شخصی با حال آشفته به حضور حضرت علی علیه السلام رسید عرض کرد: احساس می کنم که تا ساعتی دیگر خواهم مرد.
حضرتش فرمود : مرگ بیمی ندارد همه می میرند.
عرض کرد: در این ساعت چه کاری کنم؟
امام فرمودند : تحصیل علم کن!
عنوان بصری پیرمرد94ساله ای بود که در زمان حیات امام صادق علیه السلام زندگی می کرد ، چندین بار تقاضای دیدار با حضرت امام صادق نمود ،اما امام علیه السلام اجازه حضور و ملاقات را صادر نفرمودند به هر حال با اصرار زیاد، او خدمت امام صادق علیه السلام شرف یاب میشود و از امام علیه السلام پرسش های زیادی را می پرسند که امام علیه السلام در پاسخ توصیه های مهمی (*) به عنوان بصری می فرمایند که مبنای دستور العمل های بعضی از عرفا و سالکان طریق قرار گرفت که از آن جمله مرحوم آیةالله قاضی است .
آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبیعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرمودند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند
آیت الله علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی (ره) در کتاب روح مجرد درباره این دستور العمل می فرمایند: « آقای
قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبیعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرمودند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند.
این حدیث حاوی نکات ارزنده ایی است که می طلبد مباحث مبسوط در هر کدام از فراز های این حدیث ارزشمند انجام گیرد اما از آنجایی که عنوان بصری، شوق کسب علم از محضرامام صادق علیه السلام را داشت امام در در طلیعه این روایت جهت گیری اصلی علم و کسب دانش را یاد آور می شود آنجا که می فرماید : علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی ارادة هدایت او را نموده است واقع میشود. پس اگر علم میخواهی، باید در اوّلین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیّت را بطلبی؛ و بواسطة عمل کردن به علم، طالب علم باشی؛ و از خداوند بپرسی و استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند
علم به آموختن نیست. علم فقط نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی ارادة هدایت او را نموده است واقع میشود
نکته قابل تامل در این فراز از روایت کنارهم قرار دادن علم با عمل است که از حقیقت این دو، عبودیت حاصل می شود .شاید صدر المتالهین از این روایت سود برده باشد آنجا که درتفسیر این آیه از قرآن می فرماید: إلیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه 1
ملا صدرا
می فرماید: عمل صالحی که انسان را عروج می دهد حاصل معرفت است آنگاه بهترین نوع معرفت را خود شناسی می داند و شاهدی بر سخنان خود از لسان نبی مکرم اسلام می آورد که فرمودند : :من عرف نفسه عرف ربه هرکس خود را شناخت پروردگارش را شناخته است ودر حدیث دیگری شخصی از پیامبر (ص) می پرسد:فقال یا رسول الله کیف الطریق الی معرفه الحق ؟ فقال (ص ) معرفه النفس « فرمود: شناخت خود. »2
اگر ره آورد چنین علمی عروج انسان در اثر عبودیت نباشد مورد این خطاب قرآنی قرار می گیرد: سوره جمعة آیه 5 مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ یعنی داستان کسانى که (عمل به) تورات بر آنان تکلیف شد، سپس آن را (چنانکه باید و شاید) رعایت نکردند، همانند چارپایى بر او کتابى چند است؛ چه بد است وصف گروهى که آیات الهى را تکذیب کردند؛ و خداوند قوم ستمکار (مشرک) را هدایت نمىکند (3).
پس مشخص شد که علم نوراست و وقتی توام با طاعت پروردگار شد عبودیت حاصل میشود که :ما خلقتُ الجن والإنس إلا لیعبدون وجن و انسان را نیافریدم ، مگر برای آنکه مرا عبادت کنند 4
اما در ارتباط با خودشناسی که زیر بنای خدا شناسی است، مباحثی قابل طرح است از قبیل علامت معرفت نفس که می توانید با کلیک کردن روی اینجا آن را بخوانید .
نوشته حسن رضایی گروه حوزه علمیه
1.سورهی فاطر، آیهی 10 سوره فاطر آیه 10 مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ یعنی کسى که خواهان عزّت است [باید از خدا بخواهد چرا که] تمام عزّت براى خداست؛ سخنان پاکیزه به سوى او صعود مىکند، و عمل صالح را بالا مىبرد؛ و آنها که نقشههاى بد مىکشند، عذاب سختى براى آنهاست و مکر [و تلاش افسادگرانه] آنان نابود مىشود [و به جایى نمىرسد]!
2. مستدرک الوسائل , ج 11, ص 138
3.. سوره جمعه، ایه 5 ترجمه خرمشاهی
4.سوره ی مبارکه ی ذاریات ، آیات 56!
(*) از جمله توصیه های حضرت به عنوان بصری پرسشی است که یرامون حقیقت پرستندگی می نمایند که متن این پرسش و پاسخ چنین است : قلت یا اباعبدالله ! ما حقیقه العبودیه قال(ع) : ثلاثه اشیا , ان لایری العبد لنفسه فیما خوله الله ملکا لان العبید لایکون لهم ملک یرون المال مال الله یضعونه حیث امر هم الله به ولا یدبر العبد لنفسه تدبیرا و جمله اشتغاله فیما امره تعالی و نهاه عنه فاذا لم یرالعبد لنفسه فیما خوله الله تعالی ملکا هان علیه الانفاق فیما امره الله تعالی آن ینفق فیه و اذا فوض العبد تدبیر نفسه علی مدبره هان علیه مصائب الدنیا یعنی از امام صادق (ع ) پرسیدم : حقیقت عبودیت چیست فرمود : سه چیز : (یکی این که ) بنده , در آن چه خدا به او عطا کرده است , مالکیتی برای خود نبیند , زیرا برای بندگان , مالکیتی نیست , ایشان مال خود را مال خدا می دانند و آن را جایی قرار می دهند که خداوند بدان فرمان داده است و عبد , برای خود , هیچ گونه تدبیری نمی کند و تمام اشتغال او در مسیری قرار دارد که خداوند وی را امر یا نهی کرده است . پس هرگاه بنده , در آن چه خداوند به او ارزانی داشته , مالکیتی برای خود نبیند , انفاق نموده در موردی که خداوند دستور داده است , برایش آسان می شود و هرگاه او تدبیر خود را به خداوند واگذارد , سختی های دنیا بر او آسان می گردد...