
سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم. دیدم صیاد مدام به ساعتش نگاه
می کنه. وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه. بعدش هم به
خلبان اشاره کرد که همینجا فرود بیا. خلبان گفت : این منطقه زیاد امن
نیست . اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم. گفت: اشکالی نداره ما
باید همینجا نماز بخونیم. هلی کوپتر نشست. صیاد با آب
قمقمه ای که داشت وضو گرفت و به نماز ایستاد.
ما هم به او اقتدا کردیم.
(امیر دلاور/صفحه 77)