سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

 

جناب حجة الاسلام على مرعشى به نقل از عمویشان جناب حجة الاسلام سید محمود مرعشى و او نیز به نقل از شیخ محمد خاقانى فرمود:

با این که حدود 30 سال از زندگىام مىگذشت، ازدواج نکرده بودم. مریضى، فقر و تنگدستى نیز زندگى مرا فرا رفته بود. روزى ادامه مطلب...



      

یکی از دغدغه هایی بسیار مهم امروز«کارآمدی دین در اداره جامعه» است. مطلبی که شاید بارها در سخنرانی ها و افتتاحیه های مختلف به نحوی به آن اشاره کرده ام. اعتقاد دارم اگر امروز بخواهیم از آرمانهای امام و شهدا دفاع کنیم؛ باید این کارآمدی را به همگان اثبات کنیم.

یکی از مشکلاتی که در راه اثبات کارآمدی دین در اداره جامعه با آن مواجه هستیم، هزینه کردن دین برای پوشاندن نقص ها و کم کاریهایمان است، که مصداق آن را در جاهای مختلف می توانیم ببینیم.

در ایام جنگ یک روز به یکی از رزمندگان دستور دادم تا برای شناسایی قبل از عملیات، مسیری را شناسایی کند تا از آن معبر عملیات کنیم. فردای آن روز وقتی به سنگر رفتم دیدم همه بچه های لشکر جمع هستند؛ رزمنده ای که قرار بود کار شناسایی را انجام دهد برای بچه های لشکر صحبت می کرد.بدون اینکه کسی متوجه حضورم شود به حرفهای او گوش دادم.

داشت به بچه ها می گفت: «من دیشب خواب آقا امام زمان(عج) را دیدم، ایشان به من گفتند که فردا نباید از آن مسیر عملیات کنید و مسیر دیگری را برای عملیات به من نشان دادند و...»

کاسه صبرم لبریز شد. رفتم جلو و پس گردنی محکمی بهش زدم. کلی دعوایش کردم که «این حرفها چیه می زنی؟» بعد با همان عصبانیت گفتم: «برو به همان محوری که امام زمان در خواب به تو گفته و آن محور را شناسایی کن. ما که توی خواب تو نبودیم که ببینیم امام زمان چه محوری رو برای شناسایی و عملیات معرفی کرده!»

چند ساعت بعد از این حرفها و درگیری لفظی، این رزمنده آمد پیشم وگفت: «حاج باقر معذرت میخواهم؛ ببخشید. اون حرفهایی که داشتم به بچه های لشکر در مورد خوابم می گفتم همش دروغ بود. حلالم کنید.»

از او پرسیدم: «چرا این حرفها رو زدی ؟»

جواب داد : «حاج آقا راستش رو بخواهید ترسیده بودم برای شناسایی برم. برای اینکه شما من رو از شناسایی آن محور معاف کنید مجبور شدم این حرفها رو بزنم؛ ببخشید. آخه خیلی ترسیده بودم»
بعد از شنیدن حرفهاش از او خواهش کردم به مشهد برگردد و دیگر به لشکر ما نیاید.

همیشه دیده ام آدمهایی را که برای نقصها و کم کاریهایی که درکارهایشان دارند  از دین هزینه می کنند. برای اینکه خود را حفظ کنند دین را سپر خود قرار می دهند. و چه ضربه های از این راه به دین وارد شده و چه انحرافهایی که در دین آمده است.

امروز نیز صحنه جنگ است. اگر روزی با سلاح از دینمان دفاع کردیم، امروز باید با عملکردمان به دفاع از دین بپردازیم. کارنامه خود را ببینیم، آیا باعث تعالی دین و باورهای دینی شده ایم؟ یا سبب دین گریزی و تخریب باورهای دینی شده ایم؟

منبع: قالیباف دات آی آر





      

خلاف مؤمنان، وعده الهی<\/h1>

(وَعَدَ اللهُ الذینَ آمَنوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتَ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الارض کَما اسْتَخْلَفَ الَّذین مَنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُمْ دینَهمْ الّذی ارْتضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِن بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمناً یَعْبُدُونَنی لایُشرکُون بی شیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاولِئکَ هُمُ الفاسِقون )

«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده است که ادامه مطلب...



      

برای انسان‎های شایسته، بهشت، زیباترین وعده الهی است. قرآن شریف در عرصه‎های گونه گون، پیرامون بهشت و نعمت‎های آن سخن گفته و به زیباترین وجه آن را به تصویر کشیده است. از حوریان[1] بهشتی تا به بهشت لقاء و بهشت رضوان[2] سخن گفته است که یکی نعمت مادی است و دیگری نعمت معنوی. ادامه مطلب...



      

واسطه ی نجوا

فکر کن یک صبحی لیوان چایی به دست بنشینی روی صندلی همیشگیت، پایت را گیر بدهی به لبه‌ی جلو، دکمه‌ی کامپیوتر را بزنی و مثل همیشه منتظر موجی از رنگ و تصویر و خبر بمانی. منتظر قتل‌ها، دروغ‌ها رسوایی‌ها، کلیک، یک هورت چای، اینتر و ناگهان روی صفحه‌ات، فقط نوشته شود: «ای فرزند آدم»ادامه مطلب...



      

وقتی فرزندانمان باهم دعوا می کنند چه کنیم؟

کودک

دعوای فرزندان برای خانواده های چند فرزندی چیز عجیب و غریبی نیست.ادامه مطلب...



      

ترخون

ترخون یک گیاه قدیمی چند ساله است که که ارتفاع آن ممکن است به 60سانتی ‏متر و بیشتر نیز برسد. ترخون دارای برگ‏ های سبزرنگ بلند و باریکی است که ضعیف نیز می ‏باشند. گیاه ترخون از خانواده‏ی گل آفتاب‏ گردان ‏ها است. گل ‏های این گیاه زرد رنگ هستند که در فواصل تیر تا مهر ماه شکوفه می ‏دهند. قدمت این گیاه به 500 سال قبل از میلاد برمی ‏گردد ترخون برای اولین بار در مناطق جنوبی روسیه و سیبری دیده شده است.ادامه مطلب...



      

رهبر معظم انقلاب روز گذشته در مراسم تنفیذ حکم رئیس جمهور در بیان تجارب انتخابات ?? خرداد،  ادامه مطلب...



      

شیطان

امام صادق علیه السلام فرمود:

شیطان می گوید سه چیز مرا درباره آدمیزاد عاجز نمی کند:

- اگر از راه نامشروع مالی به دست آمده باشد.

- مالی که حق آن پرداخت نشده باشد.

- مالی که در غیر محلش صرف گردد.

 

برگرفته از کتاب سایه های خورشید(مرجع کامل شیطان شناسی)/رحیم شیخ زاده





      

 

علم ،علامه ،نمدانم ،تبیان

مثل شیر بگو نمی دانم

از نصایح استاد مجتهدی تهرانی:

اگر چیزی را نمی دانی مثل شیر بگو نمی دانم:

اگر از تو سوالی یا مساله ای پرسیدند و جوابش را نمی دانستی با جرات و شهامت مثل شیر بگو نمی دانم و اگر به کسی اشتباهی جواب دادی سریع برو و آن را تصریح کن.

روزی شخصی از شیخ مرتضی زاهد رحمه الله مساله ای پرسید ایشان جواب دادند. وقتی به منزل رفتند فهمیدند اشتباهی جواب داده اند. همان موقع که قدری از شب گذشته بود به در منزل آن شخص رفته و جواب صحیح مساله را گفتند.

آن شخص گفت: این مساله که این قدر مهم نبود فردا می آمدید.

شیخ فرمود: از کجا معلوم شاید تا فردا زنده نباشم !

 

بلد نیستم!

آقای قرائتی از  خاطراتشان می گویند:جلسه پاسخ به سؤالات بود و من مسئول پاسخگویى به سؤالات. سؤال اوّل مطرح شد، گفتم: بلد نیستم. سؤال دوّم؛ بلد نیستم. سؤال سوّم؛ بلد نیستم. تا بیست سؤال کردند؛ بلد نبودم، گفتم: بلد نیستم. گفتند: مگر اسم جلسه پاسخ به سؤالات نیست؟ گفتم: پاسخ به سؤالاتى که بلدم. خوب اینها را بلد نیستم. خداحافظى کرده، سالن را ترک کردم.

مردم به هم نگاه کردند و از سالن به خیابان ریختند و دور من جمع شدند و یکى یکى مرا بوسیدند. مى‏گفتند: عجب شیخى! صاف مى‏گوید بلد نیستم!

 

نمی‌دانم

علامه طباطبایی خیلی آرام و آهسته صحبت می‌کرد - لذا بعضی افراد روش تدریس ایشان را نمی‌پسندیدند - ایشان، خیلی پراکنده گویی نمی‌کرد. معمولاً در هر مطلبی که بحث می‌شد از همان مطلب سخن می‌گفت آن هم مختصر و کوتاه. وقتی وارد درس می‌شد ابتدا موضوع بحث را روشن می‌کرد و شرح می‌داد که موضوع مورد بحث امروز چیست سپس مشغول استدلال می‌شد. حضرت علامه می‌فرمود بسیاری از اشتباهات و خطاهایی که بعضی از دانشمندان پیدا کرده‌اند به این علت بوده که موضوع بحث برایشان روشن نبوده و اصل موضوع را اشتباه گرفته‌اند؛ از این جهت ایشان سعی داشت اول موضوع مورد بحث را روشن کند.

علامه طباطبایی از بزرگان و دانشمندان با احترام یاد می‌کرد. هر گاه یکی از شاگردان بر مطلبی اشکال می‌کرد ایشان خیلی با مهربانی برخورد می‌نمود و اشکالات را خوب گوش می‌داد و هیچ وقت کسی را در جلسات درس سبک نمی‌کرد بلکه با کمال احترام برخورد می‌نمود ولو مطلب نادرست بود، پس از گوش دادن با مهربانی به اشکال پاسخ می‌داد و اگر جواب سئوال یا مطلبی را نمی‌دانست می‌فرمود نمی‌دانم و از گفتن نمی‌دانم ابایی نداشت و یا کراراً می‌شد که می‌فرمود باید ببینم.





      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم