داخل هلیکوپتر من جلوی در نشستم تا اگر لازم شد تیراندازی کنم.
جناب سرهنگ (فرمانده ی گروه کلاه سبزها - نیروی مخصوص ارتش) از آقای عظیمی پرسید: فرماندهی شما کیست؟
ایشان هم من را نشان داد.
سرهنگ سرش را جلو آورد و پرسید: شما قبلا ارتشی بوده اید؟
گفتم: خیر!
گفت: در فلسطین یا لبنان چریک بودید و میجنگیدید؟
گفتم: خیر!
گفت: آموزش ویژهایی داشته اید؛ اینجوری که ما کلاه سبزها و تکاوران دیدهایم؟!
گفتم: نه!
گفت: آموزش نظامی که دیدهاید!
گفتم: نه آموزشی ندیدهام؛ فقط مختصر چیزهایی میدانم.
گفت: (اصلا) میدونید داریم کجا میریم؟!!
گفتم: بله؛ میریم پاسگاهی رو که شما نتونستید بگیرید، تصرف کنیم.
بابانظر . فصل دوم (در راه آزادی بانه)