در عصر پهلوی اول و دوم حرکت به سمت غرب و غرب‌گرایی با سرعت خیره کننده‌ای آغاز گردیده بود. غرب‌گرایی، نه بهادادن به دانش‌های جدید غربی، بلکه ستایش از الگوهای فرهنگی مغرب زمین بویژه عیاشی و خوش‌گذرانی از جمله خصایص حکومت پهلوی بود  .

 دولت‌مردان سیستم پادشاهی پهلوی محور برنامه‌ها و سیاست‌های پیشرفت در کشور را  دنبال‌روی غرب و  الگوبرداری از فرهنگ غربیان می‌دانستند. اینان حتی در توسعه‌ فرهنگ و بالابردن سطح علمی دانشگاه‌های کشور نیز از الگوی فرهنگی غرب پیروی می‌کردند و می‌کوشیدند رفتار و مسیر حرکت خود را در اداره‌ کشور بر اساس آنچه که در غرب روی می‌داد هماهنگ سازند  .

 

رواج فساد و فحشا در این دوران

از مشخصات جامعه ایران در سال‌های 57 - 1342گسترش و رواج انواع فساد(اداری، مالی و اخلاقی) در ارکان دولت و جامعه بود که در نتیجه آن ثروت ملت توسط دولت و دربار سلطنتی حیف و میل می‌شد و یا به جیب یغماگران خارجی می‌رفت. رواج فساد در ابعاد وسیع آن، از اساسی‌ترین ویژگی‌های حکومت هویدا به شمار می‌رود، روحیه دولت‌مردان هویدا غالبا در جهت ترویج فساد و شکستن قبح آن بود و کسی که تسلیم چرخ فساد نمی‌شد، ناتوان، ناهماهنگ و مرتجع قلمداد می‌گردید  .

 

از مستخدم اداره گرفته تا وزیر و وکیل و... در این گردونه غرق شده و به آن تظاهر می‌کردند، دروغ و دورنگی مد روز شده و رشوه گرفتن علامت عرضه و لیاقت به شمار می‌رفت. آمار و ارقام مربوط به اماکن فساد و فحشا، مراکز فروش مشروبات الکلی، قمارخانه‌ها، کاباره‌ها و دانسینگ‌ها، تعداد معتادان مواد مخدر، میزان رشوه‌ها و پرونده‌های جرایم مختلف، نمونه‌ای از فساد اخلاقی در جامعه بود  .

 

در این دوره فساد و فحشا به صورت‌های مختلف، جامعه را فرا گرفته و توسعه یافت و حکومت هم علاوه بر این که ممانعتی ایجاد نمی‌کرد، با وسایل مختلف به آن دامن می‌زد .  قمارخانه‌های مجهز و کازینو‌های شبانه روزی وابسته به دولت، همیشه دایر بود و پول‌های هنگفت بدست آمده از نفت در آن‌ها صرف می‌شد و در نهایت به مجامع معتبرتری از همین نوع در خارج منتقل می‌شد. جزیره کیش که با صرف میلیاردها دلار به صورت مونت کارلوی ایران در می‌آمد و برای آن خطوط ویژه هواپیماهای کنکورد در نظر گرفته شده بود، نمونه‌ای از هزینه‌های هنگفت جهت عیاشی بود. در سال‌های آخر سلطنت شاه، به لحاظ آشفتگی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز فساد مالی، فحشاء به صورت یک بحران اجتماعی در آمده بود  محله‌های بدنام و فحشا خانه‌ها بسیار زیاد شده و تنظیم روابط اجتماعی بر اساس آن‌ها انجام می‌شد، روز به روز بر تعداد فواحش و مراکز فحشا افزوده می‌شد و آمار غیررسمی حکایت از 50 هزار فاحشه رسمی در ایران داشت، محله‌های بد نام در تهران و شهرستانها به صورت پایگاه بزرگ جنایت و فساد و قتل و اعتیاد در آمده بود و علاوه بر حاشیه خیابان‌ها که لانه فساد بود، در زندان‌ها نیز فساد و فحشا بیداد می‌کرد  .

 

از جمله این  مراکز فساد در این دوران به شرح ذیل می‌باشد  :

 

  1-  کاخ جوانان

   در دوره‌ای که ایران به فکر حل مشکلات نسل جوان خود بود، در برخی از کشورهای دنیا خانه‌هایی به نام «خانه‌ی جوانان» برپاشده بود، که در جذب جوانان و گذراندن اوقات فراغت آنان موفقیت‌هایی داشتند. هدف این خانه‌ها فراهم آوردن امکانات مناسب برای مسافرت جوانان به کشورهای مختلف و آشنایی آنان به نقاط مختلف دنیا و نیز ایجاد زمینه‌ مناسب برای گذراندن اوقات فراغت جوانان بود  .

 

این خانه‌ها بیشتر مورد استفاده‌ی جوانان مسافر و یا گروه‌های گردشگر قرار می‌گرفت. کاخ جوانان در دوره‌ پهلوی در پی ناکارآمدی‌های نظام آموزشی حاکم شکل گرفت و قرار شد این خلاء آموزشی با تاسیس کاخ جوانان پر شود. فرح پهلوی که به نوعی مجری برنامه‌های فرهنگی غرب در ایران بود با هدف تثبیت حکومت چندین اقدام انجام داد که گسترش رادیو و تلویزیون، ایجاد موزه هنرهای معاصر، فرهنگسرای نیاوران، جذب روشنفکران، و تاسیس کاخ جوانان از جمله‌ این اقدامات بود. طرحی که در اواسط دهه‌ی 1340برای جذب جوانان در ایران پیاده شد در اقتباسی از برنامه‌ سازمان‌ها، انجمن‌ها و موسساتی بود که در کشورهای مختلف به ویژه امریکا و اسرائیل در امور جوانان فعالیت داشتند. در دوره‌ نخست وزیری علی امینی در سال 1340 سازمانی به نام «سازمان رهبری جوانان» تاسیس شده بود که در واقع نخستین تشکل مربوط به جوانان به شمار می‌رفت. این سازمان در زمینه‌های مختلف چون ورزش، سخنرانی، تئاتر، موسیقی و البته به جز مسائل سیاسی به مدت چهار سال فعالیت کرد و به دلیل عدم استقلال مناسب از سوی جوانان به باشگاهی ورزشی تبدیل گردید  .

 

در دوره‌ ایجاد کاخ جوانان اغلب دانشجویان و دانشگاه‌های کشور سیاسی بودند و گروه‌های مذهبی و غیرمذهبی در کشور فعالیت می‌کردند. دست‌اندرکاران حکومت که در جذب دانشجویان به خود ناموفق بودند، سعی می‌کردند با ایجاد فضاهای متفاوت برای جوانان، از تمایل آنان به سمت سیاست جلوگیری کنند. اما گذشت زمان نشان داد که بسیاری از جوانان عضو کاخ به جرگه‌ سیاسیون مخالف رژیم پیوستند و کاخ را پوششی برای فعالیت‌های سیاسی خود قرار دادند. از این رو عضویت در کاخ به معنی همسویی با اهداف مورد نظر رژیم به شمار نمی‌رفت  .

 

 با تمهید مقدماتی و نیز پس از به پایان رسیدن کار ساختمانی‌، اولین شعبه کاخ جوانان در جاده شمیران تهران، بالاتر از سه راه ضرابخانه، در شب 4 آبان‌ماه 1345به دست محمدرضا پهلوی افتتاح گردید. اولین قدم در بهره‌برداری از کاخ اعلام موجودیت آن در قالب شخصیت حقوقی بود. اساسنامه‌ای بدین منظور تدوین شد و هیئت مدیره‌ای بدین منظور از سوی امیرعباس هویدا ـ نخست وزیر وقت ـ انتخاب و مشغول به کار شد. اعضای هیئت مدیره‌ انتخابی غلامرضا نیک پی، فتح‌الله ستوده، پروین ثابتی، منوچهر پیروز، محمدرضا گودرزی، و نردین امیرطهماسب بود. شعبه‌ مرکزی کاخ جوانان روبه‌روی حسینیه ارشاد قرار داشت  .

 

این شعبه که بعدها کاخ مرکزی عنوان گرفت برفراز یک بلندی ساخته شده بود، در بنای آن کتابخانه، سینما، کافه تریا، اتاق‌های شطرنج، و موسیقی و بیلیارد تعبیه شده بود و در حیاط آن استخری بزرگ برای دختران و پسران ساخته شده بود. هر روز در سالن اجتماعات آن برنامه‌های متنوع از قبیل فیلم و کنسرت و سخنرانی به اجرا در می‌آمد  .

 

در جریان افتتاح شعب جنوبی و غربی در تهران مسئولان کاخ اعلام کردند به منظور به وجود آمدن محیط مناسب برای پرورش ذوق و استعداد و نیروهای فکری جوانان شهرستانی در شهرستان‌ها نیز شعب کاخ جوانان تاسیس شود که در تبریز، کرمان، اصفهان، شهر ری، رشت، سنندج و... شعباتی ایجاد گشت. با اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه رژیم و بروز درگیری‌ها بین مردم و عوامل رژیم کاخ‌های جوانان از جمله مراکز مورد حمله‌ مردم بود و بسیاری از ساختمان‌های آنان در آتش خشم انقلابی مردم ‌سوخت تا این‌که در بهمن 1357 با پیروزی انقلاب کاخ‌های جوانان به سازمان ملی امور جوانان تغییر نام داد و در ساختمان‌ها و موسسات برجای مانده از کاخ جوانان برنامه‌های مذهبی اسلامی پیاده شد  .

 

  2-  دربار شاه

   فساد دربار نه تنها در چهاردیواری کاخ‌های پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیک‌تر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و کم کم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند. شاه در فساد جنسی بی‌مبالاتی را به اوج رسانده بود. دربار او دائم محل رفت و آمد فواحش خارجی و معشوقه‌های داخلی بود. او از دوران جوانی تا اندکی پیش از مرگ دست از زن‌بارگی برنداشت. حتی لحظاتی که ملت ایران برای سرنگونی او در سرتاسر کشور بسیج شده بودند و در خیابان‌ها صدای رگبار و مرگ بر شاه در هم پیچیده بود او در بارگاه خویش بی‌اعتنا به واقعیت‌های بیرونی به عشق‌بازی مشغول بود. شاید رفتار جنون‌آمیز جنسی محمدرضا بی‌تأثیر از مادرش نبود؛ زیرا مادرش به او سفارش می‌کرد: «از قدیم و ندیم گفته‌اند به هرچمن که رسیدی گلی بچین و برو شاه و دلال محبت او، علم در رابطه با اخلاق جنسی به این اعتقاد رسیده بودند که مردان بزرگ احتیاج به یک سرگرمی دارند و مسئله جنسی بهترین سرگرمی است. به گزارش علم یک روز شاه و علم «درباره‌ دوستان مؤ‌نث، گپ  می‌زدند» . شاه از پیر شدن معشوقه‌ها صحبت می‌کرد و افزود «با وجود همه‌ی این‌ها اگر این سرگرمی‌ها را هم نداشتیم به کلی داغون می‌شدیم.» علم نیز که در فساد جنسی دست کمی از شاه نداشت، در تأیید شاه گفت: « همه‌ مردانی که مسئولیت‌های خطیر به عهده دارند، نیاز به نوعی سرگرمی دارند و به عقیده من مصاحبت جنس لطیف تنها چاره‌ی کارساز است». مسئله مهمی که بر فساد جنسی شاه دامن می‌زد، فساد اخلاقی خواهرانش اشرف و شمس بود. اشرف و شمس که از نقطه ضعف شاه آگاه بودند، «دختران زیبا را به او معرفی می‌کردند و آنان را به داممی‌انداختند و برای محمدرضا به کاخ می‌آوردند  .

 گرچه شخصیت‌های پیرامونی محمدرضا شاه، پدر، مادر، خواهران، وزیر دفاع دربار و دوستان او نقش بسزایی در زمینه‌‌سازی فساد جنسی شاه داشته‌اند؛ اما عامل اصلی، شخصیت خود شاه بود. برای روشن شدن عوامل و ابعاد موضوع، مروری بر فساد جنسی محمدرضا شاه بی‌مناسبت نیست  .

 

  3-  کاباره‌ها

   کاباره محلی است عمومی که در آن نوشیدنی‌های الکلی و غیرالکلی و گاه غذاهای سبک عرضه می‌شود. مکانی عمومی و سرپوشیده است که در آن بر روی سکویی اجرای نمایش موزیک، آواز، تئاتر، رقص یا کمدی می‌شود و تماشاگران بر روی صندلی‌هایی در پیرامون سکو نشسته و به خوردن و آشامیدن می‌پردازند. صنعت کاباره‌داری در ایران عمر چندانی ندارد و کاباره در ایران تکاملی از بنگاه‌های شادمانی 35 تا 40 سال قبل می‌باشد  .

   از مراکز تجمع کاباره‌ها در تهران قدیم، خیابان لاله‌زار بود. کاباره‌های معروف تهران قدیم عبارت بودند از: کاباره مولن‌روژ و کاباره میامی و در شیراز کاباره کازابا معروفیت داشت. در زبان عوام به کاباره، گاه رقاص‌خانه هم گفته می‌شد. پرویز راجی سفیر شاهنشاه در انگلیس داستان خلوت کردن شاه و خانم «مورین» در تالار پذیرایی سفارت ایران در انگلیس را آورده است. شاه دیوانه عیاشی بود، او نه مانند یک پادشاه با وقار، بلکه مانند یک لات هرزه به دوره‌گردی در خارج از کشور می‌پرداخت  .

 

4-سینمای ایران آن زمان

   از دیگر مراکز فساد در عصر پهلوی سینما بود که البته مفاسد رژیم در سینما به حدی بود که بسیاری از نویسندگان، سینما را یکی از عوامل اصلی رواج ابتذال و فحشا در جامعه‌ آن عصر دانسته و بر آن تاخته و آزادی اعطایی که سیاست‌گذاران به سینما داده‌اند را نکوهش می‌نمودند: «این صحنه‌های افتضاح و رسوایی که با کمال آزادی وقاحت در پرده‌ی سینما نمایش می‌دهند و ستاره‌های ایرانی با بدن‌های لخت و عریان در حال رقص و هم آغوش شدن با جنس مخالف در پرده ظاهر می‌شوند، جز رموز بی‌عفتی و هرزه‌گی و بی‌بندوباری و شهوت‌پرستی و جنایت چیز دیگری را به تماشا کنندگان یاد نمی‌دهد... مفاسدی چون شیوع مدها و آرایش‌های تازه، رذایل اخلاقی، دلسردی زن و شوهر، اتلاف وقت، آلودگی روح و...» روزنامه‌ رستاخیز که در سال‌های عصر پهلوی خود را داعیه‌دار بررسی سینمای ایران وانمود می‌کرد، تا حدی آشکار به مبحث ابتذال و رواج آن‌ها بها می‌داد که باعث شگفتی بود. انعکاس نگرش‌های نویسندگان در خصوص روش‌های بازیگری در این روزنامه بدین صورت بود: «یکی از آن چیزهایی که دست و پای بازیگران ما را می‌بندد، چیزی است که در این اجتماع اسمش را(آبرو) گذاشته‌اند. اگر یک بازیگر در صحنه به فکر آبرویش باشد، بازیگری است بی‌آبرو... عامل دیگری که دست و پای بازیگر ایرانی را می‌بندد، (نجابت) است». فساد در سینمای ایران در طول 50 سال دوران حکومت پهلوی به حدی بود که روحانیت از قدم گذاشتن در سینما احتراز می‌کرد . روحانیت و در راس همه‌ آن‌ها امام خمینی سینما را از عوامل اصلی ابتذال و فساد جوانان می‌دانستند و از آثاری که دین و ارزش‌های دینی را در فضایی از عریانی و بی‌عفتی هتاکی می‌کند، مورد حمله قرار می‌دادند؛ شهید مرتضی مطهری حتی برای نقد فیلم «محلل» وارد سینما نشد و فقط صدای ضبط شده‌ آن را که تهیه شده بود گوش کرد.[

 

5-سفارت خانه 

 نمایندگی‌های سیاسی ایران در خارج از کشور نیز به مراکز فحشاء و فساد تبدیل شده و سفارت ایران در آمریکا نقش مهمی در این مورد داشته و از این طریق حلال بسیاری از مسایل سیاسی بوده است. علی شهبازی یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، کسی که تا پایان عمر، در خارج از کشور، مغرب، پاناما، آمریکا و مصر او را ترک نکرد، در خاطرات خود، پرده از شبکه‌ای برمی‌دارد که برای فساد و زن‌بازگی شاه فعالیت می‌کردند. او می نویسد « از وقتی که علم وزیر دربارشد، در وزارتخانه وی تشکیلاتی ویژه برای سرگرمی شاه درست کرده بود که اعضای آن سازمان عبارت بودند از؛ خود علم، افسانه رام، سیروس پرتوی، امیر متقی، ابوالفتح آتابای، کامبیز آتابای، هرمز قریب، سلیمانی، سرهنگ جهان‌بینی، عباس حاج‌فرجی، حسین حاج‌فرجی، ابوالفتح محوی، خانم آراسته و سرهنگ اویسی. تعدادی خارجی هم با آن‌ها هم‌کاری داشتند. این تشکیلات یک بودجه سرسام‌آور داشت.» او در مورد وظیفه این تشکیلات می‌گوید: «کارشان این بود که خانم‌های شوهردار و دختران بخت برگشته و یا همسران و دختران کسانی را که می‌خواستند مقامی بگیرند، برای شاه بیاورند

 

مسئله زن‌بارگی شاه به خارج از کشور نیز سرایت کرده بود. شهبازی محافظ شاه می‌نویسد، علم برای عیاشی شاه در خارج از کشور نیز تشکیلاتی درست کرده بود و «عده‌ای مأموریت داشتند که در خارج از کشور هنگام مسافرت برای او قبلاً همه چیز را آماده کنند. البته اکثراً در مسافرت‌ها اردشیر زاهدی و حسین دانشور و سرهنگ جهان‌بینی و مصطفی نامدار سفیر شاه در اطریش عهده‌دار آوردن خانمهای متعددی بودند. ارتشبد فردوست که خود یکی از دلالان فساد محمدرضا بود، می‌گوید: در مسافرت شاه به نیویورک « من دو نفر را به محمدرضا معرفی کردم، یکی گریس کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دو بار با او ملاقات کرد و محمدرضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد. این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد ... نفر دوم یک دختر آمریکایی 19 ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود ... چند بار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت.» از همه فعال‌تر محمود خوانساری بود که دختران جوان دانشجوی ایرانی را می‌آورد.» به گفته فریدون هویدا سفیر شاه در سازمان ملل، فساد دربار شاه ابعاد خطرناکی داشت؛ «ولی گرفتاری اصلی در این قضیه فقط مسئله رشوه‌خواری یا دریافت حق کمیسیون توسط خانواده سلطنت نبود؛ بلکه اقدامات آن‌ها الگویی برای تقلید دیگران می‌شد و به صورت منبعی درآمده بود که جامعه را در هر سطحی به آلودگی می‌کشاند  به همین جهت از سال 1350 تا سال 1357 تنها در بازرسی شاهنشاهی3750 پرونده سوء استفاده کلان تشکیل شد که عموماً به دادگستری ارجاع گردید»؛ ولی «پرونده‌ها طبق دستور شفاهی وزیر دادگستری بایگانی می‌شد و محمدرضا نیز اهمیتی به این امر نمی‌داد

 

این داستان ادامه دارد... !!!

 

منبع: پهلوی ها