سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

زبان

 

قرآن کریم می فرماید:قُلْ لِعبادِی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أََحْسَنُ اِنَّ الشَیطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ .( اسراء/53)

به مؤمنین بگوی که در انتخاب«سخن»دقت نمایند، و به بهترین«شیوه»سخن خود را بیان کنند .

یَقُولُوا اَلَّتِی هِیَ اَحْسَن .

یعنی، چیزی را بگویند که آن نیکوتر است.

مثلاً شما می خواهید در ارتباط با مطلبی به کسی اعتراضی کنید می گوید: یَقُولُ الَّتی هِیَ اَحْسَن؛ بایست به گونه ای بیان کنی که بهترین شیوه است .

آنگاه قرآن می گوید جهت این توصیه هم آن است که:اِنَّ الشَیطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُم؛ شیطان بین شما کدورت و کینه ایجاد می کند.

یعنی«کنایه»نزن که این یَقُولُوا هِیَ اَحْسَن نیست .

مطلبی را می خواهی بگویی مواظب اطراف و جوانب کلام باش!

بی محابا سخن پرتاب مکن!

چرا ؟ چون شیطان در کار است .

یعنی شیطان از این کلام تو بهره گیری می کند برای جدایی انداختن، برای قلوب مؤمنین را از هم جدا کردن و بریدن آن از هم.

چون شیطان سوء استفاده می کند پس مواظب باش و ببین کلامی که می گویی، شیطان می تواند از آن کلام سوء استفاده ای بکند یا نمی تواند ؟

اگر شیطان نمی تواند سوء استفاده کند، بگو !

نگو فلانی با من برادر دینی است اگر بد هم بگویم می گوید گل گفتی!

چرا ! چون اگر او می شنود شیطان هم حضور دارد .

یعنی می گوید: مؤمن ! مواظب باش که یک سخن چین بسیار عجیب و غریبی وجود دارد که هر جا بروی او نشسته است و می خواهد از آبِ سخن تو رنگ بردارد،

پس تو اگر می خواهی حرفی بزنی مواظب او باش، نگو ما مؤمنین با هم حرفی نداریم، هر چه را که به هم گفتیم خبری نیست و مانعی ندارد .

چون یک وقت می بینی گفتی و آنوقت نمی شود آن را درست کرد .

هارون در خواب دیده بود که دندانهایش ریخته است مُعَبِرّی را خواست که بیاورند تا خوابش را تعبیر کند، و آوردند؛ او گفت: تمام بستگان خلیفه در زمان حیاتش از دنیا خواهند رفت ! هارون از این تعبیر خیلی غصه دار شد، گفت کسی دیگر هم هست که این خواب را تعبیر کند ؟ گفتند: بلی، گفت: بیاورید! وقتی آوردند گفت:عمر خلیفه از تمام بستگان طولانی تر است! خوب، این دو تعبیر هر دو یکی بود اما به دو عبارت ، لذا دستور داد که به اولی شلاق بزنند و به دومی جایزه بدهند!

این است که قرآن فرماید: با نیکوترین عبارات گفتگو کنید.



تالیف: آیت الله حایری شیرازی





      

با سلام خدمت خوانندگان محترم

قول داده بودم در اولین فصت سفرنامه خودم رو جهت مطالعه شنا روی وبلاگ بگذارم ولی متاسفانه تاکنون که فرصت ان دست نداده که از این بابت عذرخواهی می کنم.الان 14 روزه میهمان شهر مدینه هستم .گاهی مواقع به خودم میام خدایا من که قابل این درگاه نبودم.چه شدمرا به این درگاه راهم دادی؟مهمترن فکر برا من برگشتن به ایران و ماندن در این مسیره.خیلی سخته.چشمی که به رم رسول ا... خورده.قدمهایی که به بقیع مهبط فرشتگان اومده.خدایا اون وقت از تو مدد می گیرم و می گم یارب مددت یدی که تویی توانا و قادر  




برچسب ها : ژژ  ,


      

فلسفه لعن در دیدگاه اسلامی

چرا شیعه دشمنان اسلام و مسلمین و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهل بیتش را لعن مى کند؟ آیا واژه لعن و به طور کلّى تبرّى، موجب خشونت گرایى و دشمن تراشى نیست؟ آیا موجب تفرقه بین مسلمانان و در نتیجه، تسلط کفّار نمى گردد؟ بهتر آن نیست شیوه اى دیگر پیش روى قرار دهیم، به جاى گلوله از گل سخن بگوییم و استراتژى «صلح و سکوت و سلام» را برگزینیم؟ اینها سؤال ها و اشکال هایى است که از طرف مخالفین مطرح مى شود، ونیز گاهى مشاهده مى شود که در بین جوان ها نیز این سؤال مطرح است که: چرا ما دشمنان گذشته خود را لعن مى کنیم و از آنان تبرّى مى جوییم؟ در این قسمت به این موضوع مهم مى پردازیم .

لعن در لغت

راغب اصفهانى مى گوید: «لعن به معناى طرد و دور کردن با غضب است. لعن اگر از جانب خدا باشد در آخرت به معناى عقوبت و در دنیا به معناى انقطاع از قبول رحمت و توفیق است. واگر از انسان باشد به معناى دعا و نفرین و در خواست بر ضرر غیر است».( مفردات راغب، ص???، ?)
طریحى مى گوید: «لعن به معناى طرد از رحمت است».( مجمع البحرین، ج?، ص???)
ابن اثیر مى گوید: «اصل لعن به معناى طرد و دور کردن از خداست. و از خلق به معناى سبّ و نفرین است(النهایه، ج ? ص ???)

لعن در پرتو قرآن و روایات

خداوند متعال در قرآن کریم ?? بار «لعن» را با انتساب به خودش و نیز یک بار با انتساب به مردم به کار برده است. و این ادامه مطلب...



      

دحو الارض در فرهنگ دینی


دحو الأرض در فرهنگ دینی
معنای لغوی :
در مجمع البحرین آمده است که : قوله تعالى: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها [79/ 30]
أی بسطها، من" دحوت الشی‏ء دحوا" بسطته. و درحدیث است " یوم دحو الأرض"
أی بسطها من تحت الکعبة، و هو الیوم الخامس و العشرون من ذی القعدة. و فیه:
" خرج علینا أبو الحسن یعنی الرضا (علیه السّلام) بمرو فی یوم خمسة و عشرین من ذی القعدة، فقال: صوموا، فإنی أصبحت صائما، قلنا: جعلنا الله فداک أی یوم هو؟ قال: یوم نشرت فیه الرحمة و دحیت فیه الأرض" « التهذیب ج 1 ص 306»
قال بعض شراح الحدیث: فیه إشکال، و هو أن المراد من الیوم دوران الشمس فی فلکها دورة واحدة، و قد دلت الآیات على أن خلق السماوات و الأرض و ما بینهما فی ستة أیام، فکیف تتحقق الأشهر فی تلک المدة؟ ثم قال: و أجیب بأن فی بعض الآیات دلالة على أن الدحو متأخر.(مجمع البحرین، ج‏1، ص: 135)
«دحوالارض» به معنى گستردن زمین است. دَحو از جهت لغوى به معنى گستردن است و بعضى آن را به معنى پرتاب کردن و تکان دادن چیزى را از محل اصلیش نیز معنا کرده‏اند و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند به یک مطلب برمى‏گردد، بنابراین مراد از دحوالارض این است که در آغاز تمام سطح زمین را آب‏هاى حاصل از باران‏هاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود. این آبها تدریجاً در گودال‏هاى زمین جاى گرفتند و خشکى‏ها از زیر آب سربرآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى درآمد، (تفسیر نمونه، ج 26، ص 100) که به نظر برخى از مفسرین آیه 30 سوره نازعات وَ اَلْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها زمین را بعد از آن گسترش داد اشاره‏اى به همین گسترده شدن زمین دارد. به هر حال تعیین یک روز خاص مى‏تواند به عنوان زاد روز یا آغاز دوره‏اى باشد که زمین از وضع پیشین خود متحول گشته (پس از گذشت دوران‏هایى که مى‏گویند زمین کره مشتعلى بوده، رفته رفته سرد شده و بین از یکسرى تغییرات) سطح آن را مواد خاکى و عناصر اولیه پوشانده و آماده براى ظهور گیاهان و حیوانات گشته است. در برخى از احادیث نیز آمده است که زمین در آغاز از زیر کعبه فعلى گسترش یافته است. در کتاب سعد النفوس للنفوس المنضود ص28 در ذیل « هو الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و .....» آورده است که مدّ بمعنای همان دحوالارض می باشد که خداوند زمین را چون فرشی مبسوط کرد برای بندگان ....
در الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج‏30، ص: 90 روایتی از امام علی علیه السلام آمده است، عن إمام المتقین علی علیه السّلام: «إن شامیا سأله عن مکة المکرمة لم سمیت مکة؟ قال: لأن الله مک الأرض من تحتها، أی دحاها». و المک هو الدحرجة کما فی القاموس. فرد شامی از امام سوال نمود ، چرا مکه را مکه نامیدند امام علیه السلام فرمود به این دلیل که زمین از زیر حرکت پیدا کرده است و مکّ به معنای حرکت منظم و اظطراب است و آنچه که در تفاسیر از دحوالارض به بسط و گسترش یاد میکنند منافی این معنا نیست ، چرا که هر بسط و انبساطی ملزم به حرکت و اظطراب است .
و عنه علیه السّلام أیضا: «فلما خلق الله الأرض دحاها من تحت الکعبة ثم بسطها على الماء».
در کتب ادعیه و آداب و سنن شب و روزى به عنوان «دحوالارض» ضبط شده است که همان شب و روز بیست و پنجم ماه ذیقعده است و براى عبادت در این روز و روزه روز آن ثواب فراوانى نقل کرده‏اند و همچنین براى این روز نماز و دعاى مخصوصى نیز وارد شده است که دعاى این روز مشتمل بر مضامین عالى اخلاقى و اجتماعى و طلب رحمت و توفیق توبه و پیروزى اهل حق است، (تفسیر پرتوى از قرآن، تفسیر جزء سى‏ام، سوره نازعات، ذیل آیه 30).
در مفاتیح‏الجنان در باب اعمال ماه ذیقعده روایتى نقل شده است که چنین است: از حسن بن على وشّار روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا(علیه السلام) شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذیقعده پس فرمودند که امشب حضرت ابراهیم(علیه السلام) و حضرت عیسى(علیه السلام) متولد شده‏اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را روزه داشته است و در روایت دیگرى آمده است که در این مثل چنین روزى حضرت قائم(علیه السلام) قیام خواهند نمود. آنچه در مجموع استفاده مى‏شود این است که: این روز مبارکى است که رحمت الهى براى بندگان گسترش یافته، گسترش زمین در چنین روزى سمبل و نمادى از گسترش رحمت و فیض الهى براى بندگان اوست.

وقایع روز دحوالارض

بدانکه در بیست و پنجم ذى القعده ، آدم صفى علیه السلام بدستیارى جبرئیل ، خانه کعبه را برآورد و حجرالاسود را نصب کرد و این خانه ، محل اسعاف مطالب و مطاف قادم و ذاهب بود تا دو هزار و دویست و چهل و دو سال از هبوط گذشته که طوفان نوح ، واقع شد و آب تمام عالم را فرو گرفت و اگر چه ((بیت العتیق )) از آسیب غرق ، محفوظ ماند، اما چنانچه در تاریخ است بیشتر حائط آن بنا، عرصه هدم و محو گشت و بعد از طوفان آن موضع چون تل سرخى مینمود و مردم از آن تل سرخ ، حوائج خود مى خواستند و قربانى مینمودند و این بود تا سه هزار و چهارصد و بیست و نه سال بعد از هبوط که حضرت ابراهیم مأمور به تجدید عمارت خانه مکه شد. بس بمدد اسماعیل و ارشاد جبرئیل بساختن خانه پرداخت . پسر سنگ آوردى و پدر بر روى هم نهادى و چون بمقام حجرالاسود رسید، اسماعیل در پى سنگ نیکوئى بود که در خور آن موضع باشد که صدائى از کوه ابوقبیس بر آمد که اى ابراهیم ! ترا نزد من ودیعتى است و حجرالاسود را که جبرئیل هنگام طوفان در آن کوه پنهان کرده بود، تسلیم ابراهیم کرد و آنحضرت بجاى خودش ‍ استوار فرمود. و تولیت آن بقعه شریفه را به اسماعیل تفویض نمود.
و در این روز، سنه 664، وفات یافت سید اجل عالی مقام ((طاوس آل طاوس رضى الدین على بن موسى بن جعفر)) مشهور به ((سید ابن طاوس )). نسب شریفش منتهى مى شود به ((داود بن حسن بن حسن مجتبى )) علیه السلام . والده ماجده اش دختر ((شیخ مسعود ورام بن ابى فراس )) و برادرش سید اجل ((احمد بن موسى )) صاحب بشرى و ملاذ است و پسر برادرش ((سید عبدالکریم بن احمد)) صاحب فرحة الغرى است و فضائل سید در زهد و عبادت و تقوى و جلالت قدر و معرفت او بعظمت خدا و ائمه علیهم السلام ، زیاده از آنستکه ذکر شود، هر که طالب باشد رجوع به کتب آنجناب نماید خصوص به کتاب ((کشف المهجة )).
(( و کان رحمه الله مستجاب الدعوه و صاحب الکرامات الباهرة و کان فصیحا بلیغا دعاءا و بالجمله اطاله الکلام فى حقه اذراء لشانه .))
او نمیماند بما گرچه ز ما است ما همه مسیم و احمد کیمیا است
و در این روز، سنه 760، وفات یافت ((عبدالله بن یوسف حنبلى )) معروف به ((ابن هشام )) صاحب کتاب ((مغنى اللبیب )) و او غیر از ((ابن هشام )) صاحب ((سیره نبویه )) است . (کتاب وقایع الایام حاج شیخ عباس قمی)
در مناظره‌ معروفی‌ که‌ بین‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام) و ابن‌ ابی‌ العوجاء اتفاق‌ افتاد ـ طبق‌ نقل‌ مرحوم‌ صاحب‌ حدائق‌ در ج‌17 ص‌390 کتاب‌ حدائق‌ الناضرة‌ ـ حضرت‌ چنین‌ فرمود: خداوند کعبه‌ را دوهزار سال‌ قبل‌ از دحوالارض‌ خلق‌ کرد.

در متون تفسیری :

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ (آل عمران / 96)
محقق است که اول خانه که براى افراد انسان قرار گرفت هر آینه خانه‏اى است که در مکه در حالى که با برکت است و وسیله هدایت اهل عالم است.
آنچه مستفاد از اخبار بسیاریست که در کافى و غیره نقل شده و میتوان منطبق بر قواعد هیئت نمود اینست که کره زمین در جوف دریا بود و آب احاطه بجمیع اطراف زمین داشت و بتوسط باد امواج دریا بسیار شد و در اثر آن یک قسمت از زمین از آب خارج شد که فعلا یک ربع از کره زمین از آب خارج است و اول قطعه که از آب خارج شده مسجد الحرام بود که کعبه در آن واقع و سپس بتدریج خارج شد تا کنون که یک ربع کره خارج شده، و ممکن است معناى دحو الارض که در اخبار دارد روز 25 ذى القعده بوده که اول مکه بود و سپس سایر بقاع همین معنى باشد و ممکن است که مکه را امّ القرى گفتند بهمین مناسبت باشد و این معنى مثبتست بر اینکه معناى. للناس جهت استفاده زندگى باشد. و اما اگر مراد جعل بر عبادت باشد چنانچه از پاره اخبار استفاده میشود مراد از بیت کعبه معظمه است و دلیل بر این میشود که اول ساختمانى که روى زمین بنا شد کعبه بوده که حضرت آدم على نبیّنا و آله و علیه السّلام قواعد آن را بنا کرد و طواف حول کعبه نمود و سپس انبیاء بعد از او تا زمان ابراهیم علیه السّلام که مأمور شد با اسمعیل بر آن قواعد جدران کعبه را بنا کند (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 288)
(و الارض بعد ذلک دحاها).
منظور از «دحو الارض» این است که در آغاز تمام سطح زمین را آبهاى حاصل از بارانهاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود این آبها تدریجا در گودالهاى زمین جاى گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند تا به وضع فعلى درآمد- و این مسأله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد. (آیه 31)- بعد از گسترش زمین و آماده شدن براى زندگى و حیات سخن از آب و گیاه به میان آورده، مى‏فرماید: «و از آن، آب و چراگاهش را بیرون آورد» (اخرج منها ماءها و مرعاها).
این تعبیر نشان مى‏دهد که آب در لابلاى قشر نفوذ پذیر زمین پنهان بود، سپس به صورت چشمه‏ها و نهرها جارى شد و حتى دریا و دریاچه‏ها را تشکیل داد. ولى از آنجا که عوامل مختلفى مى‏توانست آرامش زمین را بر هم زند- از جمله طوفانهاى عظیم و دائمى و دیگر جزر و مدهائى که در پوسته زمین بر اثر جاذبه ماه و خورشید و همچنین لرزه‏هایى که بر اثر فشار مواد مذاب درونى رخ مى‏دهد- آن را به وسیله شبکه نیرومندى از کوهها که سرتاسر روى زمین را فرا گرفته آرام کرد.
و لذا مى‏فرماید: «و کوهها را ثابت و محکم نمود» (و الجبال ارساها).
و در پایان مى‏فرماید: «همه اینها براى بهره‏گیرى شما و چهارپایانتان است»! (متاعا لکم و لانعامکم). تا از مواهب حیات بهره گیرید و به غفلت نخورید. (برگزیده تفسیر نمونه ج 5 ص 401).

ترجمه‌ فرازهایی‌ از دعای‌ این‌ روز:

خدایا! زمین‌ را گستراندی‌، دانه‌ را در لایه‌های‌ تاریک‌ زمین‌ شکافتی‌، مرارت‌ را از دوش‌ بندگان‌ برگرفتی‌، غم‌ و اندوه‌ را از دلها زدودی‌. عزیزا! در این‌ روز بزرگ‌ و پرفضیلت‌ که‌ نزد مؤمنان‌ به‌ امانتش‌ نهادی‌، تو را به‌ رحمت‌ بی‌انتهایت‌ سوگند می‌دهم‌ که‌ بر بنده‌ صالحت‌ محمد مصطفی‌ و بر خاندانش‌ پاکش‌ درود بفرست‌ واز گنجینه‌ الطافت‌ بارانی‌ پایان‌ نیافتنی‌ برما بباران‌! و بر توبه‌ای‌ خالص‌ و بازگشتی‌ نیکو به‌ سوی‌ خودت‌ یاری‌مان‌ کن‌.
منابع :
مجمع البحرین ریشه دحو
اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج3 ص288
برگزیده تفسیر نمونه ج 5
وقایع الایام شیخ عباس قمی
الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن ج3




      

جایتان حسابی خالی ست تو شهری که روزی رسول الله قدم می زده و زندگی می کرده نفس بکشی.وقتی میری مشهد مقدس، میری قدمگاه جایی که امام رضا(ع) چند ساعتی اونجا بوده .اما مدینه سالیانی دراز رسول خدا رو در خودش دیده.اهل بیت رسول ا... رو دیده.اگرچه احساس غربتی سنگین داری اما جایی است که فکر کنی تو مسجدی در ایران هستی.جسینیه شیعیان مدینه.همه چیز مثل مسجد خودمان است.شاید 14 روزی چشم من به مهر نخورده بود،صدای شهادت به ولی بودن مولا رو نشنیده بودم و....اما اینجا مهر دارد و قاری شیعه قران می خواند و امام جماعتش شیعه است، اینجا وقتی نام رسول خدا رو می برن صدای صلوات جمعیت صفایی داره .حسابی لذت بردم نماز در این حسینیه رو.گرچه تو اخبار خبر از بسته شدن 14 مسجد شیعیان در عربستان رو میدن ولی هنوز دست این وهابیئن به این جسینیه نرسیده.خیلی حرفا برا زدن دارم اما حیف که الان باید برم تو جلسه و اینترنت هم در ساعات دلخواه در دسترسم نیست.فعلا التماس دعا





      

از تبادل آتش میان ارتش سعودی و شبه‏نظامیان گروه الحوثی و از خونریزی ارتش عربستان در مرزهای خود با یمن به شدت محزون و غمگین شدیم. از دولت عربستان می‏خواهیم تا هرچه سریع‏تر ارتش خود را از خاک یمن خارج کرده و از دخالت در امور داخلی یمن دست بردارد. 

پرچم عربستان

به گزارش شیعه آنلاین، دولت عربستان در پاسخ به درخواست «محمدمهدی عاکف» رهبر اخوان المسلمین از دولت سعودی مبنی بر خروج از خاک یمن، مدعی شد که خادم حرمین شریف به دلیل مکانت و وزانتش حق خود می‏داند که در کلیه امور جهان اسلام دخالت کند!

درخواست «محمدمهدی عاکف» رهبر إخوان المسلمین مصر از دولت سعودی برای پایان دادن به کشتار شیعیان در یمن سبب شد تا دیگر احزاب موافق و مخالف دولت مصر، إخوان را متهم به نزدیک کردن مواضع خود به ایرانی‏ها و ایجاد شکاف در وحدت دولت‏های عربی کنند.

 

خادم حرمین شریف به دلیل مکانت و وزانتش حق خود می‏داند که در کلیه امور جهان اسلام دخالت کند!

دکتر «محمد الفوقی» رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان مصر با انتقاد از موضع عاکف گفت: إخوان نباید این درخواست را از دولت سعودی می‏کرد؛ آنها باید از حوثی‏ها می‏خواستند تا کشتار مردم یمن را متوقف کند. حداقل از سعودی و الحوثی همزمان می‏خواست تا به درگیری‏ها پایان دهند. الفقی اضافه کرد این حق عربستان است تا از مرزهای خود در برابر تهاجمات نظامی دفاع و محافظت کند.

«محمد خلیل قویطه» یکی دیگر از اعضای این کمیسیون گفت: حوثی‏ها نه تنها به قوانین بین‏المللی درباره جنگ در خاک یمن پایبند نیستند، بلکه سعی در کشاندن این درگیری‏ها به داخل خاک سعودی دارند.

قویطه ادامه داد: موضع إخوان در محکوم کردن کشتن شیعیان یمن، به خاطر نزدیک بودن مواضع آنها به ایرانی‏هاست؛ وگرنه از خود الحوثی‏ها می‏خواست تا به جنگ پایان دهند.

به نوشته الشرق الأوسط، بیانیه روز گذشته إخوان المسلمین چنین بود: از تبادل آتش میان ارتش سعودی و شبه‏نظامیان گروه الحوثی و از خونریزی ارتش عربستان در مرزهای خود با یمن به شدت محزون و غمگین شدیم. از دولت عربستان می‏خواهیم تا هرچه سریع‏تر ارتش خود را از خاک یمن خارج کرده و از دخالت در امور داخلی یمن دست بردارد.

ریاض نیز در پاسخ به أخوان گفته است: خادم حرمین شریف به دلیل مکانت و وزانتش حق خود می‏داند که در کلیه امور جهان اسلام دخالت کند!.





      

از جمله مواردی که در مدینه سخت وهابیون نسبت به آن حساسند و شیعه را زیر سؤال می برند بحث شفاعت معصومین(ع) است.به شدت در قبرستان بقیع با چفیه قرمز ایستاده و به شدت بحث و مجادله می کنند.مطلب ذیل به همین جهت بیان شده است:

پرسش:

آیا توسل به معصومین (علیهم السّلام) یک نوع شرک محسوب نمی شود؟

پاسخ :

توسل در لغت به معنای تمسک جستن به وسیله‌ای برای نیل به مقصود است. خداوند جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجاری و اسباب اعطا می‌کند«ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها».[1] بنا بر این انسان برای رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسل شود. مثلا اگر بخواهد زمین خشک و بایری را به مزرعه‌ای سرسبز تبدیل کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه را درون زمین بکارد و به موقع به آن کود و آب بدهد و... بر این اساس، توسل لازمه زندگی انسان در جهان هستی است؛ جهانی که بر آن قانون اسباب و مسببات حکم فرماست.
بنا بر این، خداوند که هستی عالم از اوست و ادامه هستی و هر حرکت، نیرو و تغییری وابسته به او و ناشی از فیض اوست، خود برای اعطای فیض خویش، مجاری و اسبابی را قرار داده است. بر همین اساس، خداوند اموری را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب و نزدیکی به درگاه خویش و برآمدن حاجات قرار داده است و ما را با توسل به آن امور، امر کرده است که می‌فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[
2]
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!
«"وسیله" در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می‌شود، می‌باشد. بنا بر این وسیله در آیه فوق معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می شود، شامل می‌گردد.»3
]
هم چنان که نماز و روزه، احسان به یتیم، دستگیری از مستمندان، خدمت به خلق خدا و مانند آن، وسیله تقرب به خداوند هستند، استمداد به ارواح مطهر پیامبران و ائمه و اولیای الهی علیهم السلام نیز وسیله تقرب به خداوند است. بنا بر این همان خداوندی که به گفته شما عالم مطلق و ارحم الراحمین و... است، به ما دستور داده به اولیای الهی توسل جوییم که البته این کار حکمت‌هایی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
از طرف دیگر باید توجه داشت که ما پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه (علیه السّلام) را پیشوایان دینی خود دانسته و آنها را از هر جهت معصوم می‌دانیم، با توجه به این نکته، مشروعیت توسل زمانی روشن‌تر می‌شود که با روایات فراوانی مواجه شویم که بر اهمیت توسل تأکید کرده‌اند؛ روایاتی که به گفته تفسیر نمونه [
4] به حد تواتر رسیده، یعنی به قدری زیاد است که ما را از بررسی اسناد آن بی‌نیاز می‌سازد. از جمله این روایات، روایتی است که در آن می‌خوانیم که مرد نابینایی برای شفای خود از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تقاضای دعا کرد و حضرت به وی این دعا را تعلیم کرد: «اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمه یا محمد انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی اللهم شفعه لی» خداوندا، من از تو به خاطر پیامبرت، پیامبر رحمت، تقاضا می‌کنم و به تو روی می‌آورم، ای محمد! به وسیله تو به سوی پروردگارم برای انجام حاجتم متوجه می‌شوم، خداوندا او را شفیع من ساز.5]

اما دغدغه خاطر اصلی شما این است که توسل، با توحید و آیاتی چون: «ایاک نستعین» منافات دارد، ولی در پاسخ باید گفت که :
یکی از اصول مسلم اسلامی، « توحید ربوبی » است. توحید در ربوبیت به این معناست که «تنها خداوند، مالک حقیقی عالم هستی است و تدبیر همه موجود عالم را بر عهده دارد و می‌تواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکاری یا اذن و اجازه موجود دیگر، در امور هستی تصرف کند و اگر یکی از مخلوقات او، به تدبیر و تنظیم امور موجود دیگری دست می‌زند، این عمل او وابسته به اذن و اراده و قدرت خداوند و غیر مستقل است». با توجه به این نکته باید گفت که تمسک به اولیای الهی، هرگز به معنای اعتقاد به استقلال آنان از خداوند در تأثیر گذاری و برآمدن حاجات نیست، بلکه توسل به اولیای الهی، همراه با این اعتقاد است که تنها خداوند است که مستقل از غیر و بی‌نیاز از غیر، در عالم هستی تأثیر می‌گذارد و غیر از او، تأثیر گذاری همه اسباب و وسایل تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متکی به آن خواهد بود. بنا بر این توسل به اولیای الهی در حقیقت توجه به خداوند است، زیرا احترام و عزت این اشخاص نزد ما نیز تنها به این خاطر است که آنها از مقربان در درگاه خداوند بوده‌اند و در راه او گام برداشته‌اند. بنا بر این در آموزه توسل به هیچ وجه به افرادی که به آنها توسل می‌شود نگاه استقلالی صورت نمی‌گیرد. جالب است بدانید که در دعایی که شما تنها عبارت «اکفیانی فانکما کافیای» را از آن نقل کرده‌اید، به زیبایی توصیه ربوبی به تصویر کشیده است: در این دعا می‌خوانیم: «اللهی عظم البلاء و برح الخفاء... و الیک یا رب المشتکی و علیک المعول فی الشده و الرخاء اللهم صل علی محمد و اله الذین فرضت علینا طاعتهم فعرفتنا بذلک منزلتهم... یا محمد یا علی یا انصرانی فانکما ناصرای و اکفیانی فانکما کافیای...»
چنان که مشاهده می‌کنید، نگاه استقلالی تنها به خداوند است «علیک المعول...»و واسطه قرار دادن پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام به خاطر احترامی است که آنها نزد خداوند دارند و نیز به خاطر شأن و جلال و عظمت آنها که خداوند ما را بدان آگاه کرده است « فعرفتنا بذلک منزلتهم » لذا با توجه به این همه تأکید و تصریح بر توحید ربوبی مشخص می‌شود منظور از «وانصرانی فانکما ناصرای و اکفیانی فانکما کافیای»، مقابله اولیاء الهی با خداوند نیست بلکه منظور این است که آنها وسایطی هستند که با توسل به آنها می‌توان به قرب الهی رسید و کافی بودن آنها از این جهت است که توسل به اولیای الهی و اطاعت از آنها که مترادف با اطاعت از خداوند است، برای خیر دینا و آخرت انسان کافی است و هرگز به معنای کافی بودن آنها در مقابل خداوند نیست.
در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که این که خداوند به پیامبران و اولیای الهی، چنین نقشی را داده که مردم به آنان به عنوان واسطه و مسبب بنگرند، علل و حکمت‌های مختلفی دارد که در این جا به دو علت مهم اشاره می‌کنیم:
اولاً: از آن جا که این اشخاص، پیشوایان دین هستند و شناخت دین تنها از طریق آنها میسر خواهد بود، خداوند با این کار، اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار داده است تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگیری از آنها، به طریق هدایت و سعادت دست یابند. ثانیاً: از آن جا که اولیای الهی، انسان‌هایی مثل خود ما هستند، خیلی زود و راحت می‌توانیم با آنان ارتباط عاطفی و نزدیک، برقرار کنیم و همین ارتباط سریع، ما را به این اسوه‌ها نزدیک می‌کند و ما را در معرض هدایت آنها قرار می‌دهد.

پی نوشتها:

[1] - بحار الانوار، ج 2، ص90.
2
] - سوره مائده، آیه 35.
[
3]- تفسیر نمونه جلد 4، ص 364.

[
4]- تفسیر نمونه جلد 4، ص 371.
[
5] - سنن ابن ماجه، ج1، ص 441، مسند احمد بن حنبل، ج4، ص 138.

 





      
با سلام
بعد از ده روز ماندن در شهر مدینه منوره این اولین باری است که دسترسی به اینترنت یافتم.خدا را بابتش شکر.
نائب الزیاره دوستان هستم.البته سفرنامه را نوشتم که انشاا... روی وبلاگم قرار می دهم.




      
 حر م امام رضا علیه السلام

امروز می خواهیم با هم به یک مهمانی حقیقی برویم. در این مهمانی کریم ترین خاندان پذیرای من وشماست و ارزنده ترین هدایا و ماندگارترین مهمان نوازی را شاهد خواهیم بود.

امام رضا علیه السلام در حق ما ایرانی ها و مسلمانان سنگ تمام گذاشتند. اگر از ایشان سوال می شد پاسخ سوال را سریع و بدون مقدمه نمی گفتند بلکه دست  پرسشگر را می گرفتند و آهسته و آرام، قدم قدم تا به محضر رسول الله می بردند و جواب را از زبان ایشان تقدیم جان تشنه کامان می نمودند.

بد نیست بدانید احادیث فراوانی از امام رضا علیه السلام رسیده است که ایشان می فرمایند من این حدیث را از پدرم و پدرم از پدر بزرگوارش تا...از امیر المومنین (علیهم السلام) و امیر المومنین از پیامبر اکرم شنیدند و روایت کردند. در واقع امامت همواره متصل به نبوت نشان داده شده است.در کتاب شریف "عیون اخبار الرضا" 352 حدیث به همین ترتیب از امام رضا علیه السلام نقل شده است که امروزدو  در درخشان از این دریای پر گهر تقدیمتان می گردد.

شیطان را بترسان و فرار کن!

می خواهی شیطان از تو بترسد وتو از او نترسی ؟ می خواهی شیطان با دیدنت دمش را روی کولش بگذارد و تا مدتها به تو نزدیک نشود؟ پس این هدیه را از امام رضا علیه السلام پذیرا باش:قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم):

  لا یزال الشیطان ذعرا من المومن ما حفظ الصلوات الخمس؛فاذا ضیعهن تجراعلیه واوقعه فی العظائم

ترجمه: تا هنگامیکه انسان بر ادای نمازهای پنج گانه مراقبت می کند ،شیطان از انسان مومن نالان و ترسان است .پس از زمانیکه نمازها را ضایع کند شیطان جرات جسارت پیدا می کند و انسان را در گانهان کبیره می اندازد.

تو هم مستجاب الدعوه شو!<\/h3>

آیا دلت نمی خواهد دعاهایت برآورده شود؟کار خیلی سختی نیست با خدا باش وهر چه خواهی کن !اگر باور کنی نماز کلید گنج های خداست دیگر کارت درست و تمام است.پس این حدیث زیبا  را بعد از هر نماز به جای آور:

قال رسول الله: من ادی فریضه فله عند الله دعوه مستجابه

ترجمه:پیامبر اکرم فرمودند:هر کس نماز واجبش را به جای آورد ،به دنبال آن در نزد خدا یک دعای مستجاب _به عنوان پاداش _دارد.

حال این تو واین خوان رحمت خدا پس به قدر همت خویش توشه برگیر که فان خیر الزاد التقوی.





      
جانماز، تسبیح، مهر

حقیقت آن است که نماز را بپاس نعمتهای بیکران الهی و عنایتهای لحظه لحظه و گوناگون آن خدای بزرگ بپا می‌داریم. نمازی که ستون خیمه دین است. نمازی که اگر قبول شود سایر عبادات قبول شده و پذیرفته می‌شود (1). نمازی که معراج مومن است (2). نمازی که بازدارنده انسان است از هر بدی (3).

اما آیا هر نمازی چنین است؟

 معنای لغوی نماز (صلاة)

اهل لغت گفته اند: حقیقت لغوی "نماز" که مترادف عربی آن "صلاة" است، یعنی دعا کردن و درود فرستادن، اما در حقیقت شرعیه و متشرعه و اهل شرع، نماز (صلاة) همان حرکات مخصوص است با آداب و شرائطی خاص برای خشنودی خدای بزرگ و چنانچه برخی از شرایط آن از بین رود نماز از اعتبار افتاده و دیگر نماز نیست. مثلاً اگر انسان با آب غصبی وضو بگیرد، بالتبع وضوی او باطل است و در پی آن نمازش دچار اشکال می‌شود و از درجه اعتبار ساقط می‌گردد یعنی دیگر نماز نیست و گویا او نماز نخوانده است، این نماز نمی‌تواند: 

1- معراج مومن باشد.

2- چون قبول نیست حتماً نمی‌تواند قبول کننده سایر اعمال باشد.

3- این نماز نمی‌تواند بازدارنده از فحشاء و منکر باشد

4- و این نماز حتماً ستون خیمه دین نخواهد بود.

پس باید نماز ما شرایط صحت را داشته باشد. حال ممکن است عدم تحقق برخی شرایط آن از روی ندانستن مسئله باشد. در این حالت، در پاره ای از صُوَر- به صحت نماز، لطمه ای وارد نمی‌شود. اما اصرار بر عدم تحقق شرایط صحت ویا زیاد نمودن و یا کاستن از آن، مشکلی است که حتماً نماز را تباه می‌سازد مانند مسئله تکتف و یا تامین و یا سجده نکردن بر خاک در هنگام نماز.

اصل قضیه این است که سجده فقط مخصوص خداست نه کس دیگر

سجده بر خاک؛ شرط صحت نماز و یا....

اینک ما سجده بر خاک در هنگام نماز را بررسی می‌نمائیم که چرا چگونه شرطی است برای صحت نماز؟ و چرا سجده بر خاک حرم سیدالشهداء حضرت حسین بن علی علیه السلام را عین توحید می‌دانیم و مورد خشنودی پروردگار.

دیدگاه اهل سنت در محل سجده

سُنیان می‌گویند سجده در نماز بر هر چیز جایز است و شاید بهتر است اینگونه بگوییم: از مجموع احادیث و روایاتی که در کتب اهل‌سنّت آمده است، بدست می‌آید که سجده فقط بر زمین و آنچه از آن می‌روید، به شرط این‌که خوراکی و پوشاکی نباشد جایز است.

سلفیها (4) و وهابیها (5) که افراطی های سنی مذهب هستند و هرچه که در مذاق آنان خوش نیاید را شرک می‌پندارند و با تعریف آنان از دین مبین اسلام، می‌توان گفت اکثر جمعیت مسلمان جهان مشرک هستند، می‌گویند: سجده بر خاک نه تنها مستحب و یا واجب نیست بلکه حرام است و هر کس از روی عمد مرتکب آن شود مشرک است و هر کس از روی اعتقاد به شرطیت در نماز، این عمل را انجام دهد، خونش هدر است و قتلش بر حاکم اسلامی واجب.

 دعا، تسبیح، مهر، انگشتردیدگاه شیعه در سجده بر خاک

اما شیعه می‌گوید: بنابر سنت پیامبر سجده بر زمین و آنچه از آن می‌روید جز آن چیزهایی که استثناء شده. در هنگام نماز واجب است و چنانچه از روی عمد، نمازگزار این شرط را نادیده بگیرد بدون آنکه تقیه ای در کار باشد نمازش باطل است و شرط صحت را نداشته است. در کتاب های ما سجده اینگونه تعریف شده است: رکنی از ارکان نمازهای واجب و مستحب. برترین اجزاء نماز، روشنترین جلوه های پرستش، اطاعت و افتادگی در پیشگاه خدای بزرگ، با سجده است که مومن تمام پرستشش را برای خدای بزرگ، در طبق اخلاص می‌نهد.

و مخلص کلام آنکه سجده آخرین درجه خشوع و افتادگی در پیشگاه آفریدگار یکتاست.

و چون این درجه از تواضع و افتادگی، فقط شایسته خدای بزرگ است، بدین سبب حضرت باری (جل شانه) سجده را برای خود خواسته و سجده بر غیر خود را اجازه نفرموده و این ضرورت دینی است که اعتقاد به آن مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است و منکر این ضروری کافر است و از دایره ایمان خارج پس«اصل قضیه این است که سجده فقط مخصوص خداست» نه کس دیگر.

با تمام تفاصیلی که یاد شد، دانستیم سجده چیست و به چه کسی می‌توان سجده کرد.

اما در هنگام سجده، پیشانی را باید به چه چیز گذاریم؟

 آیا به هر شیی می‌توان سر به سجده نهاد؟

پس به این بحث می‌رسیم که باید به چه چیزی سجده کرد؟ یعنی پیشانی را در هنگام سجده نماز بر چه چیزی باید گذاشت؟

نظر همه فرقه‌های مسلمانان در باره سر گذاشتن بر خاک

همه مسلمانان می‌گویند: سجده بر زمین و خاک آن صحیح است، بلکه برتر آن است که سجده بر خاک باشد چرا که احادیث فراوان نبوی این برتری را گوشزد فرموده است، و چون نیک بنگریم و سجده را در بوته اندیشه قرار دهیم خواهیم یافت که اوج افتادگی سجده است و غایت بندگی سر بر خاک گذاشتن در آن هنگام است و جلوه توحید در آن حال تجلی می‌کند.

سلفیها و وهابیها که افراطیهای سنی مذهب هستند می‌گویند: سجده بر خاک نه تنها مستحب و یا واجب نیست بلکه حرام است و هر کس از روی عمد مرتکب آن شود مشرک است

احادیث وارده در سجده بر خاک

محور بحث، کنکاش کردن در روایات شریفه ای است که پیرامون آنچه سجده بر آن صحیح است و آنچه سجده بر آن صحیح نیست وارد شده است تا

اولاً نظر شرع مبین اسلامی را پیرامون سجده بر زمین و خاک آن بیابیم.

ثانیاً حکم شرعی سجده بر آنچه زمین می‌رویاند که نه خوراکی است و نه پوشاکی و یا خوراکی و پوشاکی ملاحظه نمائیم.

ثالثاً این کنکاش که صورت گیرد سنت پیامبر از بدعت شناخته خواهد شد.

رابعاً حکم شرعی سجده کردن بر خاک نیز روشن می‌شود.

و در انتها معلوم خواهد شد که سجده بر تربت حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در هنگام سجده چگونه خواهد بود؟، چرا فضیلت دارد؟ و چرا عده زیادی از مسلمین، تربت پاک سیدالشهداء را مهر نماز خود می‌سازند؟

پس بزودی بحث خود را پیرامون مباحث ذیل ادامه خواهیم داد.

سجده

1- روایاتی که اشاره دارد به آنچه که به آن سجده صحیح است.

2- برتری سجده بر خاک از چیزهایی که سجده بر آن صحیح است.

3- فضیلت سجده کردن بر خاک مقدس حرم حسینی

4- چرا سجده بر تربت مزار سیدالشهداء مستحب اکید است.

... ادامه دارد

تالیف و ترجمه : سید محمد رضا آقامیری - گروه دین و اندیشه تبیان


1-امام باقر(ع): ‌ان اول ما یحاسب‌به العبد الصلاهْْ فان قبلت قبل ما سواها؛(میزان الحکمهْْ ماده صلاهْْ ‌، شماره 10570)

2- الصلاة معراج المومن (مستدرک سفینه،ج 6 ص 333 )

3- سوره عنکبوت آیه 45 اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ

یعنی آنچه را از کتاب [آسمانى‏] به تو وحى شده تلاوت کن‏، و نماز را برپا دار، که نماز [انسان را] از زشتیها و گناه بازمى‏دارد، و یاد خدا بزرگتر است‏؛ و خداوند مى‏داند شما چه کارهایى انجام مى‏دهید! 

4- سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته می‌شود که تنها راه نجات مسلمانان را بازگشت به قوانین قرآن و سنت طبق فهم «سلف صالح» می‌دانند. این گروه با هرگونه پیروی از شاخه‌های گوناگون دین و کیش‌گرایی مخالفند و معتقدند که هر مسلمان به راحتی می‌تواند با مراجعه مستقیم به قرآن و سنت دینش را بیاموزد.

سلفی‌ها که افرادی افراطی بوده و در دنیا به ارهابی (تروریستی) مشهورند، پایتخت اصلیشان عربستان سعودی است. گاهی به آنان وهابی گفته می‌شود، اگرچه کسانی که خود را سلفی می‌خوانند با توجه به تعریفشان از پیروی سلف صالح و مخالفت آنان با فرقه گرایی، منکر وجود گروهی به نام وهابی هستند.

5- وهابیت دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بنیانگذار آن محمد بن عبدالوهاب ????-???? ه.ق) اهل عربستان سعودی است. وی خود پیرو ابن تیمیه بود و با ایدئولوژی‌های شیعه و تصوف و... آن زمان به مخالفت برخاست. محمد عبدالوهاب تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق می‌دانست.





      
   1   2      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم