با سلام
در شب میلاد امام حسن عسکری(ع) ضمن تبریک میلادش درس زیر از معارف آن بزرگوار تقدیم محضرتان می شود.
با سلام
در شب میلاد امام حسن عسکری(ع) ضمن تبریک میلادش درس زیر از معارف آن بزرگوار تقدیم محضرتان می شود.
shohada-barzok.blogfa.com
نام پدر: علی
طلوع: 1343/09/01 عروج: 1360/11/20
محل عروج: چزابه - ام الرصاص
با سلام
از قدیم و ندیم برایمان گفته اند : دو صد گفته چون نیم کردار نیست.در دین و مذهبمان نیز همیشه به عمل تاکید شده است.عالمان دینی نیز بر همین نکته تاکید تا جایی که حضرت آیت اله بهجت(ره) در پاسخ به اصرار فردی برای توصیه اخلاقی فرمودند:به آنچه می دانید عمل کنید بس است.
مقام معظم رهبری در سخنان مهمی در جمع مردم تبریز حجت را بر همگان تمام نمودند و جای هیچ گونه بحثی را باقی نگذاشتند.ایشان حتی همه جوانب کار را بیان تا فردا و فرداها نتوانند از این سخنان مثل گذشته به نفع خود مصادره و اعمال خود را انجام دهند.
واقعا برای ما جای تاسف نیست که ایشان در بیان یک مسئلهای باید تمام ریزه کاریهای آن را بیان کنند؟ایشان باز هم با اشاره به عظمت مردم مسؤلین را به تقوا و اتحاد ودوستی فراخواندند.
آنچه باید اتفاق بیفتد نه فقط نامه به آقا برای عذرخواهی است که این بخش کوچکی از کار است.اینها باید در عمل نشان دهند پیرو هستند که دیگر نامه و حرف کافی نیست.اکنون همه می دانند آقا از ایشان چه خواسته است، پس نوبت عمل است.باید در تصمیماتی که تا کنون بخاطر رقابت و...گرفته اند تجدید نظر کرده و مردم را نیز از نتایج آن آگاه کنند.این کمترین خواسته مردم خواهد بود.
دیگر واقعا قابل توجیه نیست، شهرداری پروژهها را بدون حضور مسؤلین انجام دهد.دیگر قابل توجیه نخواهد بود طرح هدفمندی یارانهها در کش و قوس بماند و هزاران دیگر
تا دیر نشده است اقدام عاجل کنید.
راهکاری که از مدت ها قبل حقیر به جمع مسؤلی در یک شهر کوچک دادم و قابل تسری به همه جمع های بزرگ است را ذکر کنم خالی از لطف نخواهد بود.هرجه انسان در امور اجرایی بیشتر وارد و قدرت او در کارها بیشتر شود مراتب لغزش نیز بیشتر خواهد شد.مسؤلین در همه رده ها به درس اخلاق نیاز فراوان دارند.جا دارد زانو زدن در محضر اساتید اخلاق برای مسؤلین بیشتر شود.نگوییم آنقدر جلسات و کارها زیاد است که نمی رسیم یا برای این کار هر کس خودش باید اقدام کند.نه.همه محتاجیم.تمامی نهادها و ارگان ها باید این اقدام را عملی تا واعظ درون بواسطه سخن عالم عامل فعال گردد.
با سلام
صحنههای نازیبا با فطرت هر انسانی تقابل دارد و اگر چه برخی از دیدن آن احساس نوعی شعف ساختگی میکنند اما در واقع و ضمیر پنهان ایشان نیز نوعی ناراحتی است که البته به خاطر مصالح مدنظر خودشان بروز نمیدهند.این صحنهها منحصر در نگاه غالب ما نیست که وقتی از صحنه نام بردیم به فکریک جور مسائل خاص بیفتیم.
نشریه بهشت پنهان در شماره اخیر خود دو خبر را اطلاعرسانی و استفاده ژورنالیستی خود را برده است.تقابل دو دیدگاه در قبال یک اتفاق و تصمیم.دیدگاه اول از امام جمعه محترم برزک است که در مورد بحث محیط زیست گفته اند:هنوز قانع نشدهایم و تا مسؤلین نتوانند مردم را قانع کنند نگاه منفی به این موضوع ادامه خواهد داشت.
تعریف روز ولنتاین در دانشنامه ویکی پدیا آمده است: «تاریخچه کامل و دقیق والنتین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز میدانیم با افسانه درآمیختهاست. روز والنتاین یا روز عشاق و یا روز عشقورزی، در فرهنگ مسیحی سده های میانه و سپس فرهنگ مدرن غربی روز ابراز عشق است. این مناسبت هر سال در روز 14 فوریه (25 بهمنماه و بعضی سالها 26 بهمنماه) برگزار می شود. سابقه? تاریخی روز والنتین به جشنی که به افتخار قدیس والنتین در کلیساهای کاتولیک برگزار میشد، باز میگردد. روز والنتین برگرفته از سنن روم باستان و مسیحیت می باشد.»
خبری چند روز گذشته از رسانه ها منعکس و حاکی از استعفای پاپ بندیکت شانزدهم از سمت خود بود.آنچه قابل توج بود این است که استعفای او نخستین استعفای یک پاپ طی شش سده گذشته به شمار میرود.
با خودم درگیر شدم و به فکر فرو رفتم.استعفای ایشان برای اولین بار بعد از شش سده اتفاق میافتد.همین که بعد از این مدت طولانی ایشان به چنین تصمیم مهمی رسیدهاند و شاید گوششان به تمامی عوارض آن که توسط کارشناسان به ایشان گوشزد شده بدهکار نبوده در نوع خود بینظیر است.
در چنین مواقعی حتما برای چنین کار مهمی ایشان نظرات مختلف را شنیده و در نهایت تصمیم گرفته اند.برگردم به موضوع اصلی خودم و زیاد حاشیه نروم.
در نظام ما شاید مردم باید شش سده صبر کنند تا بتوانند استعفای یک مسؤل خاطی را بشنوند.این که چه کاری اشتباه صورت گرفته است را باید از کجا فهمید؟حقیر برای مدت کوتاه مدیریت در یک مجموعه را تجربه کرده و بر اساس واقعیات صحبت می کنم.وقتی کاری از نگاه مردم، کارشناسان و ... اشتباه است آیا اصرار مدیر پروژه انجام شده و توجیهات ایشان تا چه حدی باید قابل قبول باشد؟
یادمان نرود در دوران سازندگی تمام دفاعیات ما در مورد وضعیت اقتصادی کشور چه بود.یادمان نرود در دوران اصلاحات چه بهانه هایی را در مقابل دیدگاههای اقتصادی بیان می کردیم.و بالاخره امروز چه؟
بهرحال آنچه مهم است پی بردن به برخی دفاعیات غلط بوده که امروزه می فهمیم.اما این که تا کجا باید این مسیر را ادامه دهیم خدا می داند.وضعیت نابسامان امروز را اگر می خواهیم گردن گذشتگان بیندازیم دو حالت دارد:یا گذشتگان اشتباه کرده اند پس چرا امروز به خاطر اشتباهاتشان مؤاخذه نمی شوند؟یا ما برای فرار از مسؤلیتمان این حرف را می زنیم ؟
بارها این نکته مهم را گفته ایم که تصمیمات گذشته را نمی توان به کم ترین دلیلی اشتباه خواند و مقضیات همان روز در اجرای آن تصمیم مهم بوده است و به هنگام بودن بسیار حیاتی است اما تا کی باید چوب آزمون و خطا را بخوریم؟
انقلاب ما بخاطر مسائل اقتصادی صورت نگرفته است.این را دوست و دشمن می دانند اما درست است به استناد همین دلیل امروز مشکلات را فقط با این دلیل بخواهیم پوشش بدهیم؟
بهرحال مدیران امروز باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.باور بفرمائید وقتی مدیر ارشدی به صحنه آمده و از برنامه ریزی برای حل مشکلات سخن می گوید و فردا عکس آن را در جامعه میبینیم تحمل خود را از دست می دهیم.
وضعیت نابسامان اقتصادی که با جلو رفتن دقیقه ها قیمت هاهم به جلو می روند قابل دفاع نیست و نمی دانم وقتی یک ماشین در یک هفته 20 میلیون گران می شود را باید چه بنامیم؟بله یک پاسخ این است که حالا نمی خریم و ضروری نیست یا دندش نرم آنکه می خواهد سوار بشود بخرد .اما به راستی این پاسخ مناسبی است؟
امید است شش سده طول نکشد تا ما شاهد برخی استعفاها یا قبول اشتباهات از یک مسؤلی باشیم.انشااله
به نقل از وبلاگshohada-barzok.blogfa.com
نام پدر: شکرالله
طلوع:01/10/1327 عروج: 19/10/1365
محل عروج: پاسگاه زید
بخشی از وصیتنامه شهید:
انالله وانا علیه راجعون
می دانیم که ما را خداوند آفریده است و دیر یا زود بسویش خواهیم شتافت. پس چه بهتر که این مردن در راه عقیده و جهاد در راه دین و حفظ میهن باشد. اکنون که بیاری خداوند متعال عازم جبهه نبرد با دشمن کافر می باشم لذا لازم دانستم چند سطری بعنوان خلاصه زندگیم بنویسم . حالا که از زندگی و هستیم گذشته ام و به جبهه میروم رفتن من بخاطر شخص یا زوری نیست بلکه فقط بخاطر خدا و برای رضای خداوند و نجات میهن است و هیچ کس باعث رفتن و مجبور کردن من نیست و مردن در راه عقیده و دفاع دین اسلام و نگهداری میهن اسلامی و جهاد در راه اسلام طبق آیات و روایات شهادت است که آرزوی هر مسلمان می باشد پس اکنون که من در این راه شهید شدم به آرزویم رسیده ام از همسر و فرزندانم و فامیل ها می خواهم که برایم هیچ گونه ناراحتی و گریه نکنند و خیلی هم خوشحال باشند و افتخار کنند که من حقیر در راه جهاد فی سبیل الله شهید شده ام.
از همسرم می خواهم با فرزندانم مهربان و از فرزندانم می خواهم با مادرشان و یکدیگر مهربان و خوش رفتار باشند و درباره زندگی آینده همسرم و فرزندانم دوست دارم که همسرم طبق دستورات اسلام عمل نماید و فرزندان را هم خوب تربیت کند و زندگی خوبی برایشان آرزومندم.
در خاتمه از کلیه کسانی که به گردن حقیر حقی دارند از جمله همکاران ، آشنایان و فامیل ها از همه آنها خداحافظی و از همشان حلالیت می طلبم امیدوارم این چند سطر نوشتنم در راه رضای خداوند متعال بوده باشد. اگر شهادت نصیبم شد بهتر است در گلزار برزک بخاکم بسپارند.
وسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
عزیزالله نورانی
09/09/1365
ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر
مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتر داریم
متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر
بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود
عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم، خیلی خسته از خواب بر می خیزیم، خیلی کم
مطالعه می کنیم، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم و خیلی بندرت دعا می کنیم
چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. خیلی زیاد صحبت می کنیم، به اندازه
کافی دوست نمی داریم و خیلی زیاد دروغ می گوییم
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم
و نه زندگی را به سالهای عمرمان
ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر
بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت میبریم
ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم.
فضا بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب خود را
بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام می رسانیم
عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر
کامپیوترهای بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری
تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم
اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است، مردان بلند قامت اما شخصیت های پست، سودهای
کلان اما روابط سطحی
فرصت بیشتر اما تفریح کمتر، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما طلاق
بیشتر؛ منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده
بدین دلیل است که پیشنهاد می کنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید،
زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است
در جستجو دانش باشید، بیشتر بخوانید، در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید بدون آنکه
توجهی به نیازهایتان داشته باشید
زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را
که دوست دارید ببینید
زندگی فقط حفظ بقاء نیست، بلکه زنجیره ای ازلحظه های لذتبخش است
از جام کریستال خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید
عباراتی مانند "یکی از این روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنید. بیایید نامه ای را که قصد داشتیم "یکی از این روزها" بنویسیم همین امروز بنویسیم
بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی را که می تواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید
********************
هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد
اگر شما آنقدر گرفتارید که وقت ندارید این پیغام را برای کسانیکه دوست دارید بفرستید، و به
خودتان می گویید که "یکی از این روزها" آنرا خواهم فرستاد، اگر تا ابد هم زنده باشید هرگز نخواهید فرستاد !
در این چند روز گذشته انصافا صدا و سیما نقش بسیار مهمی در تهییج مردم برای شرکت در راهپیمایی روز 22 بهمن ایفا کرد.اما دو خلاقیت در بخش های خبری دیدم که واقعا جالب و دیدنی بود:
1- خبرنگار به جای این که از مردم کلیشه ای در مورد راهپیمایی 22 بهمن سؤال کنه دست به ابتکار جالبی زده و از مردم سؤال می کرد: شما چرا در راهپیمایی فردا شرکت نمی کنید؟در مرحله اول برخی یکه می خوردند و بعد که متوجه منظور می شدند خیلی زیبا پاسخ می دادند.
2- خبرنگاری از مردم دو سؤال مطرح نمود.الف: چه نمره ای به انقلاب و نظام می دهید؟تقریبا تمامی مردم در پاسخ نمره 20 را مطرح می کردند وبه سلامت را ه نظام و انقلاب صحه می گذاشتند.بعد بلافاصله سؤال می کرد: به مسؤلین چه نمره ای می دهید؟که پاسخ ها نشان از بصیرت و آگاهی مردم داشت.همه نمره ای بین 10 تا 15 داده و علت آن را نزاع ها دانسته و تاکید می کردند در این شرایط کشور و تحریم ها باید وفاق و همدلی داشت و به مشکلات مردم رسیدگی کرد.
باز هم مردم در تبعیت از فرامین مقام معظم رهبری از مسؤلین سبقت گرفتند.
پس کی مسؤلین میخواهند موقعیت را درک کنند خدا میداند.
با سلام
همه چیز از یک تلفن شروع شد.از راهپیمایی برگشته و نگران از اتفاقی که امروز در انتهای راهپیمایی افتاد.خودم با خودم درگیر شده بودم.بخشی از فکرم این اتفاق را درست می دانست و بخشی از فکرم آن را نادرست.
قصد نداشتم در موردش مطلبی بنویسم که اولا:نوشتن چون منی فایده نداره.ثانیا:قرار نیست این مشکل حل بشه که...تا اینکه درکنار سفره نهار دوستی از شهرستان تلفن زد و بلافاصله سؤال کرد از راهپیمایی مردم قم چه خبر؟به او گفتم که بی نظیر بود و مردم سرزنده و شاد شرکت کردند.اما انگار منتظر خبر دیگری بود.هر چی از حضور و صلابت و ...براش گفتم فایده ای نداشت.منتظر به قول خودش اصل ماجرا بود.خودش طاقت نیاورد و سؤال کرد سخنرانی آقای لاریجانی چی شد؟
وقتی براش ماجرا را تعریف کردم برخلاف انتظارم خیلی خوشحال شد و به قول خودش صمیمانه از مردم قم تشکر کرد.خیلی باهاش بحث کردم، بهش گفتم درست است مردم ناراضی از ایشان بودند و عقد اخوت با هیچ کس نبسته اند اما در این فضا و راهپیمایی امروز درست نبود و باید اجازه می دادند ایشان سخنرانی خود را انجام میدادند.
با هر ترفندی بود باهاش خداحافظی کرده ، نشستم و با خود کلنجار رفتم.بالاخره درست بود یا نبود؟
درست بود.چرا؟
چون ابشان نیز در این فضای کشور نتوانسته به خوبی از کنار بحران ها عبور کند و در برخی جاها نمره اش پایین آمده است.ایشان در دعوای مجلس هم می توانست بهتر مدیریت کند و نگذارد به این مرحله برسد.ایشان از فتنه 88 به این طرف نتوانسته شایسته در صحنه باشد.
درست نبود.چرا؟
چون این فضا، فضای وحدت و همدلی بود .روز 22 بهمن متعلق به همه است و باید از آن فقط خار برای چشم دشمنان ساخت و نگذاشت دشمن از یک ثانیه آن اظهار خوشحالی و مسرت کند.چون خیلی از نگاهها به امروز و ایران و مردم دوخته شده بود و هزاران دلیل دیگر.
درست بود.چرا؟
چن مردم با حضورشان بار دیگر نشان دادند در مورد انقلاب و نظام و دین تا پای جان ایستاده اند ولی در مورد مسؤلین راضی نیستند و باید مسژل بفهمد اشتباه کرده و باید تاوان آن را بدهد.مردم عقدی با کسی نبسته اند و هرکس در هر مقطعی برخلاف منویات رهبر عمل کند او را کنار می زند و اینجا جایی بود که ایشان باید متوجه موضوع می شد.
درست نبود.چرا؟
اخلاق سیاسی و شعور و بینش ما باید قوی باشد و موقعیت شناس باشیم.همان عدم بصیرتی که بلای جان برخی شده گریبان خودمان را نگیرد .ما باید با اخلاق جواب بی اخلاقی یا بداخلاقی را بدهیم.
باور کنید مانده ام.درست بود یا نبود؟