آقا بی اخلاقی در آستانه انتخابات بیداد می کند.کاش برخی بعد از عصبانیت و زدن حرفی ، قبل از انتشار آن یک بار دیگه مزمزه کنند که چی گفتند و به مزاق کی خوش میاد.نمیدونم کی این مسائل برامون حل میشه؟حالا بگید چی شده؟

چند روز پیش در روزنامه مفخمه ای خوندم کمیته صیانت از آرا تشکیل شد.من که در برخی انتخاباتها درگیر بودم بازم برام تازگی داشت و سریع خوندم ببینم این کمیته صیانت از آراء چیه؟انتها فهمیدم همون قانونی که از ابتدای انقلاب تا کنون بصورت کامل اجرا می شده و لاغیر.خدایا به تو پناه می برم.

امروز خوندم سازمان سیا توصیه هایی رو برای صیانت از آراء داده گفتم لااقل بذارم توی سایت برخی بخونند و لذت ببرند که آب به آسیاب کی می ریزیم؟

 توصیه های سازمان سیا برای صیانت از سلامت انتخابات
دانیل کالینگرت ،معاون مدیریت برنامه‌های «خانه‌ی آزادی»،بنیاد سیاسی وابسته به سازمان جاسوسی امریکا(سیا) ، با انتشار دستورالعملی، توصیه های سازمان سیا را برای صیانت از سلامت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران منتشر ساخت.

سایت "گذار" ،ارگان اینترنتی "خانه آزادی" مقاله "دانیل کالینگرت" عضو رسمی سازمان جاسوسی امریکا (CIA) که در حال حاضر به عنوان معاون مدیریت برنامه‌های «خانه‌ی آزادی» فعالیت می کند را با عنوان "انتخابات مهندسی شده، و راه‌های مقابله با آن" منتشر کرد و در آن توصیه های سازمان متبوع خود را برای زیر سوال بردن سلامت انتخابات در ایران مطرح نمود.

کالینگرت در این مقاله به موفقیت شیوه های اعمال شده سازمان جاسوسی امریکا در مسیر انقلابهای مخملین اشاره کرده و می نویسد:"با وجود آن که امروزه در سراسر جهان انتخابات برگزار می‌شود، در غالب موارد روند انتخابات نه آزاد است و نه عادلانه. حدود شصت دولت در جهان، در فهرست کشورهایی هستند که «دیکتاتوری انتخاباتی» نامیده می‌شود: آنها آزاد‌ی‌های دموکراتیک را محدود می‌کنند، اما انتخابات دوره‌‌ای را برگزار می‌کنند تا در مقابل ملت خود و جهان چهر‌ه‌ای قانونمند به خود بگیرند. روسای این دولت‌ها مایل به باخت در انتخابات نیستند، به همین خاطر در روند رای‌گیری مداخله می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که همچنان در قدرت باقی می‌مانند.افشای اِعمال کنترل در انتخابات در سرنگونی حاکمان دیکتاتور صربستان در سال 2000، و در گرجستان در جریان «انقلاب سرخ» سال 2003، در اکراین در جریان «انقلاب نارنجی» سال 2004، و در قرقیزستان در«انقلاب لاله» سال 2005، موثر واقع شد. آگاهی از چگونگی اِعمال نفوذ در انتخابات کمک می‌کند که مردم مراقب خطاهای مشابه در انتخابات آینده باشند. "

این عضو سازمان جاسوسی امریکا سپس جمهوری اسلامی ایران را به دیکتاتوری متهم کرد و با اعتراض به اعمال نظارت استصوابی از سوی شورای نگهبان مدعی شد:"رژیم‌های دیکتاتوری مانند رژیم حاکم بر ایران ممکن است نامزدهای مخالف را از صحنه‌ی رقابت انتخاباتی دور نگه دارند. این شیوه‌ای فرسوده است اما در ایجاد انحراف و اِعمال نفوذ در انتخابات، کارآیی بسیار دارد. شورای نگهبان در ایران، در انتخابات مجلس در سال 2004 حدود 2400 نامزد انتخابات مجلس را رد صلاحیت کرد.حضور سلطه‌گر اعضای حزب حاکم بر کمیسیون‌های انتخاباتی چه در سطح ملی و چه در پایین‌ترین رده‌های آن، یعنی حوزه‌های رای‌گیری، می‌تواند روند رای‌گیری را به طور جدی دچار انحراف کند. در طول دوره‌ی مبارزات انتخاباتی، ماموران انتخاباتی قادرند با زیر پا گذاشتن مقررات رای‌گیری، شانس موفقیت حزب حاکم را در انتخابات افزایش دهند. همچنین ماموران انتخاباتی می‌توانند با اتخاذ تصمیماتی سرنوشت‌ساز در روزهای آخر رای‌گیری، شرایط لازم برای رقابت سالم، و منصفانه را زیر پا بگذارند. یک تغییر ناگهانی در آخرین لحظات، در روز رای‌گیری، برای مثال، ممکن است مایه‌ی سردرگمی مقامات انتخاباتی محلی و استانی بشود و ریشه‌ی دست‌آوردهایی را بزند که در نتیجه‌ی آن تغییر قرار بود به دست بیاید."

عضو رسمی سازمان جاسوسی امریکا سپس به انتقاد از عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در دوره رقابتهای انتخاباتی پرداخت و ادعا کرد:"احزاب حاکم غالبا از عدم توازن در پوشش‌دهی اخبار تلویزیون و رادیو سود می‌برند، به ویژه از ایستگاه‌های تلویزیون ملی که منبع اصلی اخبار برای بخش اعظم رای‌دهندگان هستند. در قوانین و مقررات مربوط به انتخابات ممکن است به لزوم رعایت توازن در پوشش اخبار در طول دوره‌ی انتخابات اشاره شده باشد اما این قوانین ناکافی‌اند و ضمانت اجرایی ندارند.در نتیجه، اخبار اصلی و دیگر برنامه‌های تلویزیونی معمولا توجه ویژه به حزب حاکم نشان می‌دهند، و نامزدهای قدرت حاکم، پوشش و امکانات تبلیغی گسترده‌تر و مثبت‌تری در مقایسه با نامزدهای جناح مخالف دریافت می‌کنند. شبکه‌‌های خبری تلویزیون گاه به این بهانه که به پوشش اخبار دولتی می‌پردازند و نه به نامزد ریاست جمهوری دوره‌ی دوم، پوشش گسترده‌تر و مثبت‌تری به رییس دولت می‌دهند. "

دانیل کالینگرت سپس به تشریح توصیه های سازمان جاسوسی امریکا برای صیانت از سلامت انتخابات در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران پرداخت و نوشت:"از آنجایی که تمام مراحل انتخاباتی آسیب‌پذیرند، ممانعت از اِعمال نفوذ در رای‌گیری، بسیار دشوار است. نظارت انتخاباتی اما گاه به گاه در ردیابی موثر واقع شده و از همین طریق قانومندی افرادی را که از طریق مهندسی انتخابات در حفظ جایگاه خود می‌کوشند زیر سوال می‌برد. با تضمین دستیابی کارگزاران احزاب سیاسی و ناظران بی‌طرف به امکانات دیدبانی تمامی مراحل رای‌گیری، این قوانین می‌توانند ضرورت شفافیت را در روند انتخابات ترویج کنند؛ ماموران شعبه‌های اخذ رای را موظف کنند تا کپی سند رسمی شمارش آرا را در اختیارنمایندگان نامزدها بگذارند؛ داشتن نماینده‌ای در کمیسیون انتخابات به حزب مخالف امکان می‌دهد در اتخاذ تصمیمات مربوط به شیوه و اجرای مراحل انتخابات شریک باشند. این امکانی است که در معرفی شیوه‌های پیشگیری تخلف، نظیر درخواست مهر و موم صندوق‌های رای تا زمان شمارش آراء از ماموران شعبه‌های اخذ رای، و آلودن انگشت کسانی که رای داده‌اند به لکه‌ی جوهر ماندگار، می‌تواند موثر واقع شود. همچنین، مشارکت مخالفان در ستاد برگزاری انتخابات بر اجرای قوانین و مقررات انتخاباتی تاثیر مثبت دارد.داشتن نماینده در ستاد برگزاری انتخابات برای احزاب مخالف بسیار ضروری است زیرا به آنها امکان می‌دهد از تبانی مقامات رسمی در دست زدن به تخلف و تقلب در ابعاد عظیم، ممانعت کنند."

این عضو سازمان جاسوسی امریکا سپس افزود:" در طول دوره‌ی مبارزات انتخاباتی، ناظران انتخابات نیاز به دیدبانی پوشش خبرهای رسانه‌ها از نامزدهای گوناگون دارند و نیز باید امکاناتی در اختیار داشته باشند که به آنان اجازه بدهد سوءاستفاده را از امکانات دولتی برای پیشبرد ستاد‌های مبارزات انتخاباتی مشخص کنند. با گزارش موارد تخلفی که در طول دوره‌ی مبارزات انتخاباتی کشف می‌شود، ناظران امکان خواهند داشت توجه مردم را به برگزاری ناعادلانه‌ی رقابت انتخاباتی جلب کنند و از این طریق کارگزاران انتخاباتی را وادار نمایند هرگونه عدم توازن را در پوشش رسانه‌های خبری و یا تخلف منابع دولتی اصلاح نمایند. "

عضو ارشد سازمان سیا و "خانه آزادی"در پایان تاکید کرد:"برای دیدبانی موثر رای‌گیری، احزاب مخالف، و سازمان‌های بی‌طرف باید ناظران آموزش دیده را به طور گسترده در تمام شعبه‌های رای‌گیری و در تمام مراکز شمارش آرا در سراسر کشور بگمارند. این ناظران تنها در صورتی که آموزش لازم را دیده باشند قادر خواهند بود در خصوص تخلفات رای‌گیری در اوج تب عمومی رقابت انتخاباتی تمایز دهند و به گونه‌ای مناسب، موارد مشاهده شده را از خلافکاری انتخاباتی ثبت کرده و گزارش دهند. ناظران احزاب مخالف و گروه‌های بی‌طرف باید بتوانند یافته‌های خود را با ناظران و رسانه‌های بین‌المللی در میان بگذارند تا توجه افکار عمومی جهان را به مداخلات و تخلفات انتخاباتی جلب کنند."

گفتنی است نوام چامسکی و ادوارد هرمن در کتاب «پس از آشوب» در مورد "خانه آزادی" نوشتند:«هنگامی که در سال 1947، دولت آمریکا نام «وزارت جنگ» خود را به «وزارت دفاع» تغییر داد، اهل نظر دریافتند که واشنگتن از این پس در پوشش عنوان «دفاع»، به «جنگ تهاجمی» و کشورگشایی رو خواهد آورد. حال، انتخاب عنوان «خانه آزادی» برای یک نهاد مرموز از سوی دولتمردان این کشور، بلافاصله باید موجبات شک و تردید مردمی را که با مکانیسم هوچی گری و پروپاگاندای مدرن آشنا هستند، برانگیزد.»

همانگونه که چامسکی و هرمن اشاره دارند، عنوان زیبای «خانه آزادی» متعلق به یک سازمان فوق العاده مرموز آمریکایی است. شواهد غیرقابل انکاری نیز در دست است که نشان می دهد «آزادی»، تنها مولفه ای است که در طول بیش از شش دهه فعالیت این نهاد، به عنوان یک هدف دنبال نشده است. اقداماتی چون راه اندازی انقلاب های رنگی در کشورهای پیرامونی روسیه و روی کار آوردن عناصر دست نشانده آمریکا در کشورهایی چون اوکراین و گرجستان، و نیز ایجاد رعب و وحشت در میان مردم آمریکا و فراهم کردن شرایط ورود این کشور به جنگ عراق و افغانستان، این نهاد را در زمره سازمان هایی امنیتی چون سیا قرار داده است. شاید ماموریت ویژه «خانه آزادی» برای جهت دهی به افکار عمومی باعث شده است که منتقدان آن را «بازوی پروپاگاندای دولت آمریکا» بنامند. «خانه آزادی» برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین تهدید ایدئولوژیک ایالات متحده نیز برنامه ویژه ای دارد. این سازمان علاوه بر راه اندازی سایتی دو زبانه با عنوان «گذار» و سیاه نمایی وضعیت حقوق بشر در ایران، ماموریت اجرای پروژه ای با هدف تغییر نظام سیاسی ایران را نیز به عهده دارد. وجود نومحافظه کارانی چون کنت آدلمن ، دونالد رامسفلد (وزیر دفاع آمریکا در دوره جرج بوش دوم)، پل ولفوویتز(رئیس سابق بانک جهانی)، جین کرکپاتریک، ساموئل هانتیگتون و زبیگنیو برژینسکی (از مشاوران امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا) در هیئت امناء خانه آزادی خط ایدئولوژیک این نهاد وابسته به سازمان جاسوسی سیا را آشکار می سازد. (1) براساس اسناد موجود، خانه آزادی هم اکنون 80 درصد بودجه خود را از دولت آمریکا دریافت می کند، اما منابع دیگری چون بنیاد بردلی (Bradley Foundation)، بنیاد اسمیت ریچاردسون (Smith Richardson Foundation) و دولت هلند نیز مبالغ هنگفتی تحت عناوین مختلف به حساب این سازمان واریز می کنند.

استراتژی خانه آزادی «راه دوم» نام دارد و آن تغییر قدرت از درون و تقویت جامعه مدنی با پشتیبانی های تدارکاتی است. «جنیفر ویدندستور» از اعضای برجسته خانه آزادی، شیوه این بنیاد برای براندازی مخالفان را بهتر از مداخله نظامی می داند:«همکاری های گسترده براساس بنیادهای مدنی از چشم انداز بیشتری برای رسیدن به نتایج دموکراتیک برخوردار هستند تا مداخله نظامی. بعلاوه این راه به مراتب هزینه کمتری دارد.» این استراتژی خانه آزادی درکشورهای پیرامون روسیه، بیش از هر نقطه دیگری نمود علنی داشته است. اگر چه شوروی و ایدئولوژی کمونیسم در اوایل دهه 1990 فروپاشید. اما جنگ واشنگتن علیه بلوک شرق پایان نپذیرفت. راه اندازی انقلاب های رنگی درکشورهای پیرامونی روسیه، فاز بعدی پروژه خانه آزادی بود که با هدف جذب این کشورها به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و قراردادن آنها در مقابل روسیه ای که سودای بازیابی قدرت را در سرداشت به اجرا گذاشته شد. این پروژه درگرجستان با نام «انقلاب گل سرخ». دراوکراین با عنوان «انقلاب نارنجی» و در قرقیزستان با نام «انقلاب لاله ای» حکومت های قانونی اما طرفدار مسکو را سرنگون کرده و عروسک های کوکی واشنگتن را که بدون اجازه کاخ سفید قدرت آب خوردن نداشتند، جایگزین آنها کرد. 26 نوامبر سال 2004 روزنامه انگلیسی گاردین دست به افشاگری زد و نوشت که بنیادهای NED USAID و خانه آزادی مستقیما دراین انقلاب های رنگی دست داشتند. روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز خبر داد که «خانه آزادی» برای انجام فعالیت های «مرموز» در خاک ایران نیز از دولت آمریکا بودجه ویژه ای را دریافت کرده است. فایننشال تایمز افشا کرد که «خانه آزادی یکی از چندین مؤسسه ای است که از سوی وزارت خارجه آمریکا برای دریافت بودجه هایی در ارتباط با اجرای پروژه های مرموز در داخل ایران انتخاب شده است.» این افشاگری در مورد فعالیت های مخفیانه خانه آزادی در ایران، به فایننشال تایمز محدود نشده است. گزارش روزنامه ان.آر.سی هلند در مورد این پروژه نیز، آنقدر طولانی نیست که نتوانیم آن را در اینجا بیاوریم: «وزارت امور خارجه هلند به یک سازمان نومحافظه کار آمریکایی یارانه داده است تا از طریق برنامه ای، جابجایی صلح آمیز قدرت را در ایران عملی سازد. ایالات متحده نیز 57میلیون دلار برای «آوردن دموکراسی به ایران» اختصاص داده است... سازمان خانه آزادی که در سال 3002 از حمله آمریکا به عراق جانبداری می کرد، امسال حدود 630هزار یورو از دولت هلند دریافت داشت. مدیر این سازمان این موضوع را تائید کرده است. پول هلند به منظور ایجاد یک مرکز اینترنتی برای شخصیت های مخالف ایرانی هزینه می شود که نامش «گذار» است. در وب سایت خانه آزادی آمده است که این سازمان مطلقا مخالف دیکتاتوری های مذهبی مانند ایران است. هلند و آمریکا تنها کشورهای جهان هستند که آشکارا بودجه ای را برای ترویج دگرگونی سیاسی در ایران فراهم ساخته اند.»

با این اوصاف، دور از انتظار نیز نباید باشد که خانه آزادی در گزارش های سالیانه خود، همواره جمهوری اسلامی ایران را کشوری «غیرآزاد» معرفی کرده و در نقشه آزادی نیز رنگ بنفش را به ملت ایران هدیه کند. اگر چه ظاهراً پروژه های خانه آزادی برای ایران مرموز و زیرزمینی است، اما با بررسی اهداف این سازمان و جستجوی آنها در قول و عمل پیاده نظامی که خانه آزادی در داخل ایران برای خود استخدام کرده است، و نیز موشکافی اقدامات خانه آزادی در حمایت از این پیاده نظام، می توان محل دقیق صرف «بودجه ویژه ایران خانه آزادی» را مشخص کرد. پیشتر اشاره کردیم که اولین و مهم ترین هدف خانه آزادی جهت دهی افکار عمومی به منظور پیشبرد سیاست های آمریکا و نیز «تبدیل مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی بیان، قانون، حق، جامعه باز و... به ارزش های غیر قابل تشکیک) است. عملی شدن این هدف، زمینه را برای اجرای برنامه های بعدی و در نتیجه براندازی حکومت های مخالف واشنگتن فراهم می کند. از آنجا که جهت دهی به افکار عمومی از طریق رسانه انجام می گیرد، لذا ایجاد و حمایت از رسانه های زنجیره ای، یکی از مهم ترین حربه های خانه آزادی برای دستیابی به اهداف خود بوده است. 11 می سال 2001 نماینده دائم کوبا در سازمان ملل متحد، از خانه آزادی به دلیل تلاش برای براندازی دولت کشورش شکایت کرد. وی در توضیح علت شکایت کشورش از این سازمان گفت: «این نهاد یک ماشین برانداز بوده و به یک سازمان جاسوسی شباهت بیشتری دارد تا یک NGO. براساس اسنادی که به دست آمده، گروه های غیرقانونی از این سازمان پول دریافت کرده و به عملیات براندازانه دست زده اند. برنامه کنونی خانه آزادی در کوبا شامل عضوگیری و تعلیم روزنامه نگارانی در شرق اروپا و اعزام آنها به کوبا برای انجام اقدامات براندازانه است.» بعدها «والتر لیپمن» روزنامه نگار مشهور آمریکایی فاش کرد که خانه آزادی برای انجام عملیات براندازی دولت کوبا، فقط در سال 2006 مبلغ 1.2 میلیون دلار از دولت آمریکا دریافت کرد. وزارت خارجه آمریکا و خانه آزادی، ونزوئلا را نیز برای تغییر رژیم هدف قرار داده اند. این سازمان زمانی که کودتای ناموفق سال 2002 علیه دولت قانونی «هوگو چاوز» به وقوع پیوست، در وب سایت خود اعتراف کرد که «در ونزوئلا، خانه آزادی با کسانی که می خواستند قدرت را از دست دولت چاوز خارج کنند، همکاری کرد.» اما با این وجود، «آماندا آبرامز» مسئول روابط عمومی خانه آزادی ادعا می کند که سازمان مطبوعش فقط از سال 2004 به بعد، از گروه های اپوزیسیون در ونزوئلاحمایت کرده و منابع مالی این اقدامات از سوی بخش «گذار» بنیاد USAID تامین شده است.

اکنون با این سوابق ویژه خانه آزادی ، این نهاد وابسته به سازمان جاسوسی امریکا تلاش دارد تا با زیر سوال بردن سلامت انتخابات ریاست جمهوری در ایران گفتمان "صیانت از سلامت انتخابات" را با هدف تردید افکنی در موضوع سلامت انتخابات در ایران ترویج دهد و متاسفانه برخی عناصر غافل داخلی نیز بدون توجه به پیامدهای ترویج گفتارهای این نهادهای امنیتی غرب در تور پروژه های ضدایرانی خانه آزادی و سازمان سیا به ایفای نقش می پردازند.




برچسب ها : سیاسی  ,