سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

 

مادر نمیر ! مردن برای تو زود است و یتیمی برای ما زودتر.
ما هنوز کوچکیم، از آب و گل درنیامده‌ایم. هنوز سرهایمان طاقت گرد یتیمی ندارد.
نهال تا وقتی که نهال است، احتیاج به گلخانه و باغبان دارد؛ تاب سوز و سرما و باد و طوفان را نمی‌آرد و ما از نهال کوچک‌تریم و از غنچه ظریف‌تر. اما نه، نمان برای محافظت از ما، نمان برای این‌که از ما مراقبت کنی. تو خود اکنون نیاز به تیمار داری؛ بمان برای این که ما تو را بر روی چشم‌های خود مداوا کنیم. تو اکنون به کشتی نجات طوفان‌زده‌ای می‌مانی که به سنگ کینه‌ی جهال غریق، شکسته‌ای و پهلو گرفته‌ای.
بمان برای این که ما بی‌مادر نباشیم. بمان برای این که ما مادری چون تو داشته باشیم.
می‌دانم که خسته‌ای، می‌دانم که مصیبت بسیار دیده‌ای، زجر بسیار
ادامه مطلب...


برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      

 

قصه‌ی مصیبت من اگرچه در عاشورا به اوج می‌رسد، اما از این‌جا آغاز می‌شود.
آن خطی که در عاشورا مقابل من قرار می‌گیرد، آغاز انشعابش از این‌جاست.
پیامبر در گوشت چیزی گفت که چون ابر بهاری گریستی و چیز دیگری گفت که چون غنچه سحری شکفته شدی.
از خبر قطعی ارتحالش غم عالم بر دل تو نشست و خبر مصیبت‌های خودت، دلت را تسکین بخشید.
آری شهادتت، مصیبت‌های تو را تمام می‌کند؛ اما مصیبت‌های تازه‌ای می‌آفریند، آری تو آسوده می‌شوی، اما بال دیگر ما نیز کنده می‌شود.
پس از پیامبر و تو، اسلام دیگر قدرت بال گشادن نمی‌یابد.
پیامبر با شنیدن آن نافرمانی، دستور داد اتاق را خلوت کنند. همه جز اهل‌بیت بروند.
تو و پدر ماندید، من، حسن و زینب و ام‌کلثوم.
به ام‌سلمه هم فرمان داد که
ادامه مطلب...


برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      

 

اگر تو نبودی با آن عظمت دست‌نیافتنی و من هم حسن نبودم با این قلب رقیق و دلِ شکستنی، باز هم سفارش تو مادر- گریه نکردن – عملی نبود.
اگر من تنها یک فرزند بودم – هر فرزندی – و تو تنها یک مادر بودی – هر مادری- در حال ارتحال، باز هم به دل نمی‌شد گفت که نسوز و به چشم نمی‌شد گفت که آرام بگیر و اشک مریز.
چه رسد به این که تو فقط یک مادر نیستی؛ تو فاطمه‌ای! تو زهرای اطهری! تو نزدیک‌ترین و بی‌واسطه‌ترین بازمانده‌ی منزل و مهبط وحی‌ای! تو محب و محبوب خدا و پیامبری!
چه کسی عشق خدا و پیامبر را نسبت به تو نمی‌داند؟
کم مانده بود، پیامبر به بلال بگوید:
« بر بالای ماذنه که رفتی، بعد از هر اذان به صدای بلند اعلام کن که
ادامه مطلب...


برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      

 

این پای را بگو از ارتعاش بایستد، این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو که نلرزد، این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد.
این دل بی‌تاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است.
ای جلوه‌ی خدا ! ای یادگار رسول ! زیستن، بی‌تو چه سخت است. ماندن، بی‌تو چه دشوار.
این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بی‌تو، حیات نیست. این مرگ، نقطه‌ی ختمی است بر کتاب جهان.
زمین با چه دلی تو را در خویش می‌گیرد و متلاشی نمی‌شود؟ آسمان با چه چشمی به رفتن تو می‌نگرد که از هم نمی‌پاشد و فرو نمی‌ریزد؟
خدا اگر نبود من چه می‌کردم با این مصیبت عظمی؟
اِنّا لِِلّه وَ اِنّا اِلیْه راجِعون.
فاطمه جان ! عزیز خدا ! دُردانه‌ی رسول ! چه بزرگ است
ادامه مطلب...


برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      

 

روزگار غریبی است دخترم ! دنیا از آن غریب‌تر !
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی‌آورد؟
این چه روزگاری است که « راز آفرینش زن » را در خود تحمل نمی‌کند؟
این چه عالمی است که دُردانه‌ی خدا را از خویش می‌راند؟
روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریب‌تر.
آن‌جا جای تو نیست. دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی. تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی ...
فاطمه جان ! خاطر تو را نه فقط بدین خاطر می‌خواهم که تو دختر منی، تو سیّده‌ی زنان عالمیانی؛ تو برترین زن عالمی. خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می‌ورزد.
این را من از خودم نمی‌گویم، کدام حرف را من از جانب خودم گفته‌ام؟
آن شب که به معراج رفته بودم، دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است: « خدایی جز خدای بی‌همتا نیست. محمد (ص) پیامبر خداست. علی معشوق خداست. فاطمه، حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینه‌ورز این عزیزانِ خدا باشند. »
این را اکنون که تو غسل رحلت می‌کنی، نمی‌گویم.
آن روز که من در خیمه‌ات نشسته بودم و بر کمانی عربی تکیه کرده بودم، یادت هست؟
تو و شوی گرامی‌ات علی و دو نور چشمم حسن و حسین نشسته بودید و من برای چند بار اعلام کردم که:
« ای مسلمانان بدانید: هر کسی که با اینان – یعنی با شما – در صلح و صفا باشد، من با او در صلح و صفایم و هر کس با اینان – یعنی با شما – به جنگ برخیزد، من با او در ستیزم. من کسی را دوست دارم که این عزیزان را دوست بدارد و دوست نمی‌دارند این عزیزان را مگر پاک‌طینتان و دشمن نمی‌دارند این عزیزان را مگر آلودگان و تردامنان . »
فاطمه جان بیا! بیا که سخت در اشتیاق دیدار تو می‌سوزم. بیا، بیا که دنیا جای تو نیست و بهشت بی‌تو بهشت نیست.
راستی ! به اسماء بگو: آن کافور که از بهشت برایم آمده بود و ثلث آن را خود به هنگام وفات خویش به کار گرفتم و دو ثلث دیگر آن را برای تو و علی گذاشتم، بیاورد.
به آن کافور بهشتی حنوط کن دخترم که ولادت تو بهشتی است و وفات تو نیز بهشتی است. سلام بر تو آن روز که زاده شدی، سلام بر تو آن دو روز که زیستی، سلام بر تو اکنون که می‌آیی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته می‌شوی.
 

منبع:کتاب کشتی پهلو گرفته




برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      

من هم مثل شما تعجب کردم؛ وقتی که دیدم عده‌ای زن، پشت در خانه جمع شده‌اند.
شما به من فرمودید:
- اسماء ! ببین چه خبر است.
من رفتم و خبر آوردم که:
- عده‌ای از زنان مهاجر و انصار به عیادت شما آمده‌اند.
من می‌دانستم که دل مبارکتان از هر چه مهاجر و انصار، خون است؛ اما هم می‌دانستم که کرامت شما میهمان را از در خانه نمی‌راند، اگرچه میهمان، جفاکار و خیانت‌پیشه باشد.
این بود که گفتم داخل شوند. عده‌شان زیاد بود. وقتی دور
ادامه مطلب...


برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      
ابن ابی‏الحدید در این باره می‏نویسد: از استاد مدرسه غربی بغداد پرسیدم:
آیا فاطمه(علیها السلام) راست نمی‏گفت:
گفت: آری.
پرسیدم: اگر چنین بود، چرا فدک را به او پس ندادند؟
لبخندی بر لب استاد نشست و گفت: اگر آن روز فدک را بدو می‏داد، فردا خلافت‏شوهر خود را ادعا می‏کرد و او هم نمی‏توانست‏سخن وی را نپذیرد; چون قبول کرده بود که هر چه دختر رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) می‏گوید، راست است. (9)
آری به قول شهید آیة‏الله سید محمد باقر صدر; «فدک رمزی بود که در دل خود معنای بزرگی در برداشت‏» و آن انقلابی وسیع و فراگیر بود که ریشه ظلم و ستم را می‏خشکانید و برای یاوران حق و حقیقت پشتوانه‏ای عظیم محسوب می‏گشت.
نزاع و دعوا بر سر چند نخل خرما و قطعه‏ای زمین نبود، زهرا(علیها السلام) و علی(علیه السلام) کسانی نبودند که به مال دنیا چشم دوخته باشند. آنها حتی لقمه غذای خود را - طبق تصریح قرآن کریم (10) - در هنگام افطار، آن هم سه روز پی در پی به مسکین و یتیم و اسیر تقدیم کردند. و فاطمه همان بانویی بود که در شب عروسی لباس باارزش خویش را به زن محرومی هدیه داد، حال چگونه می‏توان باور کرد که او خواهان دنیا باشد؟!
هرگز! او می‏خواست‏با درآمد فدک به فقرا رسیدگی کند، همچنان که این کار را در 4 سال سرپرستی بر فدک انجام داد. او می‏خواست‏با آن اموال همچون مادرش خدیجه اسلام را به رهبری علی(ع) تقویت نماید.
خطبه فدکیه آن حضرت را خوانده‏اید؟ در آن خطبه تاریخی که در مسجد پیامبر(صلى الله وعلیه وآله)، در حضور خلیفه و مردم - از پشت پرده - پس از حمد و ثنای خدای سبحان و تجلیل از دین و قرآن، مردم را به یادآوری زحمات شبانه‏روزی پدرش محمد(صلى الله وعلیه وآله) و شویش علی(ع) فرا می‏خواند و سعی کرد تا مردم حق را بشناسند و دنبال آن روان گردند و دست از سیاست‏بازان از خدا بی‏خبر بشویند، آری فدک رمزی بود که پشت آن خلافت علی(ع) نهفته بود.
خلیفه نیز این را به خوبی فهمیده بود. لذا پس از خارج شدن حضرت از مسجد، رو به مردم کرد و طی سخنانی عوام فریبانه گناه را به گردن علی(ع) انداخت و گفت اوست که زهرا(علیها السلام) را تحریک کرده [تا خلافت مرا مخدوش سازد.]
فاطمه زهرا همین محور بیان حقایق و ترغیب به اطاعت از علی(ع)، در بستر بیماری با زنان مهاجر و انصار بیان می‏کند: ... از مردان شما بیزارم ... وای بر آنها چرا اجازه ندادند تا حق در جایگاه خویش قرار گیرد؟! و خلافت‏بر پایه‏های نبوت راست آید؟! ... بخدا سوگند اگر جلو می‏آمدند و علی(ع) را برای کاری که پیامبر(صلى الله وعلیه وآله) بر عهده‏اش نهاده بود [خلافت] کمک می‏کردند، ... آنها را به راه راست هدایت می‏کرد ... و درهای رحمت و برکت الهی از آسمان و زمین بر روی ایشان گشوده می‏گشت ... (11)
بنابراین هدف زهرای مبارز علیها السلام برای همگان روشن بود و به همین خاطر دشمن با هدف قرار دادن کانون خطر، نواختن سیلی محکم بر چهره ملکوتی وی، ضربات شدید بر پشت و پهلو و زدن دست و پا با تازیانه، آتش زدن در خانه‏ای که جبرئیل بی‏اجازه وارد نمی‏شد و مجروح کردن سینه مقدس آن مظلومه با ضربه میخ بلند و آهنی بخشی از عقده‏هایش را خالی کرد.
سینه‏ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود؟
فدک در تاریخ
در طول تاریخ، فدک دست‏به دست در میان خلفا می‏گشت. گاه برخی از خلفای اموی یا عباسی آن را به فرزندان زهرا(علیها السلام) بازگرداندند; ولی دوباره خلیفه بعدی بازمی‏ستاند; اما هیچگاه ائمه اطهار: پس از غصب فدک حاضر نشدند آن را تحویل بگیرند، چرا که خلفا می‏خواستند با این کار صحه بر خلافت‏خویش نهند، و اگر آنها واقعا به اهل بیت عقیده داشتند، می‏بایستی قبل از پس دادن فدک، خلافت را برمی‏گرداندند; لذا وقتی هارون از امام کاظم(ع) تقاضا کرد که فدک را پس گیرید، حضرت ابتدا امتناع ورزید، اما آنگاه با اصرار خلیفه روبرو شد. حضرت فرمود: باشد، اما من با حدودش می‏خواهم. هارون می‏گوید: حدودش کدام است؟ حضرت می‏فرماید: اگر حدودش را بگویم تو آن را پس نخواهی داد.
- به حق جدت سوگند که پس می‏دهم.
حضرت فرمود: حد اول: عدن، حد دوم: سمرقند، حد سوم: افریقا و چهارم: سیف البحر ... و ارمنستان.
پس از بیان هر یک از حدود که حضرت می‏فرمود، رنگ هارون می‏پرید و حالش متغیر می‏گشت.
وقتی سخن امام پایان پذیرفت، هارون گفت: چیزی برای ما باقی نگذاشتی ... حضرت فرمود: گفتم که اگر حدودش را بگویم، پس نخواهی داد.
از همین جا بود که هارون برای شهید کردن امام مصمم شد. (12)
در زمینه فدک از سوی محققان عالی مقام کتب سودمند و مفیدی به جهان اسلام تقدیم گشته است که از آن میان به 2 کتاب سودمند اشاره می‏کنیم:
1 - کتاب «فدک فی التاریخ‏» تالیف شهید آیة‏الله سید محمد باقر صدر کتاب به زبان عربی است و دو بار; اولین بار با نام «فدک در تاریخ‏» توسط محمود عابدی و بار دوم با نام «نقش سیاسی و تاریخی فدک‏» توسط علی اکبر حسنی ترجمه شده است.

2 - کتاب «فدک نحلة النبی‏6» تالیف مرحوم آیة‏الله سید محمد حسن قزوینی که سید احمد علم الهدی آن را به فارسی برگردانده است و ترجمه گردیده است، دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود نیز مقدمه‏ای برای آن نگاشته است.
-----------------------------------------------------------------------
1- معجم البلدان، (ف. د. ک)
2- این نکته را محمد بن اسحاق صاحب مغازی و دیگران نقل کرده‏اند. (به اعیان الشیعه، ج‏1، ص‏314، چاپ دارالتعارف - بیروت، مراجعه شود.)
3- سوره حشر، آیه‏6.
4- وفاء الوفاء، ص‏153.
5- سوره اسراء، آیه‏26.
6- مجمع البیان، ذیل آیه‏26 سوره اسراء.
7- تفسیر البرهان، ذیل آیه، ج‏3، ص‏520، چاپ مؤسسة البعثة - قم.
8- ریاحین الشریعة، ج‏1، ص‏306، چاپ دارالکتب الاسلامیة، طهران.
9- شرح ابن ابی‏الحدید، ج‏16، ص‏284.
10- سوره هل اتی، آیه 8.
11- بحارالانوار، ج‏43، ص‏159، چاپ مؤسسة‏الوفاء - بیروت.
12- بحارالانوار، ج‏48، ص‏144.



      

فدک درچه منطقه‏ای واقع است؟
چگونه از آن رسول خدا(صلى الله وعلیه وآله) شد؟
از چه زمانی در اختیار حضرت زهرا(علیها السلام) قرار گرفت؟
از چه راهی به ملکیت وی در آمد؟
حضرت زهرا(علیها السلام) در آمد فدک را چگونه مصرف می‏کرد؟
چرا فاطمه زهرا(علیها السلام) نسبت‏به غصب فدک دادخواهی کرد؟
آیا فدک رمزی از یک انقلاب بود؟
چرا حکومت، فدک را غصب کرد؟
موضعگیری اهل‏بیت در قبال غصب فدک چه بود؟
و بالاخره; آیا خلفا فدک را به فرزندان فاطمه(علیها السلام) برگرداندند؟
فدک دهکده‏ای است که در فاصله حدود 140 کیلومتری مدینه قرار داشت. قسمتی ازادامه مطلب...


برچسب ها : حضرت زهرا  ,


      

شهادت بانوی دو عالم تسلیت باد

 

fa34

fa34





      

 

انسان مقبور

" قبر "، در لغت به معناى غلاف است، چنانکه شاعرى گفته: " خط بها قبرا لابیض ماجد " قبر دنیوى مادى، معروف و معلوم است، و بدن مادى دنیوى نیز نوعى قبر مى باشد.

همچنین بدن صورى برزخى نیز قبر بوده، غبارهاى شواغل ضاغطه(کدورتها و تیرگیها) نفس نیز خود، قبرى هستند.

همین طور صور تجسم اعمال که در عالم برزخ، بر روح محیطند در این نشات، قبور، متشابه اند و در آخرت، متخالف.

متشابه را دو معناست :

یکى قبور خاکى، که انسان من حیث هو انسان در آن مقبور نیست؛ اگر چه امکان اشراف بعضى از نفوس کامله را بر کسى که در آن مقبور است نمى توان انکار کرد، و اطلاق قبر بر این حفره از باب توسع در تعبیر مى باشد.

معناى دوم آن که، آنها متشابهند به این معنى که افراد انسان، نوعى واحد است و آن قبور، در صدق معناى انسان بر آنها از جهت صورت، متماثلند.

خداوند سبحان مى فرماید: " و ما انت بمسمع من فى القبور (1) " قبر حقیقى انسان، خارج از او نیست؛ بلکه داراى مراتبى است.

پس در این نشات، افراد متشابه اند و در آخرت داراى انواعى متخالف.

از این روست که قبرى، روضه اى از ریاض بهشت است و قبرى دیگر، حفره اى از حفره هاى دوزخ: " و اذا القبور بعثرت (2)

پی نوشت ها: 

1- فاطر / 22

2- انفطار / 4

 

منبع: حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل نفس و شرح آن، ج 1، ص 44




برچسب ها : مذهبی  ,


      
<   <<   6   7   8      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم