جماعت سه نفری درصحن مسجدالحرام حاضرمی شدندواینکار الگوی بزرگی برای نماز خواهران وحتی برادران است که نماز شان به جهت خجالت کشیدن در بعضی مواقع قضا میشود.و نشان دادندکه حیای مذموم دراسلام جایی ندارد.
6.الگوی حیا: هنگام رحلت باآنکه هر چه داشتند فدای دین اسلام کردند امابرای تقاضای لباس پیامبر صلی الله علیه واله وسلم جهت کفن،مراعات حیای پسندیده رانمودند.

 





      

با سلام

ثبات قدم از خصایل و فضایل اخلاقی به شمار می رود و ربطی به دین خاصی ندارد.امری است که در هر کیش و آیین و حتی مادی گراها امری پذیرفتنی است.برخی دین خود را از عملکرد فرد یا گروه خاصی گرفته اند که بر همین مبنا نیز متغیرند و کافی است فرد مورد نظر کار خلاف دین انجام دهد تا او نیز از دین و دایره فرار کند.گره زدن دین به اعمال و رفتار دیگران امروزه متدوال شده و چه بسیارند که نماز نمی خوانند چون رفتار دیگرانی که نماز می خوانند را قبول ندارند.اینها دین خود را از سرچشمه نگرفته اند که دچار چنین تزلزل عجیب می شوند.برای گرفتن دین از سرچشمه باید سختی را تحمل نمود وکار راحت نیست.همانند رسیدن به سرچشمه زلال آبی در دل یک کوه که تمام سختی ها را باید به جان خرید تا از آب زلال نوشید.تن دادن به آب گل آلود کف دشت مخاطراتی را در پی خواهد داشت که از جمله آن عدم ثبات در دین خواهد بود. ادامه مطلب...



      

با سلام

همه ساله با شروع ماه مبارک رمضان خیلی ها از مناصب حکومتی گرفته تا عامه مردم در مورد روزه خواری سخنانی می گویند.به راستی در کشوری مسلمان نباید بین این ماه و ماه هایی دیگر آنهم در این روزهای تابستانی تفاوتی باشد؟

این که برخی مردم را به روزه خواری متهم کرده یا از بی مبالاتی در امر روزه سخن می گویند نادرست است.بالاخره شخصی که معاش خانواده خود را مجبور است با کار طاقت فرسای روزانه در کارخانجات یا کارگری به دست بیاورد چگونه باید روزه بگیرد؟

نشستن زیر کولرهای گازی و تصمیم برای این امر گرفتن خیلی منطقی به نظر نمی رسد.چه بسیارند که تعریف می کنند در گرمای 45 درجه باید 8 ساعت یا 12 ساعت را سپری کنند.

دولت در سالیان گذشته درست یا نادرست ساعت کاری کارمندان را تقلیل می داد که آن هم امسال اجرایی نشد.اما آیا همه مردم کارمندند یا سختی کار فقط برای کارمندان است؟

به نظر می رسد با توجه به تاکید اسلام بر مبحث اقتصاد و دوری از هرگونه تعطیلی و تقلیل ساعت باید فکری اساسی کرد و این وضعیت بویژه در چند سالی که ماه مبارک رمضان در فصل تابستان قرار دارد را مدیریت کرد.

نه تعطیلی و نه تقلیل درست است اما بهرحال کارخانجات خصوصی در این امر باید مدنظر باشند .از طرفی مالک اجازه تقلیل را نمی دهد و از طرفی کارگر نمی تواندبه سادگی از بحث روزه رد شود و شاید شکستن قبح روزه خواری در جامعه بخشی معلول همین علت باشد.

در مورد نماز خواندن در محل کار در محیط های کارگری نیز این مسئله رها شده است.صاحبان سرمایه باید بدانند اگر کارگری روزانه 10 دقیقه آنهم با شرایط و ضوابط درست در کارخانه ای نماز خود را بخواند به اقتصاد و سرمایه اش لطمه ای وارد نمی شود و کارگر هم باید ضمن قدردان بودن باید دقیق در مدت تعیین شده این کار را انجام دهد.





      

با سلام

این روزها در ارائه خدمات عمومی در بخش های مختلف، شرطی شده ایم که ضربه بسیار زیادی به فرهنگ عمومی وارد کرده است.حال این فرهنگ از کجا شروع شده و شیوع آن به دست چه کسانی بوده خود بحث مهمی است.

به مصداق های زیر توجه کنید:

برای انجام امری اداری به شهرداری مراجعه می کنی و چون کار به نحو مطلوبی انجام شده و راضی هستی شیرینی به فرد انجام دهنده می دهی و او نیز قبول می کند.

برای خریدن میوه به میوه فروشی رفته و چون امکان جدا کردن میوه یا خرید سفارشی داری پول بیشتری به میوه فروش می دهید.

به کارواش می روی و بعد از انجام کار توسط کارگر انعامی علاوه بر مزد به او میدهید.

به راننده ای که شما را دربست به جایی رسانده کرایه بیشتری می دهید.

و...

در تمامی موارد برخلاف جایی است که برای پیشبرد کارتان خدایی ناکرده تن به دادن رشوه شده اید و پولی که پرداخت می کنید جنبه رشوه و خلاف قانون ندارد والا از ابتدا سالبه به انتفاء موضوع بود.

حال چه ضرری زده اید؟

در مورد اول فرد کارمند شهرداری است و ماهیانه بابت کار حقوق دریافت می کند و این کار شما دو ضرر بزرگ دارد.ابتدا توجیه گرفتن این پول ها را برای فرد درست می کند که چون حقوق کم به من می دهند پش گرفتنش اشکال ندارد و دوم باعث نوعی توقع نابجاست که اگر دیگران این کار را نکنند پس آدم های قدرنشناسی خواهند بود.

در مورد دوم آرام آرام میوه فروش میوه های بسیار خوب خود راجدا و فقط در اختیار افرادی می دهند که پول بیشتری داده و همان توقع نیز برای ایشان نیز ایجاد و تبدیل به نوعی حق مسلم می شود.فارغ از اینکه برخی با ماشین های مدل بالا فقط با زدن یک بوق بهترین میوه را سفارش و حتی زحمت پایین آمدن از ماشین را به خودشان نمی دهند.

در کارواش نیز کارگر با گرفتن این پول اضافه نسبت به افرادی که این مبلغ را نمی دهند شاکی و حتی در بازه زمانی با شناسایی آن افراد کم کاری کرده و در مقابل آن عده نیز چاپلوس خواهد شد.

و در مورد آخر راننده نیز به مرور به گرفتن این پول ها و تسری آن به بخش های مختلف کمک خواهد کرد.

در تمامی این موارد مهمترین نکته تسری این فرهنگ به دیگر بخش ها است که متاسفانه امروز همه آن را مشاهده و از کنار آن به راحتی عبور می کنند بدون اینکه ذره ای به خود ناراحتی بدهند.

ببخشید اگر مصداق ها را از کف شروع کردم و هزاران مصداقی که الان در ذهن شما غلیان کرده  را بیان نکردم ، فقط خواستم شروعی باشد برای یک تلنگر مناسب.





      

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْه‏

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى ‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص

   اعمال مخصوص ماه مبارک رمضان

     *بعد از هر فریضه‌ قرائت دعای اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی... مستحب است.

    *بعد از هر فریضه، مستحب است خواندن دعای یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیمُ انت الرَّبُّ العظیم.

   *بنا بر فرمایش حضرت ختمی مرتبت، هرکس دعای اللهم ادخل علی اهل القبور... را بعد از هر نماز واجب بخواند حق‌تعالی گناهان او را می‌آمرزد.

   *بهترین اعمال شب‌ها و روزهای ماه مبارک رمضان قرائت قرآن است.

   * در ماه مبارک رمضان هر سه روز یک ختم قرآن سنّت می‌باشد.

   * در این ماه دعا، صلوات، استغفار و لااله‌الا‌الله بسیار باید گفت.

   * دعاهای ماه مبارک رمضان و بخصوص هر شب دعای پرفیض افتتاح قرآئت شود.

   * در هر شب ماه رمضان خواندن دو رکعت نماز با آدابی که در کتاب مفاتیح الجنان آمده است، مستحب است.

   (مفاتیح الجنان/ 356 الی 358)

اعمال سحرگاهی در ماه مبارک رمضان

     * سحور خوردن و ترک نکردن آن اگر چه به یک دانه خرما یا یک شربت آب باشد.

   *بهترین سحورها قاوت و خرما است.

    *خواندن سوره‌ی انا انزلنا در وقت خوردن سحری مستحب است. در روایت است که هر کس در وقت افطار کردن و سحری خوردن این سوره را بخواند در

    مابین این دو وقت ثواب کسی را دارد که در راه خدا به خون خود غلطیده است.

    *استغفار در سحرگاهان باعث صلوات حق‌تعالی و ملائکه بر استغفارکننده می‌شود.

    *قرائت دعای «اللهم انی اسئلک من بهائک بِاَبْهاهُ و کل بهائک بَهِیٌّ... »در سحر‌های ماه مبارک رمضان

   * خواندن دعای پر فیض ابوحمزه ثمانی در سحر‌های ماه مبارک رمضان

   ((مفاتیح الجنان / 373 الی 376))

آداب افطار

      *در وقت افطار سوره‌‌ی قدر و دعای «اللّهم لک صُمْتُ و علی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ و علیک تَوَکَّلْتُ» قرائت شود.

   * مستحب است که افطار بعد از نماز شام میل شود مگر آنکه ضعف بر روزه‌دار غلبه کرده و یا جمعی منتظر او باشند.

   * افطار با طعام پاکیزه‌ی از حرام و شبهات انجام گیرد.

   * افطار با خرمای حلال آغاز گردد که در این صورت ثواب نماز او چهارصد برابر می‌شود.

   * افطار به آب رطب، شیر، حلوا، نبات و آب گرم خوب می‌باشد.

    *در لقمه‌ی اول قرائتِ«بسم الله الرحمن الرحیم یاواسع المغفرة اغفر لی» باعث آمرزش گناهان بنده می‌گردد.

  ((مفاتیح الجنان /360 الی 361))





      

حسین قدیانی

باختیم این بار اما واقعا، واقعا واقعا چیزی از ارزش های بازیکنان مان کم نشد! تا پیش از این بازی، تعارف بود هر وقت می گفتیم؛ «باختیم، اما چیزی از ارزش های بازیکنان مان کم نشد!» باختیم اما بیش از آرژانتین، و حتی مسی، به داور کوری که پنالتی به آن واضحی را نگرفت! به داور کوری که راه به راه جلوی بازیکنان ما «سبز» می شد! به داور کوری که بیشتر از ماسکرانو، نقش هافبک دفاعی را برای آرژانتین بازی کرد! غلط نکرده باشم؛ فیفا، روی چشم داور صرب، خالکوبی کرده بود! از همان خالکوبی های معروفش! مسبوق به سابقه اش  !

باختیم اما حقا که ما در والیبال، برزیل، ایتالیا و را بسی مردانه تر بردیم تا آرژانتین با همه ستارگانش، ما را در فوتبال! البته همه ستاره های آرژانتین نبودند، چرا که چرا که دیگوی بزرگ از روی سکوها، و نه در میدان مسابقه، به مصاف آمده بود! باختیم اما مارادونا شاهد بود که مسی، جز آن گل لعنتی، چگونه در بین پسران ایرانی، به عز و جز افتاده بود! آقای دیگو! سوت این پنالتی که البته زده نشد، دیگر «دست خدا» نبود! «دست فیفا» بود؛ ناجور  !

«جمهوری اسلامی ایران». مدت هاست که دنیا در برابر اقتدار این نام، سر تعظیم فرو آورده. دنیا بگوید؛ «ورزش؟» والیبال را نشانش می دهم، کشتی را، وزنه برداری را، حسین رضازاده را، همین هد رویایی اشکان را در همین بازی چند ساعت پیش! اما اگر دنیا مشخصا بگوید؛ «فوتبال؟» خوشحالی بی حد و حصر مسی را نشانش می دهم بعد از گل دقیقه 91، نه به برزیل و آلمان و، بلکه به ایران! آه! مسی را هرگز این همه شاد ندیده بودم! آری، من به توی دنیا نشان می دهم که آن صحنه پنالتی بود! و باز هم به تو نشان می دهم تحسین همه غول های فوتبال را از بازی حماسی ایران! توی دنیا اگر بگویی؛ «علم؟» از نانو تا هسته ای، و از پزشکی تا ملی ترین سلول های مغز پروفسور سمیعی را دارم که برایت رو کنم! توی دنیا اگر بگویی؛ «تلاش در راه دانش؟» قطرات خون احمدی روشن را به رخت می کشم، آرمیتا را! توی دنیا اگر بگویی؛ «قربانی تروریسم؟» باز همین ها را! و باز، کف پای رئیس جمهور شهید را در صحن سازمان ملل برایت نشان می دهم! توی دنیا اگر بگویی؛ «ایستادگی؟» عصای امامم را نشانت می دهم، چفیه خامنه ای را، و شکوه و عظمت یک ملت را. توی دنیا اگر بگویی؛ «شهید؟» چمران را نشانت می دهم! و اگر بگویی؛ «شهادت؟» اصلا «کتیبه محتشم» را نشانت می دهم! تو میدان را معین کن؛ قهرمانش با من! و نشان دادن بچه های سیه چهره آفریقایی که هنوز نام بلند «خمینی» برای شان می گذارند، با من! اصلا چطور است از جام جهانی بکشی بیرون و میدان سیاست یعنی میدان جنگ را نشانم دهی؟ تا من برایت بگویم داستان مردی به نام «قاسم سلیمانی» را! «اسد» ایرانی نیست، اما به او می نازد، «سیدحسن» هم حتی! آهای دنیا! هر وقت حلقومت دلتنگ یک شعار اساسی شد، «مرگ بر آمریکا»ی من، تقدیم تو باد! این شعار مادران چشم به راه سرزمین من است! گیسوسپیدکرده های منتظر! منتظر یک پلاک! آهای دنیا! فریاد ملت ایران، از آن تو باد! که همین گونه هم هست! و تو همین فریاد اورژینال را سرمی دهی، به تاسی از ملت ایران! ملت قهرمان ایران! آخر آخر آخر حرف همین تظاهرکنندگان برزیلی هم که با همه عشق شان به فوتبال، عدل و داد را عاشق ترند، مرگ بر کسانی است که می خواهند زندگی آدمی را پای زندگی شیطان و شیطان بزرگ قربانی کنند. آهای دنیا! دیر یا زود جام جهانی تمام می شود، اما آنچه باقی می ماند، فریاد توست در جست و جوی عدل و داد. قهرمان واقعی را بچسب! مردی از تمام ملت ها! مردی برای همه! جام جهانی بسیار بالا رفته، اما این جام عدالت است که باید در دستان آدمی آدمیزاد بدرخشد! بر گوش این همه ناداوری، عاقبت ابرمردی خواهد آمد و سیلی خواهد زد آخر خدا شاهد است که این حق آدم است که خورده شده دیروز در سوریه، امروز در عراق، دیروز در کجا، امروز در کجا آهای دنیا! فردا از آن توست و جام هم، اگر که بلندتر فریاد برآوری! اگر که بدانی در سکوت مردمک چشم پسری به نام «علیرضا» چه فریادی نهفته است!

خدایا! چیزی خیلی زیاد از ارزش های آدمیزاد کم کرده است؛ نیامدن بقیه الله را می گویم! غیبت را! تروریست ها، الباقی شیطان بزرگ اند، اما تو هنوز مابقی خودت را به ما بدهکاری بقیه الله را بفرست او را خدایا! این جام ها، و هزاران از این جام ها، با این همه ناداوری ها، کام بشریت را سیراب نمی کند. خدایا! گذشت دوره ای که توپ گرد، سرگرم مان کند. می بینی! ما حتی از زمین فوتبال هم دنبال آن زمینی می گردیم که تو وعده اش را به عدل و داد داده ای و آن روز بیشتر می چسبد خواندن این سرود؛ «سر زد از افق، مهر خاوران….»





      

 

388103 761 آخرین دست‌نوشته دکتر چمران

ای پاهای من در این لحظات آخر عمر، آبروی مرا حفظ کنید. شما سال‌های دراز به من خدمت کرده‌اید، از شما می‌خواهم ‌در این آخرین لحظه نیز وظیفه‌ خود را به بهترین وجه ادا کنید. ای پاهای من، سریع و توانا باشید. ای دست‌های من قوی و دقیق باشید. ای چشمان من تیزبین و هشیار باشید. ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن

در سحرگاه سی ‏و یکم خردادماه سال 60، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران که به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود، به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه، مرحوم آیت‏الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین‏ بار یکدیگر را بوسیدند و باز هم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده‏شان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره‌ه‏ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار‌ گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می‌‏برد».

388104 636 آخرین دست‌نوشته دکتر چمران

سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیده‌‏بوسی کرد، به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیک‏ترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد ‌از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد آغاز شده بود و علاوه بر رستمی، قربانی‌‏های دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش دور شوند و از هم فاصله بگیرند.

یارانش از او فاصله گرفتند و هر یک در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثه‌‏ای جانکاه بودند که خمپاره‌‏ها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یکی از خمپاره‏‌های صدامیان، یکی از نمونه‌‏های کامل انسانی که مایه‌ مباهات خداوند است، یکی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یکی از عارفان سالک راه حق و حقیقت و یکی از ارزشمندترین انسان‌‏های علی‏ گونه و یکی از یاران با وفای امام‏خمینی(ره) از دیار ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست.

زیباترین یادگاری در آخرین لحظات

ادامه مطلب...



      

www.roomira تصویر یک معضل کاملا جدید





      

با سلام

حدیثی زیبا از رسول خدا را مطالعه کردم که تقدیمتان می کنم.البته بخشی از آن را که مورد مبتلابه امروزمان است را با هم بیشتر دقت می کنیم.حضرت فرمودند: آفه الدین ثلاثه:قیه فاجرو امام جائرو مجتهد جاهل(میزان الحکمه،ج2.ص948)

سه چیزآفت دین است:فقیه گناهکار،رهبر ستمگر و مجتهد جاهل

در دو قسم اول که کاملا صریح بیان شده بحثی نداریم.اما قسم سوم مگر می شود ما مجتهد جاهل داشته باشیم؟مجتهد عالم است و نمی تواند جاهل باشد و اگر فردی جاهل باشد دیگر مجتهد نخواهد بود.

با مراجعه به کتب شرح این حدیث نکته ای زیبا به دستم آمد و آن این است:

در این حدیث معنای اصلی مجتهد که در اصطلاح امروز هم بکار میرود مد نظر نیست و معنای آن می شود تلاشگر نادان و جاهل.

تلاشگر نادان کیست؟می توان گفت کسی است که در عبادات و اعمال مذهبی جدیت دارد، اما درک و فهم او بسیط و نارساست.و این فرد مهمترین آسیب خود را در اعمال و رفتار خود بدلیل ناآگاهی او از معارف و شرایط عمل و عبادت خواهد زد.

هرکس در حوزه دین و مذهب وارد می شود باید از این آفت مهم در امان باشد والا راهش به ترکستان خواهد بود.این که برخی امروز نیز از دین و مذهب فقط تهدید ولو اجتماعی آن را می سازند بدلیل اینکه آدم مذهبی و خوبی هستند اما فهم درست از دین را ندارند و متاسفانه به جاده خاکی می زنند.





      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم