اشاره:
این پرسش که سرانجام قوم یهود چه خواهد شد؟ از اساسیترین پرسشهاست که به نوعی به سرنوشت صهیونیسم باز میگردد و حجتالاسلام و المسلمین ابوالفتح دعوتی در مقالهای به طور مبسوط این مسئله را مورد بررسی قرار داده است. قرآن درباره بنیاسرائیل و قوم یهود که توسط حضرت موسی(ع) نجات یافتند و به نعمتهای خداوندی نایل شدند به بیان ضعفهای آنان میپردازد که اینها از خود رفتار ناشایسته به جای گذاشتند، گوسالهپرست شدند و به انکار آیات الهی پرداختند. نیز قسیالقلب شدند و پیامبران بنیاسرائیل را کشتند و سرانجام خداوند بر آنان خشم ورزید و آنان را دچار ذلت و خواری کرد. در زمان پیامبر اسلام(ص) یهودیان یکی از دشمنان سرسخت مسلمانان شدند و حاضر شدند با مشرکان قریش همراهی کنند و با اسلام بجنگند. آنان آتش جنگ احزاب را بر افروختند و چند بار با مسلمانان جنگیدند.
قرآن درباره قوم یهود میگوید: میبینی که قوم یهود شدیدترین دشمنی را نسبت به مسلمانان دارد. امروز رژیم نژادپرست صهیونیست اسرائیل محور اصلی دشمنی با جهان اسلام است. سرانجام این قوم چه خواهد شد؟ در متنی که در ذیل از نظر میگذرد، حجتالاسلام «سیدابوالفتح دعوتی» محقق و پژوهشگر قرآنی به این سؤال پاسخ میدهد.
پیدایش بنی اسرائیل
بدون آنکه به مقدمهای بپردازیم یادآور میشوم که سوره یوسف(ع) در قرآن کریم در بیان پیدایش بنیاسرائیل و مهاجرت ایشان به سرزمین مصر و تأسیس اسباط دوازدهگانه بنیاسرائیل میباشد که در عین حال چگونگی اصطفاء و برگزیدگی پیشوایان الهی را ترسیم میکند و در عالم تأویل در بیان امامت میباشد و به همین مناسبت دوازدهمین سوره از قرآن کریم است و در جزء دوازدهم قرار گرفته، از دوازده شخصیت سخن میگوید و در نهایت از طلوع یوسف امامت از چاه غیبت و ظهور دولت کریمه و تسلیم ملِک و یاران در برابر یوسف زیبای زمان خبر میدهد که اینجا مقام تفصیل و توضیح آن نیست.
در برابر سوره یوسف که سوره پیدایش بنیاسرائیل است، سوره «اسراء» قرار دارد که از انحراف بنیاسرائیل و از استکبار و علو و فساد ایشان در سرزمین موعود خبر میدهد و پیمانشکنیهای آنها را یادآور میشود و در نتیجه خبر از فرود آمدن قهر و غضب خداوند بر آنان داده در نهایت زوال و پایان آنان را اعلام میدارد و خبر میدهد که به جهت پیمانشکنیهای آنها و به جهت ظلم و فساد آنان همان سرزمین «موعود» تبدیل به سرزمین «هلاکت» و ارض لعنت خواهد شد و سرنوشت آنان، مشابه سرنوشت ابلیس خواهد شد که قدر نعمتهای الهی را ندانست و شیوه استکبار و طغیان در پیش گرفت و مطرود دنیا و آخرت شد، چنانکه در سوره بقره بعد از سرگذشت ابلیس و طرد او از درگاه الهی، داستان عناد و استکبار بنیاسرائیل مطرح میشود که همان شیطان مجسم و دجال معروف میباشند.
سوره اسراء که نام دیگرش سوره بنیاسرائیل است، یکی از شگفتانگیزترین سورههای قرآن کریم است و متضمن نکات و مسائل مهمی است که در ادامه میآید.
ورود پیامبر (ص) به ارض موعود
خداوند کریم در اولین آیه این سوره که با «سبحان» شروع میشود و اشاره به اهمیت و عظمت مسائل آن دارد، خبر میدهد از سیر شبانه پیامبر اسلام(ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و ارائه آیات الهی به آن حضرت، خلاصه و فشرده اولین آیه این است که خداوند پیامبرش را از سرزمین مکه؛ یعنی پایگاه توحید ابراهیمی به جانب ارض موعود پیامبران سیر میدهد و میبرد و در واقع حاکمیت پیامبر اسلام(ص) در این هر دو پایگاه الهی واقعیت پیدا میکند و چنانکه از احادیث معراج به دست میآید، همه پیامبران در یک لقاء روحانی به محضر رسول خدا(ص) میآیند و امامت و رسالت آن جناب را پذیرا میشوند و در همان ارض موعود امت واحده تأسیس میشود و همگی پیامبران و بنابراین همه پیروان راستین آن حضرات حاکمیت و امامت پیامبر اسلام(ص) را گردن مینهند که این به معنای تأسیس امت واحده و امت اسلام و امت توحید میباشد، در ارض موعود، در جایگاهی که همه پیامبران آرزو داشتند که مملکت رب و حاکمیت شریعت در این ارض مبارک مستقر شود.
بنابراین اولین آیه از این سوره مبارک بشارت بر ظهور حکومت عدل الهی در این ارض مبارک و ارض موعود میدهد، و این ارض مبارک به طور سمبولیک توسط پیامبر اسلام(ص) فتح و افتتاح میگردد و پیامبر و یارانش میشوند وارثان ارض موعود.
نزول تورات برای حاکمیت عدالت وعبودیت
قرآن کریم در کلام حکیم خودش در دومین آیه از این سوره شگفتانگیز به رسالت حضرت موسی(ع) میپردازد و بیان میدارد که خداوند جناب موسی(ع) را به پیامبری مبعوث فرمود و کتاب تورات را به آن جناب نازل کرد و آنرا برنامه هدایت بنیاسرائیل قرار داد تا اینکه ایشان شریعت الهی را برپا دارند و به احکام تورات عمل کنند و حاکمیت شریعت را مقرر بدارند و خدا را مولی و کارگزار خود قرار بدهند. (1447 ق.م)
فساد وتباهی در ارض موعود
قرآن کریم در سومین آیه از این سوره مبارک خبر میدهد که بنیاسرائیل در سایه لطف الهی و به همراهی پیامبران و در رکاب سلیمان و داوود وارد این سرزمین موعود شدند.(950 ق.م) و لکن به جای اقامه احکام الهی ـ به علو و استکبار و تباهی و فساد روی آوردند و دو نوبت در همین سرزمین به ظلم فساد کبیر پرداختند و قدر نعمت حکومت و سیادت را ندانستند و آنگاه میفرماید ما توسط پیامبران به آنان اعلام خطر کردیم و در پی ظلم و فساد ایشان به آنان وعده هلاکت و قهر و غضب دادیم و آنان را از عاقبت سختی که در انتظار ایشان است، ترساندیم. سوره یوسف
سوره یوسف(ع) در قرآن کریم در بیان پیدایش بنیاسرائیل و مهاجرت آنها به سرزمین مصر و تأسیس اسباط دوازدهگانه بنیاسرائیل میباشد که در عین حال چگونگی اصطفاء و برگزیدگی پیشوایان الهی را ترسیم میکند و در عالم تأویل در بیان امامت است و به همین مناسبت دوازدهمین سوره از قرآن کریم است و در جزء دوازدهم قرار گرفته، از دوازده شخصیت سخن میگوید
هلاکت قوم یهود و اسارت در زندان بابل
آنگاه قرآن کریم در چهارمین آیه از این کلام سراسر اعجاز از فرا رسیدن اولین هلاکت بنیاسرائیل خبر میدهد و میفرماید. هنگامی که وعده هلاکت بنیاسرائیل در پی اولین فساد آنان فرا رسید، ما پارهای از بندگان سهمگین و مهیب خودمان را «بختالنصر و لشکریان او را» بر آنان مسلط کردیم و آن مأموران مخوف قهار، شهر به شهر به تعقیب بنیاسرائیل پرداختند و آنان را از دم تیع گذراندند و این یک وعدهای بود که در پی فساد و کفر و عناد بنیاسرائیل در این سرزمین مقدس باید به انجام میرسید که به انجام رسید و واقع شد. (608ق.م)
رجعت و رنسانس وتجدید بنای معبد سلیمان
قرآن کریم بعد از گزارش این هلاکت عظیم و اخراج بنیاسرائیل از ارض موعود که از لحاظ تاریخی توسط بختالنصر پادشاه بابل واقع شد. از یک رجعت و بازگشت و تجدید حیات بنیاسرائیل خبر میدهد و میفرماید آنگاه ما روزگار نعمت و عظمت و شریعت را بار دیگر به شما بازگرداندیم و شما را با یک نسل کارآمد و جوان و با اموال و دیگر نعمتها نصرت دادیم و شما را به حکومت رساندیم که این اشارهای است به نجات بنیاسرائیل از زندان بابل بعد از هفتاد سال؛ یعنی سه نسل توسط کوروش هخامنشی پادشاه ایران (538 ق.م) و تجدید بنای هیکل سلیمان و احیاء شریعت حضرت موسی و بازنویسی تورات بعد از آنکه توسط بختالنصر به آتش کشیده شد.
که میدانید اخبار مربوط به رجعت اسلامی و رجعت امامت و ولایت در ذیل همین آیه رجعت بنیاسرائیل آمده است که رجعت امت اسلام تأویل این آیه میباشد. در هر حال قرآن کریم از رجعت بنیاسرائیل و تجدید حیات و تجدید حاکمیت بنی اسراییل خبر میدهد بعد از آنیکه توسط بخت النصر به هلاکت رسیدند و از ارض موعود اخراج شدند.
دومین فساد بنیاسرائیل
قرآن کریم آنگاه از یک فساد دیگر بنیاسرائیل خبر میدهد که این فساد بعد از آن رجعت واقع شده است که میدانیم این فساد و تباهی بنیاسرائیل اشاره به گرایش آنان به فرهنگ روم و یونان دارد که حکام بنیاسرائیل متمایل به حکومت روم شدند و شریعت حضرت موسی(ع) را لغو کردند و به آداب و قوانین و بتهای رومیان روی آوردند و پیامبران الهی را از آن جمله حضرت یحیی(ع) و زکریا(ع) را در راستای متابعت از فرهنگ فاسد رومیان به قتل رساندند و رسالت حضرت عیسی(ع) و حاکمیت شریعت را انکار کردند و توسط حضرت عیسی(ع) مورد لعنت قرار گرفتند و بنابراین مستحق فرود آمدن دومین هلاکت عظیم توسط همان رومیان شدند و دوستی با قیصر سودی به حال ایشان نکرد.
قرآن کریم در رابطه با این دوران میفرماید: آنگاه هنگامی که دومین وعده هلاکت شما فرا رسید و شما بار دیگر روی به ظلم و فساد آوردید، چهرههای شما سیاه و آلوده شد؛ یعنی رنگ فرهنگ رومیان را گرفت و شریعت الهی ترک شد و متابعت از شهوات و اطاعت از حکام ظالم و ستمگر روم جای آن را گرفت، قرآن کریم از حکام این دوران بنیاسرائیل به عنوان «عبده طاغوت» و پرستندگان قیصر و کسری نام میبرد.
در هر حال در این دوره است که خداوند بار دیگر بندگانی از بندگان خودش را مأمور هلاکت، قهر و غضب بر بنیاسرائیل میکند و میفرماید اینان وارد ارض موعود و هیکل سلیمان شدند، آن طور که بختالنصر بابلی وارد ارض موعود شد.
«وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا: و ویران کردند آنچه را که شما ساخته بودید و فراهم آورده بودید، ویران کردنی.» که در نوبت اول اینان متمایل به فرهنگ بابل شدند و خداوند همان بابل را زندان ایشان قرار داد و این بار و در نوبت دوم متمایل به فرهنگ روم و قیصر شدند و خداوند هلاکت آنان را هم به دست قیصر قرار داد و معبودها و تبهای آنان را بلای جانشان قرار داد. (70م)
وعده رحمت و مغفرت
قرآن کریم در کلام حکیم خودش بعد از ذکر این دو هلاکت برای بنیاسرائیل میفرماید این دو بار هلاکت و فرود آمدن این انواع عذاب و آوارگی بر بنیاسرائیل برای این بود که اینان متوجه بشوند و بدانند که عبادت طاغوت و دوری از شریعت سودی به حال آنان ندارد و در نهایت آنان را به ذلت و آوارگی و هلاکت میافکند و باشد که با مشاهده این دو هلاکت و دو خسارت عظیم متذکر شوند و توبه کنند و مورد رحمت و ترحم پروردگار قرار بگیرند و از عبادت طاغوت و اطاعت ستمگران مأیوس شوند. در واقع قرآن کریم اعلام میدارد که این دو بار هلاکت و آوارگی برای این بود که بلکه ایشان هدایت بشوند و مانند همه مردم وارد رحمت و عبودیت خدای واحد بشوند و از عبادت اصنام روی برتابند.
آنگاه قرآن کریم هشدار میدهد که اینان باز هم متذکر نشدند و وارد ابواب رحمت الهی نشدند که میدانیم این فرصت استثنائی و باب رحمت واسعه الهی همانا رسالت پیامبر اسلام(ص) بود که فرصتی بود تا یهودیان از گذشتههای دردناک و ذلتبار خود درس بگیرند و همراه همه مردم به آن پیامبری که بشارت او را در کتب خود داشتند ایمان بیاورند و بدرفتاری با رسالت حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) و تکذیب حضرت عیسی(ع) و قتل پیامبران را در سایه ایمان به پیامبر رحمت(ص) جبران کنند و از لکه ننگ تاریخی خود رها و پاک شوند و لکن ایشان از این فرصت نیز استفاده نکردند و باز هم در اندیشه تکرار روزگار طغیان و عصیان و فساد و تباهی دیرینه خود افتادند و از این فرصت الهی بهرهبرداری نکردند و وارد دروازه رحمت الهی نشدند و با ابوسفیان، سفیانی آن زمان کنار آمدند، ولی با پیامبر خدا(ص) هرگز.
هلاکت نهایی قوم یهود
قرآن کریم در این مورد اعلام میدارد که البته بنیاسرائیل و قوم یهود یکبار دیگر، باز هم مقدر است که به این سرزمین بازگردند و باز هم مانند روزگاران گذشته دست اندر دست طاغوتیان و همراه ستمگران وارد این سرزمین خواهند شد برای استکبار و فساد و تباهی مانند آن دو نوبت پیشین. در این مورد قرآن کریم میفرماید: «وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ اسْکُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفًا» (سوره اسراء/104) و هنگامی که وعده هلاکت نهایی شما فرا برسد، ما براساس تقدیر محتوم خودمان یکبار دیگر بعد از آنکه از این سرزمین اخراج و آواره شدید و توبه نکردید، شما را برای دریافت هلاکت نهایی روانه این سرزمین خواهیم کرد که این «وعده الاخره» همان هلاکت نهایی قوم یهود است که باید در همین سرزمین موعود و در همان ارض نعمتها و عزتها واقع بشود، و «ارض نعمت» آنان تبدیل به «ارض نقمت» و جایگاه برکت تبدیل به جایگاه لعنت بشود. چنانکه شاه معدوم هم هلاکت خودش را از دریچه تخت جمشید؛ یعنی جایگاه نعمت و عزت نیاکانش دریافت کرد و ارض نعمت برای او تبدیل به ارض نقمت و عذاب شد. فساد بنیاسرائیل
قرآن کریم در سومین آیه از این سوره مبارک خبر میدهد که بنیاسرائیل در سایه لطف الهی و به همراهی پیامبران و در رکاب سلیمان و داود وارد این سرزمین موعود شدند و لکن به جای اقامه احکام الهی ـ به علو و استکبار و تباهی و فساد روی آوردند و دو نوبت در همین سرزمین به ظلم فساد کبیر پرداختند و قدر نعمت حکومت و سیادت را ندانست
قرآن کریم درباره هلاکت نهایی بنیاسرائیل در هشتمین آیه از سوره اسراء میفرماید: «عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا» و هرگاه شما یک بار دیگر به این سرزمین بازگردید به ظلم و تباهی و فساد میپردازید، البته که ما هم باز خواهیم گشت به عذاب و عقوبت و مجازات شما. بنابراین قرآن کریم، خبر از پایان بنیاسرائیل میدهد و برای آن یک علامت آشکار بیان میدارد و میفرماید، جمع شدن یهودیان در روزگاران آینده در این ارض موعود این علامت زوال و هلاکت قوم یهود است و برای همیشه خطر فتنه و تجمع و فساد و تباهی آنان برطرف خواهد شد و آنان به این سرزمین میآیند برای هلاکت و آوارگی همیشگی.
قرآن کریم یادآور میشود که در این نوبتِ آخرین، خداوند خودش دست اندر کار هلاکت و تعقیب قوم یهود میشود. در حالی که در آن دو نوبت دیگران را برای عذاب قوم یهود فرستاد و این مأموریت را به جباران بابل و جباران روم داد، در حالی که در این بار خود خداوند عذاب را فرو میفرستد؛ یعنی هلاک یهود به دست بندگان صالح خداوند واقع خواهد شد و مؤمنان ریشه یهود را خواهند کند به طوری که دیگر از پای درآیند.
آنچه در شماره آتی این نوشتار خواهید خواند:
1. هلاکت نهایی قوم یهود
2.اجتماع یهودیان در فلسطین برای هلاکت
3.دولت یهود در آخرالزمان
4.شواهد قرآنی
ایکنا، با تلخیص و تصرف
برچسب ها : قرانی ,