امام(علیه السلام) درخطبه بیست و دوم نهج البلاغه جمله اى دارند که اشاره لطیفى است به چیزى که در قرآن مجید، در آخر سوره مجادله آمده است.
در آنجا، انسان ها را به دو گروه «حزب الله» و «حزب شیطان» تقسیم مى کند و نشانه اصلى حزب الله را، حبّ فى الله(دوست داشتن براى خدا) و بغض فى الله (دشمن داشتن براى خدا) مى شمرد و ضمنِ بیان این حقیقت که مؤمنان راستین، هرگز، با دشمنان خدا رابطه مودّت و دوستى برقرار نمى کنند، هر چند نزدیک ترین افراد مانند پدر و فرزند و برادرشان باشند، مى فرماید: (أُولئکَ حِزْبُ اللهِ أَلا إنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)(1); اینان، حزب الله اند.
آگاه باشید که حزب الله پیروز است!در مقابل اینها گروهى هستند که براى حفظ منافع خویش، رابطه دوستى با دشمنان خدا برقرار مى کنند و راه نفاق و دورویى را پیش مى گیرند و تکیه بر قدرت و اموال خود مى کنند و در میان بندگان خدا، تخمِ ظلم و فساد مى پاشند.
قرآن درباره آنها مى گوید: (اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فأَنْساهُمْ ذِکْرَاللهِ أُولئکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ)(2); شیطان بر آنها چیره شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است. آنها حزب شیطانند. آگاه باشید حزب شیطان، زیانکار است!
وجود این دو حزب، مخصوصِ زمان نزول قرآن وعصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نبوده، بلکه در هر عصر و زمانى، به اَشکالِ مختلف ظاهر مى شوند و به گفته شاعر، این آب شیرین و شور تا نفخِ صور ادامه دارد. اگر نگاهى به جهان امروز بیفکنیم، بروشنى مى بینیم که این دو حزب، در برابر هم صف آرایى کرده اند و همه جا، حزب شیطان، با تکیه بر قدرت و زور و ثروت و نقشه هاى شوم خود، به پاشیدن تخم ظلم و جور و فساد مشغول است و حزب الله نیز با تکیه بر ارزش هاى الهى، حتّى در مواردى ظاهراً با دست خالى، در برابر آنها ایستادگى مى کند.حزب شیطان، همیشه در انتظار فرصت هاى مناسب است.
و یکى از فرصت هاى مناسب براى آنها هنگام نقل و انتقال حکومت ها و پدید آمدن انقلاب ها و تحوّل ها است.
نمونه روشنى از این فرصت طلبى، آغاز حکومت على(علیه السلام) بود.
بازماندگان جنود جاهلى که در عصر عثمان جان گرفته بودند، دست به دست هم دادند تا در برابر بنده خالص و فرزند راستین اسلام، على(علیه السلام)بپاخیزند و آتش ظلم و فساد را که مى رفت با حکومت آن حضرت خاموش شود، برافروزند و به گفته مولا (علیه السلام) جور و ستم را به وطنش بازگردانند و باطل را به اصل و ریشه اش برسانند.امام(علیه السلام) در این لحظات حسّاس از حکومت خود، به مردم با ایمان هشدار مى دهد که مراقب باشند تا در دامِ لشکرِ شیطان نیفتند و فریب توطئه هاى آنها را نخورند.ظمناً، از تعبیر بالا استفاده مى شود که ظلم و جور هم وطنى دارد و باطل، ریشه و اساسى. آرى! چنین است. وطنِ جور و ظلم، همان جا است که لشکر شیطان زندگى مى کند و اساس و اصل باطل، همان اصولى است که حزب شیطان بدان پاى بند است.(3)
پی نوشت ها:
1 ـ سوره مجادله، آیه 22.
2 ـ سوره مجادله، آیه 19.
2. معارف نهج البلاغه، مکارم شیرازی، جلد 2 صفحه 27 .
برچسب ها : قرانی ,