سلام
مطلب ذیل را در یکی از سایت ها خواندم.اگر چه بخشی از آن قابل تامل است اما به جهت اعتقاد به فضای باز نسبت به درج آن اقدام کردم.
انتخابات دهم با همه فراز و نشیبهای آن به پایان رسید اما بدون شک حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم در طول تاریخ انقلاب بیسابقه بوده است و یک تحول مهم در عرصه سیاسی کشور محسوب میشود.
این مقاله درصدد آن است تا از زاویه دیگری به موضوع انتخابات اخیر بپردازد تا انصاف و همه جانبه نگری نیز در تحلیل سیاسی ما نقش داشته باشد. واقعیت آن است که طی روزهای پس از انتخابات، توجه عمده رسانههای رسمی نظیر صداوسیما، روزنامهها، سایتهای خبری و صاحبنظران سیاسی، معطوف به تخلفات، مواضع غیرقانونی، اقدامات تحریک آمیز و تقصیرات آقای موسوی و کروبی بوده است بطوریکه عملاً مسوولیت تمامی ناهنجاریهای پدیده آمده و التهابات موجود در جامعه و اغتشاشات خرابکاران، بعهده آنها گذاشته شده است. ما در اینجا درصدد نیستیم که قضاوتی در خصوص این تحلیلهای رایج داشته باشیم اما لازم است که نگاهی به عملکرد مجموعه دولت و نهادهای قانونی از یک هفته قبل از انتخابات تاکنون داشته باشیم. آیا عملکرد در این مجموعه بدون اشتباه و خطا و غرض ورزی بوده است؟
آیا میتوان مسوولیت قانونی یا اخلاقی یا اجتماعی این سوی ماجرا را در حوادث تلخ پس از انتخابات نادیده گرفت؟
اجازه بفرمایید تا مروری بر وقایع مربوطه داشته باشیم:
1. اگر در روز مناظره آقایان احمدینژاد و موسوی، رییس جمهور کشور بطور ابتدا به ساکن به طرح اتهاماتی خلاف قانون و اخلاق به آقایان هاشمی و ناطق و اطرافیانشان (بنا به تایید مقام معظم رهبری) نمیپرداخت و آقای موسوی و کروبی نیز برخی بیانصافیها را در مورد دولت فعلی و عملکرد آن بیان نمیکردند، آیا التهاب و تحریک احساسات بوجود میآمد؟ و آیا بخش وسیعی از مردم دچار سردرگمی و تناقض در خصوص عملکرد فسادآلود مسوولان طراز اول کشور میشدند؟
2. اگر آقای احمدینژاد در مناظرهها، تصویر سیاهی از 24 سال دولتهای زمان امام و رهبری نشان نمیدادند و دولتهای قبلی را متهم به فساد و کمکاری و شکنجهکردن در بنیاد شهید و فرستادن بمب به عربستان نمینمودند، آیا فضای سالمتر و اخلاقیتر در انتخابات نداشتیم و آیا مردمی که پس از انتخابات ـ و شاید بدلیل رویگردانی از رییس جمهور موجود ـ به خیابانها ریختند و اعتراض کردند، باز هم چنین عکسالعملی را نشان میدادند؟
3. اگر وزارت کشور، تدبیر لازم را برای نحوه اعلام نتایج معمول میداشت و اطلاع رسانی متواضعانه میکرد، برخی از مردم دچار سوءتفاهم برای تقلب میشدند؟
4. اگر صدا و سیمای ما با چرخشی ناگهانی از یک رویکرد باز و شفاف و آزاد در قبل از انتخابات، به فضای بسیار محدود و بسته و یکطرفه در بعد از روز رایگیری وارد نمیشد و اجازه میداد تا معترضان هم مانند سیل مخالفان آنها، در صدا و سیما حضور پیدا میکردند و دلایل خود را عنوان مینمودند و اگر صدا و سیما بطور یکجانبه، تظاهرات وسیع مردم در تهران (والبته غیرقانونی) را سانسور نمیکرد و حرکت چند بازی خورده خارج و منافق و خرابکار را نشان نمیداد، آیا طرفداران قابل توجه کاندیداهای معترض و مردم دیگر، احساس نوعی خفقان و دروغگویی میکردند؟
5. اگر وزارت کشور به معترضان اجازه راهپیمایی آرام و حتی در محیطهای محدود را میداد، آیا بیانگر قدرت هاضمه قوی نظام در شنیدن حرفهای مخالفان نبود؟
6. اگر سایتها و روزنامههای این کاندیداها تعطیل نمیشد، توجه به شایعات و رسانههای دشمن نیز کمتر نمیشد؟ و مردم احساس نمیکردند که علت این برخوردهای شدید با نامزدها و طرفداران آنها چیست؟
7. اگر نیروهای نظامی و امنیتی، با مردم تظاهر کننده (و نه اغتشاشگران) برخورد مهربانتری داشتند و خشونت روا نمیکردند، آیا در ایجاد ارتباط قوی میان مردم و مسوولان موثرتر نبود؟
کوتاه اینکه اگر اقدامات فوق صورت نمیگرفت و تدبیر و درایت بیشتری بخرج میرفت، آیا هزینههای داخلی و خارجی این انتخابات، تا این حد بالا میرفت. چرا ما همواره برای پوشاندن ضعفها و یا مقاصد خاص سیاسی خود، تمامی تقصیرات را به عهده طرف مقابل میگذاریم و خود را پاک و منزه جلوه میدهیم؟ طبیعی است که طرف مقابل ـ اعم از دشمن دانا و یا دوست ناآگاه ـ از ضعفهای شما به بهترین وجه استفاده میکند و یا فضا برای استفاده او فراهم میشود اما واقعیت این است که نباید در تحلیلهای خود نیز دچار توهم شویم و مسوولیتهای این طرف را هم نادیده بگیریم.