در روزهای کوتاهی که تهران شاهد برخی ناآرامی‏ها بود، علاوه بر سران سیاست جهانی، یکی از چهره‏های فلسفی غرب نیز در ظاهر سیاستمداران تندرو و بی‏نزاکت نسبت به ایران ظاهر شد. 
 اسلاوی ژیژک، فیلسوف، جامعه‌شناس و سیاست‌مدار مطرح اسلوونیایی که در گذشته نیز درباره ایران سخنان زیادی گفته است، این بار هم با انتشار مقاله، ایراد سخنرانی و مصاحبه و امضای نامه از آشوبگران در ایران حمایت کرد.

 اما اسلاوی ژیژک در تازه‌ترین اظهارنظر، هفته گذشته در همایشی که با عنوان «فستیوال مارکسیسم 2009» در لندن برگزار شده نیز حامیان موسوی را به استراتژی «سکوت تهدیدکننده» دعوت کرده و از ارتباط خود با موسوی، درحد برنامه ریزی برای او، پرده برداشت.

 اسلاوی ژیژک (Slavoj zizek) که به عنوان یک فیلسوف، جامعه‌شناس و سیاستمدار اسلوونیایی مطرح است، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه لوبلیانا اسلوونی و کالج لندن است. وی حتی در سال ???? به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از سوی حزب لیبرال دموکراسی اسلوونی معرفی شد. شهرت ژیژک برای مقاله هایی است که در موضوعاتی پراکنده مانند جنگ عراق، سرمایه‌داری، جهانی‌شدن، رواداری، حقیقت سیاسی، سوبژکتیویته، حقوق انسانی، لنین، اسطوره، فضای مجازی، پسامدرنیسم، چندفرهنگ‌گرایی، پست مارکسیسم، هیچکاک و لینچ نوشته است.
تقلید فلسفه از سیاست!

اکنون که چند ماه است نگاه سراسر جهان به تهران است، اهمیت ایران از چشم هیچ گروه و صنفی در جهان پوشیده نمانده و اظهار نظر چهره های فکری فرهنگی سیاسی و اقتصادی غرب، متوجه سرنوشت ایران و اهمیت بی‌سابقه‌ی آن بوده است.

اما ژیژک در اولین اقدام جدی، در روزهای قبل از اعلام نتایج بررسی شورای نگهبان، در مقاله‌ای با عنوان «آیا گربه به دره سقوط خواهد کرد؟» احمدی‌نژاد و نظام جمهوری اسلامی ایران را با ادبیاتی هتاکانه مورد خطاب قرار داده بود.

او با اطمینان! از وقوع تقلب انتخاباتی، ‌احمدی‌نژاد را یک «پوپولیست فاسد اسلامی- فاشیست» نامیده و رژیم ایران را «قدرتی خودکامه و فاسد» نامیده بود.

علی‌رغم تعبیرات تند ژیژک در قبال احمدی‌نژاد و نظام جمهوری اسلامی، وی با اتخاذ موضعی هوشمندانه موسوی را نماد انقلاب 1357 دانسته و با سرپوش‏گذاشتن بر مسئله عدول و انحراف موسوی از مواضع امام خمینی و مواضع خودش در آغاز انقلاب، سعی در بازتفسیر انقلاب اسلامی و معادل دانستن مواضع کنونی موسوی با انقلاب 1357 کرد.

 

وی در آن مقاله با تفکیک میان موسوی و کروبی نوشت: «کروبی عملاً یک اصلاح طلب است، او اساساً نسخه ایرانی از هویتی سیاسی را ارئه می‌دهد که به همه گروه‌ها قول مساعدت می‌دهد. اما موسوی کاملاً با او متفاوت است:‌ نام او مترادف بازدمیدن در رؤیایی عمومی است که انقلاب خمینی را به پیروزی رساند. این بدان معنی است که انقلاب ???? آیت‌الله خمینی را نمی‌توان به جریان تندروی اسلامگرایی که قدرت را در دست دارد، تقلیل داد، این انقلاب بسی فراتر از آن بود. اکنون زمان به یاد آوردن شور وشوق باورنکردنی سال اول پس از انقلاب است.»

به این ترتیب او در عین انتقاد شدید و توهین به احمدی‌نژاد و حکومت ایران، به جای آنکه مانند بسیاری از دستگاه‌های تبلیغاتی غرب، موسوی را یک اصلاح‌طلب غرب‌گرا معرفی کند، ضمن بازتفسیر بی‌پایه و بدون استناد انقلاب اسلامی، سعی در اثبات آن داشت که رهبر و رئیس‌جمهور ایران از مواضع امام خمینی در 2 دهه پیش فاصله گرفته‌اند اما موسوی یک انقلابی واقعی است.

همچنین او در اقدام دیگری با امضای نامه برخی روشنفکران امریکایی و اروپایی درباره وقایع پس از انتخابات در ایران، از آشوب‌گری و نقض قانون حمایت کرد.

 

در این نامه که امضای کسانی مانند نوال السعداوی فمینیست برجسته مصری و جون بائز خواننده، و جامعه شناسانی چون آلبرتو توسکانو، جورجو آگامبن، اسلاوی ژیژک، جودیت باتلر و اتین بالیبار دیده می شد، از حکومت ایران خواسته شده بود که با آشوبگران کاری نداشته باشد و بگذارد خودشان انتخاب کنند.
مقلدان یک مقلد در ایران

وی که به عنوان یک چهره چپ و مارکسیستی شناخته می‏شود، در ایران نیز شیفتگانی دارد که معدودی از مترجمان جوان محسوب می‏شوند که در روزنامه های زنجیره ای فعالیت می کردند و عمدتاً در قالب انتشار مجله ارغنون با محوریت مراد فرهادپور، با شیفتگی تام و تمام از چهره هایی مانند ژیژک یاد می کردند.

 

اظهار تمایل برخی مترجمان غربزده و متفکران مقلد ایرانی به روشنفکران چپ و مارکسیستی مانند ژیژک خصوصاً پس از آن بیشتر اوج گرفت که با ظهور پدیده احمدی‌نژاد در ایران، برخی جریان‌های راست و لیبرال روشنفکری ایرانی، برای کسب وجهه بیشتر در فضای عدالت‌خواهانه و فسادستیزانه کشورمان، ژست چپ به خود گرفتند و نهضت ترجمه چپ به راه انداختند. خصوصاً با دامن‏گسترشدن بحران سرمایه داری و سقوط سراسیمه کاپیتالیسم، چپ‏گویی و چپ‏نویسی این جریان بیشتر از پیش شده است.

به همین ترتیب، در غرب نیز با گسترش بحران مالی جهانی و به چالش افتادن ریشه های نظام سرمایه داری برخی گروه های دانشگاهی برای جلوگیری از گرایش متفکران و دانشگاهیان سراسر جهان به سوی نظام اقتصاد اسلامی و تجربه های موفق آن در سراسر جهان، در طی سال گذشته، چند همایش و فستیوال با حضور چهره های چپ برگزار کرده اند تا نسخه چپ را به عنوان علاج نظام سرمایه داری مطرح کنند.

"مارکسیسم 2009" نیز نام فستیوالی بود که هفته گذشته از دوم تا ششم جولای در لندن توسط حزب کارگران سوسیالیست انگلیس برگزار شد. این همایش که ژیژک در آن سخنرانی کرد، با شعار «کاپیتالیسم دیگر کار نمی کند» در لندن برگزار شد.

در این همایش، چهره‌های مارکسیست و جنبش چپ مثل الکس کالینکوس عضو عالی‌رتبه حزب کارگران سوسیالیست، تونی بن نماینده سابق حزب کارگر بریتانیا، شیلا روباتم نویسنده فمینیست، طارق علی متفکر مارکسیست پاکستانی تبار، تری ایگلتون منتقد برجسته ادبی مارکسیست، لوئیجی فیوری از بازماندگان جنبش مقاومت ضد فاشیسم ایتالیا شرکت داشتند.

 
پیشنهادهای ژیژک به حامیان موسوی؛ استراتژی «سکوت تهدیدکننده» و «ایجاد یک سازمان برای ایستادگی مستمر»

اما اسلاوی ژیژک در تازه‌ترین اظهارنظر، که در سخنرانی گردهمایی کمونیسم 2009 و مصاحبه پس از آن صورت گرفت، حامیان موسوی را به استراتژی «سکوت تهدیدکننده» دعوت کرد.

«انقلابی گری امروز چه معنایی دارد؟» عنوان سخنرانی وی بود. او، درباره برخی از مهم‌ترین مسائل مهم و حیاتی جهان امروز و بحران اخیر ایران حرف زد. او در بخشی از سخنان خود درباره رویدادهای ایران گفت:

«می دانید چه چیزی در باره ایران مرا ناراحت کرده؟ اینکه همه چیز در هاله‌ای از ابهام پوشیده شده. اکثریت مردم غرب تصور کردند یک اصلاح‌طلب غربی دارد، قدرت می‌گیرد. از طرف دیگر، این توهم هم وجود دارد که همه چیز توطئه سازمان سیا است. اما بحران درونی ایران این است که موسوی یک اصلاح‌طلب طرفدار غرب نیست بلکه یک انقلابی اصیل است. اگر ما نتوانیم این را تشخیص دهیم، کار ما زار است.»

اما شاید اگر مقاله چند روز پیش او یا مصاحبه‏اش پس پایان از این سخنرانی نبود، ممکن بود تصور شود ژیژک با این سخنان قصد تخطئه موسوی را داشته است.

اما او در این گفتگو اظهار داشت: «اکنون لحظه‌ای حساس و سرنوشت‌ساز است، به خاطر این شوری که هست اما هر ابلهی می‌تواند پرشور و شوق باشد. مسئله اصلی دست یافتن به یک سازمان باداوم است.»

وی همچنین از حامیان موسوی خواسته است که تبدیل به یک «سکوت تهدیدکننده» شوند و گفته: «به نظر من بزرگ‌ترین خطر این شورش‌های پوپولیستی این است که شما این جنبش عظیم را دارید، همه با هم همبستگی دارید و این کار از هر ابلهی برمی‌آید اما هنر واقعی این است که یک سازمان واقعی برای ایستادگی پیدا کنید؛ یک نوع کار شبکه ای. فشار باید ادامه داشته باشد. شاید تظاهرات نه، بلکه شما باید یک نوع سکوت تهدید کننده باشید.»

 
تأکید ژیژک بر لزوم ایجاد یک سازمان برای ایستادگی مستمر، یادآور سخنان اخیر موسوی در ایجاد حزب برای ادامه کارش است.

ژیژک البته نمی تواند ناامیدی اش را از آرامش دوباره تهران پنهان کند و می گوید: «شاید در این مرحله، کار از دست رفته باشد گرچه امیدوارم حقیقت نداشته باشد، اما فکر می کنم هنوز فضای کافی وجود دارد که می‌توان اشغال کرد، یک نوع کار شبکه‌ای سازمانی می‌تواند به وجود آید.»

 

وی در فراز پایانی این مصاحبه، از ارتباط باواسطه و استراتژیکش با موسوی پرده برداشته، و ضمن آرزوی موفقیت برای آشوبگران، نسبت به سفر به ایران ابراز تمایل شدید کرده و گفته است: «من دوست دارم به ایران بیایم اما یک نفر مرا تقریباً به موسوی وصل کرد تا برایش برنامه ریزی کنم و به من گفتند که یا ایران را نخواهی دید یا در صورت پیروزی ایشان، به ایران دعوت خواهی شد و این تنها فرصت من بود. من بنا بود، سال قبل به ایران بروم اما یکی از اساتیدی که مرا دعوت کرد، دستگیر شد.»