با سلام
روزهای پایانی سال که می شود هرکس کمترین کار اقتصادی هم که دارد در پی تسویه حساب است و به قول بازاری ها حسابها را می بندند.در چند روز منتهی به سال جدید بنگاههای اقتصادی دست از معاملات شسته و فقط در پی وصول هستند.بهترین تاجرها هم کسانی هستند که توانسته باشند بیشرین وصولی را داشته باشند و بستانکاری را به صفر رسانده باشند.
در این کش و قوس که به دلیل اقتضای کارم در یکی از بنگاههای اقتصادی حضور داشتم و تلفن های مدام دفتر شرکت و اعلام به مشتریان جهت تسویه را می دیدم ناخودآگاه به فکر خود و خدای خود افتادم که آخ خدا آخر ساله و تو با حساب های من چکار میکنی؟
فرشتگان که مامور وصول بستانکاری از من هستند تا چه حد مجازند با من برخورد داشته باشند؟کجاها خودت دستور مستقیم روی پرونده حساب و کتاب من می دهی؟چقدر از وصول به سال بعد می رود؟
علیرغم همه مهربانی های خالق ،پای حساب و کتاب برخود می لرزم و خوف و رجا احاطه ام میکنند.برای اینکه بفهمم چه کاره ام در بین سال برخی مواقع کارهایم را یادداشت می کردم و بعد از اینکه احساس سنگینی می کردم دست از آن بر میداشتم.گاهی پوشیدن یک لباس سفید و چرک شدن زودهنگام آن تلنگر می شد برایم.
الان هم دیگر توانای نوشتن را ندارم و فقط می گویم خدای مهربونم.سال جدید برای منه.توام جدیدش کن.الهی آمین