1 ـ دورى از قرآن اولین عامل انحطاط
با توجه به حقیقت دین اسلام و تأثیر سازنده آن در جوامعى که در زمان ظهور اسلام بوئى از فرهنگ الهى و کیفیت معیشت انسانى نبرده بودند و شایستگى هاى بارز این دین توجه به پایه گذار بودن دین اسلام و مسلمانان در علوم مختلف و عظمت شخصیت رهبر و پیامبر آن و دقت در تعالى پاک و انسان ساز و جاوید اسلام مطلب قابل توجه و تحقیق این است که در جهان امروز علل و عوامل انحطاط مسلمین چیست ؟ به چه دلیل مسلمانان که داراى فرهنگ ناب و خالص و پر قیمت اسلام مى باشند منحط شده اند و فرهنگهاى بى پایه و اساس غربى قدرت زورگوئى و حکومت را دارند ؟توجه و تحقیق در باره این مطلب بسیار مهم و ضرورى است که در این نوشتار به آن مى پردازیم :شروع انحطاط ملت اسلام پس از برترى ، فاصله گرفتن از « قرآن مجید » بود . کتابى که جامع ترین و بهترین دستورات را براى زندگى مردم آورد و مهمترین سنگر ، براى محفوظ ماندن آنان از گناه ، و مفاسد و عقب افتادگى ها بود .کتابى که از مرده ترین ملت ها ، بهترین جامعه را به وجود آورد و سیادت و آقایى آنان را بر تمام جهانیان تضمین کرد(1) .قرآن مجید به عنوان چراغ روشنگر زندگى ، از طرف خداى متعال به انسان عرضه شد و وعده داد : در سایه عمل به آن ، انسان به تمام معارف و حقایق عالى دست یابد .جدایى از این معدن گرانبها و سرشار و پر سرمایه ، اولین عامل عقب افتادگى ملت اسلام از زمان هاى گذشته شد ، و این عقب ماندگى به تدریج از قرون قبل شروع شد و متأسفانه تا امروز که توسعه همه جانبه یافته است .مدت ها مى گذشت که جامعه اسلامى از قرآن فاصله گرفته بود ، ولى هنوز مسلمین از برکت معنویت اسلام بر سر پا بودند ; امّا به تدریج از درون آنها حال خمودگى ، رکود مادى و معنوى شروع شد و تا امروز که با دیدگان خود ضررهاى غیر قابل جبران را مى نگرند ، ادامه یافته است .البته قبل از ورود برنامه هاى اسلامى و علوم الهى ( که نتیجه زحمات دانشمندان اسلام بود ) به اروپا و مغرب زمین ، مسلمین این چنین گرفتار ناراحتى نبودند ; ولى پس از بیدارى آنان ، و رشد زندگى مادى در اروپا ، غفلت و غرور و عیاشى و شهوت پرستى جامعه اسلامى ، رشته سیادت در آنجا قرار گرفت و ملت اسلام توسط برنامه هاى استعمارى آنان ، در معرض چپاول و یغماگرى ، دزدى ، بردگى غرب و دریوزگى از جهان اروپا قرار گرفتند .با کمال تأسف به همان نسبت که اروپا و مغرب زمین در سایه علم و دانش با سرعتى شگفت انگیز ، به سوى تعالى و ترقى مادى در حرکت بود ، مسلمانان هم بر اثر غفلت و دورى از منبعى چون قرآن ، به انحطاط و پستى رهسپار شدند .قرآن سرمایه پروردگار عالم در میان توده بشرى است . قرآن کریم معجزه جاوید بزرگ ترین شخصیت انسانى است . حقِّ کتاب الهى از هر حقى بزرگ تر و برتر است و اداى حق این کتاب ، از طرف انسان از هر فریضه اى واجب تر است .قرآن راهنماى بشر به سوى سعادت ، و بازدارنده انسان از ذلّت ، شقاوت ، بدبختى و هلاکت است .در سراسر جهان ، قرآن نه فقط به عنوان کتابى که داراى احکام فقهى است شناخته شده ; بلکه به عنوان کتابى شناخته شده که حاوى قوانین سیاسى ، قضایى ، جزایى ، مدنى ، اجتماعى ، جسمى ، روحى ، مادى ، معنوى و اخلاقى است .کتابى که با توانایى کامل ، بشر را از هر جهت اداره مى کند ; ولى با کمال تأسف در اداره امور ملت اسلام ، جایش خالى است ; زیرا تنها بهره اى که از او برده مى شود ، به عنوان تبرک در پاره اى از مراسم هاى زندگى است ، مانند : بستن به بازوى طفل براى رد چشم زخم ، و قرار دادن کنار سفره عقد براى صمیمیت و شگون ، و به همراه داشتن براى محفوظ ماندن از حادثه . اگر هم عده اى از دانشمندان بر آن شرح و تفسیر بنویسند ، فقط در خور استفاده علمى محض آنهم براى استفاده عده اى محدود است ، نه عملى . این است اولین عامل انحطاط مسلمین .این کتاب مجموعه قوانین از تکالیف زندگى روزانه تا تشریفات دینى ، از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت عمومى در زندگى و از حقوق اجتماعى تا فردى و از اخلاقیات تا بیان رذایل و از مکافات عمل در این جهان و آن جهان را در بر دارد ، ولى امروز کدام ملّت اسلامى است که عمل به این کتاب ، در مجموع مقرراتش قرار گرفته باشد ؟
قرآن در کلام على (علیه السلام)
« این قرآن کریم است که به نام نبى بزرگ و آیین او در پیش روى ما قرار دارد .
چراغ فروزانى است که در تاریکى جهل ، نور راه گم گشتگان و هادى گمراهان است . در این نظام متین و استوار و ناموس شریف الهى کژى و کاستى نیست .حلال را بیان مى کند و حرام را توضیح مى دهد ، از واجبات سخن مى گوید و از حقایق برنامه ها پرده برمى دارد . ناسخ را از منسوخ ، ویژه را از ناویژه نشان مى دهد ، گاهى به داستان هاى گذشته مى پردازد و گاهى از گم شدگان قرون قبل حکایت مى آورد . حدیث فرسوده ملوک ظالم و فرمانروایان قلدرى ، که چندى بر جهان حاکم بوده اند و در عین کامیابى به ناکامى از جهان رخت بربستند را تازه مى سازد ، و جملات نیکویش را با شهادت تاریخ و پندهاى عبرت انگیز همراه کرده و غفلت زدگان را از مستى لذت ها و رؤیاهاى نادانى به هوش مى آورد . قرآن عظیم ، به دردهاى زمان زندگى درمان مى بخشد و بر جراحت هاى مهلک قلب مرهم شفا مى گذارد . قرآن مجید از هر درى سخن گفته تا آنجا که کلمه اى ناگفته نگذاشت ، گذشته ها را به یاد آورد چندان که حادثه اى را فراموش ننمود ، آینده مرموز بشریت را به سعادت و سلامت تضمین کرد ، در صورتى که فرمان وى را بپذیرند و راه خوشبختى را از وى بجویند »(1) .این بود قسمتى از سخنان امیرمؤمنان على (علیه السلام) در اطراف سازندگى قرآن ، که در کتاب ارزشمند « نهج البلاغه » نقل شده است ; ولى عمل به این کتاب الهى و منبع فیض آسمانى ، از یاد ملت هاى اسلامى رفته ، چنانچه خود و زندگى را مدت هاست فراموش کرده اند .مغرب زمین اگر متدیّن به دین اسلام نیست ; ولى دقیقه اى از فعالیت هاى علمى و اندیشه اى فروگذار نمى کند ، اگر چه عاقبت با تمدن منهاى دینش نابود مى شود ; ولى اکنون بر اثر مجاهدت هاى علمى ، بر ملت ها فائق آمده است . حداقل اگر ملت اسلام به آیات علمى ، فرهنگى ، سیاسى ، اجتماعى و اخلاقى در قرآن عمل مى کردند ، از زیر زنجیر فرهنگ خفت بار آنان راحت مى شدند .
مقاصد برتر قرآن مجید
هدفى را که قرآن دنبال مى کند عبارت است از : تربیت فرد و جامعه ، تکمیل قواعد عقلى ، شکوفایى استعدادات فکرى ، انهدام زنجیر خرافات ، ننگ هاى اجتماعى ، ابطال تقلیدهاى کورکورانه ، نیرومند ساختن قوّه روح و آماده نمودن انسان به ادراک معانى حقیقى ، مواعظ حسنه و تحصیل و رشد در مدرسه خداپرستى ; ولى شاگردان این مدرسه مدت هاست گریخته اند و هم اکنون مهمترین مانع بازگشت آنان ، استعمار فکرى است که به آنها اجازه برگشت نمى دهد ! !
مذمّت تقلید
قرآن مجید و احکام نورانى آن ، دشمن تقلید کورکورانه و موانع تعقل و تفکر است ، قرآن کریم مقام شامخ دانشمندان و فضیلت تحصیل علم و بیدارى را با نیکوترین راه بیان فرموده است .
امثال و حکم
این کتاب با امثال و حِکَم ، طُرق مستقیم سعادت و نیک بختى و منازل با شکوه انبیا و پرهیزکاران را به مردم نشان داد ; تا از او درس فضیلت گیرند و وجود خود را با عمل به آیات آن بیاراند . اگر به این کتاب عمل مى شد آیا جامعه اسلامى همان عزت و سرفرازى صدر اول اسلام را نداشت ؟
اوصاف شخصى و اجتماعى
قرآن مجید براى بخشیدن یک نظام عالى به انسان ، دروغگویى ، دزدى ، کینه توزى ، رباخوارى ، دورویى ، رشوه ، غیبت ، تهمت ، خیانت ، ظلم ، تجاوز ، بدبینى ، زنا ، شرابخوارى ، قماربازى ، ناسزاگویى ، چشم چرانى و دیگر کردارهاى ناپسندى که به حال فرد و جامعه مضر است را حرام کرده است .قرآن مسلمین را به رعیت پرورى و دستگیرى ، ایمان و دوستى ، احسان و عدل ، مروت و شجاعت ، شرف و ترس از عذاب الهى ، زهد و پرهیزکارى و کسب معارف و زیور معنوى در تحت فلسفه ناپایانى تشویق کرده است . آیا وضع جوامع اسلامى امروز مطابق با حلال و حرام قرآن است ؟آیا انحطاط جامعه ، سزاى این کناره گیرى از قرآن مجید نیست ؟ !
تشویق به کسب علم
قرآن مجید مبادى علوم و فنون ، مجهولات بشر و اسرار توحید ، مبدأ و معاد و مقصد و مقصود را در سوره هاى گوناگون به زبان حکایات و آیات و بیان ادله و براهین ، روشن و واضح نموده است و انسان باید بداند که کتاب آسمانى اسلام عالى ترین میزان و ترازوى شناخت حقایق است .
عزت در سایه قرآن
امام ششم (علیه السلام) مى فرماید :« قرآن مجید را نیکو فرا گیرید ; چرا که در آن نیکوترین حدیث است ، در آیاتش فکر و اندیشه کنید ; چرا که آن بهار دل هاست و به نور آن بهبودى جویید ; چرا که بهبوددهنده درون سینه هاست . آن را نیکو تلاوت کنید ; زیرا گواراترین و شیرین ترین داستان هاست »(1) .قرآن مجید امر کننده و بازدارنده ، ساکت و گویا ، حجت خداى متعال است که پیمان محکم خود را از شما درباره آن گرفته و نفوس شما را در گرو آن قرار داده است ، و به وسیله آن نور خود را تمام و آیین مقدسش را تکمیل کرده است . پروردگار متعال پیغمبر خود را از دنیا میراند ; در حالى که خلق را از احکام هدایت بخش قرآن سرشار کرد .در پرتو مقدس قرآن بود که اعراب جاهل ، دانا گشته و توفیق تشکیل مدینه فاضله را یافتند و به تمدن و ترقى رسیدند . قرآن راهنماى پرهیزکاران و مشعل فروزان نابینایان و رهبر جویندگان و خواهندگان راستى ، درستى و یکتاپرستى مى باشد .بى تردید امروز مسلمانانى که در تمام زمینه ها ، نظم خود را از دست داده اند مى توانند در سایه برگشت به این کتاب با عظمت ، عزّت گذشته را باز یابند و گرنه بدون عمل به برنامه هاى کتاب خدا ، همچنان در همین بدبختى خواهند ماند .
عمل و پاداش
کتاب الهى که بر دو پایه محکم یکتاپرستى و پاداش عمل در روز قیامت استوار است ، حق انسان ها را ادا کرده و در ترویج معارف و فرهنگ حقیقى و انهدام بناى شهوت پرستى و لذایذ ممنوع ، کوشش فراوانى نموده است . این مردم مسلمانانند که باید آن را دلیل و راهنماى خود قرار دهند ، تا در سایه عمل به آن برترى یافته و سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین نمایند .قرآن مجید با تعالیمش ، شادمانى ، نشاط و مسرت فراوانى در قلوب آدمیان ، بویژه پیروان حق و پروانگان شمع هدایت ، وارد مى کند و با قوانین جالب و ریشه دارش ، انسان را به پیمودن راه واقعیات تشویق و تحریص مى نماید .
از کتاب الهى پیروى کنید
قرآن یعنى: اسلام و ایمان ، و اسلام و ایمان یعنى: قرآن ، آنان که ادعاى مسلمانى مى کنند اگر رفتار و کردارشان ، و آراء و عقایدشان مطابق با قرآن نباشد ، آیا این ادعا از آنان پذیرفته است ؟آرى ! کسانى که دم از اسلام مى زنند و مرتکب انواع و اقسام کارهاى نامشروع و خلاف انسانیت مى شوند ; افرادى هستند که از گلستان قرآن گلى نچیده و حتى بویى نبرده اند . روشن است که ادعاى مسلمانى و دیندارى ، عقلاً و شرعاً ، از آنان پذیرفته نیست و اینان همان کسانى هستند که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مورد آنها فرمود : روز قیامت قرآن مجید دشمن آنان و جایگاهى جز جهنم در آن عرصه نخواهد داشت .
یک روایت
از امام ششم (علیه السلام) نقل شده است که فرمود :« پیروان ما کسانى هستند که مانند ما عمل و رفتار کنند ، نه آن که رفتارشان مخالف با رفتار ما باشد آنگاه خود را به ما نسبت دهند ما از این گروه و طایفه بیزاریم »(1) .
راستى عمل آن بزرگواران چیست که امام صادق (علیه السلام) ما را به گزینش آن دستور داده است ؟ آیا عمل آن حضرت و سایر اهل بیت (علیهم السلام) غیر از عمل به قرآن کریم است ؟ اگر با دقت بنگریم مدنیت واقعى ; همان دیندارى و عمل به احکام قرآن است و تمدن حقیقى ; همان بیرون آمدن از قید اسارت و خلاص شدن از زندان استعمار و ننگ گناه و خطاکارى است .
شکوفایى استعدادها
پیروى از قرآن مجید استعدادها را هر چه بیشتر شکوفا کرده ، و قواى انسانى را در راه خیر و صلاح تقویت مى نماید . هم آنچه در سایه آگاهى ، مسخر آدمى مى گردد ، در راه کمال و امنیت به کار مى رود و هم انسان از سلامت دنیا و آخرت برخوردار مى شود . این همان راه ریشه دارى است که قرآن ، در سوره « اسراء » بدان اشاره کرده و مى فرماید :( إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ ) . قرآن مجید کتاب راهنمایى براى انسان هاست ، کتابى است که آیات آن مانند امواج نور و نسیم هوا ، در قرون متوالى و در میان جوامع بشرى ، در تمام فواصل شب و روز در حرکت است ، انسان باید چشم باز کند و جهاز تنفس معنوى و روحى را در معرض نسیم پاک آن قرار دهد .این بود شمه اى از واقعیات قرآن کریم و گوشه اى از انوار درخشان کتاب الهى ، که روزگارى ملت اسلام در اثر توجه به آن ، پیشرو تمام برنامه هاى مادى و معنوى بودند ، و امروز بر اثر عدم توجه به دستورات آن افسرده و پریشان و دنباله رو مشتى مسیحى و یهودى ، در تمام زمینه هاى زندگى هستند ! ! و عجیب تر این که با داشتن قرآن ، آرزوى رسیدن به احوالات آنان را دارند ، آنان که جز سوق به نیستى و نابودى و هلاکت و سقوط در عالم نمى توانند ثمر دیگرى داشته باشند .
تقلید کورکورانه هرگز
دورى از قرآن ، و تقلید از فرهنگ ضد انسانى قرن بیستم ، عین نادانى است .تصویر انسان هاى به اصطلاح متمدن قرن بیستم ، بویژه آنهایى که در غرب زندگى مى کنند ، این است که :ابتدا باید چیزهاى لازم را تحصیل نماید ، بعد به نیازمندى هاى فوق العاده بپردازد ، بعد نوبت لذت ها و کامرانى ها مى رسد ، سپس ثروت هاى زیاد و به دنبال آن ، اشخاص را مى خواهد که به او خدمت کنند ، چنین انسانى یک ساعت استراحت و آسایش ندارد ، و عجیب تر از همه این که هر چه وسایل آسایش و راحتى آسانتر و فورى تر در اختیار قرار گیرد ، تمایلات او زیادتر شده و چیزى در این جهان یافت نمى شود ، که بتواند رضایت او را جلب نماید ، به طورى که پس از مدت ها فعالیت و کشمکش ، و پس از این که میلیون ها ثروت را بلعید و بسیارى از مردمان را ناراحت ساخت ، فکرش به جاى بالاتر رفته و براى این که خودش صاحب دنیا شود ، مى خواهد همه را قتل عام کند . این است یک تابلوى حساس و واقعى از یک انسان حقیقى که مى خواهد جامعه اى متمدن را تشکیل بدهد(1) .
انسان قرن بیستم
آقاى « ادوارد کندى » سناتور بزرگ ممالک متحده آمریکا ، در یکى از مقالات مهم خود ، از تابلوى حساس مزبور، درباره انسان غربى قرن بیستم چنین پرده برمى دارد :« نباید در مورد اثرات وخامت بار تحولات اخیر ، بر مردم هند و چین اشتباه کنیم . همچنان که خشنونت ادامه مى یابد و بمباران تصاعد بیشترى پیدا مى کند ، بحران مردم هند و چین هم ، پیوسته رو به افزایش است . مصیبت روى مصیبت پدید مى آید ، کودکان بیشترى یتیم مى شوند و زنان و مردان و اطفال بیشترى آواره مى گردند ، و هزاران تن دیگر نیز یا مجروح یا معلول و یا کشته مى شوند ، و بار دیگر بر تعداد قربانیان آمار دیگرى افزوده مى شود که شماره آن از چند ده میلیون مى گذرد ، و آن هم به خاطر چند جمله اى است که در موافقتنامه ( موافقتنامه صلح آمریکا ، هند و چین ) بر سر آن اختلاف است . درست است که طرف مقابل نیز در عملیات تعرضى خود ، خشونت نشان مى دهد ; اما این خشونت نمى تواند ما را از وظیفه اى که در برابر کاهش سطح خشونت جنگ نسبت به غیر نظامیان داریم معاف نماید .
مردم آمریکا این انتظار را از دولت خودشان دارند ، با این وجود از سال 1965 تاکنون کشور آمریکا 5/7 میلیون تن بمب بر سر مردم « هند » و « چین » فرو ریخته است که قسمت عمده آن طى چهار سال حکومت « نیکسون » بوده است . این مقدار بمب ، یازده برابر مقدارى است که ما بر سر مردم « کره » فرو ریخته ایم و سه برابر ، بیشتر از میزانى است که طى جنگ دوم جهانى به کار برده شده است . دست کم یک میلیون تن بمب ، از ماه ژانویه سال گذشته به بعد ، در هند و چین به کار برده شده است .هرگز نمى توان قبول کرد ، آنچنان که فرماندهان نظامى ما مى گویند ، این بمباران ها به مردم غیر نظامى اثر چندانى نداشته باشد . مشکلاتى که براى مردم هند و چین بار آورده ایم ، تا سال هاى سال برایشان کافى است ، اما در سال 1972 مردم « هر دو پاره » و « ویتنام » صرف نظر از « لائوس » و « کامبوج » شدیدترین ضربات جنگ را تحمل کرده اند ، در کامبوج و لائوس هم ضایعات جنگ رو به افزایش است .در ویتنام شمالى با توپخانه و بمب هاى ما ، تنها سلاح مرگ و ویرانى است که ده ها هزار تن از غیر نظامیان کشته یا مجروح شده اند .ویتنام جنوبى هم از این بلاها برکنار نبوده است ، نزدیک به دو میلیون آواره در آن سرزمین وجود دارد(1).و همچنین تلفات غیر نظامیان به 200 هزار تن رسیده است ، و بنابر آمارى که در « سناى آمریکا » وجود دارد که میانگین یک چهارم قربانیان و زخمى ها کودکان زیر 12 ساله هستند و نیمى از قربانیان زنان و کودکانند . ( اف بر این آدمخواران غربى و مسیحى قرن بیستم ) .میزان مصایب و شکنجه هاى مردم ویتنام ، خارج از تصور و ارزیابى است و به دشوارى مى توان اثرات وخامت بار این جنگ را بر ویرانى کانون هاى خانوادگى ، و نابودى اصول زندگى و اجتماع ویتنامى برآورد کرد .میلیون ها نفر از مردم هند و چین که از قتل و کشتار جان به لب شده اند ، براى صلح و رهایى از بمباران و قتل عام ، فریاد مى کشند و استمداد مى طلبند و ما باید این فریادها را پاسخ دهیم . ( تاکنون که سردمداران حکومت آمریکا بر احدى رحم نکرده اند . ) جنگ هند و چین سال هاست که با مردم آمریکا همراه است و مردم این سرزمین ، نه تنها از این جنگ خسته اند ; بلکه خستگى بیشتر آنها از وعده ها و شعارهایى است که براى پایان آن شنیده اند .
1 ـ به وسیله همین آمریکا و دوستانش نیز نزدیک به دو میلیون آواره مسلمان به خاطر گروهى یهودى در بیابان هاى خاورمیانه عربى وجود دارد که حتى از وسایل اولیه زندگى محرومند .آنها از این خسته اند که مى بیند سربازان آمریکایى را از ویتنام بیرون مى آوریم ، ولى در تایلند و آب هاى اطراف ویتنام سر در مى آورند و هواپیماها و کشتى هاى جنگى ما دوباره ، کار کشتار و بمباران را ادامه مى دهند »(1) .کشورهاى صنعتى و منفعت طلب دیگرى مانند : انگلستان ، فرانسه ، بلژیک و در شرق زمین مانند روسیه و سایر کشورهاى مادى و صنعتى نیز ، از نظر جنایت و آدمخوارى ، کشتار ، غارت و یغماگرى کمتر از ممالک متحده نیستند ! ! فرزندان گمراه زمین ، سال هاى دراز به دنبال کیمیاى سعادت دیده بر معجزات صنعت و مخلوقات فکر و اندیشه خود دوختند و تا جایى پیشرفتند که از مصنوعات علم و دانش خود ، بت هاى تازه اى براى پرستش و عبادت به وجود آوردند و احتیاج و نیاز به مصرف را ، تا سر حد اسارت درآوردند .با این حال اکنون در اوج تمدن و فرهنگ فنى و صنعتى ، سرخورده و سودا زده ، به این حقیقت اعتراف مى کنند که راه خوشبختى ، صلح و رفاه ، از سوى دیگرى است . بشریت در حالى که به غنى ترین دستاوردهاى علمى و فنى ، براى رفع نیازمندى هاى مادى خود ، مجهز شده است ; اما همچنان در کمبود خوشبختى و سعادت واقعى بسر مى برد ، و به این واقعیت رسیده است که براى رسیدن به خوشبختى حقیقى ، تنها این مقدار کمال در علم و دانش کفایت نمى کند(1) .آن وضع خونخوارى قلدران قرن بیستم ، و این اعتراف بشر متجدد ، در عدم دستیابى به خوشبختى حقیقى ، آیا براى اهل قرآن که به خاطر کناره گیرى از قرآن به نهایت درجه انحطاط و پستى رسیده اند ، وقت بازگشت به قرآن نرسیده است ؟ ! !در هر صورت این همه قتل ، دزدى ، حق کشى ، مسمومیت ها ، راهزنى ها و مجازات هایى که براى ارتکاب جنایت ها مى شود ، براى حفظ سرمایه دارى و مالکیت ( بر جهان ) است ، و هرگز براى کشته شدن کسى که بى جهت در میان این قوانین غلط از بین رفته ، کسى یک قدم جلو نگذاشته است(2) .
1 ـ کیهان دوشنبه 11 دى 51 شماره 8844 . ( اکنون که قریب به نیم قرن از آن زمان مى گذرد بار دیگر سردمداران حکومت آمریکا به سرکردگى « بوش پسر » که با فریب و حیله و رأى دادگاه بر سر کار آمد ، مردم مظلوم « عراق » را مورد هجوم قرار داده و هیچ کس قدرت مقابله با این شیطان منفعت طلب را ندارد . امروز که این صفحات را مى نگارم خبر شهادت یکى از فرزندان حضرت زهرا (علیها السلام) که عمرى را در راه اعتلاى اعتقادات شیعه سپرى کرد یافتیم . شهید آیة الله سید محمد باقر حکیم رضوان الله علیه در سالروز ولادت حضرت باقر (علیه السلام) در تاریخ 8/6/82 همزمان با سالروز شهادت شهیدان رجایى و باهنر به دست عمال دژخیم زمان ، پس از مراسم نماز جمعه در کنار مرقد پاک و مطهر امیرمؤمنان (علیه السلام) به شهادت رسید . این نیز از نقشه هاى پلید قدرتمندان منفعت طلب است که براى تصاحب سرمایه هاى ملى کشور عراق ، صدام که دست نشانده آمریکا بود را سقوط و کشور عراق را تصاحب کردند . اینان که دم از حقوق بشر مى زنند چگونه پاسخ این حملات وحشیانه خود را مى دهند و در برابر وجدان بیدار دنیا چه پاسخى خواهند داد . . .
بر گرفته از کتاب بر بال اندیشه