عید است و گل بهارمان پژ مرده
در ماتم زهرای جوان افسرده
با وا شدن شکوفه های گل یاس
یاد آیدم از آن رخ سیلی خورده
"یا فاطمه الزهرا
عید است و گل بهارمان پژ مرده
در ماتم زهرای جوان افسرده
با وا شدن شکوفه های گل یاس
یاد آیدم از آن رخ سیلی خورده
"یا فاطمه الزهرا
آسمــــان
در مـــوسم
تحــویل ســــال
نــــام مهـــــــــدی را تـــــلاوت می کنـــد
با سلام
بارش برف این رحمت الهی در آخرین وانفسای زمستانی در شهر برزک
پرسید که سرور بانوان دو جهان کیست؟ گفتم: فاطمه (س) است. گفت او را به من معرفی کن.
فکر کردم که تو را چگونه معرفی کنم، دیدم که بهترین راه معرفی دخت پیامبر (ص)، از زبان نزدیکانت است. پس ابتدا به سراغ پیامبر (ص) رفتم و گفتم که ای پیامبر (ص)، فاطمه را چگونه یافتی، او را معرفی فرما؟
فرمود: او «ام ابیهاست، یعنی مادر پدرش است.» گفتم مگر ایشان چه کرده بود؟ چگونه برای شما نقش مادر را ایفا کرده بود که این لقب را یافت؟ مگر چه کرده بود که وقتی به صورت او مینگریستی، غم و اندوه و جور زمانه را به باد فراموشی میسپردی؟ وقتی به او میرسیدی در پناه او و در کنار او به امنیت و آسایش دست مییافتی؟
با این سوالها زمان را سپری کردم، به جلو رفتم و به علی (ع) رسیدم. گفتم یا امیرالمومنین (ع) تو فاطمه را چگونه یافتی؟ او را به من بشناسان. فرمود: او کفو، همسر و یار من است. گفتم: چگونه زنی میتوان کفو و همسر و یار حضرت تو باشد؟ تویی که بهانه خلقت و آفرینش دو جهان هستی؟ مگر این فاطمه کیست که میتوانست یار تو باشد؟ یار تویی که در برابر هجوم همه حقکشیها و بیعدالتیهای زمانه، تنها مانده بودی. مگر او که بود که در کنار او، از جهالت زمانه خویش، استخوان در گلو میزیستی و در خانه و کاشانهات، تنها و تنها در کنار او به آرامش میرسیدی و او تنها یار تنهاییهای تو بود. مگر او که بود که توانست لباسی برازنده و سزاوار تو باشد؛ پوششی مناسب در برابر تمامی گردبادهای بیامان ارتجاع زمانه!
جلوتر رفتم به حسن مجتبی (ع) رسیدم. از او پرسیدم فاطمه (س) کیست؟ فرمود: مادر من است. ملجأ و پناه من است. در دامان او بود که پرورش یافتم. در کنار او بود که آموختم باید به فکر دیگران بود. باید برای دیگران دعا کرد. باید خود را فراموش کرد. باید که شریک غم بینوایان بود. رشد کردم و آموختم که چگونه باید تحمل کرد. چگونه باید مظلوم بود و تاوان داد. آموختم که باید بستری شوم برای قیام علیه ظلم و بیداد زمانه و تمامی اینها را با جگر پاره پاره خویش ثابت کردم. ثابت کردم که هر قیامی، مکانی و زمانی دارد که باید وقت و زمان آن برسد.
رفتم تا به حسین (ع) رسیدم. از او پرسیدم که فاطمه کیست؟ فرمود: فاطمه، مادر من است. من در دامان او رشد کردم، با شیر غیرت او بالنده شدم. در کنار او بود که آموختم باید مثل شیر در مقابل دشمن ایستاد. از او آموختم که هرگز از دشمن نهراسم، حتی به قیمت سیلی خوردن از جور و ظلم زمانه و شکسته شدن پهلو. آموختم که باید پرچم حقانیت حق را برافراشت، باید دین را زنده کرد، باید با تمام وجود و با تمام دارایی و هستی در مقابل تمامی ظلم و ستم تاریخ ایستاد. باید پویا بود، باید جاری شد در بستر تاریخ. از او آموختم که باید نیست شد در حق، باید آب شوی، تا جاودانه گردی.
در بحبوحه صحبت با حسین (ع) به زینب (س) برخوردم، پرسیدم: ای زینب، فاطمه (س) را معرفی کن و بگو که او کیست؟
گفت: او مادر حسنین است. مادر شباب اهل جنت است. مادر من است. مادری که با شیره جان خویش، صبر و شکیبایی را به من منتقل کرد. من از او آموختم. از اویی که با صبر و حلم خود در کنار علی (ع)، آن مظلوم دو عالم زیست و خم به ابرو نیاورد. من از مادرم آموختم که در مقابل یزید و بارگاه شیطانیاش، ترس به دل راه ندهم و با شجاعت در مقابل ظالم بایستم و اعاده حق کنم. من از او آموختم که حق گرفتنی است. در مدرسه مادرم پرورش یافتم و اسوه صبر و شکیبایی شدم و توانستم رسالت ابلاغ حق طلبی برادرم را به گوش آیندگان برسانم.
خدایا، تو کمکم کن. بگو که فاطمه کیست؟ خدایا این زن کیست؟ او کیست؟ فاطمه، ابیهاست، ولی فاطمه نیست؛ همسر علی است، ولی فاطمه نیست؛ معلم فضه است، ولی فاطمه نیست. مادر حسنین است، ولی فاطمه نیست؛ معلم و اسوه صبر و شکیبایی زینب است، ولی فاطمه نیست؛ که فاطمه، جمع همه اینهاست. فاطمه (س) دختری است شایسته، همسری است وارسته، معلمی است از خود گذشته، مادری است بایسته. فاطمه، روح تمام جهان و حیات بخش همه ماسواست.
چیزی شبیه فاجعه
وقتی کمی به عقب بر می گردیم و سوابق آموزشی مدارس برزک را بررسی می کنیم طبعا نقاط روشنی بر می خوریم .
فرهیختگان ، اساتید ،مهندسان،معلمان و دبیران همشهری امروز بی شک ثمره ی تلاش معلمان دیروز در مدرسه های خاکی و بدون امکانات دیروز هستند .برای شهری 5000 نفره وجود حدودا700نفر دارای تحصیلات عالیه و اماری 14 درصدی درنوع خود بی نظری است.
اما هر چه به جلوتر می آییم کم کم وضعیت نامطلوب تر می شود.این وضعیت تا جایی پیش می رود که کلاس 40 نفری که 30نفر از آنها در دانشگاه های دولتی قبول شده بودند تبدیل به کلاسی 15 نفره می شود که فقط 2 یا 3 "قبولی خرداد" دارد و بزرگترین دستاوردش قبولی در رشته ی مدیریت دانشگاه پیام نور برزک می شود.
افت تحصیلی درمدارس برزک به خصوص در دبیرستانها به حدی بالا رفته است که تقریبا 30در صداز بهترین دانش آموزانی که از راهنمایی آمده اند رنج راه و دوری از خانواده برای تحصیل در دبیرستان های کاشان را در مقابل تحصیل در دبیرستان شهدای برزک ترجیح می دهند.این مساله را باید ابعاد مختلفی بررسی و آسیب شناسی کرد .چندی پیش صحبتی با مسئولین دبیرستان شهدا داشتم که ایشان نیز عوملی چون ضعیف بودن دانش آموزان در دوره ی راهنمایی ،کم شدن تدریجی تعداد دانش آموزان بخش ،حاکم نبودن جو علمی بر دبیرستان ، کم و کاستی ها و بی عدالتی هایی در اختصاص معلم های خوب و سطح بالا به برزک و موارد دیگر را از عوامل پیدایش این وضعیت نامطلوب دانستند .
وقتی اولین اولویت دبیرستان "دایر بودن" به هر قیمتی است .وقتی کلاسهای سه یا چهار نفری با نیامدن یک یا دو نفر تشکیل نمی شوند ، طبعا امکان برخورد جدی و سخت گیری در مسایل آموزشی وجود نخواهد داشت و وضعیت می شود این که الان هست.این که دبیرستان های شهر برزک در بین دبیرستان ها ی شهرستان کاشان در آزمون های پیشرفت تحصیلی رتبه ی آخر یا یکی به آخر را کسب کند
و این می شود که چندین سال از عمر یک جوان در محیطی نه چندان آموزشی تلف می شود و حاصل هم جز ترک تحصیل نخواهد بود .سالهایی از زندگی که تعیین کننده ترین مقطع عمر برای زندگی یک فرد خواهد بود.
حالا در این وانفسا دانش آموزانی را در این دبیرستان فرض کنید که در دانستن الفبای ساده ی انگلیسی مشکل دارند اما جای حل این مشکلات آموزشی که باید محور اصلی کار باشد برایشان مراسم زیارت عاشورا و کلاس والیبال برگزار می شود !!!!
در کل سستی و بی نظمی در مسائل آموزشی،ازبین رفتن تدریجی اهمیت و تقدس علم آموزی و ساحت معلمی ،تبدیل شدن "درس نخوان" به ارزش در بین دانش آموزان و.... باعث حاکم شدن جوی نامناسب بر مدارس شهرمان در کلیه ی مقاطع شده است که این یکی از عوامل اصلی افت های تحصلیی می باشد.
خلاصه مجموعه ای از عوامل طبیعی و ناگزیر منطقه ای و دسته ای از ضعف های مدیریتی و بی برنامگی ها و گاهی هم محرومیت ها ی این منطقه دست در دست هم نهاده تا رنجی بی حساب بر دانش آموزان و خانواده هایشان وارد آورد. رنجی که شاید الان احساس هم نشود اما چندین سال بعد پشیمانی ها و "حیف ها" و "ای کاش ها" و ضرباتی جبران نا پذیر را به همراه داشته باشد.
حال مساله اینجاست
اگر مسائلی از قبیل : اسفالت جاده ی بیرون برزک،محیط زیست وآب ویشنگ ،مشکلات شهرداری،مشکلات کشاورزان و .... پیگیرانی سرسخت دارد و مردم و مسولین تلاش می کنند تا آنها را مرتفع کنند،
این مشکل و مساله ی مهم را شاید کسی احساس هم نکند ،مساله ای که بی شک سنگ زیرین آینده ی جوانان این بخش هست و اکنون نیازمند توجه و رسیدگی است
من آنچه را که از نظرم شرط بلاغ بود گفتم ، پند یا ملال گرفتن آنها با مسولین و خانواده ها....
البته در نظرات دوستان بیشتر روی مدیریت تاکید شده بود اما اگر بهتر به مساله نگاه کنیم مشکلات فراتر از مدیریت یک مدرسه است و مربوط به همه ی مدارس است، مدیریت فعلی دبیرستان مشکلات موجود را می شناسد و قطعا بهتر از هر کسی میتواند آنها را برطرف کند و به نوعی تغییر مدیریت فقط پاک کردن صورت مساله است .
با سلام مجدد . گویا نظرها به سمتی پیش میره که از اصل مطلب دور شده ایم.به هیچ وجه مخاطب بحث ما آقای "صادقی"نیست و ما هم تا اینجا نامی از ایشان و دبیرستان نیاوردم بودیم و فقط دوستان در نظرات ذکر کرده بودندوگر نه من اطلاع دارم که زحمت های زیادی برای دبیرستان و درس بچه ها و ساخت سوله کشیده اند.مخاطب بحث مجموعه ی مدارس بخش برزک است.در ضمن خدا را گواه می گیرم که قصد تخریب نداشته ام و فقط هر چه کرده ایم از سر دلسوزی و دغدغه بوده.شاید آمار ها کمی بالا و پایین ذکر شده باشد اما این اصل مساله را رد نمی کند.علاوه بر این ما نه فرهیخته هستیم و نه مدعی ؛قلبا عرض می کنم فقط این دغدغه را داریم که ضربه ای را که ما خوردیم دیگری نخورد و بچه ها به خاطر اینکه در محیطی با امکانات کم زندگی می کنند متضرر نشوند.قضاوت با شما
به نام خدا
مدیریت محترم وبلاگ سلام
من چند دقیقه قبل متوجه شدم در وبلاگت این موضوع را به بحث گذاشتی خیلی خوشحال شدم چون دیر متوجه شدم مجبورم در چند مرحله برای دوستانی که لطفشون شامل حال من شده و البته اصل مطلب شما توضیحاتی بدهم خواهش می کنم که این توضیحات را مانند دیگر توضیحات در ادامه نظرات قرار دهید.
ای کاش دوستان با اسم و رسم مشخص نظر میدادند که ویژگی های صاحبان نظر هنگام مطالعه اون نظر برای همه مشخص بشه من مجبورم در توضیح بعضی مطالب از دوستانی نام ببرم که امیدوارم از دستم ناراحت نشوند
چون طولانی شد بقیه را در نظر بعدی می آورم
آقای حداد الحمدلله شما یکی از مدعوین اصلی جلسه ماه محرم بودید که در دبیرستان شهدا با حضور بعضی از دوستان برگزار شد موضوع آن جلسه در مورد این بود که آیا برگزاری چند جلسه زیارت عاشورا در ماه محرم آیا به آموزش لطمه می زند یا نه در آن جلسه صحبت هایی شد که در این مجال نمی گنجد و پیشنهاد می کنم این موضوع را در وبلاگت به بحث بگذار تا دوستان هم نظر بدهند.
بطور متوسط 4 جلسه 1.5 ساعته زیارت عاشورا در ماه محرم زمانی حدود 1 روز کاری در سال می شود آقای حداد مدارس کاشان ساعت 8 زنگ صبحگاه می خورد و ساعت 8:15 دقیقه دانش آموز کلاس می رود و در پایان روز 13:15 دقیقه تعطیل می شوند و در مقایسه با دبیرستان برزک که دانش آموز ساعت 8:30 کلاس می رود و 13 تعطیل می شود 30 دقیقه بیشتر کلاس می رود این به این معناست که دانش آموز برزکی در سال 80 ساعت کمتر از دانش آموز شهر کلاس می رود شما و دوستانتان راه حل ارائه دهید ما به روی چشم می گذاریم.
جناب آقای حداد خیلی دوست دارم مستندات آمارهایی را که در متن اصلی آورده اید را ارائه نمایید تا بهتر بدانیم کلاس 40 نفری که 30 نفر آنها در دانشگاه دولتی قبول شده اند مربوط به چه سال و دوره ای است یا این که 30 درصد از دانش اموزان تحصیل در دبیرستان های کاشان را نسبت به برزک ترجیح می دهند
آقای حداد شما فرموده اید«کلاس 15 نفری دو یا سه نفر قبولی خرداد می دهد» چرا کلاس 5 نفری که همه در خرداد ماه قبول می شوند را ذکر نکرده ای آیا کسانی که آمار دبیرستان را برایتان می آورند از موفقیت های دبیرستان خبر ندارند.
من شما و دوستانتان را ارجاع می دهم به آقای مقدا کوهسالی از ایشان بپرسید کلاسشان در پیش دانشگاهی چند نفر بود و چند نفر در دانشگاه دولتی قبول شدند چون همه نخواهند رفت و نخواهند پرسید به عرضتان میرسانم که در آن سال تنها کلاسی که در سطح شهرستان کاشان 100 در صد قبولی کنکور داد این کلاس بود آن هم با رتبه های سه رقمی.
آیا قبولی در دانشگاه صنعتی اصفهان ، علوم پزشکی کاشان، علوم پزشکی خرم آباد ، دانشگاه کاشان ، شیراز ، اصفهان، ایلام و ... دستاوردهای کوچکی است که از بیان آن معذورید؟
آقای حداد هر چند آمار دقیقی از دانش آموزانی که برای تحصیل کاشان را انتخاب می کنند نداریم اما دلایلی که خانواده ها به این کار مبادرت می ورزند را می توان این گونه طبقه بندی کرد:
1- علاقه دانش آموز به تحصیل در رشته های فنی حرفه ای کاردانش یا رشته ای که در آن سال احیانا در برزک تشکیل نمی گردد. بدیهی است این گونه افراد ناچار باید رنج سفر را تحمل نمایند.
2- خانوداه هایی که از تمکن مالی بالایی برخوردارند و تحصیل فرزندشان را در برزک بی کلاسی می دانند و زرق و برق مدارس برخوردار کاشان آن ها را به آنجا می کشاند.
3- تعدادی از دانش آموزان تحصیل در کاشان را فقط برای دور شدن از خانواده می خواهند و با این کار خود را از سیطره ی خانواده رها می کنند و با انواع تهمت ها و ... تصویر سیاهی از دبیرستان برزک می سازند تا خانواده را راضی به این کار نمایند.
4- بعضی خانواده ها و دانش آموزان هم واقعا به دنبال دانش بیشتری هستند و به امید دستیابی به آموزش بهتر به کاشان می روند که شخص حضرت عالی نیز از جمله همین افراد بودید
5- افرادی هم هستند به دلایل مختلف از شخص صادقی یا دیگری متنفر است و دوست ندارد فرزندش در این مدرسه درس بخواند لذا او را به کاشان می برد.
6- و دلایل دیگری که ممکن است وجود داشته باشد
اما مطلبی که به عنوان نتیجه باید عرض کنم این است چرا کاشان و یا چرا برزک که در نظر بعدی به این شبهه پاسخ می دهم
جناب آقای حداد
تقریبا تمام دانش اموزانی که قصد رفتن به کاشان را دارند به این امید می روند که در یکی از این مدارس درس بخوانند 1- غیر انتفاعی الغدیر 2- شاهد 3- محمودیه 4- محتشمی 5- نمونه مردمی امام خامنه ای
دلیل آن این است که این مدارس هوشمند سازی شده اند اما می دانی ورودیه این مدارس چند تومان است؟ آیا می دانی شرط معدل این مدارس چه عددی است؟
آیا می دانی هزینه هوشمند سازی هر کلاس درس حداقل 4 میلیون تومان است؟ و مدرسه ای که 10 کلاس درس دارد باید 40 میلیون تومان هزینه هوشمندسازی نماید ؟
آیا می دانی هزینه رفت و آمد به کاشان ماهانه 150 هزار تومان است
شاید شما هزینه این کار را داشته باشید اما 90 درصد خانواده ها نمی توانند فرزندشان را به کاشان بفرستند
دبیرستانی که هوشمند سازی شده تنها تفاوتش این است که به جای گچ از انگشت برای نوشتن استفاده می کنند و دیگر هیچ می دانی برای چه قبولی آنها خوب است چون میانگین معدل ورودی های انها 18 به بالاست یعنی اگر دانش اموزی با معدل 16 برود آنجا جواب سلامش را هم نمی دهند چه برسد به ثبت نام
مستند این حرف آخرین جلسه مدیران مدارس متوسطه کاشان است که مدیر دبیرستان نمونه دولتی کاشان گفت میانگین معدل ورودی ما 18 بود و معدل کلاس دومی های ما 17 است یعنی یک نمره کاهش معدل
اگر واقعا آنجا شاهکاری انجام می شود شرط معدل را از این مدارس بردارند ببینند که آخر سال خروجی مدرسه شان چیست. این چه هنری است دانش اموزی مثل علی صامعی را ثبت نام کنی که بدون معلم هم می تواند معدل 19 داشته باشد بعد افتخار کنی به قبولی کنکور هنر دارند معدل 14 را در کنکور قبول کنند.
بله من هم قبول دارم تمایل به درس خواندن در این مدارس بیشتر است چرا چون همه آمده اند درس بخوانند نه این که دانش اموزی آمده باشد مدرسه تا پیش پدر و مادرش نباشد یا هزار دلیل دیگری جز درس خواندن
و اما معلمان
جهت اطلاع به عرض می رساند از بین 20 نفر دبیر محترمی که برزک را برای خدمت انتخاب نموده اند 5 مدرک کارشناسی ارشد دارند و 7 نفر از همین افراد در دبیرستان های محتشمی و محمودیه تدریس می کنند قابل توجه حضرت عالی و دیگر دوستان شریفتان آقای ترابی دبیر محترم شیمی و آقای احمد آقاجانی رتبه اول دبیران در سازماندهی را دارند به این معنا هر دبیرستانی را که بخواهند می توانند برای تدریس انتخاب نمایند اندکی فکر کنید و بیندیشید که چرا این افراد برزک به اصطلاح شما «محروم» را انتخاب کرده اند آقای طالبیان دبیر محترم ریاضی آقای استادیان آقای افضلی آقای انصاری تبار که معلم نمونه و رتبه برتر در تولید محتوای الکترونیک در استان رادارند آقای دانشمند که در دانشگاه تدریس می کند آقای مهدیان که جزء سه نفر مدرس کانون زبان انگلیسی استان هستند آقای کرمی آقای نیک روش که در کاشان دست و سر برایشان می شکنند این ها همه از دبیران همین دبیرستان هستند فکر می کنی این ها برای چه برزک را انتخاب کرده اند آیا مدرسه قحطی بوده است؟!!!
نه خیر عزیزم دبیر خوب با قربونت برم برزک نمی اید خرج دارد آیا شما و دوستانتان چقدر حاضرید در این راه خرج کنید؟
آقای حداد شما فرموده اید اولویت دبیرستان «دایر بودن به هر قیمتی» است شما یک نمونه بیاور و جایزه بگیر که مدیر مدرسه برای دانش آموزی دعوتنامه فرستاده باشد و یا او را مجبور به درس خواندن در برزک را نموده باشد مستند این حرف آقای محمود فلاح دوست و شفیق شماست که تا اوایل ابان ماه با اداره و مسئولین شهر رایزنی می کرد تا کلاس سه نفره ای که در هیچ جای ایران که نه دنیا پیدا نمی شود در این مدرسه دایر کند آیا این «دایر بودن به هر قیمتی» است؟!!! فکر می کنید اگر کلاسی در مدرسه تشکیل نگردد از حقوق مدیر کم می شود خیر عزیزم حقوق مدیر کم نمی شود که هیچ دردسرهایش کمتر خواهد بود.
احمد آقای گل! می دانی آزمون پیشرفت تحصیلی چیست؟ عزیزی که برای شما خبر آخر شدن در این آزمون را آورده است به شما گفته که این آزمون بی اهمیت ترین آزمون آموزش و پروش است چرا که هیچ تأثیری بر روند آموزشی دانش آموز ندارد و این را هم برگزار کننده می داند هم دانش اموز و به همین خاطر من مدیر باید با اخم و دعوا دانش اموز را سر جلسه امتحان نگه دارم تا بلند نشود. یا اینکه 85 درصد دانش آموزان 10 دقیقه اول آزمون پاسخ نامه را تحویل دادند چند کارنامه برایت بیاورم که همه گزینه ها را مشابه زده باشد یا سفید تحویل داده باشد
ایا آزمونی که مدیر و معلمان بعضی مدارس به جای دانش اموز شرکت می کنند قابل استناد است ؟!!!
آقای حداد عزیز فرهیخته گرامی
خودت خوب می دانی فرایند آموزش مانند فرایند درمان نیست که بتوان با چند عدد قرص و شربت یا عمل جراحی به نتیجه برسد آموزش آن هم آموزش اشرف مخلوقات که هیچ دو نفری از این آفریده خدا از لحاظ جسمی و روحی شبیه هم نیستند کار پیچیده ایست و به راحتی امکان پذیر نیست
دانش آموزی که پدرش از خانه قهر کرده و فرزندش او را نمی بیند و یا پدر و ماردی که هر دو از صبح زود تا غروب آفتاب سرکارند و بر فرزندشان هیچ نظارتی ندارند دانش آموزی که پدر معتاد دارد دانش آموزی که پدر در خانه حکومت استبدادی دارد و بارها فرزندش تمایل به خودکشی نشان داده و دانش آموزی که اگر جواب سلامش را ندهی مدت ها باهات قهر می کند و .... هر کدام از این ها داستانی است که رسیدگی به آن وقت مدیر و مشاور و ... را برای مدت ها پر می کند
فقط از شخص حضرت عالی می پرسم که داداشت در این مدرسه به درس خواندن مشغول است در این 6 ماهی که از سال تحصیلی گذشته است چند مرتبه برای بررسی وضعیت تحصیلی او به مدرسه آمده ای ؟ چه تعداد از دبیرانش را می شناسی ؟ چند مرتبه با مدیر مدرسه درون فضای دبیرستان مسایل مدرسه را بررسی کرده ای ؟ می انی و بقیه هم بدانند که جواب صفر است
تازه این فردی است که دغدغه دارد، دانشجوی ارشد فیزیک است ؛ عضو انجمن فرهیختگان برزک است ؛ وبلاگ نویس است وای به حال اون پدر و مادری که از حداقل سواد خواندن و نوشتن برخوردارند هر چند که او سر می زند.
عزیز دل من جهت اطلاع بدان و دیگران هم بدانند بعد ازگذشت 2 ماه از دعوت عمومی برای دریافت کارنامه دی ماه هنوز بیش از 50 درصد اولیا برای دریافت کارنامه اقدام نکرده اند می توانی به عنوان یک تحقیق علمی در انجمن فرهیختگان بررسی کنید دبیرستان که ماه ها پیش درخواست برگزاری همایش بررسی علل افت تحصیلی در بخش برزک را از انجمن فرهیختگان برزک را نمود چه کردید؟ آیا حاضرید این سوزن کوچک را به خودتان بکوبید بعد جوالدوز انتقاد و تهمت و افترا را به دیگران؟
برادر بزرگوار ! فرموده ای در مدرسه ای مه دانش آموز الفبای زبان انگلیسی را بلد نیست مشکلات آموزشی باید محور اصلی کار باشد نه زیارت عاشورا و کلاس والیبال
لطفا برای این سوالات جواب قانع کننده پیدا کن هر چند که وجود دارد اما کسی که نخواهد قانع شود نمی شود که قانعش کرد؛
1- آیا مردم از لحاظ اقتصادی در رفاه و آسایش کامل هستند و هیچ کس هیچ مشکل اقتصادی ندارد چرا در ماه محرم در شهر کوچکی مثل برزک بیش از یک میلیارد تومان خرج برگزاری عزای امام حسین می شود ؟ چرا؟ چرا در آن زمان در وبلاگت نمی نویسی به جای این همه شام و ناهار اندکی هم به فکر آموزش باشند؟
2- مگر در حال حاضر در رکود اقتصادی نیستیم چرا میلیاردها تومان بودجه بیت المال صرف تیم های ورزشی استقلال و پرسپولیس می شود چرا آنجا صدایتان در نمی آید فکر می کنی مدیر دبیرستان شهدای برزک در سال تحصیلی 93-1392 چند ریال سرانه دریافت کرده است؟ می دانی چند ؟ « صفر ریال »
فکر می کنی اگر زیارت عاشورا برگزار نکنیم یا کلاس والیبال را تعطیل کنیم همه ریاضی دان و مترجم زبان انگلیسی می شوند به قول اقای جانجانی یا خود شما چند بار مراجعه کرده اید مدرسه تا زکات علمی را که آموخته اید را پرداخت کنید؟ جواب صفر باشد خوب است؟
زیارت عاشورایی که در سال 3-4 جلسه 1 ساعتی و کلاس والیبالی که هفته ای یک جلسه ی دوساعتی است در مقابل 168 ساعت هفته یا 8760 ساعت سال جایی به حساب می آید؟
چقدر فرافکنی ؟!!
شما فرموده اید « در کل سستی و بی نظمی در مسائل آموزشی،ازبین رفتن تدریجی اهمیت و تقدس علم آموزی و ساحت معلمی ،تبدیل شدن "درس نخوان" به ارزش در بین دانش آموزان و.... باعث حاکم شدن جوی نامناسب بر مدارس شهرمان در کلیه ی مقاطع شده است که این یکی از عوامل اصلی افت های تحصلیی می باشد.» آیا حاضرید هر یک از این موارد را در حضور دانش آموزان به بحث بگذارید؟ منظور شما از بی نظمی در مسایل آموزشی ، سستی در مسایل آموزشی چیست؟ آیا انتظار داری با کتک مسایل آموزشی سروسامان پیدا کند؟
شما نگرانید از خدشه دار شدن ساحت معلم ؟! در رأس انجمن فرهیختگان یک فرهنگی است برای احیای ساحت معلمی چه کار کرده اید؟ یادم نرفته هنوز که روز معلم می خواستند به اساتید حوزه علمیه برزک در جلسه عمومی هدیه بدهند که با درایت حاج محسن این کار انجام نشد ایشان گفته بود مگر بقیه معلم ها معلم نیستند که فقط از حوزوی ها می خواهید تقدیر کنید؟ شما چه کرده اید؟
شما یک نمونه پیدا کنید که از یک درس نخوان تقدیر شده باشد کجا و کی درس نخواندن ارزش بوده یا شده است که در مطلبتان از آن به عنوان تبدیل شدن «درس نخوان» به ارزش در بین دانش آموزان یاد می کنید؟ اگر دارید بیاورید آن کسانی را که مرا متهم می کنند به تبعیض دردشان همین است که چرا بین درس خوان ها و درس نخوان ها تبعیض وجود دارد؟ چرا از درس نخوان ها نیز مانند درس خوان ها تقدیر نمی شود؟ باز شما را ارجاع می دهم به آقای حاج محسن جانجانی تا ایشان برایتان بگوید جوایز سال گدشته شاگردان ممتاز چه بوده است و چه هزینه ای در برداشته است؟ یا به منبع خبریتان تا از هزینه جوایز دانش آموزان ممتاز امسال برایتان بگوید
آیا تا بحال شما ، انجمن فرهیختگانتان ، خیرین ، ثروتمندان و مسئولین شهر یک بار آمده اید بگویید این هزار تومان را جایزه بگیر برای درس خوان ها من که یادم نمی آید !!!!!!!!!
آقای احمد حداد دوست عزیز !
دقیقا من هم مانند شما اعتقادراسخ دارم اولین و مهمترین عامل پیشرفت و آبادانی هر منطقه ای آموزش نیروی انسانی آن است و مهمترین مسأله هر جامعه ای حل مشکل آموزش و پرورش آن باید باشد از شما می خواهم به عنوان یک فرهیخته از شورای اسلامی شهر برزک سوال بفرمایید در این 7 ماهی را که عنان خدمت را در دست گرفته اند چند جلسه با محوریت آموزش و پرورش و با حضور معلمین مدیران و فرهیختگان تشکیل داده اند تا مسایل و مشکلات آموزشی دقیق بررسی و علت یابی شود؟ من می دانم که جواب صفر است ولی شما هم سوال بفرمایید
تا این جا اصل مطلب شما مورد بحث بود از این به بعد موضوع بحث نظرات دوستانخواهد بود
******************************************************************************
اصلی ترین موضوعی که در نظرات دوستان به چشن می خورد مدیریت حقیر است تا آنجایی که دوستی به نام دلسوز ارزو کرده به زودی زود مشکل اصلی مدرسه که مدیر آن است تعویض گردد اما نگفته است که جایگزین احتمالی چه کسی خواهد بود من نیز مانند دیگر دوستان به دعای ایشان آمین می گویم تا آنچه که لایق ایشان است مدیر گردند واقعا برای این قوم حدمت کردن لیاقت می خواهد که ما نداریم.
دوستی به نام برزکی مدیریت آقای اسلامی را آرزو کرده است جا دارد در این جا از ایشان یاد خیری شود و من به عنوان دانش آموز کوچکی دست ایشان را تا آخر عمر می بوسم چرا که در فضایی که ایشان مهیا کرده بود من و بقیه تحصیل کردگان برزکی توانستیم در رقابت با غول های کنکوری موفق بشویم و به دانشگاه راه یابیم .
دانشجوی پیام نوری نیز فرموده اند من هم چیزهای زیادی میدیم که نمی تونم بگم ای کاش ایشون می توانست نظرش رو واضح تر بگه تا در موردش صحبت کنیم البته من همین جا از ایشون معدرت خواهی می کنم که نگذاشتم در مدرسه ی دیگری درسش بخواند تا موفق تر باشد
آقای ناظر با بیان جمله خاک بر سر ما برزکی ها از ادامه ی این وضع اظهار نگرانب کرده اند
آقای دانشجو هم اولین و بهترین راه درمان را عوض کردن مدیر می دانند و گفته اند که این کار مجانی است!!!!
قدمعلی هم گل گرفتن آموزش و پرورش را به عنوان راه حل پیشنهاد کرده اند
آقا یا خانم آگاه به زمانه هم پاسخگو بودن را خواستار شده اند که امیدوارم این مطالب ایشان را در مورد پاسخگویی اقناع نماید
حاج محسن هم دوستان تحصیل کرده را به پرداخت زکات علم دعوت نموده اتد و پیشنهاد داده اند که کلاس های فوق برنامه گذاشته شود.
از مقداد و فرهنگی برزکی تشکر می کنم
و آقای دلسوز که من خیلی دوست دارم از نزدیک ایشان را زیارت کنم مدیریت فعلی دبیرستان را استحماری لقب داده اند علت آن را هم این گونه گفته اند:«من پسرم سه سال اونجا بود و هر بار که می رفتم مدیر جواب درست و حسابی به من نمی داد»
آقای برزکی مدیر مدرسه را به بی منطق بودن متهم کرده است
و آقای حسنعلی مدیریت یک فرد اهل سده راراه حل مشکل دانسته اند و مطرح کرده اند که مدیر فعلی سده ای ها را خیلی دوست دارد
آقای دانشجو مدیر فعلی را به دیکتاتوری، تبعیض، بی خردی ، بی منطقی و چند بی دیگه متهم کرده است
و بالاخره دانش اموزی از کلاس دوم احتمالا دوم تجربی فرموده من به بچه های ... اهمیت می دهم و اون هم از نوع ...
من از دوستانی که با اسم واقعی یا مستعار در مورد من مطلب گذاشته اند و مدیر محترم وبلاگ که زمینه ساز این مباحث شد صمیمانه تشکر می کنم و خدا را شاهد می گیرم از هیچ کس ناراحتی ندارم و از دوستان خواهش می کنم که این حقیر را دعا کنند تا اشکالاتی را که ذکر شده است را برطرف نمایم .
نکته ای که این جا باید توضیح بدهم بحث سده ای و برزکی در مدرسه است. به یاد دارم زمانی که من دانش آموز سال چهارم تجربی بودم یک نفر از دانش اموزان رشته ادبیات اهل سده بود و بقیه دانش آموزان مدرسه برزکی بودند خوب است دوستان بدانند الان بیش از 40درصد دانش آموزان اهل سده 40 درصد برزکی و کمتر از 20 درصد اهل دیگر روستاهای بخش هستند .
هر ساله در ابتدای سال به دانش آموزان تذکر داده می شود که پسوند فامیلی های افراد در دبیرستان مطرح نیست و همه دانش آموز دبیرستان شهدا هستند چرا که طرح این مباحث به تفرقه و در نهایت تعارض می انجامد همان چیزی که در برزک تحت عنوان محله گریی گریبانگیرمان است.
اما چرا صادقی متهم به طرفداری از سده ای هاست ؟ من به دوستان برزکی حق می دهم اما دوست دارم دلیل آن را هم بدانید
اولا آن ها هم مثل فرزندان ما دانش آموز هستند و البته مهمان و برزکی مهمان نواز باید احترام مهمان رانگه دارد.
ثانیا ثبات و دایر بودن دبیرستان شهدای برزک به حضور این عزیزان بستگی دارد چرا که 80 درصد کلاس دوم ادبیات 60 درصد کلاس دوم تجربی ، 30 درصد کلاس سوم تجربی ریاضی ، 60 درصد کلاس سوم ادبیات ، 60 درصد کلاس چهارم انسانی، 75 درصد کلاس چهارم تجربی و 30 درصد کلاس چهارم ریاضی و 20 درصد کلاس اول اهل روستاهای سده هستند و اگر آن ها به جای برزک کاشان یا جای دیگر را انتخاب کنند برزکی ها هم باید بار سفر ببندند و به کاشان بروند مانند سال های خیلی دوری که امثال آقای مسعود میرزایی در کاشان درس می خواندند.
من دوستان را سفارش می کنم که چند قدمی تا نیاسر، قمصر و مشکات بروند تا ببینند دانش آموزان آن ها دبیرستان دارند یا نه.
بله شاید بچه های سده بیشتر با مدیر مدرسه عیاق باشند اما کسی که پیچش مو را می بیند به خوبی می فهمد که این کار دقیقا به نفع برزکی هاست نه بچه های سده که البته این هم من قبول ندارم می توانید از محمد مهدی فلاحی دانش آموزی که سال هاست معدلش از 20 پایین نیامده بپرسید که چه مدت زمانی را صرف صحبت و تبادل نظر با مدیر در دفتر مدیر گذرانده است برای من همه در یک سطح قرار دارند اما بعضی دانش آموزان خونگرم ترند و بیشتر با مدیر احساس راحتی می کنند و بعضی هم کمروتر.
4 سال قبل به اصرار شورای ویدوج دبیرستانی در آنجا تأسیس شد که هنوز هم کلاس اول را دارد اگر مدیریت این فرد دیکتاتور، تبعیضگر، بی خرد ، بی منطق نبود الان برزکی ها باید ماهانه 20 هزار تومان کرایه سرویس می دادند و به ویدوج می رفتند نه بچه های سده یا این که ماهانه 150 هزار تومان هزینه ی رفتن به کاشان را متحمل می شدند .
البته این مواردی را که مطرح شده برای من تازگی ندارد چون صراحتا اعلام کرده ام صادقی از مواضعش کوتاه نمی آید . فشار، تهدید، تهمت، فحش، شکستن شیشه و خط کشیدن و امضا کردن روی کاپوت ماشین کارهایی نیست که صادقی را بترساند و موجب شود در برابر زیاده خواهی های کسانی که می خواهند مدیر تابع آنان باشد کوتاه بیاید کسانی که با عنوان دانشجو مدیر مدرسه را متهم به بی منطقی می کنند بیایند و با سینه ای ستبر و با منطق در برابر هر دیدگانی که او مشخص می کند در مورد هر موضوعی که او می گوید مناظره کنیم. کسی می تواند دانشجو باشد که شهامت اسم و رسم خود را بنویسد و با دلیل و منطق حرف بزند و البته کسی که ادعای فرهیحتگی هم می کند باید اینقدر جسارت داشته باشد که از نظر دهندگان بخواهد با اسم واقعی نظر بگذارند تا نظر ثبت شود هر چند که لفظ دانشجو و صفات آرمان خواهی و عدالت طلبی و ... مال هر دانشجویی نمی تواند باشد.
در پایان انتظار دارم تک تک نظرات من بدون کوچکترین تغییری در اسرع وقت در ادامه نطرات ثبت گردد چون در غیر اینصورت از طریق مراجع قانونی احقاق حق خواهد شد.
جناب آقای حداد تمام نظرات را بدون هیچگونه ممیزی برای ثبت در نظرات تدیید نمایید همین الان چند نظری را که جواب دادی اصل نظراتش نیست.
آقای حداد مواردی را که به عنوان مثال و شاهد موفقیت بیان کردم همه مربوط به سالهای 87 تا 92 است که من مدیریت مدرسه را به عهده داشته ام .
شما بدترین رشته و پایین ترین رشته ای را که دوست داری در نظر بگیر ببین می توانی در دانشگاه کاشان روزانه قبول بشوی شکر خدا شما که دو سال آخر تحصیل دوره متوسطه در کاشان بوده ای بهتر از مکانیک دانشگاه آزاد نتوانستی موفقیتی کسب کنی چند مورد مثال برایت بیاورم که برای درس خواندن راهی کاشان شدند و الان دارند کارگری می کنند فکر می کنی تمام کسانی که کاشان می روند علامه برمی گردند.
موضوع بعد ؛ چطور موفقیت ها جزء استثنائات است اما شکست ها جزئ قواعد تا وقتی که از پشت عینک سیاهی که بر چشم گذاشته ای به مسایل جامعه ات نگاه کنی بهتر از این نظر نخواهی داد چه خوب است با همین عینک نگاعی به عملکرد انجمن فرهیختگان هم بیندازی!!!
با سلام
مدتی است با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، برخی عملکردهای دوره اصلاحات به ذهن تداعی می کند.کوبیدن بر طبل آنچه من می گویم درست است و ذره ای کوتاه نیامدن در برابر دیگران تبدیل به افتخار و هنر می شود.تجربه دوران اصلاحات و پس از آن دوران دولت مهرورز آقای احمدی نژاد باید فراراه این دولت که می تواند تلفیق مناسبی از این دو دولت باشد قرار گیرد. افراط آزادی و تفریط در منع از آن دو مقوله ای است که شاید بتوان از آن از آسیب های جدی قبل دانست که در این دوران نباید مجدد دستخوش تکرار شود و الا روز از نو آغاز خواهد شد.
در اوایل این دولت بسیار امیدوار بودم با توجه به شخصیت دکتر روحانی یه این نوشتار و وجیزه نرسم اما روز به روز که می گذرد حکایت از بازگشت است و نه رو به جلو بودن.
تصمیمات فرهنگی که بخش اعظمی از وظایف دولت در آن نهفته شده می تواند در این راه موثر باشد.تعصب روی مصادیق خاص در عرصه فرهنگ این مملکت همیشه کار را برایمان سخت کرده است.خط کش داشتن و کشیدن خط قرمز را چقدر درست می دانیم؟برخی معتقدند نه خط کش لازم است و نه خط قرمزی وجود دارد و برخی بالعکس.
تضادهای فکری هم مقوله قوز بالاقوز شده است و هرکسی از ظن خود شد یار من!شاید فقط در دل بحران هاست که برخی متوجه برکت داشتن ولایت فقیه می شوند و با داشتن حافظه ای کوتاه بلافاصله از یاد می برند.به نظر می رسد حضور افرادی که سابقه افراطی گری شان در دوران اصلاحات مشهود است باری را از دوش دولت برنخواهد داشت و روز به روز بر حاشیه ها خواهد افزود و عزم دولتمردان در خدمت به مردم را به حاشیه خواهند راند.
با سلام
خیلی وقته در ولادت یا شهادت ائمه بزرگوار صحبت از الگو گیری است که اگر قرار بود نتیجه ای داشته باشه باید خروجی جامعه از آن حکایت داشت.اما امروز غصه ای است ناگفتنی!
به نظر میاد هرکس از خودش باید شروع کنه و به قول معروف رطب خورده کی منع رطب کند؟برخی مواقع داری به سخنان گوینده ای گوش میکنی و در دلت این سوال ایجاد میشه که آیا خطاب این سخنان تویی؟و بعد هرچه میگردی در خودت پیدا نمی کنی یا بعد از شنیدن تو دلت میگی این سخنان را برای اون آقایون بالایی باید بگی نه من و...
اما انصافا ائمه بزرگوار هرچه فرموده اند خود مصداق کامل عمل به آن هستند و از این جاست که سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
در آیینمان کم نداریم و تشنه لب می گردیم.حضرت زینب (س) نیز از این قاعده مستثنی نیست و او هم برای ایین دین, جان خود و فرزندانش و زندگیش را فدا کرد.اکنون ایام میلاد اوست .در خاندان حضرت علی (ع) شمعی روشن شد که قرار است خود بسوزد و نه تنها زمان خود که تا عالم برپاست را روشن کند.میلادش مبارک.