از قرن نوزده، زن را مسئله کردند و به بهانه احقاق حقوق، او را از وابستگی به خانواده جدا کردند و غرور را به او هدیه دادند.
دنیای مدرن امروز به مسائلی همچون مسئله زن پیچیده شده است، که جریان فمینیسم با گروه های مختلف و آراء متفاوت برای حقوق از دست رفته زن در طول تاریخ، از دل مدرنیته برآمده و تلاش می کند. هم اکنون با زنِ مرد شده ای مواجه ایم که برای خود شغل و تحصیلات و تفریحات مستقل در هرچه بخواهد و علاقه داشته باشد، دارد. او به خود مستقل است و به هیچ کس وابسته نیست.
جامعه ایران هم به همان نسبت که به مدرنیته غرب نزدیک می شود، به مسائل آن مبتلا شده و متاسفانه در برخی موارد با راه حل های آن جوامع پیش می رود. مثلا اگر افسردگی داشته باشید و به روانپزشک مراجعه کنید، شما را به دوستی با جنس مخالف دعوت می کند! اگر زن باشید و به جامعه شناس مراجعه کنید، شما را به بیرون آمدن از محیط خانه و اشتغال در هر محیط کاری دعوت می کند و .... اما در این جامعه انقلابی از جنس اسلام شده و قرار است اسلام مسائل، نیازها، خواسته ها و پاسخ ها را در پیش روی ما قرار دهد و ما هم به بهترین وجه تبعیت کنیم.[1] هرچند تا خضوع در برابر اسلام نداشته باشیم به اطاعت بهتر نخواهیم رسید...
به نظر می رسد جامعه ایران، هم اکنون با هویت گمشده ای از زن مواجه است که نمی تواند مسائلی همچون حجاب و عفاف و علم آموزی و اشتغال زن را حل کند. این گمشدگی نتیجه تفکر در ساختار مدرنیته و جستجوی پاسخ از متن دین است. از متن دین خواسته می شود تا اشتغال زن در محیط مردانه را توجیه کند! از متن دین خواسته می شود تا ناهمگونی ارتباطات نامحرمان و اختلاط را توجیه کند!... بنابراین دیگر این حدیث زهرای اطهر(سلام الله علیها) فهمیده نخواهد شد: «برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.»[2] (مجلسی، 1404ق، ج43: 54) یا روایت «بهترین مسجد برای زن، خانه اش است»[3](شرح من لایحضره الفقیه، ج2: 850) چگونه فهمیده می شود؟!
با توجه به روایت امام صادق علیه السلام که می فرماید:«همانا خداوند متعال ملکش را بر مثال ملکوتش خلق کرد و اساس ملکوت اش را بر جبروت اش قرار داد تا از ملکش به ملکوتش و از ملکوتش به جبروتش دلالت کند و راه پیموده شود.»[4](شیخ بهایی، 1384: 28) هر خلقتی در این جهان مادی، صورتی در ملکوت و نهایتی در جبروت دارد که جبروت را خدا قرار داده و انسان مختار باید ملکوتش را سامان دهد تا جبروتش در همین عالم مادی ظهور یابد.
مسیر تکامل همه خلایق، عبودیت پروردگار است که عبودیت جز با خشوع و خضوع در برابر او به کمال نمی رسد. هویت گمشده مرد و زن امروز هم در عبودیت ایشان است تا ملکوت شان ساخته شود. خداوند جبروت زن را بر مظهر جمال آفریده است. (ر.ک: جوادی آملی) اما از زن چه انتظاری دارد؟ « وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»(الروم/21) و « هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها»(الاعراف/189)
زن محل سکونت و کانون آرامش خانواده است و به عبارت دقیق تر مدیر عاطفه و احساس در خانواده است که موجب شکل گیری تربیت دینی کودکان، دلبستگی شوهر به خانواده و بالاخره قوام زندگی می شود. از آنجایی که آرامش اصلی به ذکر الله است «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»(الرعد/28)، زنی که در مسیر عبودیت الله باشد می تواند سکونت حقیقی و دائمی برای خانواده باشد زیرا خود را در برابر ولایت مسئول می داند که ولایت از زن، خوب شوهرداری کردن را خواسته است.[5] ولایت از زن، به حداقل رساندن ارتباط با نامحرم را خواسته است.[6] ... و او در برابر امر مولا تواضع می کند چون می داند که سعادت دنیا و آخرت اش در اطاعت مولاست که او جز خیر چیز دیگری برای بنده اش نمی خواهد.
زن در بستر زندگی اسلامی خود، وظیفه اصلی اش را عفاف برای خانواده می داند و در مسیر دستیابی به بهترین نوع انجام وظیفه، به اشتغال و تحصیل علم و معرفت می پردازد. اساسا، ظهور اجتماعی زن در ظهور عفت او در جامعه است که حتی بدسرشت ها[7] را به حیا وامی دارد. اما او الگوی رفتاری می خواهد تا تبعیت اش را به بهترین وجه متمایل کند و چه الگویی از فاطمه سلام الله علیها بهتر؛ شوهرداری کرد، تربیت نسل کرد، عبادت کرد، تعلیم احکام زنان را کرد و .... و برای ولایت با اشک و فریاد مبارزه هم کرد.
اما .... امروز ....
مرد دنیای امروز به دنبال زن با حیا و آرامش دهنده می گردد و زن دنیای امروز به دنبال مرد غیورِ باعفت است. تعجب آنکه مرد چشم چرانی و دوست یابی می کند تا به دلخواه اش برسد و زن خودآرایی و بی حیایی می کند تا مردش را بیابد! ... و شیطان به هردو می خندد ... و مولا بر هر دو نگران ...
منابع:
1. شیخ بهایى، محمد بن حسین، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، 1جلد، حکمت - تهران، چاپ: ششم، 1384ش.
2. جوادی آملی، عبدالله. زن در آینه جمال و جلال الهی، قم: نشر اسراء.
3. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة)، 14جلد، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور - قم، چاپ: دوم، 1406 ق.
4. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[1] «... فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه»(الزمر/18)، هاء به اتباع برمی گردد.(رک: المیزان)
[2] خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَال
[3] خیر مساجد المرئة بیتها
[4] انّ اللَّه عزّ و جلّ خلق ملکه على مثال ملکوته، و اسّس ملکوته على مثال جبروته لیستدلّ بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته
[5] «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»(الکافی، ج5: 9)
[6] خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَال و «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ...»(احزاب/53)
[7] «.. فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض..»(الاحزاب/32)
سید عبدالرسول علم الهدی