خبری چند روز گذشته از رسانه ها منعکس و حاکی از استعفای پاپ بندیکت شانزدهم از سمت خود بود.آنچه قابل توج بود این است که استعفای او نخستین استعفای یک پاپ طی شش سده گذشته به شمار می‌رود.

با خودم درگیر شدم و به فکر فرو رفتم.استعفای ایشان برای اولین بار بعد از شش سده اتفاق می­افتد.همین که بعد از این مدت طولانی ایشان به چنین تصمیم مهمی رسیده­اند و شاید گوششان به تمامی عوارض آن که توسط کارشناسان به ایشان گوشزد شده بدهکار نبوده در نوع خود بی­نظیر است.

در چنین مواقعی حتما برای چنین کار مهمی ایشان نظرات مختلف را شنیده و در نهایت تصمیم گرفته اند.برگردم به موضوع اصلی خودم و زیاد حاشیه نروم.

در نظام ما شاید مردم باید شش سده صبر کنند تا بتوانند استعفای یک مسؤل خاطی را بشنوند.این که چه کاری اشتباه صورت گرفته است را باید از کجا فهمید؟حقیر برای مدت کوتاه مدیریت در یک مجموعه را تجربه کرده و بر اساس واقعیات صحبت می کنم.وقتی کاری از نگاه مردم، کارشناسان و ... اشتباه است آیا اصرار مدیر پروژه انجام شده و توجیهات ایشان تا چه حدی باید قابل قبول باشد؟

یادمان نرود در دوران سازندگی تمام دفاعیات ما در مورد وضعیت اقتصادی کشور چه بود.یادمان نرود در دوران اصلاحات چه بهانه هایی را در مقابل دیدگاههای اقتصادی بیان می کردیم.و بالاخره امروز چه؟

بهرحال آنچه مهم است پی بردن به برخی دفاعیات غلط بوده که امروزه می فهمیم.اما این که تا کجا باید این مسیر را ادامه دهیم خدا می داند.وضعیت نابسامان امروز را اگر می خواهیم گردن گذشتگان بیندازیم دو حالت دارد:یا گذشتگان اشتباه کرده اند پس چرا امروز به خاطر اشتباهاتشان مؤاخذه نمی شوند؟یا ما برای فرار از مسؤلیتمان این حرف را می زنیم ؟

بارها این نکته مهم را گفته ایم که تصمیمات گذشته را نمی توان به کم ترین دلیلی اشتباه خواند و مقضیات همان روز در اجرای آن تصمیم مهم بوده است و به هنگام بودن بسیار حیاتی است اما تا کی باید چوب آزمون و خطا را بخوریم؟

انقلاب ما بخاطر مسائل اقتصادی صورت نگرفته است.این را دوست و دشمن می دانند اما درست است به استناد همین دلیل امروز مشکلات را فقط با این دلیل بخواهیم پوشش بدهیم؟

بهرحال مدیران امروز باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.باور بفرمائید وقتی مدیر ارشدی به صحنه آمده و از برنامه ریزی برای حل مشکلات سخن می گوید و فردا عکس آن را در جامعه میبینیم تحمل خود را از دست می دهیم.

وضعیت نابسامان اقتصادی که با جلو رفتن دقیقه ها قیمت هاهم به جلو می روند قابل دفاع نیست و نمی دانم وقتی یک ماشین در یک هفته 20 میلیون گران می شود را باید چه بنامیم؟بله یک پاسخ این است که حالا نمی خریم و ضروری نیست یا دندش نرم آنکه می خواهد سوار بشود بخرد .اما به راستی این پاسخ مناسبی است؟

امید است شش سده طول نکشد تا ما شاهد برخی استعفاها یا قبول اشتباهات از یک مسؤلی باشیم.انشااله