پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید: در سه چیز براى امّت خود احساس خطر مىکنم: گمراهى، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کردند، لغزشهاى به وجود آمده از فتنهها و آرزوهاى نفسانى و شهوتپرستى.
1ـ لا تُضَیعُوا صَلاتَکُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ کانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ.
(وسائل الشّیعه: ج 4، ص 30، ح 4431)
نماز را سبک و ناچیز مشمارید، هر کس نسبت به نمازش بىاعتنا باشد و آنرا سبک و ضایع گرداند، همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است که او را همراه منافقین در آتش داخل کند.
2ـ مَنْ مَشى إلى مَسْجِد مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِکُّلِ خُطْوَه خَطاها حَتّى یرْجِعَ إلى مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَنات، وَ مَحى عَنْهُ عَشْرُ سَیئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجات.
(عقاب الأعمال: ص 343، س 14، وسائل الشّیعه: ج 5، ص 201، ح 6328)
هر کس قدمى به سوى یکى از مساجد خداوند بردارد، براى هر قدم ثواب ده حسنه است تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزشهایش پاک مىشود، همچنین در پیشگاه خداوند ده درجه ترفیع مىیابد.
3ـ بَینَما رَسُولُ اللّهِ (صلی الله علیه و آله) جالِسٌ فِى الْمَسْجِدِ، إذْدَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ یصَلّى، فَلَمْ یتِمَّ رُکُوعَهُ وَ لا سُجُودَهُ، فَقالَ: نَقَرَ کَنَقْرِ الْغُرابِ، لَئِنْ ماتَ هذا وَ هکَذا صَلوتُهُ لَیمُوتُنَّ عَلى غَیرِ دینی.
(وسائل الشّیعه: ج 4، ص 31، ح 4434)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد نشسته بود که شخصى وارد شد و مشغول خواندن نماز شد و رکوع و سجودش را کامل انجام نمىداد و عجله و شتاب مىکرد. حضرت فرمود: کار این شخص همانند کلاغى است که منقار بر زمین مىزند، اگر با این حالت از دنیا برود بر دین من نمرده است.
4ـ قالَ (صلی الله علیه و آله)لِعَلىّ(سلام الله علیه ): أنَا رَسُولُ اللّهِ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ، وَ أنْتَ وَجْهُ اللّهِ وَ الْمُؤْتَمُّ بِهِ، فَلا نَظیر لى إلاّ أنْتَ، وَ لا مِثْلَ لَکَ إلاّ أنَا.
(تأویل الآیات الظاهره: ص 549، س 5 و تفسیر البرهان: ج 4، ص 184، س 26)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امام على (سلام الله علیه ) فرمود: من رسول خدا هستم، که از طرف او تبلیغ و هدایت میکنم. و تو وجه اللّه هستی، که امام و مقتداى (بندگان خدا) خواهى بود، پس نظیرى براى من وجود ندارد مگر تو و همانند تو نیست، مگر من.
5ـ قالَ (صلی الله علیه و آله): یا أباذَر، اَلدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِن وَ جَنَّهُ الْکافِرِ، وَ ما أصْبَحَ فیها مُؤْمِنٌ إلاّ وَ هُوَ حَزینٌ، وَ کَیفَ لایحْزُنُ الْمُؤْمِنُ وَ قَدْ أوَعَدَهُ اللّهُ أنَّهُ وارِدٌ جَهَنَّمَ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 142، بحارالأنوار: ج 74، ص 80، ح 3)
فرمود: اى ابوذر، دنیا زندان مؤمن و بهشت کافران است، مؤمن همیشه محزون و غمگین است، چرا چنین نباشد و حال آن که خداوند به او ـ در مقابل گناهان و خطاهایش ـ وعده مجازات و دخول جهنّم را داده است.
6ـ وَ قالَ (صلی الله علیه و آله):یا عَلىّ! اِفْتَحْ طَعامَکَ بِالْمِلْحِ، فَإنَّ فیهِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، مِنْها: الْجُنُونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْضْراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ.
(محاسن برقى: ص 593، ح 110، بحار: ج 63، ص 398، ح 20)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امام علىّ (سلام الله علیه) فرمود: غذاى خود را با (تناول کردن کمى) نمک شروع نما، همانا که در آن درمان و شفاء هفتاد نوع بلا و آفت خواهد بود، که دیوانگى، پیسى، جُذام، درد و ناراحتىهاى حلق، دندان ها و شکم و معده از آنها است.
7ـ شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِکَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ.
(من لا یحضره الفقیه: ج 4، ص 353، ح 5762 چاپ جامعه مدرّسین)
بدترین افراد کسى است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسى خواهد بود که آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد.
8ـ ثَلاثَهٌ أخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى: ألضَّلالَهُ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَهُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 158، بحارالأنوار: ج 10، ص 368، ح 15)
در سه چیز براى امّت خود احساس خطر مىکنم: گمراهى، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند. گمراهىها و لغزشهاى به وجود آمده از فتنهها. مشتهیات شکم، و آرزوهاى نفسانى و شهوتپرستى.
9ـ ثَلاثَهٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَ لا تُؤَخَّرُ إلى الاخِرَهِ: عُقُوقُ الْوالِدَینِ، وَ الْبَغْی عَلَى النّاسِ، وَ کُفْرُ الاْحْسانِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 13، بحارالأنوار: ج 70، ص 373، ح 7)
عقاب و مجازات سه دسته از گناهان زودرس است و به قیامت کشانده نمىشود: ایجاد ناراحتى براى پدر و مادر، ظلم در حقّ مردم، ناسپاسى در مقابل کارهاى نیک دیگران.
10ـ إنَّ أعْجَزَ النّاسِ مَنْ عَجَزَعَنِ الدُّعاءِ، وَ إنَّ أبْخَلَ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 87، بحارالأنوار: ج 90، ص 291، ح 11)
عاجز و ناتوانترین افراد کسى است که از دعا و مناجات با خداوند ناتوان و محروم باشد، و بخیلترین اشخاص کسى خواهد بود که از سلام کردن خوددارى کند.
11ـ إذا تَلاقَیتُمْ فَتَلاقُوا بِالتَّسْلیمِ وَ التَّصافُحِ، وَ إذا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِإلاسْتِغْفارِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 219، بحارالأنوار: ج 73، ص 4، ح 13)
هنگام برخورد و ملاقات با یکدیگر، سلام و مصافحه نمائید و موقع جدا شدن، براى همدیگر طلب آمرزش کنید.
12ـ بَکِرُّوا بِالصَّدَّقَهِ، فَإنَّ الْبَلاءَ لا یتَخَطاّها.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 157، بحارالانوار: ج 93، ص 177، ح 8)
صبحگاهان حرکت و کار خود را با دادن صدقه شروع کنید، چون بلاها و آفتها را بر طرف مىکند. 13ـ یؤْتَى الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإذا اُتِی مِنْ قِبَلِ رَأسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَهُ الْقُرْآنِ، وَ إذا اُتِی مِنْ قِبَلِ یدَیهِ دَفَعَتْهُ الصَّدَقَهُ، وَ إذا اُتِی مِنْ قِبَلِ رِجْلَیهِ دَفَعَهُ مَشْیهُ إلىَ الْمَسْجِدِ.
(مسکّن الفؤاد شهید ثانى: ص 50، س 1)
هنگامى که بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از بالاى سر بخواهد وارد شود، تلاوت قرآناش مانع عذاب مىشود و چنانچه از مقابل وارد شود، صدقه و کارهاى نیک مانع آن است. و چنانچه از پائین پا بخواهد وارد شود، رفتن به سوى مسجد مانع آن خواهد شد.
14ـ عَلَیکُمْ بِمَکارِمِ الاْخْلاقِ، فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَنی بِها، وَ إنَّ مِنْ مَکارِمِ الاْخْلاقِ: أنْ یعْفُوَالرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یعْطِی مَنْ حَرَمَهُ، وَ یصِلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ أنْ یعُودَ مَنْ لایعُودُهُ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 92، بحارالأنوار: ج 66، ص 375، ح 24)
بر شما باد رعایت مکارم اخلاق، که خداوند مرا بر آنها مبعوث کرد، و ـ بعضى از ـ آنها عبارتند از: کسى که بر تو ظلم کند ـ به جهت غرض شخصى ـ او را ببخش، کسى که تو را نسبت به چیزى محروم کند، کمکش نما، با شخصى که با تو قطع دوستى کند رابطه دوستى داشته باش، شخصى که به دیدار تو نیاید به دیدارش برو.
15ـ مَنْ وَجَدَ کَسْرَهً اَوْ تَمْرَهً فَأکَلَهَا لَمْ یفارِقْ جَوْفَهُ حَتّى یغْفِرَاللّهُ لَهُ.
(أمالى صدوق: ص 246، ح 14، بحارالأنوار: ج 63، ص 430، ح 12)
هر کس تکّهاى نان یا دانهاى خرما در جائى ببیند، و آن را بردارد و میل کند، مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار مىگیرد.
16ـ ما تَواضَعَ أحَدٌ إلاّ رَفَعَهُ اللّهُ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 56، بحارالأنوار: ج 72، ص 120، ح 7)
کسى اظهار تواضع و فروتنى نکرده، مگر آن که خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشیده است. 17ـ مَنْ أنْظَرَ مُعْسِراً، کانَ لَهُ بِکُلِّ یوْم صَدَقَهٌ.
(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 305، بحارالأنوار: ج 100، ص 151، ح 17)
هر کس بدهکار ناتوانى را مهلت دهد، براى هر روزش ثواب صدقه در راه خدا منظور میشود.
18ـ ما مِنْ هُدْهُد إلاّ وَ فی جِناحِهِ مَکْتُوبٌ بِالِسّرْیانیهِ «آلُ مُحَمَّد خَیرُ الْبَریهِ».
(أمالى طوسى: ج 1، ص 360، بحارالأنوار: ج 27، ص 261، ح 2)
هیچ پرندهاى به نام هدهد وجود ندارد مگر آن که روى بالهایش به لغت سریانى نوشته شده است: آل محمّد (صلی الله علیه و آله) بهترین مخلوق روى زمین هستند.
19ـ یأتی عَلىَ النّاسِ زَمانٌ، الصّابِرُ مِنْهُمْ عَلى دینِهِ کَالْقابِضِ عَلىَ الْجَمَرِ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 92، بحارالأنوار: ج 28، ص 47، ح 9)
زمانى بر مردم خواهد آمد که صبر کردن در برابر مسائل دین ـ و عمل به دستورات آن ـ همانند در دست گرفتن آتش گداخته است.
20ـ سَیأتی زَمانٌ عَلى اُمتَّی یفِرُّونَ مِنَ الْعُلَماءِ کَما یفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذِّئْبِ، إبْتَلاهُمُ اللّهُ بِثَلاثَهِ أشْیاء: الاْوَّلُ: یرَفَعُ الْبَرَکَهَ مِنْ أمْوالِهِمْ، وَ الثّانی: سَلَّط اللّهُ عَلَیهِمْ سُلْطاناً جائِراً، وَ الثّالِثُ: یخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا بِلا إیمان.
(مستدرک الوسائل: ج 11، ص 376، ح 13301)
زمانى بر امّت من خواهد آمد که مردم از علماء گریزان شوند، همان طورى که گوسفند از گرگ گریزان است، خداوند چنین جامعهاى را به سه نوع عذاب مبتلا مىگرداند: 1 ـ برکت و رحمت خود را از اموال ایشان برمىدارد. 2 ـ حکمفرمائى ظالم و بى مروّت را بر آن ها مسلّط مىگرداند. 3 ـ هنگام مرگ و جان دادن، بىایمان از این دنیا خواهند رفت.
21ـ اَلْعالِمُ بَینَ الْجُهّالِ کَالْحَىّ بَینَ الاْمْواتِ، وَ إنَّ طالِبَ الْعِلْمِ یسْتَغْفِرُلَهُ کُلُّ شَیء حَتّى حیتانِ الْبَحْرِ، وَ هَوامُّهُ، وَ سُباعُ الْبَرِّ وَ أنْعامُهُ، فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ، فَإنّهُ السَّبَبُ بَینَکُمْ وَ بَینَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ إنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَریضَهٌ عَلى کُلِ مُسْلِم.
(بحارالأنوار: ج 1، ص 172، ح 25)
دانشمندى که بین گروهى نادان قرار گیرد همانند انسان زندهاى است بین مردگان، و کسى که در حال تحصیل علم باشد تمام موجودات برایش طلب مغفرت و آمرزش مىکنند، پس علم را فراگیرید چون علم وسیله قرب و نزدیکى شما به خداوند است، و فراگیرى علم، بر هر فرد مسلمانى فریضه است.
22ـ مَنْ زارَ عالِماً فَکَأنَّما زارَنی، وَ مَنْ صافَحَ عالِماً فَکأنَّما صافَحَنی، وَ مَنْ جالَسَ عالِماً فَکَأنَّما جالَسَنی، وَ مَنْ جالَسَنی فِى الدُّنْیا أجْلَسْتُهُ مَعى یوْمَ الْقِیامَهِ.
(مستدرک الوسائل: ج 17، ص 300، ح 21406)
هر کس به دیدار و زیارت عالم و دانشمندى برود مثل آن است که مرا زیارت کرده، هر که با دانشمندى دست دهد و مصافحه کند مثل آن که با من مصافحه نموده، هر شخصى همنشین دانشمندى گردد، مثل آن است که با من مجالست کرده، و هر که در دنیا با من همنشین شود، در آخرت همنشین من خواهد گشت.
23ـ مَنْ تَزَوَّجَ إمْرَأهً لِمالِها وَ کَلَهُ اللّهُ إلَیهِ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِجَمالِها رَأى فیها ما یکَرَهُ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّهُ لَهُ ذلِکَ.
(تهذیب الأحکام: ج 7، ص 399، ح 5)
فرمود: هر کس زنى را به جهت ثروتش ازدواج کند خداوند او را به همان واگذار مى نماید، و هر که با زنى به جهت زیبائى و جمالش ازدواج کند خوشى نخواهد دید، و کسى که با زنى به جهت دین و ایمانش تزویج نماید خداوند خواستههاى او را تأمین مىگرداند.
24ـ مَنْ قَلَّ طَعامُهُ، صَحَّ بَدَنُهُ، وَ صَفا قَلْبُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ طَعامُهُ سَقُمَ بَدَنُهَ وَ قَسا قَلْبُهُ.
(تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 548، بحارالأنوار: ج 59، ص 268، ح 53)
هر که خوراکش کمتر باشد، بدنش سالم و قلبش با صفا خواهد بود و هر کس خوراکش زیاد باشد، امراض جسمى بدنش و کدورت، قلبش را فرا خواهد گرفت.
25ـ لا تُشْبِعُوا، فَیطْفأ نُورُ الْمَعْرِفَهِ مِنْ قُلُوبِکُمْ.
(مستدرک الوسائل: ج 16، ص 218، ح 19646)
شکم خود را از خوراک سیر و پر مگردانید، چون که سبب خاموشى نور عرفان و معرفت ـ در افکار و ـ قلبهایتان مىشود.
26ـ مَنْ تَوَلّى عَمَلا وَ هُوَیعْلَمُ أنَّهُ لَیسَ لَهُ بِأهْل، فَلْیتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ.
(تاریخ إلاسلام: ج 101ـ120، ص 285)
هر که ریاست و مسئولیتى را بپذیرد و بداند که اهلیت آن را ندارد ـ در قبر و قیامت ـ جایگاه او پر از آتش خواهد شد.
27ـ إنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَیبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعیفِ الَّذی لادینَ لَهُ، فَقیلَ: وَ ما الْمُؤْمِنُ الضَّعیفُ الَّذی لا دینَ لَهُ؟ قالَ: اَلذّی لا ینْهى عَنِ الْمُنْکَرِ.
(وسائل الشّیعه: ج 16، ص 122، ح 21139)
همانا خداوند مؤمنى را که ضعیف و بىدین است، دشمن میداند. سئوال شد: مؤمن ضعیف و بىدین کیست؟ پاسخ داد: کسى که نهى از منکر و جلوگیرى از کارهاى زشت نمىکند.
28ـ صَدَقَهُ السِّرِّ تُطْفِىءُ الْخَطیئَهَ، کَما تُطْفِىءُ الماءُ النّارَ، وَ تَدْفَعُ سَبْعینَ باباً مِنَ الْبَلاءِ.
(مستدرک الوسائل: ج 7، ص 184، ح 7984)
صدقهاى که محرمانه و پنهانى داده شود، سبب پاکى گناهان است، همان طورى که آب، آتش را خاموش مىکند، همچنین صدقه هفتاد نوع بلا و آفت را بر طرف مىنماید.
29ـ عَجِبْتُ لِمَنْ یحْتَمى مِنَ الطَّعامِ مَخافَهَ الدّاءِ، کَیفَ لایحْتمى مِنَ الذُّنُوبِ، مَخافَهَ النّارِ.
(بحارالأنوار: ج 70، ص 347، ح 34)
عجّب دارم از کسانى که نسبت به خورد و خوراک خود اهمیت مىدهند، تا مبادا مریض شوند ولیکن اهمیتى نسبت به گناهان نمىدهند و باکى از آتشسوزان جهنّم ندارند.
30 ـ حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ ینْبِتُ النِّفاقَ فِى الْقَلْبِ، کَما ینْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ.
(تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 264)
علاقه نسبت به ریاست و ثروت، سبب روئیدن نفاق در قلب و درون خواهد شد، همان طورى که آب و باران سبب روئیدن سبزیجات است.
31ـ مَنْ اَصابَ مِنْ إمْرَأه نَظْرَهً حَراماً، مَلاَاللّهُ عَینَیهِ ناراً.
(مستدرک الوسائل: ج 14، ص 270، ح 16685)
هرکس نگاه حرامى به زن نامحرمى بیفکند، خداوند چشمهاى او را پر از آتش مىکند.
32ـ حَسِّنُوا أخْلاقَکُمْ، وَ ألْطِفُوا جیرانَکُمْ، وَ أکْرِمُوا نِسائَکُمْ، تَدْخُلُوا الْجَنّهَ بِغَیرِ حِساب.
(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 301)
رفتار و اخلاق خود را نیکو سازید، نسبت به همسایگان با ملاطفت و محبّت برخورد کنید، زنان و همسران خود را گرامى دارید تا بدون حساب وارد بهشت شوید.
33ـ اَلْمَرْءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ، فَلْینْظُر أحَدُکُمْ مَنْ یخالِطُ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 132، بحارالأنوار: ج 71، ص 192، ح 12)
انسان بر روش و اخلاق دوستش پرورش مىیابد و شناخته مىشود، پس متوجّه باشید با چه کسى دوست و همنشین هستید.
34ـ اَلصَّدقَهُ بِعَشْر، وَ الْقَرْضُ بِثَمانِیهَ عَشَرَ، وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِأرْبَعَهَ وَ عِشْرینَ.
(مستدرک الوسائل: ج 7، ص 194، ح 8010)
پاداش و ثواب دادنِ صدقه 10 برابر درجه، و دادن قرضالحسنه 18 درجه، و انجام صله رحم 24درجه افزایش خواهد داشت.
35ـ لا یمْرُضُ مُؤْمِنٌ وَ لا مُؤْمِنَهٌ إلاّ حَطّ اللّهُ بِهِ خَطایاهُ.
(جامع الأحادیث: ج 3، ص 89، ح 35، مستدرک الوسائل: ج 2، ص 66، ح 1422)
هیچ مؤمن و مؤمنهاى مریض نمىشد مگر آن که خطاها و لغزشهایش پاک و بخشوده مىشود.
36ـ مَنْ وَقَّرَ ذا شَیبَه فِى الاْسْلامِ أمَّنَهُ اللّهُ مِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَهِ.
(کافى: ج 2، ص 658، ح 3، بحارالأنوار: ج 7، ص 302، ح 53)
هر کس بزرگسال مسلمانى را گرامى دارد و احترام کند، خداوند او را در قیامت از سختىها و مشکلات در أمان مىدارد.
37ـ کُلُّ عَین باکِیهٌ یوْمَ الْقِیامَهِ إلاّ ثَلاثَ أعْین: عَینٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیهِ اللّهِ ، وَ عَینٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ، وَ عَینٌ باتَتْ ساهِرَهً فى سَبیلِ اللّهِ.
(ثواب الأعمال: ص 211، ح 1، بحارالأنوار: ج 46، ص 100، ح 88)
تمامى چشمها در روز قیامت گریانند، مگر سه دسته: 1 ـ آن چشمى که به جهت خوف و ترس از عذاب خداوند گریه کرده باشد. 2 ـ چشمى که از گناهان و موارد خلاف بسته و نگاه نکرده باشد. 3 ـ چشمى که شبها در عبادت و بندگى خداوند متعال بیدار بوده باشد.
38ـ سادَهُ النّاسِ فِى الدُّنْیا الأسْخِیاء، سادَهُ النّاسِ فِى الاخِرَهِ الاْتْقِیاء.
(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 302، بحارالأنوار: ج 68، ص 350، ح 1)
سرور و سید مردم در دنیا افراد سخاوتمند خواهند بود، و سید و سرور انسانها در قیامت پرهیزکاران هستند.
39ـ وَ عَظَنی جِبْرئیلُ: یا مُحَمَّدُ ، أحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإنَّکَ مُفارِقُهُ، وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَإنَّکَ مُلاقیهِ.
(أمالى طوسى : ج 2، ص 203، بحارالأنوار: ج 68، ص 188، ح 54)
جبرئیل مرا موعظه و نصحیت کرد: با هر کس که خواهى دوست باش، بالأخره بین تو و او جدائى خواهد افتاد. هر چه خواهى انجام ده، ولى بدان نتیجه و پاداش آنرا خواهى گرفت.
40ـ اَوْصانى رَبّى بِتِسْع: اَوْصانى بِالاْخْلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیهِ، وَ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِى الْفَقْرِ وَ الْغِنى، وَ اَنْ أعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنى، وَ أعطِی مَنْ حَرَمَنى، وَ أصِلَ مَنْ قَطَعَنى، وَ اَنْ یکُونَ صُمْتى فِکْراً، وَ مَنْطِقى ذِکْراً، وَ نَظَرى عِبْراً.
(أعیان الشّیعه، ج 1، ص 300، بحارالأنوار: ج 74، ص 139، ضمن ح 1)
پروردگار متعال، مرا به 9 چیز سفارش نمود: اخلاص در آشکار و پنهان، دادگرى در خشنودى و خشم، میانهروى در نیاز و توانمندى، بخشیدن کسى که در حقّ من ستم روا داشته است، کمک به کسى که مرا محروم گردانده، دیدار خویشاوندانى که با من قطع رابطه کردهاند، و این که خاموشی اندیشه و سخنم، و یادآورى خداوند را، و نگاهم عبرت و پند باشد.