با سلام
داستان پدر و فرزندی را شنیدی که فرزند بر استر سوار شد تاسف خوردند و به زیرش آوردند و پدر را سوار کردند، باز عده ای پدر را آزردند و ...
بالیدیم به خودمان برای همه چیز،آنهم واقعیت ها نه افسانه ها و توهمات، در همه عرصه ها پیشتاز بودیم و خودمان را ثابت کردیم.مهم آن است که ما نبودیم ، از جنس ما بودند که برایمان کاشتند تا محصول آن را ما درو کنیم و راه پیشرفت را در بزرگراه به پیش ببریم.
می دانید آنها که بودند؟ اساتید،علماو شهیدان گرانقدری که هر یک به سهم خود خون دل خوردند و این راه را به ما سپردند.
تا کی به گذشته ببالیم و خود قدمی در این راه برنداریم؟تا کی از خزانه معرفت قبل بخوریم و خودمان برای فراراه آینده ذخیره ای نداشته باشیم؟
قبل، همه افتخارات است و امروز همه در خم کوچه اول!بیاییم بخاطر آیندگان که بتوانند در مورد ما قضاوت منصفانه داشته باشند لااقل قدمی را برای پیشرفت برداریم.
امروز زمزمه های تفرقه به شیوه دقیانوسی که متاسفانه در برزک کاربرد دارد جولان می دهد و عده ای را سوار بر آن کرده و می تازد غافل از آنکه بداند تیشه را به ریشه می زند.راهکار اعتراض به هر چیزی دیده شده و استفاده بقول امروزی ها پوپولیستی نباید بعنوان راهکار قرار بگیرد.مگر تا کی خواهیم توانست عوام گونه ها را دنبال خود کنیم؟
در نوشته قبلی خود با عنوان «عادت کرده ایم» اشاره کردم که اگر مشکلی قانونی است به قانون و مجری آن مراجعه کنیم نه آنکه آن را به توده بکشانیم که هرکس در ده سال گذشته به مرغش گفته اند کیش،بیاید و از آب گل آلوده ماهی خود را بگیرد و منفعتش را به جیب بزند و به ریش بقیه بخندد.
ما صاحب عنوانیم و روزگاری همه از آبشخور این چشمه زلال می نوشیدند،شایسته نیست امروز در پس این حرفهای چند من یک غاز گیر کنیم و به مثابه ضرب المثل معروف شویم.
شورای این دوره فرانگاهی است و پایش از دوراهی برزک بیرون تر است پس چرا باید برنتابیم آن را؟آنها که آمده اند تا راه رفته را تکمیل کنند و فندانسیون علمی بر کار تجربی قبل ببندند تا از آسیب هر گرد و خاکی مصون باشد.امروز روز آن است تا در سایه این شورا به تربیت نیرو بپردازیم تا فردایمان را واحسرتا نخوریم.بگذاریم فرزندانمان از نزدیک با ایشان در جلسات مانوس شوند تا راه و رسم ارتباط و تعامل را بیاموزند تا فردا نیز در خم نه کوچه که پس کوچه های امروز نباشیم.انشااله