سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

بنا به آمار رسمی، در جریان راهپیمایی ها و اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری تا امروز هفت نفر کشته و دهها نفر زخمی شده اند. حجم خسارت به اموال عمومی و خصوصی و همچنین هزینه سنگین سیاسی که این اجتماعات بعضا خشونت آمیز و خصوصا سرکوب خشونت بار آنها توسط پاره ای از نیروهای انتظامی و شبه انتظامی، بر کشور ما و منافع ملی آن تحمیل کرده قابل احصا نیست. از آنجا که ریشه همه این حوادث بدون شک به ادعای رقیب اصلی و شکست خورده در این انتخابات در خصوص «تقلب گسترده» و «دستکاری در آراء» باز می گردد – که اتهامی بسیار سنگین است – این نوشتار بر آن است تا به مهمترین و اصلی ترین متنی که تاکنون توسط جناب آقای میرحسین موسوی جهت شکایت از نتایج انتخابات نوشته شده مراجعه نموده و با بررسی و تحلیل دقیق این متن، به شالوده شکنی و یا واسازی (Deconstruction) دلایل و استدلالهای ارائه شده در آن بپردازد. امید است که در فرایند واکاوی این متن، قوت و استحکام و پشتوانه استدلال های ارائه شده در آن مبنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات - که عملا به معنی جابجا شدن بالغ بر 10 میلیون رای است – تا حدوی روشن شود. آشکار شدن وزن این استدلالها مشخص می کند که آیا آنها این اندازه پایه و اساس داشته است که خون هفت انسان به پای آنها ریخته شود؟

1. آقای میرحسین موسوی در اولین بند نامه اش به شورای نگهبان - که قاعدتا باید حاوی محکم ترین استدلال او مبنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات باشد – بر خلاف تصور خواننده اصلا به موضوع «تقلب» در انتخابات اشاره نمی کند. ایشان در این بند به موضوعی اشاره می کند که هیچگونه ارتباط مستقیمی به موضوع «تقلب» ندارد. تاکید کردن بر محتوای مناظره های انتخاباتی در بند اول نامه موسوی به نظرم از چند جهت بسیار معنادار و حتی برملا کننده است.

1.1: شاید منظور آقای موسوی این است که سخنان مطرح شده توسط محمود احمدی نژاد در مناظره ها علیه برخی شخصیتها و آقازاده ها، به تحریک و «اغفال» گسترده مردم منجر شد و باعث شد آنها هیجانی شده و فوج فوج به احمدی نژاد تمایل پیدا کنند. در این صورت که آقای موسوی پذیرفته است که رقیب ایشان رای بسیار بالایی در انتخابات آورده است. واقعا اگر مهندس موسوی قائل بوده است که مطالب عنوان شده در مناظره ها اینچنین تاثیر دگرگون کننده ای در نتیجه انتخابات  داشته است چرا در همان روز پس از مناظره در اعتراض به طرح این مطالب از این رقابت «ناعادلانه» خارج نشد؟ چرا ایشان به حضور در این مناظره ها ادامه داد؟ و از همه مهمتر چرا ایشان علی رغم همه مطالب مطرح شده در مناظره ها، در آخرین ساعات روز انتخابات بطور قاطع خود را برنده این انتخابات اعلام کرد؟

1.2: اینکه اولین بند نامه موسوی با ذکر نام به تجلیل و دفاع از «مظلومیت» آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق نوری در مناظره ها اختصاص می یابد، ناخواسته بازگوکننده ریشه ها و علتهای اصلی راه اندازی راهپیمایی ها و اعتراضات در چند روز گذشته است. همان «جوشش آتشفشانی» و «بنزین» و «دود و آتش» که قبلا هشدارش داده شده بود. واقعا چه نسبتی میان آن نامه آقای هاشمی و این نامه جناب موسوی وجود دارد؟ آیا میر حسین موسوی در بند اول نامه اش دارد اذعان می کند که اعتراض اصلی او و حامیان او در این اجتماعات و راهپیمایی ها به برده شدن اسم هاشمی و ناطق و فرزندان آنها در مناظره های انتخاباتی است؟ اگرنه چه لزومی داشته که این موضوع در سرلوحه نامه او قرار گیرد؟

1.3: فرض می کنیم که احمدی نژاد در اعلام اسامی اشخاص در مناظره ها و نسبت دادن تخلفات مالی به آنها مرتکب تخلف در تبلیغات انتخاباتی شده باشد. آیا این تخلف در تبلیغات به معنای «تقلب» در نتایج است؟ روشن است که افرادی که حقی از آنها ضایع شده می توانند خواستار پخش پاسخ خود از صدا و سیما باشند و یا حتی موضوع را بطور قانونی پیگیری کنند. اما حتی در این صورت نیز هیچ خللی بر نتیجه انتخابات وارد نیست. اینها دو موضوع جدا از هم هستند.

2. در بند دوم نامه، باز انتظار ما برای بیان مستنداتی از «تقلب گسترده» توسط میرحسین موسوی به نتیجه نمی رسد. در این بند موسوی دوباره به مناظره ها رجوع کرده و طرح «مطالب خلاف امنیت ملی» و «زیر سوال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی» توسط احمدی نژاد را به عنوان دلیل وجود «تقلب گسترده» در انتخابات مطره می کند. در این خصوص چند مطلب قابل بیان است:

2.1: آقای موسوی به عنوان یک نامزد هیچگونه مسئولیت قانونی در قبال تشخیص و مراقبت از «امنیت ملی» ندارند. طبعا رییس جمهور به عنوان «رییس شورای عالی امنیت ملی» بیش از دیگران در این خصوص به اطلاعات دسترسی داشته و جهت مراقبت از امنیت ملی مسئولیت و اختیار قانونی دارد. در سالهای گدشته دیده ایم که چگونه اشخاصی امنیت و منافع شخصی خود را به «منافع و امنیت ملی» گره می زنند و خواستار سلب آزادی ها و حقوق مردم می شدند. ایا آقای موسوی هم می خواهد با چنین شیوه ای رای 24 میلیون شهروند را باطل کند؟

2.2: ادعای «زیرسوال بردن بنیانگذار انقلاب اسلامی» نیز ادعای بسیار قابل توجهی است. ظاهرا آقای موسوی کلیه اقدامات دولت خود و دوستان خود در دهه شصت را عینا مورد تایید امام خمینی (ره) می داند. در سالهای گذشته دیده بودیم که برخی از متعصبین جناح راست حتی انتقاد به یک آبدارچی بنیاد مستعضفان را ضدیت با ولایت فقیه می دانستند چون معتقد بودند که رییس این بنیاد توسط رهبری منصوب می شود و آن آبدارچی هم در سلسله مراتبی توسط آن رییس منصوب می شود پس آن آبدارچی منصوب ولی فقیه است و هرکس با آن آبدارچی مخالف باشد مخالف ولایت فقیه است! ایا عجیب نیست که شخصیت فرهیخته ای چون آقای موسوی به چنین استدلالی برای دفاع از تمامیت عملکرد خود در دهه شصت دست یازد؟ چرا ایشان انتقاد از مواردی چون گزینش های بسیار سخت گیرانه، ارعاب 99 نماینده مجلس مخالف دولت و یا حتی بخشنامه لباس مشکی و قهوه ای - که آشکارا امروز غیر قابل دفاع هستند - را «زیر سوال بردن امام خمینی» می داند؟ بدیهی است که اینها اعمال دولت ایشان و یا دوستان و حامیان ایشان بوده است و نه اقدامات امام راحل (ره).

2.3: اگر استدلال آقای موسوی را بپذیریم، قاعدتا انتقادهای شدید و بی رحمانه ایشان و دیگر کاندیداها از عملکرد دولت نهم نیز «زیر سوال بردن ولایت فقیه کنونی» است. چون همانطور که اما راحل در دهه شصت بطور آشکار از دولت موسوی حمایت می کرد، رهبری فعلی نیز در سالهای گذشته از دولت نهم حمایت کرده است. آیا آقای موسوی می پذیرد که اعمال خودش در این انتخابات زیرسوال بردن ولایت فقیه بوده است؟

2.4: به فرض که آقای احمدی نژاد «مطالب خلاف امنیت ملی» در مناظره ها بیان کرده باشد و حتی امام راحل (ره) را زیر سوال برده باشد. آیا این دلیل بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات است؟ دوباره سوال می کنیم اگر اینقدر حرمتها و قداستها شکسته شده بود، اصلا چرا آقای موسوی حاضر شد در چنین انتخاباتی حاضر شود و حتی پیشاپیش خود را پیروز آن اعلام کند؟ نکند آقای موسوی بر این باور است که چون حرمتها شکسته شدن ومقدسات زیر سوال رفت رای آقای احمدی نژاد به 24 میلیون رسید؟

3. بالاخره در بند سوم نامه آقای موسوی به موضوعی اشاره می کنند که ارتباط به روز انتخابات دارد. در این بند ایشان از عدم صدور کارت برای تعدادی از ناظرین ایشان و آقای کروبی اعتراض می کند. در خصوص این بند نیز چند نکته گفتنی است:

3.1: در اینجا آقای موسوی به اصطلاح به نیمه خالی لیوان اشاره کرده اند. طبعا وزرات کشور باید در این مورد پاسخگو باشد که چرا به تعداد درخواست شده کارت صادر نشده است. البته آنها نیز در پاسخ به مواردی همچون ناقص بودن مدارک ارسالی ناظرین اشاره کرده اند که بنده نمی توانم قضاوتی درباره ادعای طرفین داشته باشم. اما سوال این است که چرا جناب موسوی که با قاطعیت هرچه تمام از «تقلب گسترده» در انتخابات سحن گفته اند به جای آنکه ابتدا لااقل به یک گزارش مستند و دقیق از یکی از چند هزار ناظر خود بر سر صندوق ها اشاره کنند، مبنای اعتراض خود را بر یک موضوع «عدمی» قرار داده اند. قاعدتا اگر تقلبی به گستردگی 10 میلیون رای در سطح کشور رخ می داد لااقل دهها نفر از میان چند هزار ناظر آقای موسوی می بایست به شواهدی در این خصوص دست یافته باشند. چرا آقای موسوی بجای استناد به آنها به «عدم وجود ناظر» در برخی صندوقها اشاره می کند که حتی در فرض صحت هم نمی توان آنرا فی نفسه دلیلی بر وجود قطعی تقلب دانست. آیا آقای موسوی اخلاقا می تواند مدعی شود که هرجا ناظر من نبوده قطعا تقلب شده است؟

3.2: قابل قبول است که آقای موسوی در مورد صندوقهایی که ناظر نداشته اند دارای شک و شبهه باشد. این شک کاملا معقول و منطقی است. اما راه حل برطرف شدن آن این است که ایشان خواستار بازشماری تعدادی از این صندوقها بصورت تصادفی شوند و نتایج آنها را با صندوقهایی در همان منطقه و شهر مقایسه کنند که در آنجا ناظر داشته اند و ببینند که آیا چنان تفاوت فاحشی وجود دارد یا خیر. قطعا ایشان می دانند که برای آنکه 10 میلیون رای جابجا شود بطور متوسط 10 هزار صندوق می بایست کاملا دارای آراء واژگون شده باشد. شناسایی و پیدا کردن این 10 هزار صندوق اصلا کار دشواری نیست. خصوصا برای جناب آقای محتشمی رییس کمیته صیانت آقای موسوی که خود در زمینه تخلف انتخاباتی در مقام وزیر کشور دارای سوابق قابل توجه هستند.*

3.3: این پرسش مهمی است که چرا آقای موسوی در این نامه بطور مشخص به هیچ حوزه ای که در آن «تقلب گسترده» صورت گرفته باشد اشاره نمی کنند؟ 

4. در بند چهارم آقای موسوی نسبت به استفاده از کامپیوتر و شیوه آنلاین در اعلام نتایج آرا هر صندوق به ستاد مرکزی انتخابات اعتراض می کند. این اعتراض البته در جای خود قابل بررسی است اما هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که به صرف اینکه نتایج هر صندوق در حضور همه اعضای هیات اجرایی و نظارت و ناظرین کاندیداها (در صورت حضور) وارد کامپیوتر شده و به طور آنلاین به ستاد انتخابات اعلام شده ، پس در انتخابات «تقلب گسترده» صورت گرفته است. شاید این شیوه جدید و استفاده از فناوری نوین ابهاماتی داشته باشد، اما قطعا صورتجلسه های همه صندوقها موجود است و بنا به اعلام وزارت کشور نیز قبل از اعلام نتیجه نهایی همه صورت جلسه های مکتوب با آمار اعلام شده کامپیوتری مجددا تطبیق داده شده است. اگر هم شکی و شبهه ای هست قطعا با مراجعه به صورت جلسه ها قابل رفع است. پس چه حجتی داریم که اینگونه با قاطعیت بگوییم چون در اعلام نتایج از کامپیوتر استفاده شده حتما «تقلب گسترده» صورت گرفته است؟

5. در بند پنج آقای موسوی به موضوع کمبود تعرفه اشاره کرده اند که به ادعای ایشان در برخی حوزه ها موجب توقف رای گیری شده است. اولا نفس کمبود تعرفه با توجه به مشارکت 85 درصدی در انتخابات امر عجیبی نیست. ضمن اینکه بنا به اعلام وزارت کشور به هر شعبه اعلام شده بود که به محض اینکه استفاده از آخرین بسته صد برگی رای را شروع کردند اعلام اتمام تعرفه کنند تا در این فاصله تعرفه های جدید برای انها ارسال شود. لذا اعلام اتمام تعرفه به معنی تعطیلی رای گیری نیست. آقای موسوی اشاره ای به هیچ صندوقی که در آن رای گیری متوقف شده باشد نکرده اند اما بنا به اعلام ستاد انتخابات هیچ صندوقی به دلیل اتمام تعرفه رای گیری را تعطیل نکرده است. اما باز اینجا فرض را بر صحت قول جناب موسوی می گذاریم که واقعا در برخی صندوقها تعرفه تمام و رای گیری متوقف شده است. در اینجا چند پرسش پیش می آید:

5.1: آیا اتمام تعرفه در یک یا چند صندوق دلیل بر «تقلب گسترده» در انتخابات است؟ واقعا معلوم نیست تعریف آقای موسوی از تقلب چیست؟

5.2: چرا با آنکه آقای موسوی در مبارزه انتخاباتی اینهمه «احساس خطر» کرده بود و هشدار داده بود و با اینکه به زعم ایشان در مناظره ها «استوانه های نظام» مورد هتک حرمت قرا گرفته بودند و «مقدسات» زیر سوال رفته بود، چرا طرفداران ایشان آنقدر همت نداشتند که در ساعات آغازین رای گیری برای مشارکت در این انتخابات حساس و جلوگیری از تداوم این «فاجعه» پای سر صندوقها حاضر شوند؟

5.3: آقای موسوی از کجا می دانند که همه آن افرادی که در حوزه های تعطیل شده موفق به دادن رای نشدند طرفدار ایشان بوده اند؟ از کجا معلوم که بسیاری از آنها قصد نداشتند به آقای احمدی نژاد رای دهند؟ در اینجا نیز استدلال آقای موسوی مبتنی بر یک مقوله عدمی و موهوم است. شبیه همان شعار غیبی است که اصلاح طلبان سالها می دادند و طی استدلالی غریب مدعی بودند که همه آنهایی که در انتخاباتها رای نمی دهند در دلشان طرفدار اصلاح طلبان هستند!

6. همانطور که در ارزیابی بندهای بالا مشاهده شد آقای موسوی هیچ استدلال محکم و قابل اعتنایی برای اثبات وجود «تقلب گسترده» در انتخابات ارائه نکرده اند. بجای چنین استدلالهایی، ایشان گاه به موارد بی ارتباط با روز انتخابات و روند شمارش آرا اشاره کرده اند، یا به مواردی که ممکن است بی ربط نباشد اما یا صرفا در حد شک و شبه است و یا در اصل اعتراض به مواردی غیر از «تقلب» است. از این رو عجیب است که در بند ششم نامه، ایشان می گوید که «علاوه بر موارد فوق» 80 مورد تخلف دیگر نیز در روز انتخابات به شورای نگهبان اعلام شده است. در مورد این بند نیز چند نکته گفتنی است:

6.1: در اینجا ایشان ارجاع به مواردی می دهد که برای خواننده مبهم و مجهول است. واقعا پرسش اینجا است که چرا ایشان لااقل چند مورد از این تخلفات را همچون موارد ذکر شده در بندهای بالا در متن نامه خود به شورای نگهبان ذکر نکرده است.

6.2: بر هر آشنای با الفبای سیاست و حتی هر عقل سلیمی کاملا واضح و روشن است که اگر جناب موسوی در میان این 80 مورد حتی یک مورد را پیدا می کرد که بر ملا کننده تخلفی چشمگیر و افشاگر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات می بود، قاعدتا می بایست آنرا در این نامه، که مهمترین متن  و سند اعتراض او به این انتخابات است، مورد اشاره قرار می داد. نمی تون پذیرفت که ایشان مثلا ایثار کرده اند و یا برای حفظ مصالح مملکت از بیان برخی تخلفات خودداری کرده اند! امروز خون هفت انسان پای ادعای «تقلب» در انتخابات ریخته شده است. طبعا آقای موسوی که تا اینجا جلو آمده نمی توانسته در نوشتن نامه اش ملاحظه مصلحت داشته باشد. نتیجه آنکه این 80 مورد هم به احتمال به قریب یقین هیچ مورد قابل ملاحظه و تاثیرگذاری نبوده که بتوان بر آن تکیه کرد و نتایج انتخابات را زیر سوال برد.
 
7. در بند هفتم مجددا آقای موسوی برای اثبات وجود «تقلب گسترده» در انتخابات به یک موضوع پیشا - انتخاباتی اشاره کرده است. از نظر ایشان اینکه آقای احمدی نژاد قبل از انتخابات از پیروزی خود سخن گفته «فی نفسه» دلیل روشن و آشکاری است بر وجود «قصد» دستکاری در آراء. آقای موسوی همچنین انعکاس پیشاپیش پیروزی احمدی نژاد در برخی رسانه ها را تاییدی بر این موضوع دانسته است. در این مورد نیز چند مطلب قابل ذکر است:

7.1: آقای احمدی نژاد تنها کاندیدایی نبودند که در روند تبلیغات انتخاباتی از پیروزی خود در انتخابات سخن گفتند. نه تنها ستاد آقای موسوی بطور مکرر از پیروزی چشمگیر ایشان خبر می داد بلکه شخص ایشان حتی قبل از شروع شمارش آرا با اطمینانی بی سابقه و منطقی شگفت اعلام کرد که پیروز قاطع انتخابات است و هرنتیجه ای غیر از این، به معنی دستکاری در انتخابات است! اگر استدلال بند هفتم ایشان درست باشد خود ایشان نیز متهم به «تقلب» هستند.

7.2: حتی اگر فرض کنیم که سخن آقای احمدی نژاد بیانگر «قصد» دست کاری در انتخابات بوده باشد. در چنین وضعی هر دانشجوی سال اول حقوق هم می داند که چنین «قصد» و یا «نیت مجرمانه ای» برای اثبات «وقوع جرم» - که در اینجا وجود «تقلب گسترده» در انتخابات است – کفایت نمی کند. در هر محکمه ای علاوه بر «نیت» می بایست «مستندات» کافی برای محکوم کردن متهم وجود داشته باشد. به نظر می رسد اقای موسوی چون در ارائه اسناد و مدارک کافی برای اثبات «تقلب» دستشان خالی است به «نیت خوانی» و «قضاوت داوودی» روی آورده اند. 

8. در بند هشتم آقای موسوی به «نقض ماده 40 جرائم نیروهای مسلح» و «نقض ماده 68 قانون انتخابات» اشاره کرده اند. در مورد اول منظور ایشان «حضور نیروهای نظامی و بسیج در انتخابات و در میتینگ ها است»، و در مورد دوم اشاره ایشان به استفاده رییس جمهور و وزرا از امکانات دولتی برای سفر به استانها در ایام تبلیغات انتخاباتی است. در این دو مورد نیز چند مطلب قابل ذکر است:

8.1: معلوم نیست منظور ایشان از «حضور» نیروهای نظامی در انتخابات چیست؟ روشن است که مطلق حضور در انتخابات برای نظامیان در قانون منع نشده است. اگر منظور ایشان حضور در ستادهای انتخاباتی و فعالیت به نفع یک کاندیدا باشد که این قطعا ممنوع است. اما ایشان باید برای این ادعای خود سند و مدرک داشته باشند. ایکاش لااقل به یک مورد از زمانها و یا مکانهایی که چنین نیروهایی در انتخابات مداخله کرده اند اشاره می کردند.

8.2: با توجه به اینکه ستاد آقای موسوی از جمله ستادهایی بود که با به کارگیری یک سردار بازنشسته به تاسیس شاخه بسیجیان اقدام نمود و رسما به عضو گیری از بسیجیان می پرداخت، اعتراض ایشان به حضور بسیجیان در میتینگهای رقیب کمی عجیب به نظر می رسد.

8.3: مجددا فرض را بر آن می گذاریم که ادعای آقای موسوی در این بند نیز صحیح بوده و واقعا حضور نظامیان در میتینگهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد رخ داده باشد. اما آیا این مسئله دلیل بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات می شود؟

8.4: حتی اگر نظامیانی در تبلیغات انتخابات حضور یافته باشند رسیدگی به جرائم آنها بر عهده دادگاه ویژه نیروهای مسلح است. این «جرم» حتی در صورت وقوع ربطی به وزارت کشور و دولت - که از نظر آقای موسوی متهم ردیف اول «تقلب گسترده» در انتخابات هستند – ندارد. شاید هم آقای موسوی براین باور باشند که حضور چند هزار بسیجی در یک میتینگ انتخاباتی باعث دگرگونی 10 میلیونی درنتیجه آرا شده باشد!

8.5: اشاره  آقای موسوی به استفاده کردن دولتمردان از امکانات دولتی برای سفر به شهرستانها نیز از جنس بسیاری مواردی مورد اشاره بالا است. روشن است که در این موضوع اگر تخلفی از قانون صورت گرفته باشد باید به آن توسط مراجع فانونی رسیدگی شود. اما اولا این اعتراض نیز مستلزم ارائه مستندات دقیق است و نه صرفا کلی گویی. ثانیا ربط این مورد نیز به وجود «تقلب گسترده» در نتایج انتخابات معلوم نیست. آیا چون رییس جمهور از هواپیمای دولتی برای سفر به فلان شهرستان استفاده کرده می توان نتیجه گرفت که 10 میلیون رای جابجا شده است؟! ثالثا روشن نیست که آیا منظور آقای موسوی این است که رییس جمهور قانونی کشور برای سفر به شهرستان یا رفتن به میتینگ انتخاباتی در ایام تبلیغات انتخاباتی باید از وسیله شخصی خود استفاده کند؟! آیا در انتخابات های گذشته رییس جمهور و وزرا برای تبلیغ به شهرستانها سفر نمی کردند؟ آیا آنها با وسیله و امکانات شخصی سفر می کردند؟

9. در حالی که آقای موسوی در نامه خود به شورای نگهبان، همانطور که در بالا مشخص شد هیچ گونه استدلال محکمه پسندی مبتنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات ارائه نکرده است، ایشان در بند پایانی نامه بدون آنکه خواهان رسیدگی به موارد شک و شبهه خود شود، و یا آنکه مثلا خواستار بازشماری آرا در صندوقها شود، و یا حتی خواهان تشکیل کمیته مستقل حقیقت یاب شود، درجا تقاضای ابطال کل نتایج انتخابات را مطرح کرده است. چنین رویکردی در نوع خود بی سابقه و از نظر نگارنده بر ملا کننده حقیقت نهفته در پشت این نامه و حرفهای ناگفته در لابلای سطر های آن است.  آن حقیقت این است که جناب موسوی و دوستان ایشان، همچنان همان رادیکالهای سیاسی و اقتصادی دهه شصت هستند. این دوستان در دهه شصت هرگز شعار دموکراسی و آزادی نمی دانند و بلکه حتی برای نیروهای انقلابی و منتقدانی چون نویسندگان روزنامه رسالت نیز قائل به آزادی نبودند. اگر در دورانی آنها به شعار دموکراسی و آزادی روی آوردند صرفا از این رو بود که چنین شعارهایی از نظر سیاسی به نفع آنها بود. آنچه به عنوان مطبوعات مستقل و آزاد دوران دوم خرداد از آن یاد می شود، آیا چیزی بود جز مطبوعاتی که توسط عوامل و بستگان مقامات دولتی، با وامهای دولتی و کاغذ دولتی و آگهی های دولتی در راستای حمایت از دولت راه افتاده بودند؟  اگر درباره «دموکرات نمایی» این حضرات کوچکترین تردیدی داشتیم، با نوع برخورد آنها به نتایج این انتخابات و نقش آنها در برانگیختن حوادث پسا- انتخاباتی دیگر جای هیچ تردیدی باقی نمانده است. تن دادن به دموکراسی یعنی تن دادن به شکست در انتخابات. شکافها و تناقضهای متن آقای موسوی برملاکننده این واقعیت است که ایشان در سپیدی های نامه اش به رای بالای رقیب خود اذعان دارد اما از تن دادن به آن در سیاهی های نوشته اش خودداری می کند.

  10. پرسش آخر من از جناب موسوی و همه آنهایی که گمان می کنند در این انتخابات «تقلب گسترده» رخ داده است، مبتنی بر جستجوی «انگیزه» چنین جرمی است. با توجه به اینکه جابجا کردن 10 میلیون رای بدون اطلاع  و همکاری هیات های نظارت شورای نگهبان عملا ناممکن است، بی شک کسانی که معتقد به وجود «تقلب گسترده» هستند باید نه تنها وزارت کشور بلکه شورای نگهبان را نیز در این واقعه «شریک جرم» بدانند. بدین ترتیب معترضان در واقع دارند «نظام» را به تقلب در انتخابات متهم می کنند.  طبعا برای هر جرمی باید انگیزه ای باید وجود داشته باشد. «نظام» نیز می باید برای چنین «تقلب گسترده ای» انگیزه بسیار بالایی داشته باشد. اکنون پرسش اینجا است که آن «نظامی» که هشت سال دوران آقای خاتمی را تحمل کرد و نه در انتخابات سال 1376 و نه در انتخابات سال 1380 چنین مداخله ایی نکرد و حتی انتخابات مجلس ششم را علی رغم عدم تایید از سوی شورای نگهبان و اعتراض شدید آقای هاشمی رفسنجانی با حکم ولایی مورد تایید قرار داد و حضور تندرو ترین عناصر دوم خرداد را در یکی از مهم ترین ارکان قانونی کشور به مدت چهار سال تحمل کرد، چرا می بایست اکنون در انتخابات اخیر ریاست جمهوری محتاج چنین «تقلب گسترده» ای باشد؟ مگر این نبود که همه کاندیداهای این انتخابات به صراحت از تبعیت از اصول انقلاب و خط امام (ره) و جایگاه ولایت فقیه سخن گفته بوده و حتی از همراهی و هماهنگی خود با رهبری جهت رفع مشکلات قانونی سخن گفته بودند؟ مگر این نبود که رابطه شخصی جناب موسوی با مقام معظم رهبری تا بدانجا نزدیک بود که برخی از حامیان آقای خاتمی همچون محمد علی ابطحی حتی آمدن موسوی به میدان را نتیجه یک هماهنگی و برنامه ریزی در سطوح بالا می دانستند؟ واقعا رییس جمهور چنین فردی چه خطری می توانست برای «نظام» داشته باشد که نیاز به چنین «تقلب گسترده» باشد؟ حتی اگر به فرص محال انجام چنین تقلب 10 میلیونی را در عمل ممکن بدانیم عقلا و منطقا نمی توان هیچ دلیل و انگیزه سیاسی برای آن یافت. و مگر نه آنکه سالهای سال اصلاح طلبان به مردم گفتند که اگر مشارکت در انتخابات بالای 70 درصد باشد امکان هرگونه تقلب در آن سلب می شود؟ چه شده است که امروز آنها حرف سابق خود را پس گرفته اند؟

* در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، جناح حامی دولت مهندس موسوی با سوار شدن بر موج تبلیغاتی بر محور دوتایی «اسلام ناب – اسلام آمریکایی» که بطور کلی توسط حضرت امام (ره) بیان شده بود، جمع کثیری از روحانیون باسابقه انقلاب را به داشتن «اسلام آمریکایی» متهم کردند تا بتوانند فهرست  مجمع روحانیون مبارز تازه تاسیس را بجای فهرست جامعه روحانیت مبارز به مجلس بفرستند. در این انتخابات که آقای محتشمی – رییس کنونی کمیته صیانت آراء آقای موسوی – وزیر کشور و مجری انتخابات بود، گزارشهای فراوانی مبنی بر تخلف در صندوقهای رای وجود داشت. شورای نگهبان از تایید انتخابات خودداری کرد و به بازشماری برخی صندوقها پرداخت که در موارد زیادی تخلف مجریان محرز شد. دولت آقای موسوی با مراجعه به رهبر انقلاب خواستار مداخله ایشان در انتخابات و استفاده از حکم ولایی جهت تایید انتخابات شد. با توجه به «شرایط حساس کشور» در نهایت امام راحل (ره) با صدور حکمی خواستار پایان یافتن بازشماری آراء شده و پرونده رسیدگی قانونی شورای نگهبان به تخلفات انتخاباتی مختومه شد. بدنبال حکم حضرت امام (ره)، آیت الله صافی گلپایگانی دبیر وقت شورای نگهبان که امروز از مراجع تقلید هستند از مقام خود استعفا داده و به قم مراجعت نمودند. اینکه امروز آقای موسوی در اعتراض به نتیجه انتخابات به مراجعی چون آیت الله صافی نامه می نویسد اما پاسخی نمی شنود، شاید چندان بی نکته نباشد.

نویسنده: شهاب اسفندیاری

 





      
دوشبی بود که یکی از همسایگانم ساعت 9.5 می رفت بالای پشت بام و در حمایت ار آقای میر حسین موسوی تکبیر می گفت و شعار می داد. چون می دانست منم طرفدار موج سبز بودم هر شب می آمد در خانه ما و با اصرار من را هم با خود می برد بالای پشت بام.

البته من شعار خاصی نمی دادم و بیشتر برای کنجکاوی در رفتارهای اجتماعی مردم ، بالای پشت بام می رفتم.

امشب (سه شنبه شب) ساعت 9.5خبری از همسایه مان نشد ساعت 9.45دقیق هم نیامد. بیرون هم خیلی خبری نبود مثل شبهای پیش.

 به همسایه مان زنگ زدم و پرسیدم امشب نمی روی بالای پشت بام الله اکبر بگویی؟ گفت الان داره جومونگ نشون میده. تو برو شروع کن منم تا یه ربع دیگه میام!

با تاسف از بابت آخر و عاقبت نهضت سبز میر حسین، یاد بخشی از کتاب خاطرات احمدعلی مسعود انصاری؛ دوست و مباشر رضا پهلوی افتادم.

ایشان در خاطراتش نوشته آن اوایل کار که رضا پهلوی برای بازگشت به ایران و بازپس گیری تاج و تخت داغ بود، به ماموران آمریکایی که داشتند برای عملیات بازگشت وی برنامه ریزی می کردند گقته بود: عملیات بازگشت را برای ماه جولای برنامه ریزی نکنید چون در این ماه مسابقات فوتبال آمریکایی به اوج می رسد و من حتما باید بازی های نهایی را تماشا کنم.

حالا که می بینم موج سبز دست یک عده شارلاتان لس آنجلسی افتاده تا به بهانه آن آشوبگران و اوباش را هماهنگ و هدایت کنند، پیش خوذم می گویم ایکاش میرحسین عزیز زودتر راه خودرا از این هرزه گری ها و مسخره بازی ها جدا کند و یا به فعالیت دانشگاهی و مطالعاتی برگردد و یا یک حزب فعال درست و حسابی راه بیندازد و پرچم موج سبز را از اوباش و مسخره ها بگیرد و به نیروهای فکری و نخبه بسپارد




      

دوستی به من رسید و گفت: در وبلاگ سخنی از خودت نمی نویسی؟گفتم چرا در برخی مواقع با قلم قاصر خودم می نویسم.اماچون به او قول دادم این مطلب را برای ایشان می نویسم.از اتفاقات امروز در تهران.اول بگویم من گستره اتفاقات را در سح کشور قبول ندارم و اگر در چند شهر بزرگ هم اتفاقاتی افتاده باعث و بانی آن را تهرانی ها می دانم.اصلا بگذار ساده تر بگویم از اول هم تهرانی ها(البته آن عده معلوم الحال)همه چیز را برای خود می دانستند و در صورت ابراز وجودی از شهرها برنمی تافتند.من یکی از ثمرات دولت نهم را تغییر این نگرش می دانم.یادتان باشد ما در انتخابات های متعدد خط خود را از همین  آقایان بالا نشین میگرفتیم.اما الان بیدار شده و دانستیم که می توانیم خودمان تصمیم گیرنده باشیم نه مقلد دیگران.متاسفانه اتفاقات از این ناشی می شود که آنها تهران را همه ایران می دانند.آیا این درست است؟آنها می گویند چون رای تهران به فلانی بیشتر بوده پس همه باید تمکین کنند.اما نه این طور نیست و دیگر اینچنین نخواهد بود، چرا که مردم ایران قدرت خود را شناختند.

                                                       





      

تاثیر محبت در تربیت از منظر امام علی (ع)

کودک

استفاده از محبت ، از مؤثرترین و کارآمدترین شیوه هاى تربیتى است . محبت جاذبه مى آفریند ، انگیزه خلق مى کند، انسان هاى پرتلاطم و مضطرب را آرامش مى بخشد و فرزندان نابهنجار و ناسازگار را رام مى کند. محبت ، شیوه اى است که به مرحله اى خاص از تربیت اختصاص ندارد ، اما کودکان و نونهالان بیشتر به آن نیازمندند. حضرت على علیه السلام مى فرمایند:

هر که فرزند خود را ببوسد ، براى او پاداش و حسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند ، خداوند در روز قیامت او را شاد خواهد فرمود. (1)

اگر انسان ، به ویژه در دوره کودکى از محبت سیراب نشود ، در بزرگ سالى معمولا با ناهنجارى هایى مواجه مى شود ، لذا پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) فرموده اند:

به کودکان و نوباوگان محبت نمایید و رحمت خود را شامل حال آن ها گردانید. (2)

سیراب کردن کودک از محبت او را در مقابل بسیاری از خطاها در آینده واکسینه می کند.

به نظر بسیارى از دانشمندان ادامه مطلب...



      

تاثیر آفتاب بر موها

آفتاب روی پوست و مو اثراتی ایجاد می‌کند که همواره بر لزوم حفاظت در برابر آن تاکید می‌شود، حال ببینیم آب و هوا چه تاثیری بر موها دارد؟

اگر در ایام مسافرت و تعطیلات به شهرهای دیگر که آب و هوایی متفاوت با شهر محل سکونت شما دارند، رفته باشید، حتما متوجه تغییرات رنگ و به خصوص حالت موهایتان شده‌اید و هنگامی که برای استحمام از همان صابون یا شوینده‌های قبلی استفاده می‌کنید، حتما از این که چرا مثل سابق کف نمی‌کند، تعجب کرده‌اید.

پس بهتر است بدانید که املاح موجود در آب‌های سنگین چاه‌ها (املاح کلسیم و آهکی) با صابون ترکیب می‌شوند و مانع کف کردن آن می‌شوند، اما از خاصیت پاک‌کنندگی و شویندگی آنها کاسته نمی‌شود. البته تکنولوژی بالایی که امروزه در ساخت صابون‌ها و شامپو‌ها استفاده می‌شود، می‌تواند مانع این پیوستگی با آب‌های دارای املاح شود.

نکته دیگری که باید بدانید این است که اشعه ماورای ‌بنفش نور خورشید باعث شکنندگی و کدر شدن موهای شما می‌شود. اگر هنگام تعطیلات در مناطقی بوده‌اید که تابش‌ و شدت نور آفتاب بیشتر بوده، مثل جنگل و کوه و یا دریا، قطعا باید با کلاه موهای خود را در برابر آفتاب محفوظ نگه می‌داشتید و اگر چنین کاری نکرده باشید، خصوصا درمورد بچه‌ها که دایم در‌ آب دریا هستند و موهایشان در‌ آب دریا شسته می‌شود و سپس در معرض آفتاب قرار می‌گیرند، حتما متوجه حالت کدری یا به قول خودتان کم‌رنگ شدن موها شده‌اید.

این حالت کدری و شکنندگی به مرور زمان و خود به خود از بین می‌رود، ولی بهتر است موها از عوامل آسیب‌رسان حفظ شوند تا به مرور به حالت عادی برگردند.

هوای مناطق مختلف روی موها اثرات خاصی دارد و همواره بهتر است در برابر تابش‌ آفتاب، از موها و پوست خود خوب مراقبت کنید تا دچار مشکل نشوید.

دکتر محمدجواد ناظمی - متخصص پوست و مو

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران





      

موی نوزاد

یک متخصص پوست و مو گفت: بر خلاف تصور رایج در جامعه، تراشیدن موی سر نوزادان هیچ تاثیری در رشد موها نداشته و گاهی نیز به ریشه مو آسیب می‌ رساند.

دکتر رضا یعقوبی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی جندی ‌شاپور اهواز، در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه خوزستان، اظهار داشت: نوزادان در یک سال نخست زندگی دارای موهایی کرک‌ مانند و بسیار ضعیف هستند که این موها در این یک سال به تدریج می ‌ریزند و پس از آن موهای دائمی کودک رشد خواهند کرد.

وی افزود: تراشیدن موی سر در هیچ سنی، تاثیری در رشد مو و پر پشت شدن آن ها نداشته و این تصور که تراشیدن موی سر نوزاد موجب رشد بیشتر موها در بزرگسالی می ‌شود، کاملا نادرست است.

یعقوبی تصریح کرد: وارد آمدن هر گونه فشار و یا ضربه به ریشه موی نوزادان، موجب ریزش مو و کندی رشد موها شده و به والدین توصیه می‌ شود از تراشیدن موی نوزدان، شانه کردن موهای نوزاد با شانه‌ های غیراستاندارد و بستن موی سر نوزاد پرهیز کنند.

این متخصص پوست و مو خاطرنشان کرد: پوست سر نوزادان بسیار نازک است و ممکن است هنگام تراشیدن موها و یا شانه کردن، خراشیده شده و به ریشه مو آسیب وارد شود.

وی اضافه کرد: بهترین و ایمن ‌ترین روش، شانه کردن موی سر نوزدان توسط دست و یا برس ‌های بسیار نرم است.

یعقوبی اظهار داشت: توصیه می ‌شود موی سر نوزادان تا پیش از یک سالگی تراشیده نشود و پس از ریختن موهای نوزادی و رشد موهای دائمی می‌ توان جهت یک دست شدن ریشه مو، آن ها را تراشید.





      
انتخابات در نظام جمهوری اسلامی به معنای واقعی مردمی است. مردم نه تنها در انتخابات مشارکت کرده و حماسه می‌آفریند، و سرنوشت خود را تعیین می کنند. بلکه با مشارکت در امور اجرا و نظارت نیز آراء خود را صیانت می‌نمایند. در این نوشتاری با استناد به قانون انتخابات و تجارب گذشته دلایل عدم امکان تقلب در انتخابات بیان خواهد شد.
1ـ نظام مقدس جمهوری اسلامی، 29 انتخابات بر گزار کرده که، مجری آن وزارت کشور بوده است، در دوم خرداد علی‌رغم اینکه عوامل وزارت کشور در از جریانی راست بودند و نامزد جناح مقابل رأی آورده(آقای خاتمی) ـ در انتخابات ‌سوم تیر84 نیز رغم اینکه عوامل وزارت کشور از جریان دوم‌ خرداد بودند. آقای احمدی نژاد اصول‌گرا رأی آورد. این نتیجه در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره‌های مختلف و شوراها نیز تکرار شد. بی شک در انتخابات دهمین دوره نیز، فردی پیروز شد که مردم انتخاب کردند.
2ـ در قانون انتخابات ریاست‌جمهوری، ساز وکار اجرا و نظارت طوری طراحی شده است که مردم عادی (معمولا معلمان یا کارمندان) نقش اصلی اجرایی را بر عهده دارند. به عنوان مثال در ماده 38 قانون انتخابات ریاست‌جمهوری آمده است، «بلا فاصله پس از صدور دستور شروع انتخابات ظرف سه روز هیأت اجرایی انتخابات شهرستان به ریاست‌ فرماندار، عضویت رئیس ثبت احوال و دادستان یا نماینده وی و هشت نفر از معتمدین که توسط  افراد معتمدین انتخابات خواهند شد. تشکیل می‌گردد.
هیأت اجرایی، بر اساس ماده 47، پنج نفر از معتمدین محل را به عنوان اعضای شعب ثبت‌نام و اخذرأی انتخاب می‌نماید. این هیأت کار اخذ رأی و شمارش آراء بر اساس شرح وظایف قانون انجام می دهند. همانطور که روشن است از شروع تا پایان معتمدین مردم انتخاباب را برگزار می‌کنند.
3ـ در خصوص نظارت، شورای نگهبان برای نظارت بر انتخابات، از بین نیروی متدین و معتمدین محل افرادی را به عنوان هیأت نظارت و ناظرین شعب اخذ رأی تعیین می‌کند، که بر کار مجریان با سازو کار قانونی نظارت دقیق ‌می‌کنند. به عنوان مثال در ماده 4 قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 64 آمده است، «هیأت مرکزی نظارت، بر کلیه مراحل انتخابات وجریانهای انتخاباتی واقدامات وزارت‌کشور و هیأتهای اجرایی که در انتخابات مؤثر است و آنچه مربوط به  صحت انتخابات می‌شود نظارت خواهد کرد».
4ـ بر اساس ماده واحده مصوب 72.5.30 قانون حضور نمایندگان نامزدهای ریاست‌جمهوری «در شعب اخذ رأی، هر یک از نامزدهای ریاست‌جمهوری به تنهایی و یا چند نامزد مشترکاً می‌تواند در هر یک از شعب اخذ رأی، اماکن استقرار دستگاه شمارشگر رایانه ای آراء وهیأتهای اجرایی شهرستانها در بخش‌ها یک نفر نماینده داشته باشد. حضور نمایندگان هر یک از نامزدها در شعب اخذ رأی تا  پایان اخذ رأی و شمارش و تنظیم صورتجلسات بلا مانع است. ممانعت از حضور نمایندگان نامزدها ممنوع و جرم محسوب میگردد».
برای آقای موسوی در تهران 3800 نفر و در سطح کشور 50.000 نفر به عنوان ناظر معرفی و کارت دریافت کرده‌ بودند، تا آخرین لحظه تنظیم صورتجلسه صندوق‌ها در شعب حضور داشته‌اند. نه تنها هیچکدام از نمایندگان آقای موسوی در حین رای گیری و بعد از شمارش آراء به فرایند کار اعتراضی نکردند، بلکه باحضور در هنگام تنظیم صورتجلسه و مصاحبه‌های مختلف فرایند کار را تایید کردند. بعلاوه خود مردم بعنوان ناظر واقعی فرایند رای‌گیری را دقیق نظارت می‌کردند و رای خود را به صندوق می‌ریختند.
5- در تبصره 1 ماده 80 آمده است " کسانی که از نحوه برگزاری انتخابات شکایت داشته باشند، می‌توانند ظرف سه روز از تاریخ اخذ رای شکایت مستند خود را به ناظرین شورای نگهبان یا دبیرخانه این شورا تسلیم کنند".
طبیعی است بر اساس مفاد قانون شکایات باید مستند و مشخص باشد که مربوط به چه حوزه‌ای انتخابی یا کدام شعب اخذ است ونوع تخلف چیست؟ طرح مباحث کلی که آقای موسوی در نامه خود به شورای نگهبان آورده، نمی‌تواند مصداق شکایت مذکور در قانون باشد..
6- بررسی فرم 22 و نحوه تکمیل آن
فرم 22 صورتجلسه نتیجه اخذ رای و قرائت و شمارش آرای شعبه اخذ رای است، در این فرم دقیقاً جزئیات شمارش آراء ثبت می‌شود:
1) تعرفه‌های مصرف شده به دقت شمارش شده و در جدولی به شرح زیر تنظیم شود.
1/1- تعداد تعرفه  برگ‌های رای تحویل شده به شعبه
2/1- تعداد تعرفه‌های مصرف شده
3/1- تعداد برگ‌های رای داخل صندوق
4/1- تعداد برگ‌های زاید به تعداد تعرفه‌های مصرف شده
3) آرای باطله در جداول شماره 4 الی 9 ثبت می‌شود.
4) سپس برگ‌های رای صحیح حاوی اسامی نامزدها در جدول 10 ثبت می‌شود.
5) نهایتاً نتایج بر اساس تعرفه‌ها وشماره سریال آنها چندین بار شمارش وکنترل میشود ودر 5 نسخه صورتجلسه تنظیم خواهد شد. هیأت اجرایی‌، هیأت نظارت، نمایندگان ناظرین به طور زنده و فعال بر شمارش صندوق نظارت واقعی دارند، در عین حال پس از شمارش، تنظیم صورتجلسه و صندوق مهر وموم شده و جمع‌بندی نتایج انجام می‌گردد.
کسانیکه این روند محکم ومنطقی را نفی می‌کنند.یا ازفرایند انتخابات بی‌اطلاع هستند و یا انگیزه سیاسی و انتخاباتی دارند.
قانونگذار راه‌کارهای مختلفی پیش‌بینی کرده است که سلامت انتخابات را تضمین خواهد کرد. 
آقای موسوی یا هر کاندیداهای دیگر به جای تحریک افکار عمومی و ایجاد بستر اغتشاش بهتر است از مسیر قانونی شکایت خود را دنبال کنند و بی جهت هزینه برای نظام و خودشان ایجاد نکنند.
امروز از رفتار آشوب‌گران و ناآرامی در کشور بیش از همه دشمنان نظام و ملت ایران خوشحال هستند، امیدواریم آقای موسوی و کسانیکه دل به این نظام دارند، به این مهم توجه کنند. افراد دلسوز نظام باید صف خود را از آشوبگران و کانون فتنه جدا کنند، با روشی منطقی و قانونی اعتراضات خود را پیگیری کنند.



      

خدایا ؛ چنان کن که اگر بنا باشد تاریخ تکرار شود وقرآن برسر نیزه رود حق را تشخیص بدهم خدایا ؛ چنان کن که اگر پای حق به میان آمد تنها ملاک برتری را صحابی بودن ندانم و حق را درهرلباسی وهرهیئتی ودرهرنگی که باشدببینم وپیروی کنم. خدایا؛ مرا شرمسار آیندگان مکن تا مهر خوارج یا ننگ توقف رابرپیشانی من بکوبانند. خدایا ؛ ولایت را مستدام بدار تا از چشمه زلال هدایتش غبار از دیدگان ذهن بزدایم و گام در مسیر رضایتت بنهم هرچند اگر آن را با خاروخاشاک پوشانده باشند.خدایا ؛ گذشتگان را هم که دردام نیرنگ رنگ ریا وتزویر دیگران افتادند ببخش.





      

هرچه فکر کردم از کجا شروع کنم و دردهای نگفته ام را بگویم نتوانستم خودم را راضی کنم.باستی چه دنیایی است ؟ دردهای سیاسی را چگونه بگویم؟ بگذار همه را بر همین نوشته بار کنم که دنیای فریبکاری روبرویم هست و من در این ورطه غوطه ورم.اینگونه:

انسانی که نفس بر او غالب شود همه چیز را از دست می دهد

من به هر آنچه که فکر می کردم شاید در مقابل هوس چیره شود مغلوب دیدیم

من دیدم که مغرورترین انسانها در برابر هوا کرنش کردن

من دیدم که زاهد و عابد در برابر نفس بنده شدند

و من دیدم که....

و من ....

و...

بسیار زمانی بوده که من تصمیم استوار به مقابله با او گرفته ام

و او هر بار با رنگی و ظاهری نو بر من وارد شد؟

هر قدر که او را رانده ام وسوسه انگیزتر به پیش آمد

هر اندازه که از او دور می شوم با زرق و برق تر و دل رباتر و سهل تر بر من عرضه می شود

خدایا ایمان مرا قوی ساز

و دل مرا با نورت روشن تر فرما

و دنیایی که مرا در شهوت و نفسیات خود می برد خوار نما

ای بزرگوارترین بخشایشگر

 





      

ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام

به ساقى اى صبا بگو، حاجت ما برآورد                                                         ساغرى از براى ما، ز آب کوثر آورد

به ساغر لطیفه گو، بگو لطیفه‎اى بگو                                                           که مطرب از ره وفا، چنگ به مضمر آورد

بگو به ماه آسمان، به خود نبالد این قَدَر                                                        که ماه بى قرین من، سر از افق در آورد

ماه جمادى آمده، موقع شادى آمده                                                             باز منادى آمده، به نخل دل بر آورد

دوباره گشته این جهان به رتبه، برتَر از جنان                                                  که حقّ به خیل بانوان، هادى و رهبر آورد

دوش شنیدم این ندا که امشب از ره وفا                                                     براى ختم الانبیاء، خدیجه دختر آورد

چه دخترى که مظهر شرم و حیا و عفّت است                                             چه عفّتى که عصمتش، صفاى دیگر آورد

نیافریده ذات حقّ به جز خدیجه مادرى                                                          که دخترى چو فاطمه پاک و مطهّر آورد

به بحر رحمتش خدا بیافرید یک صدف                                                           که یازده گهر از او، و صُلب حیدر آورد

خدا براى عقل کلّ، دخترى همچو برگ گل                                                   به کورى دو دیده، مرده ابتر آورد

بهر نثار مقدمش ز فرو شادى و شعف                                                        لعل گهر طبق طبق، مریم و هاجر آورد

به شان دخت مصطفى جبریل امشب از سَما                                             چو برگ گل ورق ورق، آیه ز داور آورد

ندیده مهر مادرى چو خاتم پیمبران                                                              فاطمه را خداى او به جاى مادر آورد

مهین حبیبه خدا، دیده گشود از وفا                                                            که چون حسین آیتى، بر خصم ستمگر آورد

 

                                                                                                                                        "ژولیده نیشابوری"





      
<      1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم