وزر خود را گردن دیگران نیندازیم
در قران بارها به این کلمه اشاره و از آن تعابیر مختلفی در روایات ائمه (ع) نیز ذکر شده است.
«مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً(اسراء.آیه 15)
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى سوره : النجم آیه 38»
آنچه مشترک بین تمامی معناهاست سنگینی است و لذا وزیر هم گفته شده چون کار سنگینی است.نگذاشتن سنگینی کار خود بر دوش دیگران مطلبی است که تصریح این آیات مبارک است.آنچه به تناسب این ایام که متعلق به سرور و سالار شهیدان است باید مورد نظر باشد و به اصطلاح خروجی عزاداری همه مسلمانان باشد چهار مطلب ذیل است:
1- عده ای در این ایام تلاش می کنند با زیر سوال بردن نوع عزاداری البته در مخارج مربوط به آن ،مشکلات عدیده اقتصادی موجود در جامعه را بصورت افراطی مطرح و از بیهوده بودن مخارج عزاداری سخن برانند.این بزرگواران سعی دارند با آمار و عددهایی که حتی برخی از آنها مورد خدشه است بحث خود را مستند ارائه کنند.نکته ای که از آن غافل اند این است که مشکلات اقتصادی مورد قبول همگان است و دلیل آن باید در جای خود بررسی و ریشه یابی گردد و چنانچه بتوان در زمان های خاص مثل محرم نیز به آن پرداخت مضایقه نشده و انجام شود.نگاه تک بعدی به عزاداری ها ناخواسته ما را به نتایج مورد نظر این دوستان می رساند و لازم است از تمام زاوایای موجود به این امر مهم نگریسته شود.
2-دین دار شدن فصلی(در زمانهای خاص مثل محرم و ماه مبارک رمضان): یکی دیگر پرداختن به ظواهر دین در بخشی از فصول سال مانند محرم و رمضان یا در اماکن خاص است. بعضی از افراد که ایمان ضعیفی دارند فقط در ماه مبارک رمضان رفتارشان رنگ و بوی دین می گیرد، یا در ماه محرم از برخی عادات خود دست برمی دارند ولی بعد از ان دیگر در زندگی شان از دعا، نیایش، عبادت های سحرگاهی، خوش خلقی ها و خوش برخوردی ها خبری نیست.
در حالی که باورها و ارزش های دینی، قابل تفکیک زمانی و مکانی نمی باشند؛ به عنوان مثال فقط ماه رمضان ماه عبادت و دین داری نیست و یا فقط محافل و مکان های مذهبی، همچون هیات ها، مکانی برای مباحث مذهبی و اعتقادی نیست. فرد دیندار در هر زمان و مکانی که باشد، باید خود را ملزم به رعایت دستورها و رهنمودهای دینی نماید؛ برخی در شب های محرم با تمام وجود برای امام حسین (ع)عزاداری می کنند و از دل و جان برای آن حضرت می گریند و بر سر و سینه می زنند اما نماز صبح شان قضا می شود و یا با زبانی که «حسین حسین» گفته اند، برسر پدر و مادر خود فریاد می زنند واحترامی برای انان قائل نیستند و یا در بیرون از هیئات عزاداری به گونه ای رفتار می کنند که گویی چیزی به نام دین و اعتقادات برای شان بیگانه است.بعضی ها به جهت شدت عزاداری صدایشان گرفته و چشمانشان از گریه خیس شده، اما شب ها در اینترنت به دنبال مطالب و تصاویر غیر اخلاقی هستند.
عده ای میلیونها تومان برای عزاداری سید الشهداء علیه السلام هزینه می کنند در حالی که هنوز حقوق واجبی همچون خمس و زکات را که خداوند در ثروت شان قرار داده پرداخت نکرده اند و یا به گناه بزرگ رباخواری و رشوه خواری آلوده اند!
یکی از مهم ترین اهداف عزاداری و ذکر مصیبت و سوگواری بر مصیبت امام حسین علیه السلام ارتباط عملی با سیره و سنت آن حضرت است. با نگاهی به ایات قران و احادیث معصومین علیهم السلام می توان دریافت که اظهار مسلمانی کردن کافی نیست، بلکه ایمان با تمام ابعادش باید در شخص مومن اشکار شود. قران در این باره می فرماید: « قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (حجرات 14) اعراب گفتند ما ایمان آوردیم بگو ایمان نیاورده اید اما بگویید اسلام آورده ایم زیرا هنوز ایمان وارد قلب های شما نشده است.
3- نان به نرخ روز خوردن
یکی از نشانه های دینداری فصلی، نان به نرخ روز خوردن و بنده زمانه بودن است. چنین کسانی افراد بی هویتی هستند که دارای ویژگی های ناپایدار و شخصیت بی ثبات اند و منافع شخصی، برای آنان از همه چیز مهم تر است؛ افراد بوقلمون صفتی که مثل خمیربازی، هرلحظه به شکلی در می آیند. افرادی که متفاوت می اندیشند و مختلف عمل می کنند و نان خود را به نرخ روز می خورند.
در طول تاریخ همواره این افراد وجود داشته اند به ویژه در میان خیل کوفیان افرادی بودند که به اقتضای منافع خویش تغییر چهره می دادند. اگر سودشان در حمایت از علی علیه السلام و اهل بیت بود به ایشان گرایش می یافتند و اگر نفعی در یاری ستمکارانی چون معاویه می دیدند دل در گرو مطامع آنان می نهادند و به آسانی تغییر موضع می دادند.
4- دینداری و دنیاخواهی
بعضی از مردم دین را تا جایی می خواهند که به منافع مادی آنها آسیبی وارد نشود. قرآن در این باره می فرماید:« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی? حَرْفٍ ? فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ? وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَی? وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ? ذَ?لِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ (حج 11) از میان مردم کسی است که خدا را تنها با زبان می پرستد ایمان او در نزدیکی مرز کفر قرار دارد و با حادثه ای کوچک می لغزد. پس اگر خیری به او رسد به آن اطمینان یابد و اگر مصیبت و آزمایشی به او برسد دگرگون شود و به سوی کفر رود. چنین کسی در دنیا و آخرت زیانکار است.
امام حسین علیه السلام در اشاره روان شناختی به دیندارن دنیا طلب آینده ایشان را در مواجهه با سختی ها به فروگذاشتن امر دین معرفی کرده و فرموده است:« اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلی اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛ به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم می شوند. (تحف العقول، ص 24)
دو راهی دین و دنیا سنگ محک دینداری افراد است. اگر بخواهیم بفهمیم واقعا دیندار هستیم یا نه باید سر دو راهی دین و دنیا قرار بگیریم. مردم کوفه در آن هنگام که حکومت مرکزی شام را به علت مرگ معاویه و جوانی یزید دچار ضعف می دیدند بر دعوت از امام حسین علیه السلام و تشکیل حکومت در کوفه تاکید ورزیدند، زیرا احتمال پیروزی و تشکیل حکومت را قوی می دانستند. حتی پس از ورود عبیدالله به کوفه باز هم امید پیروزی را از دست ندادند و از این رو تعداد بسیاری به همراه مسلم در محاصره قصر عبیدالله شرکت کردند. اما این مردم هنگامی که احساس خطر کردند به سرعت از نهضت کناره گرفتند و مسلم و هانی را به دست عبیدالله سپردند.
به عنوان نمونه بخشی از سخنان یک فردی برایتان عینا درج می شود که ربط برخی مشکلات بصورت افراطی به مسایل دینی ربط داده شده است:
«زمانی که "شعار" یکه تاز باشد و "شعور" بی نقش ؛
زمانی که "داد" عرصه را بر"دید" تنگ کرده باشد ؛
زمانی که هم? برداشت ها رو بنائی و سطحی شود ؛
زمانی که "جو-گرفتگی" آنچنان ریشه دواند که شخص هر چه را که از بیرون تحمیل شود ، کور کورانه تقلید کند ، بی آنکه در پذیرش و یا بکار بستن آن ، ارده ای به خرج داده باشد و........؛
چنین است که جنین فردی هر بامدادان حتی اگر آنچنان نمازی را اقام? کند که گیرائی و معنویتش هر شنونده و بیننده ای را منقلب و دگرگون سازد ، در پایان نماز و ترنم ذکر با تسبیح و بوسه زدن برمهرو تاکردن و بستن سجاده و نهادن آن در گنجه ، دین و اعتقاد را نیز در فضای گنجه محبوس کرده و با بیرون آمدن از خانه ، بدرفتاری و حتی حق-کشی و ستم کردن به دیگران را همچون هم? روز های گذشته در پیش می گیرد تا ظهر شود و باز هم پس از اقام? نمازی آنچنانی ، باز هم روز از نو ، روزی از نو ؛
آنگاه که فلسف? دینداری و خداشناسی ، رشدی نیافته و ره به بیراهه برده باشد ، عبادت و ایمان نیز نه سر و کاری را با حق و حقیقت و انسانیت ، خواهد بود و نه از بازدارندگی دیگر-آزاری و ظلم و ستم به دیگران و..........نشان و اثری»