با سلام

در نوشتار قبل راجع به آفت شرطی شدن بحث کردم که در این مجال از نگاه دیگری می خواهم به این موضوع بپردازم.

امروزه آنچه در جوامع کوچک مشهود و قابل دسترسی است ,تقسیم شدن مردم به چند دسته متفاوت است که دو گروه آن به شرح ذیل است:

عده ای مذهبی و مقید به دستورات الهی,پایبند به نماز و روزه و دیگر دستورات الهی هستند اما در بخش دیگر یا به عبارت دیگر روی دیگر سکه لنگ می زنند.پرداخت امانت,صادق بودن در حساب و کتاب مالی,و...

عده ای در مقابل مقید به دستورات شرع و دین نیستند ,شاید کاهل به نماز و روزه بگیر نباشند اما در بسیاری از مطالبات اجتماعی فعال و صاحب نظر و اهل عمل

هر دو گروه به راحتی یکدیگر را تخطئه می کنند و از زیر بار مشکلات خود فرار می کنند.دسته اول گروه مقابل را به عدم انجام دستورات الهی متهم و خود را نماینده خدا در روی زمین می دانند.

در مقابل دسته دوم انواع و اقسام اشعار و لطایف و ..را برای توجیه عملکرد خود می آورند و جالب ترین دلیل آنها برای دوری از دین و مذهب را عملکرد دسته اول می دانند.

ادامه دارد....