با سلام
تب انتقال اخبار مربوط به گفتگوی تفلنی اوباما و دکتر روحانی آنقدر بالاست که هر جا سربزنی و هرچه ببینی مربوط به این خبر یا به اصطلاح رسانه بمب خبری باشد.فارغ از تحلیل ها و نظرها بد نیست آنچه حافظه تاریخ به ما کمک می کند را بیان نمائیم.حتم دارم مرد دیپلمات امروز ایران به خوبی این موارد را می داند، پس برای ماست تا بازخوانی کنیم.
حدود 35 سال پیش، مهندس مهدی بازرگان آخرین فردی بود که به عنوان یک مقام رسمی از سوی جمهوری اسلامی ایران با یک مقام ارشد ایالات متحده آمریکا دیدار و گفتگو کرد. تنها چند هفته پس از آن دیدار، رابطه رسمی ایران و آمریکا قطع شد؛ اموال و داراییهای ملی ایران توسط کاخ سفید بلوکه شد؛ شهروندان ایرانی از خاک آمریکا اخراج شدند و نهایتا رئیسجمهور امریکا، ایرانیان را وحشی نامید.
تعبیر "دستکش مخملی بر روی دست چدنی" که توسط رهبر انقلاب درباره دولت ایالات متحده بیان شد،هنوز ادامه دارد.
از عکسهای یادگاری که یاسر عرفات با زمامداران آمریکا و رژیم صهیونیستی در چهار گوشه جهان گرفت میتوان دهها آلبوم و کتاب چاپ کرد. اما آیا این نرمشها و فشردن دست جنایتکاران باعث شد آنها حتی یک وجب از خاک فلسطین را پس بگیرند و به فلسطینیها بدهند؟! جلوتر بیاییم. 22می 2010 (اول خرداد 1389) جان کری به اتفاق همسرش به دمشق رفت و ضمن حضور در ضیافت شام بشار اسد و همسر وی، درباره «گسترش روابط سوریه و آمریکا» و «افزایش نقش سوریه در روند صلح» مذاکره کرد. تصویر این مهمانی شام در فضای اینترنت موجود است. اما به 9 ماه نکشید که آمریکا فرمان جنگ علیه سوریه را صادر کرد و از پشت خنجر زد.
باز هم اگر برای بیوفایی آمریکاییها سند میخواهید عکسهای یادگاری قذافی با باراک اوباما و کاندولیزا رایس به علاوه امتیازهای هنگفت اقتصادی و سیاسی که دیکتاتور عیاش لیبی تقدیم آمریکاییها کرد و البته سر بزنگاه با سیمای حقیقی شیطان روبرو شد. اکنون جای سوال است که نهایت توقع آمریکا از ایران در مطالبات پلکانی کجاست؟
حمله به هواپیمای مسافربری ایران را نیز نباید از یاد ببریم و مهمتر از آن دادن جایزه به شلیک کننده موشک
این گفته های تکراری بعد از این گفتگوی تلفنی که اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی میتواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و... باشد.
آنچه تا امروز اتفاق افتاده دیپلمات ایران خواسته به آنها بگوید تغییر را احساس کنید.اما ایشان سر سوزنی از مواضع نظام کوتاه نیامده و این نقطه عطف محسوب می شود.آقا در نوروز امسال فرمودند من به مذاکرات خوش بین نیستم و در روزهای اخیر نیز نرمش قهرمانانه را بیان کردند تا به دیپلمات بگویند خیلی ها منتظر بودند تا رهبری را در این موضوع مقصر جلوه بدهند اما رهبری ضمن اعتماد کامل به مرد دیپلمات خواستند خود نیز این فرموده را عینا لمس کنند.
رهبرمعظم انقلاب موضوع «نرمش قهرمانانه» را در کنار «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، «اقتصاد مقاومتی» و «افزایش قدرت درونزا» مطرح کردند و به عبارت دیگر راهحل چالشهای موجود را در استخدام ظرفیتهای بومی میدانند. کنار هم گذاشتن «تعبیر نرمش قهرمانانه» و «من انقلابیام دیپلمات نیستم» این جمعبندی را به دست میدهد که در اصول - از جمله مبارزه و مقاومت در برابر ظلم استکبار - باید انقلابی و قاطع بود و کمترین نرمشی نشان نداد و قلمرو اعمال نرمش قهرمانانه تنها در حوزه تاکتیکها و روشهاست.
براساس این منطق حکیمانه نباید دشمن را به طمع انداخت و به او روحیه داد. اگر این منطق حکیمانه میکوشد برای دولت جدید میدان مانور فراهم کند اما در مقابل، طراحی آمریکا و غرب - به انضمام برخی غفلتها یا شیطنتهای داخلی هماهنگ شده - بر آن است که دولت جدید را در دالان تنگ و یکطرفه نرمش و سازش با آمریکا بیندازد و به اعتبار ایجاد توقعات غلط و بیمبنا، راه برگشت را ببندد. وارد شدن در مسیر بازی مذاکراتی که از هماکنون پایان و نتیجه آن را آمریکاییها مشخص کردهاند، بازی از پیش باخته است و باید از این بازی احتراز کرد.
آنچه امروز اتفاق افتاده انداختن توپ توسط آمریکایی ها در زمین ایران است که این خیلی خطرناک است.می دانیم توپ در زمین آنها است که تا کنون قدمی برای ایجاد اعتماد برنداشته اند.چگونه توقع دارند ما اعتماد کنیم؟