فیلسوف معاصر، مرحوم علامه محمدتقی جعفری چنین می گفت:
سالیان درازی بود که عشق حج، دیوانهام کرده بود. هر سال با شروع اعزام حجاج، با خودم میگفتم آیا من هم میتوانم به حج مشرف شوم؟
ولی با این وضع مالی چگونه میتوانم؟ بالاخره انتظار به سر آمد و یک نفر از ثروتمندان تهران به من مراجعه کرد و گفت: «مادرمان فوت کرده و ورثه تصمیم گرفتهایم شما امسال به نیابت از مادرمان به مکه بروید؛ با مبلغ شش هزار تومان» و در آن وقت، شش هزار تومان، قیمت یک خانه در تهران بود.
ماندهبودم چه کنم؛ از طرفی عشق به حج و این پول هنگفتی که خیلی بیشتر از پول مورد نیاز برای حج بود و از طرفی هم چون نمیدانستم این پول از کجا آمده، نمیخواستم با آن به حج بروم. برای همین، علیرغم عشقی که به این سفر داشتم و این که آرزوی چندین سالهام در حال تحقق بود، جواب رد دادم و قبول نکردم.
چند روزی گذشت؛ دوباره آن آقا مراجعه کرد و این بار مبلغ 120 هزار تومان را پیشنهاد کرد. با این پول خیلی از مشکلاتم حل میشد و به آرزویم میرسیدم. جدالی بین عشق و عقل ایجاد شده بود؛ اما باز عقل بر عشق پیروز شد و جواب رد دادم.دوباره چند روز بعد همان مرد با پیشنهاد 200 هزار تومان به من مراجعه کرد؛ یعنی مبلغی که میتوانستم با آن چند حج بروم و هر چه از وسایل رفاهی لازم داشتم در تهران خریداری کنم؛
اما مجدداً جواب من منفی بود و این بار دیگر کسی سراغم نیامد.
آن سال به حج مشرف نشدم؛اما در عوض چشمههای زیادی از حکمت به رویم گشوده شد که نه دیده بودم و نه چشیده بودم.
منبع: مجله زائر