fa34

جایی برای کوثر و زمزم درست کن

اسماء برای فاطمه مرهم درست کن

تابوت کوچکی که بمیرم درون آن

با چند تخته چوب برایم درست کن

مثل شروع زندگی مرتضی و من

بی زرق و برق و ساده و محکم درست کن

از جنس هیزمی که در خانه سوخت نه

از جنس چوب و تخته محرم درست کن

طوری که هیچ خون نچکد از کنار آن

مثل حلال لاله کمی خم درست کن


 --------------------------------------تنها غریب من ----------------------------------

مرا ملازمت آفتاب لازم نیست
بمان و صبر کن ای شب شتاب لازم نیست
کنار سینه ام ای غم به انتظار چه ای؟
برای آه کشیدن طناب لازم نیست
به من نشان مده این پینه های خونین را
که در قراات زخم تو قاب لازم نیست
در این بدن که پر از زخم های منتخب است
برای بستن زخم انتخاب لازم نیست
به جسم بانوی من از چه آب می ریزی؟
برای شستم مهتاب آب لازم نیست
چه کرد ضربه سیلی به چهره جلباب؟
سوال نیلی ما را جواب لازم نیست
شبانه بود که آمد شبانه بود که رفت
قلیل زندگی ام را حساب لازم نیست
کفن که می کنمش چون وصیتش این بود
حجاب نور که باشد نقاب لازم نیست