سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

خشم

چرا اینجا نشسته ای؟ درساتو خوندی؟ مگه فردا امتحان نداری؟ چقدر فیلم نگاه می کنی؟ چرا ظرف میوه ای رو که خوردی نشستی؟ فقط برای دیدن سریال وقت داری؟ چند بار بگم کفشاتو اینجا در نیار؟ چقدر وسایلت را جمع کنم! من هم آدمم، خسته شدم! با این جملات می توان در محیط خانه مداوم روی اعصاب دیگران راه رفت، قدم زد و حتی دوید و حس عصبانیت، کم حوصلگی و لج بازی را تقویت کرد! تا جایی که آرامش زندگی لابه لای این جمله ها گم شود! برخی افراد همیشه غر می زنند. وقتی با افزایش قیمت ها مواجه میشوند، وقتی کارهایشان عقب می افتد، وقتی هوا آلوده است، وقتی ترافیک سنگین است، وقتی هوا گرم است، وقتی برف می بارد، وقتی تاکسی گیر نمی آید، وقتی غذا می سوزد و خلاصه آنقدر به خاطر هر چیزی غر می زنند که به یک عادت جدید مبتلا می شود.  عادت غر زدن، هیچ فکر کرده اید چرا برخی اوقات مداوم از دیگران ایراد می گیریم، یا خیلی زود از هر مساله ای شاکی می شویم و شروع می کنیم به غرغر کردن؟

روان شناسان عقیده دارند غرزدن نوعی پاسخ به موقعیت هایی است که فرد دچار ناکامی می شود و اگر این ویژگی از فراوانی و استمرار برخوردار باشد به عنوان یک شیوه شخصیتی ناسازگار مطرح می شود که در این موارد غالبا" با افسردگی، اضطراب، خود کم بینی، بهداشت روانی پائین، مشکل سازگاری با دیگران، بدبینی، ناامیدی، خشم و رضایت نداشتن از زندگی همراه است.

غرغر کردن خطر ابتلا به بیماری های عفونی را افزایش می دهد.

دکتر " شمس الدین کهانی " روان شناس بالینی با بیان این مطلب می گوید: پژوهشگران در تحقیقی در باره تجارب مردم هنگام روبه رو شدن با کمبودها، ناکامی ها و چالش های زندگی نظر خواهی کردند. موثرترین پاسخ های مقابله ای، کمک گرفتن از دیگران، انتقال احساسات، انجام اقدام منطقی، پند گرفتن از تجارب، حفظ ایمان و کنترل احساسات منفی و غیره موثرترین پاسخ ها، خشم، غرولند کردن، دودلی، سرزنش خود یا دیگران و فرار از شرایط بود. بر این اساس، دو شیوه یا راهکار مقابله ای مهم در افراد بررسی و شناسایی شد. نخست، شیوه مقابله ای مشکل محور که تمرکز اصلی فرد بر حل مشکل و تغییر شرایط بود و دوم شیوه مقابله ای هیجان محور که بطور عمده بر کنترل آشفتگی متمرکز تاکید داشت. در حقیقت غرزدن، تحقیر دیگران و طعنه زدن نوعی پرخاشگری محسوب می شود که همبستگی بالایی با اعتماد به نفس پائین، اضطراب و بدبینی افراد دارد، وی در باره سازگارانه ترین روش مقابله با چالش های زندگی می گوید: " بهترین و موثرترین روش، اتخاذ یک رویکرد فعال و متکی به خود است که برنامه ریزی و حل مشکلات زندگی را شامل می شود و با مثبت ترین هیجان ها مثل نشاط و شادکامی همراه است."

خشم

وی ادامه می هد: " برای مقابله موفقیت آمیز با چالش های زندگی، آگاهی شما از شیوه شخصیتی و نوع برخوردتان با مسائل کمک کننده است. زیرا شیوه های شخصیتی با چگونگی برداشت یک فرد از اطراف و نحوه واکنش او با رویدادهای فشارزا ارتباط تنگاتنگ دارد. " کهانی با بیان این که برخی شیوه های شخصیتی انعطاف پذیرتر از دیگر شیوه هاست، می گوید: " معمولا" افرادی که انعطاف پذیری کمتری دارند در مقابله با چالش های زندگی بیشتر آسیب می بینند. " به گفته این روان شناس در شیوه شخصیتی عصبی و غرغرو، فرد معمولا" احساس درماندگی میکند، نگران و مضطرب است، با دیگران سازگاری خوب و مناسبی ندارد و به علت انتظارات غیر منطقی، همیشه از دیگران دلخور و عصبانی است و وقتی کارها بر وفق مراد او پیش نمی رود ناامید و افسرده می شود و دست از تلاش بر می دارد.

افراد هیجانی بیشتر غرغر می کنند.

دکتر " فاطمه قاسم زاده " روان شناس، غرزدن را نوعی اعتراض می داند و معتقد است : " زمانی که فرد احساس می کند نمی تواند به حقوق واقعی اش برسد این واکنش انفعالی را بروز می دهد. "

پیدا کردن ریشه احساسات می تواند تحمل نارضایتی و ناراحتی را آسان کند.

او می گوید: " برخی رفتارها از جمله پرخاشگری صورت فعالی از اعتراض افراد است اما گاهی فرد نمی تواند خواسته اش را به صورت روشن و شفاف بیان کند بنابراین به ناچار به سمت رفتارهای انفعالی از جمله غرغر کردن می رود . "

غرغروها صداقت به خرج  دهند

افراد غرغرو باید با خودشان صادق باشند و در لحظاتی که احساسات منفی و ناخوشایند بر آنها چیره می شود با خود فکر کنند که علت این نارضایتی چیست؟ شاید در برخی شرایط ، عوامل مختلفی موجب بروز تدریجی این حالت شود. بنابراین باید این موضوع را کلی تر و عمیق تر بررسی کرد. گذشته از این، پیدا کردن ریشه احساسات می تواند تحمل نارضایتی و ناراحتی را آسان کند. فکر کردن به اینکه آیا میزان نارضایتی من با این عامل عصبانیت تطابق دارد یا نه فرد را به پاسخ منفی و منطقی می رساند و از شدت تحریک پذیری او خواهد کاست.

اما افراد چگونه می توانند از تکرار دوباره این وضعیت جلوگیری کنند؟

بهترین راه، ایجاد ارتباط کلامی و صحبت کردن- به نوعی درد دل کردن- با فردی مورد اعتماد از جمله والدین، همسر و فرزندان در محیطی آرام است.  از طرفی جلسات گفت و گو میان همسران، یا والدین و فرزندان در زمانی مشخص از هفته، از بروز این احساسات منفی و نارضایتی جلوگیری می کند. در کنار این راه حل باید نگرش خود را به مسائل تغییر دهیم و با القائات مکرر میزان انعطاف پذیری خود را افزایش دهیم. به خود آموزش دهیم و خود را برای مسائل مختلف آماده کنیم و راه های مقابله را در خود تقویت کنیم.





      

کودک

پدر و مادر عزیز آیا برای تربیت فرزندانتان دانشی آموخته اید؟ یا مهارتی کسب نموده اید؟ برای تربیت سازنده فرزندان مهارتهایی وجود دارد که با استفاده ار آنها در روند مراقبت از کودکانتان می توانید نقش اساسی در رشد آنها داشته باشید.

 

مهارت های فرزند پروری

1) به رفتارهای کودکتان با دقت توجه کنید.:  بسیاری از والدین توجه کمی به آنچه که در خانه اتفاق می افتد دارند و به همین دلیل ممکن است مشکلات را بیشتر و مهم تر و بالعکس کمتر و کم اهمیت تر از آنچه که هست ارزیابی کنند. برای مثال: کودکان گاه گاهی نق می زنند بویژه، در زمان خستگی، بیماری و یا تغییرات محیط، اگر والدین خود خسته و ناراحت باشند ممکن است این مشکل را خیلی بزرگ جلوه کنند. گاهی بالعکس، کودکی که مرتباً با همسالانش دعوا می کند والدین بی توجهی کرده و آن را طبیعی می دانند و هیچ اقدامی نمی کنند. با توجه نمودن به رفتارها و یادداشت کردن آنها و اینکه چند بار در روز این رفتار اتفاق می افتد بهتر می توانید بفهمید که آیا کودکتان مشکل دارد و آیا نحوه برخورد شما برای حل مشکل مفید است؟

 

2) چگونه می شود رابطه بهتری با فرزندم داشته باشم؟

اوقات خوبی را با فرزندتان بگذرانید: معمولاً والدین زمان بسیار کمی را با فرزندشان می گذرانند و بیشتر مواقعی که به ظاهر با بچه ها هستند، اغلب به فعالیت دیگری مشغول هستند. بهتر است در طول روز و به طور مکرر زمانهایی را با کودکتان بگذرانید. زمانهای کوتاه (برای مثال 10-1 دقیقه) مفیدتر است. مثلاً وقتی که کودک به شما مراجعه می کند تا چیزی بپرسد و یا چیزی می خواهد، بهترین زمان برای توجه به کودک است.

با کودکتان صحبت کنید: در مورد چیزهایی که فرزند شما به آن علاقه دارد صحبت کنید. صحبت با کودک به او کمک می کند که سخن گفتن را یاد بگیرد، مهارتهای اجتماعی و گفتگو کردن را بیاموزد و اعتماد به نفسش افزایش می یابد.خلاقیت او افزایش یابد. و قدرت تفکر او زیاد شود.

فرزندتان را بغل کنید، لمس کنید، در آغوش بگیرید ببوسید، ماساژ دهید، قلقلک بدهید. این کارها به کودکان کمک می کند که از مورد توجه بودن و مورد محبت واقع شدن احساس آرامش کنند و رابطه عاطفی اومحکم تر شود.

3) والدین عزیز اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد لازم است  مهارتهای تشویق کردن را بیاموزید

رفتار مطلوبی را که می خواهید کودکتان انجام دهد دقیقاً مشخص کنید ( برای مثال "" داشتن نظم "" برای کودک مبهم است ، به جای آن می توانید از کودک خود بخواهید مثلاً اسباب بازیها را در محل خودش قرار دهد ).

در هر نوبت یک رفتار را انتخاب کنید و وقتی فرزند شما آن رفتار را بصورت خودکار انجام می داد روی رفتار دیگری تمرکز کنید. از روشهای گوناگون تشویق کردن استفاده کنید. تشویقهای شما می تواند کلامی باشد ( برای مثال: آفرین دخترم من واقعاً از این که بعد از اتمام  بازی اسباب بازیهای خود را مرتب کردی، خوشحالم) یا تشویقهای غیر کلامی باشد مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن، و ... که کودکان از آن لذت می برند. اگر تشویق مادی ( خرید یک وسیله) استفاده می کنید دقت کنید آن وسیله گران نباشد، مورد علاقه فرزندتان باشد، حتماً بعد از اینکه کودکتان رفتار مطلوب را انجام داد آن را تهیه کنید و حتماً به وعده خود عمل کنید. اگر در تشویق کردن فرزندتان برای انجام یک رفتار مطلوب ناموفق هستید با متخصص مشورت کنید.

کودک

 رفتار و مهارتهای جدید را به کودکانتان آموزش دهید:

برخی از والدین تصور می کنند کودکان با گذشت زمان و وقتی بزرگتر می شوند یاد می گیرند چگونه در هر موقعیتی رفتار کنند . در حالیکه برای یادگیری هر مهارت جدید لازم است والدین آموزش دهند، با فرزندشان تمرین کنند، کودک خود را تشویق نمایند و خود الگوی خوبی در این زمینه باشند.

 

5) با رفتار نامطلوب فرزندم چگونه برخورد کنم؟

کودکان خواسته های زیادی دارند که انجام همه آنها مقدور نیست و یا برخی از این خواسته ها پسندیده نیستند. بنابراین همه کودکان لازم است که حدود و قوانین را یادبگیرند و ناکامی و ناراحتی خود را هنگامی که به خواسته هایشان نمی رسند کنترل کنند. روش های مثبت و موثری وجود دارد که به کودکان کمک می کند کنترل بر خویش (خویشتنداری) را یاد بگیرند. مثلا زمانی که کودک از شما خواسته ای دارد می توانید در حد توان و صبر او خواسته را اندکی به تعویق بیاندازید" به ساعت نگاه کن . هر وقت عقربه اون رفت روی خط بعدی میام پیشت" و یا " اگه امروز کمتر خوراکی بخری پولت جمع میشه تا اون چیزی که میخوای تهیه کنی".

 

6)چگونه رفتارهای نامطلوب کودکم را در خارج از خانه مدیریت کنم؟: انتظاراتی که از کودک خود دارید از قبل مشخص کنید و برای او توضیح دهید ( برای مثال امروز که می رویم فروشگاه می خواهم که دست منو بگیری و از من دور نشوی) فعالیتهای سرگرم کننده ای برای کودک در آن موقعیت خاص فراهم کنید ( مثلاً بردن اسباب بازی مورد علاقه کودک و یا کمک گرفتن از آنها در هنگام خرید و انتخاب اقلام مورد نیاز).

زمانی که کودک از شما خواسته ای دارد می توانید در حد توان و صبر او خواسته را اندکی به تعویق بیاندازید"

7) می خواهم تسلط بیشتری بر اوضاع داشته باشم : والدین عزیز هر روز حوادث و مسائلی در زندگی شما پیش می آید که ممکن است تعادل شما را دچار اشکال کند. نمی توانیم از وقوع بعضی حوادث جلوگیری کنیم ولی می توانیم خود را برای مقابله با چنین حوادث آماده کنیم.  لازم نیست همیشه با واقعیات روبرو شویم بلکه می توانیم در ذهن تصور کنیم و مسئله گشایی نماییم.

 

کودک

8) چگونه می توانم روحیه بهتری داشته باشم؟:

هنگامی که یک اتفاق ناگوار برای شما می افتد، افکار منفی از ذهن تان می گذرد. این افکار ممکن است در همان موقع باورکردنی باشند اما اگر بعداً راجع به آن فکر کنید به نظرتان غیرواقعی، مبالغه آمیز و حتی خنده دار باشد . افکار منفی را شناسایی کنید ( مثل من همیشه خراب می کنم). در گفتگو با خود عبارت مثبت در جهت سازگاری بیشتر استفاده کنید. ( مثل می توانم این مشکل را حل کنم) و با افکار منفی مبازره کنید ( گاهی خراب می کنم ولی بیشتر اوقات خوب عمل کرده ام ) ( الان حالم خوب نیست پس خیلی نباید این افکار را باور کنم) یاد بگیرید که چگونه خودتان را در شرایط سخت آرام نگه دارید. برای موقعیتهایی که احتمال دارد مشکلی پیش بیاید برنامه ریزی کنید و آماده باشید.

 

9) همه مسئولیتها به گردن من است و کسی کمک نمی کند: پدر یا مادر بودن وظیفه دشواری است و اگر پدر یا مادر هر کدام بخواهند به تنهایی این مسئولیت را بپذیرند دچار خستگی و ناامیدی خواهند شد. یاد بگیرید از دیگران کمک بخواهید با همسرتان کارها را تقسیم کنید در مورد مشکلات پیش آمده حرف بزنید. اگر تا حالا چنین کاری نکرده اید ممکن است در ابتدا همسر و سایر اطرافیان به راحتی تقاضای شما را نپذیرند چون آنان عادت کرد ه اند که شما همه کارها را انجام دهید اما این کار را می توانید با ظرافت خاصی آغاز و به تدریج افزایش دهید.





      

ازدواج پیوند مقدسی است برای با هم بودن . شریک زندگی هم شدن اما در تمام شرایط . انتخاب شریک زندگی مهم ترین انتخاب زندگی  است چون نتیجه ی خوب یا بد آن بر دیگر شئون زندگی فرد تاثیر می گذارد.

همانطور که برای هر انتخابی در زندگی قوانین و راهکارهایی وجود دارد که به گزینه ی بهتر بیانجامد در مورد ازدواج هم چنین است و ما در بخش جوان و ازدواج به تفصیل راجع به آن صحبت کرده ایم .

 اما قبل از انتخاب ، آمادگی دختر و پسر برای پذیرش نقش های جدید بسیار مهم است. اگر هر کدام از طرفین بدون کسب توانائی های لازم برای زندگی خانوادگی وارد این عرصه بشوند ، در خوشبینانه ترین شکل آن بعد از طی چند سال کشمکش و آزمون و خطا بالاخره رفتارهای مناسب برای موفقیت در زندگی مشترک را خواهند آموخت. اما در خیلی از موارد این اتفاق نمی افتد و اگر با حفظ ظاهر کنار هم زندگی کنند ، باز هم در حقیقت همدیگر را تحمل می کنند.

اولین قدم برای داشتن ازدواجی موفق ، تشکیل خانواده در زمانی است که دختر و پسر به بلوغ عاطفی رسیده اند و شناخت صحیحی از ازدواج دارند.

البته داشتن آمادگی روحی برای پذیرش زندگی جدید نباید بهانه ای شود که دختر و پسر از ازدواج شانه خالی کنند. خداوند در آیه ی 21 سوره ی روم فرموده اند:و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّة و رحمة )از نشانه هاى او این است که از خود شما جفتهایى براى شما آفرید تا نزد ایشان آرامش یابید, و میان شما دوستى و مهربانى برقرار ساخت. خداوند وعده داده اند که محبت بین همسران ایجاد می شود.

دختر و پسر با کسب مهارت های لازم بهتر است رویا پردازی و تخیل را کنار بگذارند و نسبت به جامعه و خانواده شان و انتظارات و نقش هایی که در آینده باید ایفا کنند ،شناخت کامل داشته باشند. برای مثال دختر خانومی که در جامعه ای مثل ایران قصد ازدواج دارد باید بداند که حتی اگر تحصیلات بالا و موقعیت کاری خوبی هم داشته باشد اما باز نیازمند فنون کدبانو گری است و این که باید توانایی مدیریت صحیح در روابط خود با خانواده ی همسرش راداشته باشد زیرا در کشور ما پسر ها حتی بعد از ازدواج پیوند های عمیقی مخصوصا با مادرشان دارند.

حلقه

 

قدم بعد  انتخاب صحیح کسی است که او هم آمادگی پذیرفتن زندگی مشترک با تمام خوبی ها و البته سختی هایش را دارد . انتخاب مناسب هم برای هر کسی تعریفی مخصوص خود او را دارد. اینچنین نیست که بتوان از روی یک نسخه ی واحد عمل کرد. البته کلیاتی مانند صداقت ،نجابت ،استقلال  و ... وجود دارد اما هر کس با توجه به خصوصیات فردی و خانوادگی خود ، باید نیمه دیگر خود را انتخاب کند.ادامه مطلب...



      

ای قوم به حج رفته...

رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: علامت قبول شدن حج آن است که انسان پس از بازگشت از مکه، دست از گناهان قبلی خود بردارد.

در جامعه، عنوان حاجی، یک لقب «مقدس» است و سطح توقع مردم را از انسان بالا می‌برد؛ لذا باید او و بستگانش به خصوص همسر و فرزندانش در آداب و فرهنگ و لباس با دیگران فرق کنند؛ حتی در اصلاح سر و صورت و گفت و گوهای روزمره باید مراعات کند، زیرا که با زیاد شدن تقوا، آبرویی به حج داده می‌شود.

برای کسانی که بعد از حج به دیدنش می‌آیند یا نمی‌آیند و او را با  لقب «حاجی» صدا می‌زنند و نمی‌زنند، عکس العمل نشان ندهد و سعی کند اعمال خود را با گناهان از بین نبرد که «حفظ» عمل از «انجام» عمل به مراتب سخت تر است.

در مسائل مادی نیز چنین است. اگر ساختن خانه یا بافتن قالی یک سال طول بکشد، حفظ و نگهداری آن ده‌ها سال وقت لازم دارد. توفیق مشرف شدن خود را از خداوند بداند، نه از مال و لیاقت خود؛ و سعی کند بعد از حج با مردم خودمانی تر و متواضع تر باشد. امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه می‌گوید: خداوندا! هرچه در جامعه مرا عزیزتر می‌کنی، در نزد نفْس، خود را ذلیل‌تر بدانم.

ای کسی که امروز حاجی شده‌ای، یک لقب و عنوان به تو اضافه شده است. باید در انتظار شکر از خدا و گام برداشتن برای طبقه محروم، یک قدم جلوتر از دیگران باشی.

 

برگرفته از سخنان استاد محسن قرائتی





      
مکه

کجاى «حج» را مى توان یافت که نشان کسى، حادثه اى و خاطره اى نداشته باشد؟ کدام عمل حج است که منقطع از ریشه اى در تاریخ باشد؟ بازشناسى این خاطره ها و یادآورى آن حادثه ها، هر کدام در تقویت ایمان و امیدبخشى به امّت اسلام، نقشى بسزا دارد.

زیارت حج، برداشتن گام بلندى است برفراز چندین هزار سال و شنیدن تاریخ زمان ابراهیم خلیل(علیه السلام) در امروز، و دیدن آثار هزاره هاى پیاپى ایمان و اعتقاد و عشق و ایثار. اگر گروهى به استخوانهاى پوسیده نیاکان و ستونهاى برافراشته کاخها مى بالند و افتخار مى کنند، امّت ابراهیمى، به یادگارهاى بازمانده از عقیده و برخاسته از ایمان و نشأت گرفته از «وحى» مى بالند و به بناى مقدّسى افتخار مى کنند که بانى آن ابراهیم است و کمک کار او اسماعیل، که هر دو از انبیاى بزرگند و شالوده این معبد، براساس عشق به خدا و یکتاپرستى است.

این رنگ خلوص و نشان تقواست که در میان آن همه آثار رنگارنگ و ثابت و متغیّرهاى گوناگون قدیم و جدید، ماندگار شده است.

حج، تنها یادآور تاریخ اسلام و حتى تاریخ ابراهیم خلیل(علیه السلام)نیست، بلکه با تاریخ و سرگذشتِ همه انبیاى توحیدى و کلّ بشریّت، گره خورده است.

حج، یافتن تاریخ در جغرافى است.

حج، تاریخ مجسّم و عینیّت یافته است. حج، تجسّم تاریخ توحید است.

حج، یافتن تاریخ در جغرافى است

حج، تاریخ مجسّم و عینیّت یافته است

حج، تجسّم تاریخ توحید است

زیارت این میعادگاه، مرورى است بر یک تاریخ کهن و سرشار از معرفت و فرهنگ وتعالیم. لیکن این مرور تاریخى و این دیدار پر بار، براى کسى سودمندتر است که با جزئیات تاریخ و حوادث و خاطراتِ نهفته در سنگ سنگ این شهر و گوشه گوشه این منطقه، آشنا باشد. آنچه شوق آفرین و شورافزاست و احساس لطیف و روحانى زائر را بر مى انگیزد، و او را در عالمى

مکه

سرشار از نور فرو مى برد، دانستن خاطره ها و رخدادهاست. در این صورت، زائر آنچه را قبلاً «شنیده» بوده، اینک مى بیند وآنچه را آموخته بوده، امروز، عیاناً با آن رو به رو مى شود و دانسته هایش «از علم به عین و از گوش به آغوش» مى آید.

مسلمان زائر، به آیینى معتقد است که نخستین وحى آیات قرآن، در غار حراى همین شهر، بر جان پیامبر نازل شده است.

به پیامبرى ایمان دارد که فرزند همین شهر و زاده همین دیار است و دوران چهل سال زندگى پاک و دور از شرک خویش را در دشت ودره و کوه و کمر همین منطقه سپرى کرده است.

به قرآنى باور دارد که نزول تدریجى آیاتش در همین شهر بوده و عناد مشرکان قریش و ایمان خالصانِ صحابه، در همین شهر بروز مى کرده است.

برده داران کافر و ربا خواران خون آشام و سران قبایل، در همین جا به مخالفت با پیامبر برخاستند. جوانان پاکدل، پیروان روشن ضمیر، بلال ها، مصعب ها، عمارها، یاسرها و سمیّه ها در همین شهر، سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرده اند.

یادآورى این صحنه هاى تاریخى در فرصتِ حج، سازنده تر و لذت بخش تر است و معنایى دیگر و طعمى شیرین تر در ذائقه زائر دارد.

نویسنده: جواد محدثی





      

فیلسوف معاصر، مرحوم علامه محمدتقی جعفری چنین می گفت:

علامه محمد تقی جعفری

سالیان درازی بود که عشق حج، دیوانه‌ام کرده بود. هر سال با شروع اعزام حجاج، با خودم می‌گفتم آیا من هم می‌توانم به حج مشرف شوم؟

ولی با این وضع مالی چگونه می‌توانم؟ بالاخره انتظار به سر آمد و یک نفر از ثروتمندان تهران به من مراجعه کرد و گفت: «مادرمان فوت کرده و ورثه تصمیم گرفته‌ایم شما امسال به نیابت از مادرمان به مکه بروید؛ با مبلغ شش هزار تومان» و در آن وقت، شش هزار تومان، قیمت یک خانه در تهران بود.

مانده‌بودم چه کنم؛ از طرفی عشق به حج و این پول هنگفتی که خیلی بیشتر از پول مورد نیاز برای حج بود و از طرفی هم چون نمی‌دانستم این پول از کجا آمده، نمی‌خواستم با آن به حج بروم. برای همین، علی‌رغم عشقی که به این سفر داشتم و این که آرزوی چندین ساله‌ام در حال تحقق بود، جواب رد دادم و قبول نکردم.

 چون نمی‌دانستم این پول از کجا آمده، نمی‌خواستم با آن به حج بروم. برای همین، علی‌رغم عشقی که به این سفر داشتم و این که آرزوی چندین ساله‌ام در حال تحقق بود، جواب رد دادم و قبول نکردم.

چند روزی گذشت؛ دوباره آن آقا مراجعه کرد و این بار مبلغ 120 هزار تومان را پیشنهاد کرد. با این پول خیلی از مشکلاتم حل می‌شد و به آرزویم می‌رسیدم. جدالی بین عشق و عقل ایجاد شده بود؛ اما باز عقل بر عشق پیروز شد و جواب رد دادم.دوباره چند روز بعد همان مرد با پیشنهاد 200 هزار تومان به من مراجعه کرد؛ یعنی مبلغی که می‌توانستم با آن  چند حج بروم و هر چه از وسایل رفاهی لازم داشتم در تهران خریداری کنم؛

اما مجدداً جواب من منفی بود و این بار دیگر کسی سراغم نیامد.

آن سال به حج مشرف نشدم؛‌اما در عوض چشمه‌های زیادی از حکمت به رویم گشوده شد که نه دیده بودم و نه چشیده بودم.

منبع: مجله زائر





      

غفلت

هر انسان حق‌طلب درباره آخرت حساسیّت ویژه‌اى دارد؛ چنان که یقین به آخرت در آیه «... بالأخِرة هُم یوقِنون» (بقره/2، 4) از صفات انسان‌هاى پاک سرشت دانسته شده است،[113] و قرآن نیز به اندیشه درباره آخرت و حوادث مربوط به آن دعوت کرده (عنکبوت/ 29، 20) ولى از آن جا که آخرت براى انسان‌ها نامحسوس است، به علل گوناگونى مورد غفلت و تکذیب قرار مى‌گیرد:

 

1. سطحى‌نگرى:

غافلان از آخرت، فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى‌شناسند:«یَعلَمُونَ ظـهِراً مِنَ الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم عَنِ الأخِرةِ هُم غـفِلوُنَ.» (روم/30،7)

آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند!

2. استکبار:

کسانى که به آخرت ایمان نمى‌آورند، دل‌هایشان حق را انکار مى‌کند و مستکبرند: «فَالَّذینَ لاَیُؤمنونَ بِالأَخِرةِ قُلوبُهم‌مُنکِرةٌ وهُم‌مُستَکبِرونَ.» (نحل/16،22)

اما کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، دلهایشان (حق را) انکار می‌کند و مستکبرند.

3. دنیادوستى:

قرآن، خطاب به دنیا دوستان مى‌گوید: شما دنیاى زودگذر را دوست دارید، و‌آخرت را وامى‌گذارید. (قیامت/75،20و21) نیز روم/30،7؛ اعلى/87‌، 16و 17؛ ابراهیم/14،3).

4. بیماری قلبی:

و برخى از مردم مى‌گویند: ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‌ایم؛ ولى مؤمن [راستین]نیستند ... در دل‌هایشان مرضى است: «و‌مِنَ النَّاسِ مَن یَقولُ ءَامنَّا بِاللّهِ وبِالیَومِ‌الأَخِر و ماهُم بِمُؤمنینَ  ... فِى قُلوبِهِم مَرضٌ.» (بقره/2، 8‌و 10) مقصودازمرض، شکّ (1) و نفاق(2) است.[114]

5‌.‌دل‌باختگى به ثروت و فزونى نعمت(3):

از قوم ثمود، اشرافى که دل‌باخته ثروت خود بودند، آخرت را تکذیب و پیامبرى صالح(علیه السلام)را انکار کردند[115]:«و‌قَالَ المَلأُ مِن قَومِهِ الَّذینَ کَفروا و کَذَّبوا بِلقاءِ الأَخِرةِ و أَترفنـهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا ما هـذا إِلاَّ بَشرٌ مِثلُکُم...‌.» (مؤمنون/23، 33)

منابع:

[1] المیزان، ج‌1، ص‌44 و 45.

[2] مجمع‌البیان، ج 1، ص 135.

[3] المیزان، ج‌15، ص‌31 و 33.





      

با سلام به خوانندگان ارجمند

چند روزی به دلیل مشغله کاری زیاد فرصت به روز رسانی برام فراهم نشد که از این بابت عذر خواهی میکنم.





      
<      1   2      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم