نام پدر: علی اصغر
طلوع: 1342/01/01 غروب: 1361/03/02
محل عروج: خرمشهر - عملیات بیت المقدس
روایت ایثارگری فرزند از زبان مادر:
خانم تاج از مراسمى که در قم براى پسر شهیدش برگزار کرده بودند، برمىگشت که در برزوک خبر آزادى خرمشهر را شنید. همه جا گل، شیرینى و نقل پخش مىکردند و مادر نگران على محمد بود که هنوز از جبهه نیامده بود. به کاشان رفت، به منزل آیتالله یثربى. گفتند: »على محمد مجروح شده.«
به سپاه پاسداران مراجعه کرد. قسم داد که حقیقت را بگویند. گفت که تاب شنیدن هر چیزى را دارد. هنوز حرفش تمام نشده بود که فرمانده سپاه خبر شهادت على محمد را داد. او را با سى و شش شهید دیگر به کاشان آوردند.
على محمد درست شانزده روز بعد از برادرش به شهادت رسید. خانم تاج پیکر پرپر شده پسر را دل سیر نگاه کرد و گریست. بین راه که به خانه برمىگشت، شادى مردم را دید.
- رزمندها گل کاشتند!
به شهادت على محمد و حسین در عملیات آزادسازى خرمشهر اندیشید. به سهمى که آن دو از این شادى داشتند، فکر مىکرد و نگاهش به اشک مىنشست.
بخشی از وصیتنامه شهید:
شما ای برادران و خواهران! امیدوارم که هیچوقت یاد خدا را فراموش نکنید و همیشه سعی کنید خودتان را بسازید چرا که اساس تکامل انسان خودسازی است و اساس اسلام تهذیب است ، خداوند انشاءالله ما را که اگر بخواهد در راه او قدم برداریم، درآخر عمرمان هروقت می¬خواهد باشد شهادت باشد چرا که بزرگترین ونزدیکترین کسان به خدا شهیدان هستند .
من فقط از شما می خواهم که هیچ ناراحتی نداشته باشید ، اگر ما به دیدار خدا شتافتیم و در راهش اگر بخواهد و لیاقت آن را داشته باشیم شهید شویم امیدوارم که همیشه به یاد خدا و در راه خدا باشید . قرآن میفرماید: « ما شما را به ترس و نقص اموال و گرفتن فرزندان و چیزهائی دیگر ، شما را امتحان میکنیم تا معلوم شود که چه کسی خوب است و کسانی که می گویند ما در راه خدا هستیم شناخته شوند » ؛پس در این صورت هیچ ناراحتی نداشته باشید .