اشاره:

کثیری از مفسران شیعی بر این باورند که جمله"بسم الله الرحمن الرحیم" که در صدر سوره های قرآن نشسته است، با اولین آیه پس از خود، روی هم رفته یک آیه کامل به شمار می رود که البته این قاعده تنها در سوره حمد استثنا شده است، یعنی "بسم الله..." در سوره فاتحه الکتاب به تنهایی یک آیه مستقل انگاشته می شود.  افزون بر آن "بسم الله" هر سوره نیز مربوط به همان سوره است لذا اگر مکلف در هنگام پس از سوره حمد قصد قرائت سوره توحید داشته اما پس از "بسم الله..."سوره دیگری را بخواند، نمازش خالی از اشکال نیست.

در توجیه این مطلب دیدگاه های متعددی به میان آمده است، یکی از نظریه های بدیع و در خور توجه، دیدگاه آیت الله حسینی زنجانی(امام زنجانی)، شاگرد مبرز علامه طباطبایی است.

در نوشتار حاضر ضمن گفتگویی که  با "هادی رستگار مقدم گوهری" یکی از شاگردان امام زنجانی انچام شده است، علاوه بر آشنایی با شخصیت تفسیری این مفسر برجسته معاصر، این نظریه ایشان نیز تببیین خواهد شد.

 

«هادی رستگار مقدم گوهری»، از شاگردان درس تفسیر آیت‌الله‌العظمی سیدعزالدین حسینی زنجانی (امام زنجانی)،، در پاسخ به این سؤال که روش و مسلک تفسیری آیت‌الله حسینی زنجانی به چه صورت است و آیا همانند استاد خودشان علامه طباطبائی عمل می‌کند و یا تکمله‌ای بر روش علامه زده است؟ اظهار کرد: روش ایشان به تبع همه شاگردان علامه همانند استادشان مبتنی بر تفسیر "قرآن به قران" بر اساس سیاق ایات بود، لیکن در برخی مسائل وجه تمایزی داشت.

آیت‌الله زنجانی نیز به تبع مرحوم علامه همین شیوه را دارد، ولی نکته‌ای که تفسیر او را از تفسیر علامه و دیگر تفاسیر شاگردان مرحوم علامه متمایز می‌کند این‌که او تفسیر را آموزش می‌دهد نه این‌که قرآن را تفسیر کند و در حقیقت در درس ایشان شیوه تفسیر گفتن بیان می‌شود، چنانکه در درس‌های دیگر نیز همین شیوه را دارد.

نویسنده مقاله «تجلیات قرآنی در شعر امام خمینی(ره)» در بیان نحوه آموزش روش تفسیر توسط آیت‌الله‌ زنجانی به نمونه‌ای اشار کرد و گفت: ایشان بارها و بارها در درس تفسیر تذکر می‌دهد که در تفسیر ابتدا به آرای مفسران نپردازید، بلکه ابتدا خودتان یک برداشت اولیه داشته باشید و بعد به سراغ دیگران بروید تا یاد بگیرید چگونه برداشت کنید، آن وقت پس از بررسی ادله آنان فکر خود را تصحیح کنید.

آیت‌الله حسینی زنجانی بر این باور است که متعلق جار و مجرور در آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» فعل انسان است و در این صورت استفاده فقهی از این آیه توجیه پیدا می‌کند که به نظر فقها «بسم الله» خاص آن سوره است و در نتیجه جزو آن سوره محسوب می‌شود. 

ایشان نیز خود بدین شیوه عمل می‌کرد و می‌گفت: «ما باید یاد بگیریم که چگونه بیندیشیم نه این‌که اندیشه‌ها را یاد بگیریم». در واقع شیوه درست هم، همین است و دلیلی برای پیگیری آنچه دیگران گفته‌اند وجود ندارد؛ زیرا در این صورت ذهن خود را پر از اندیشه‌های دیگران می‌کنیم. باید یاد بگیریم که چگونه بیندیشیم و راه تصحیح اندیشه خود را نیز از قرآن بیاموزم وگرنه با دانستن آنچه دیگران گفته‌اند تنها یک مقلد هستیم.

محقق کتاب «لوامع الانوار فی شرح عیون اخبار الرضا(ع)» نگاه آیت‌الله‌ زنجانی به قرآن را نگاه اجتهادی و بر مبنای این شیوه دانست و افزود: ایشان نوآوری‌های زیادی دارد که البته در روش علامه نبود، بلکه در برداشت‌های علامه بود. روش تفسیری آیت‌الله زنجانی همان روش علامه است و تقریبا می‌توان گفت روش تفسیری تمام شاگردان علامه همان روش علامه است، اما این تفاوت در تکنیک این روش بود نه در خود روش؛ یعنی بیان و نگرش و برداشت آنان به گونه‌ای متفاوت بود که این را در حضرت آیت‌الله زنجانی می‌بینیم.

این شاگرد آیت‌الله حسینی زنجانی یکی دیگر از امتیازات تفسیریی استادش را بیان پیام آیات الهی دانست و تشریح کرد: ایشان هنگامی که آیات را تفسیر می‌کند با توجه به ادله و روایاتی که ذیل آیه می‌آورند پیام آیات را بیان می‌کند و می‌گوید: «اگر ما باشیم و جامعه امروز و این آیه، پیام آیه را چگونه باید عملیاتی کرد؟» در واقع اغلب آیات به این شکل بیان می‌شود. البته این شیوه تنها در درس تفسیر بود و در درس‌های دیگر درست برعکس عمل می‌شود؛ یعنی اگر ایشان ابتدا وارد متنی می‌شود ابتدا می‌گوید: «من باید ابتدا فرمایش آنان را تقریر کنم تا بدانم که آیا این فرمایش را فهمیدم یا نفهمیدم، بعد آن را تقویت یا رد کنم». در واقع ایشان بر اساس در برداشت و فهم از متن شیوه خاصی دارند و بر اساس آن عمل می‌کنند؛ مثلا فردی از متن برداشتی دارد، باید خود را در برابر این متن عرضه کند تا بداند متن را فهمیده یا نه و اگر درست فهمیده‌ بود می‌تواند بگوید متن به این شکل تقویت شود یا به این شکل رد شود. این شیوه را ما در اصحاب ائمه(ع) نیز می‌بینیم که به خدمت حضرات معصومین(ع) می‌رسیدند و عقاید خود را مطرح می‌کردند، سپس آن حضرات(ع) اظهارات آنان را تأیید یا تصحیح می‌کردند. این شیوه در مباحث فقهی و اصولی و همچنین مسائل فلسفی رعایت می‌شد. 

رستگار مقدم گوهری در تشریح این پرسش که آیت‌الله حسینی زنجانی در تفسیر خود بیشتر از چه کسانی نقل و استفاده می‌کند؟ تصریح کرد: این مسئله بستگی به آیات داشت؛ زیرا آیات متفاوت بود. در کلاس‌هایی که من شرکت داشتک در اویل قرآن به تفسیر ملاصدرا رجوع می‌کرد، به آیات اعتقادی که می‌رسید بیشتر به فخر رازی اشاره می‌کرد. در نگاه به ادبیات عنایت زیادی به زمخشری داشت و در روایات به مجمع البیان و التبیان بیشتر سرمی‌زد، اما شیوه علامه را شیوه درستی می‌دانست.

وی در تشریح این اعتقاد که برخی معتقدند علامه طباطبایی در برداشت موضوعات بهره زیادی از «المنار» برده است به طوری که تا سوره توبه چون موضوعات را از المنار می‌گرفت، تفسیرش هم مفصل شد، اما بعد از آن به علت نداشتن موضوع، تفسیر المیزان کم توضیح شده است، گفت: ترجیح می‌‌دهم نظر مذکور درباره المنار و تفسیر المیزان را به شیوه‌ای دیگر مطرح کنم و نه به این عنوان که علامه موضوع نداشته و بحث را رها کرده است. می‌توان گفت علامه طباطبایی یکی از اصلاح‌گرانی است که در تفسیر مبنای جدیدی را پایه‌گذاری کرده و تفسیر علمی اجتماعی بنا نهاده است. ما در بررسی شیوه‌های تفسیری از صدر اسلام شروع می‌کنیم و روش تفسیر پیامبر(ص) و ائمه را بررسی می‌کنیم، سپس به شیوه صحابیان و تابعین و مکاتب تفسیری دیگر از جمله صوفیه و فلاسفه و باطن‌گراها و غیره نگاهی می‌اندازیم. در این بررسی خواهیم دید یکی از مکاتب تفسیری که نگاه کاملا متفاوتی با مکاتب دیگر دارد همان مکتب علمی ـ اجتماعی است.

وی افزود: مکتب علمی ـ اجتماعی را ابتدا «سیداحمد خان هندی» پایه‌گذاری کرد و بعد از او شیخ «محمد عبدو» و «سیدجمال‌الدین افغانی» پایه‌های آن را تقویت کردند، ولی هیچکدام به صورت یک تفسیر درنیامد و تنها در اندشه‌هایشان شکل گرفت. اولین تفسیری که در این زمینه بیرون آمد تفسیر المنار تألیف شیخ «محمد رشیدرضا» بود. در این تفسیر اگرچه به این شیوه پرداخته شده است، لیکن تأویل‌های نابجای زیادی دیده می‌شود.

روش تفسیری آیت‌الله زنجانی همان روش علامه است و تقریبا می‌توان گفت روش تفسیری تمام شاگردان علامه همان روش علامه است، اما این تفاوت در تکنیک این روش بود نه در خود روش

این مدرس علوم اسلامی با بیان این مطلب که علامه طباطبایی این شیوه را برگزید تا قرآن را به جامعه بکشاند، تبیین کرد: نظر علامه این بود که نگاه قرآن به مسائل اجتماعی است و از جمله برای اصلاح اجتماع و نهادهای اجتماعی نازل شده است. اگر به انسان نگاه می‌کند انسان را به عنوان اجزای این اجتماع می‌بیند و اگر به مباحث اقتصاد، خانواده ، تعامل‌های اجتماعی می‌پردازد، به جهت پرداختن به نهادهای اجتماعی است. پس در نتیجه قرآن برای وضع اجتماع آمده است و از این رو علامه به این مسائل پرداخته است.

وی با اشاره به نگاه آیت‌الله حسینی زنجایی به این مسئله و تلاش ایشان بر ارائه پیام‌ آیات، اظهار کرد: پیام‌گیری از آیات را در آثار دیگر شاگردان مرحوم علامه نمی‌توان دید، به عنوان نمونه یکی از بیانات آیت‌الله حسینی زنجایی که من در تفاسیر دیگر ندیدم در مورد آیه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» است که گفتند شما در نگاه اول به این آیه جار و مجرور می‌بینید از آنجا که جار و مجرور نیاز به متعلق دارد در تفاسیر دیگر، فعلی را در تقدیر ‌گرفته‌اند، به عنوان نمونه مرحوم طبرسی در مجمع البیان بسیار بر روی این مسئله مانور می‌دهد.

ایشان می‌گوید که متعلق گرفتن به این نحو صحیح نیست و متعلق این آیه فعل خود انسان است، به این جهت که ما روایات زیادی داریم اگر انسان «بسم الله الرحمن الرحیم» را در آغاز هر کاری نگوید کارش ابتر است. ما با توجه به روایات می‌فهمیم که خود فعل انسان ابتر است به عنوان مثال هنگام برخاستن بگوید «اقوم بسم الله »، پس بسم الله در خود انسان است.

در این صورت استفاده فقهی از «بسم الله الرحمن الرحیم» توجیه پیدا می‌کند که به نظر فقها «بسم الله» خاص آن سوره است و در نتیجه جزو آن سوره محسوب می‌شود.

با تلخیص و تصرف از ایکن




برچسب ها : قرانی  ,