1- دوستی می گفت در کارخانه ای کار میکنم . صاحب آن کارخانه ماشین بی ام و خریداری کرده است.در مدت کوتاهی که از این ماشین استفاده کرده صدای بوق ممتدی داخل اتومبیل شنیده که بسیار اذیت کننده است.پس از مراجعات بسیار فراوان نتوانسته اند علت آن را شناسایی و نهایتا به کپانی تولید کننده تماس حاصل و می فهمند که این آلارم ویژه جاده های غیر استاندارد تعبیه شده و چنانچه ماشین وارد جاده غیر استاندارد شود به صدا در می آید. همچنین این تکته را نیز یادآور شده که تاکنون طبق تعریف این ماشین هنوز جاده استانداری براش پیدا نشده تا دست از صوت کشیدن و اعصاب خوردی صاحب ماشین برداره. نظر شما در این مورد چیست؟
2- نان به نرخ روز خوردن اصطلاحی است که استفاده از آن بسیار فراوان است.سؤال این است آیا همه جاهایی که این اصطلاح را بکار می بریم مناسب است یا خیر؟ تا بحال وقتی در مورد فردی به این تکته رسیدی که شامل حالش می شود چقدر سعی کردی با صحبت حضوری پی به اصل نیت او ببری تا آن وقت متوجه بشی درست فکر کردی یا نه؟
کهنه رندی بود نام نامیاش بابا کرم
گه فروتن بود و گه انبانه فیس و ورم
دوخت هر دم کیسه و اندوخت دینار و درم
زیست عمری کامیاب و مالدار و محترم
چون زعهد کودکی تا آخرین ساعت که مرد
نان به نرخ روز خورد!
در جوانی مدتی لبّاده و دستار داشت
بعد تا چندی کراوات و کت و شلوار داشت
او، که در اصلاح روی و موی خود اصرار داشت،
دیدمش روزی که از اصلاح صورت عار داشت
گاه مو بر رخ نهاد و گاه موی از رخ سترد
نان به نرخ روز خورد!
آنکه در مجلس، به پهلوی مدرس مینشست،
ناگهان از او برید و با رضاخان داد دست
چون رضا خان جیم شد، خود را به حزب توده بست
چون ورق برگشت و حزب توده هم شد ورشکست
رفت و بر درگاه فرزند رضاخان سر سپرد
نان به نرخ روز خورد!
در برِ اهل وفا رنگ وفا کیشان گرفت
در بساط میگساران، ساغر از ایشان گرفت
چون به درویشان رسید آئین درویشان گرفت
گرگ با نیرنگ، جا در جامه میشان گرفت
بر گلوی گوسفندان زبون دندان فشرد
نان به نرخ روز خورد!
گر فتاد اندر ته دریای قلزم، شد نهنگ
ور به جنگلهای افریقا درآمد، شد پلنگ
گشت مستفرنگ، اندر محفل اهل فرنگ
گاه شد رومی رومی، گاه شد زنگی زنگ
گاه ترک و گاه تازی، گاه لر شد گاه کرد
نان به نرخ روز خورد!
گشت در هر راه نان و آب داری رهنورد
یافت هر دم صورتی دیگر، چو طاس تخته نرد
گاه نر شد، گاه ماده، گاه زن شد، گاه مرد
چون به دینداران رسید از بادهخواری توبه کرد
چون به میخواران رسید آن توبه را از یاد برد
نان به نرخ روز خورد!
در بر بودائیان، آئین بودا را ستود
در بر زرتشتیان، زند و اوستا را ستود
چون مسیحی دید، انجیل مسیحا را ستود
چون کلیمی یافت، ده فرمان موسا را ستود
چون مسلمان دید، خود را از مسلمانان شمرد
نان به نرخ روز خورد!
مؤمنان او را یکی از مؤمنین پنداشتند
صالحان او را نکوکار و امین پنداشتند
دزدها او را به دزدی بیقرین پنداشتند
از چه رو جمعی چنان جمعی چنین پنداشتند؟
چونکه هم در زهد شهرت داشت، هم در دستبرد
نان به نرخ روز خورد!
تجربه برخورد با افراد چقدر مهم است؟ نظر شما در این مورد چیست؟
3- دیدید تقریبا بیشتر مسؤلینی که راس کار هستند در بیان کارهایشان از فعل آِینده استفاده می کنند؟به نظر شما بهتر نیست ابتدا کار را انجام و بعد از آن گزارش را با فعل حال بدهند؟خسته شدیم از بس شنیدیم : خواهد شد،در آینده نزدیک، تحقق یابد، امیدوارم، انجام خواهد شد، و....
نظر شما در این مورد چیست؟