در این مقاله نیز به سه مورد از ویژگى هاى امام و خلیفه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دیدگاه امام على(علیه السلام) اشاره مى شود (1) :
1. تربیت در دامان پیامبر (صلى الله علیه وآله)
على(علیه السلام) نزدیکترین فرد مسلمان به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)بود. از زمان کودکى تا رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله)در مکه و مدینه، جنگ و صلح، سفر و حضر و... هیچ گاه جز با دستور و موافقت آن حضرت از آن وجود مقدس جدا نشد.
او از آغاز زندگى در دامان پاک حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) تربیت یافت و از سرچشمه پرفیض وجود مطهر آن حضرت، تار و پود هستى اش سیراب شد. خود ایشان در این زمینه مى فرماید: «و قد علمتم موضعى من رسول الله(صلى الله علیه وآله) بِالْقَرابةِ القَربیة و ...»; (2) شما قدر و منزلت و احترام مخصوص مرا نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مى دانید. رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)زمان کودکى، مرا در کنار خود پرورش داد و مرا همواره به سینه مبارکش مى چسبانید... خوراک جویده و در دهان من مى نهاد ـ آن چنان که پدر نسبت به فرزند انجام مى دهد ـ و دروغ در گفتار من و خطایى در کردار من نیافت.
2. سبقت در ایمان
امام على(علیه السلام) در خطبه اى مى فرماید: «و الله لاََنا اَوّل مَنْ صدّقه»; (3) به خدا سوگند من نخستین کسى هستم که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را به نبوت و پیامبرى تصدیق کرد و به او ایمان آورد.
و باز مى فرماید: «اماالبرائة فلا تتبرؤا منى فانى ولدتُ ...»; (4) از من بیزارى و تبرى نجویید زیرا من به فطرت اسلام متولد شده و هیچ گاه در راه کفر و شرک قدم نگذاشته ام و در ایمان به پیامبر گرامى و هجرت بر همگان پیشى گرفته ام .
و نیز مى فرماید: «اللهم انى اول مَنْ انابَ و سمع و اَجابَ لم یَسْبِقْنى اِلاّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) بالصلوة»; (5) خدایا من نخستین کسى هستم که به حق رسیده و آن را شنیده و پذیرفته ام، هیچ کس مگر رسول معظم اسلام(صلى الله علیه وآله) در نماز خواندن بر من پیشى نگرفت.
در این که على(علیه السلام) نخستین مردى است که به پیامبر(صلى الله علیه وآله)و اسلام گرایید، جاى شبهه نیست چرا که اکثر قریب به اتفاق اهل تاریخ که منصفانه قضاوت کرده اند این موضوع را قبول دارند. شارح معتزلى و دیگر بزرگان اهل سنت در کتب خویش این حقیقت را با ادله فراوان ذکر کرده اند; گذشته از این که کلام خود على(علیه السلام)براى ما، بهترین برهان قاطع است.
روشن است که سبقت در اسلام و دفاع از پیامبر(صلى الله علیه وآله) با جان و مال و تا آخرین نفس و لحظه عمر، سند گویایى از فضایل مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) است و آن حضرت بهترین مصداق آیه شریف: (والسابقون السابقون اولئک المقربون) (6) مى باشد.
سبقت گرفتن در ایمان آن هم در آن شرایط سخت و طاقت فرسا، حاکى از دو امر مهم است; نخست آن که نشان دهنده ایمان واقعى به مرام و هدف پیامبر(صلى الله علیه وآله)است چنان که قرآن کسانى را که پیش از فتح مکه هجرت و جهاد کردند بر آنها که پس از آن بدین کار مبادرت ورزیدند برترى داده و دوم آن که این عمل علامت شجاعت روحى و قدرت نفسانى است.
آن که در پذیرش حق منتظر اقبال و گرایش مردم نمى ماند اگر چه خود را در این میدان تنها ببیند، کسى است که از حوادث باکى نداشته و از خطرات جدى آن واهمه اى به خود راه نمى دهد.
3. بصیرت و تیزبینى
انسان فهیم و هوشمند، کارهاى خود را براساس بصیرت و شناخت انجام مى دهد و پیش از ورود در هر کارى جوانب آن را به درستى مى سنجد. رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: «اذا هممت بامر نتدبر عاقبته...»; (7) هر کارى که مى خواهى انجام دهى در عاقبت آن بیندیش.
امام صادق(علیه السلام) نیز مى فرماید: «العامل على غیر بصیرة کالسائِرِ على غیرِ الطریق لا یَزیدُهُ سُرْعَةُ السَیْرِ الا بعداً»; (8) کسى که بدون آگاهى کارى را انجام مى دهد مانند کسى است که به بى راهه مى رود، شتاب او فایده اى برایش ندارد مگر این که از راه اصلى دورتر شود.
حضرت على(علیه السلام) که یک رهبر بسیار آگاه و بصیر و داراى تیزبینى خاصى است مى فرماید: «اِنَّ مَعى لبصیرتى ما لَبَسْتُ على نَفْسى وَ لا لُبسَ عَلَىَّ»; (9) بصیرت و آگاهى ام از من جدا نمى گردد، حق را بر خود نپوشیده ام و نه آن بر من پوشیده شده است یعنى فریب مکر و حلیه گروه شیطان را نمى خورم.
در حقیقت بصیرت، همان شناخت زمان و مکان است که: «العالم بزمانه لا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَوابِس»; (10) عالم به زمان خویش مورد هجوم اشتباهات و لغزش ها قرار نمى گیرد.
اما این که منشأ بصیرت امام(علیه السلام)چیست؟ خودش مى فرماید: «بَصَّرَنِیکُمْ صِدْقُ النیةِ»; (11) صفاى دل، من را از درون شما آگاه مى کند.
این سخن را حضرت خطاب به طلحه و زبیر و به طور کلى به اصحاب جمل بیان کرد که: «صفاى باطنم مرا به اسرار پوشیده باطن شما آگاه مى کند». این سخن امام(علیه السلام)را این آیه شریف تأیید مى کند: (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا); (12) اگر با تقوا و اخلاص باشید خداوند به شما روشنایى باطنى مى دهد که حق را از باطل و نیز اهل حق را از اهل باطل تمیز دهید.
امام(علیه السلام) در جاى دیگر مى فرماید: «اَنَا علیه لَعَلَى بصیرة من نفسى»; (13) من نسبت به امور مربوط به خود بصیرت کامل دارم.
امروزه بعضى به صورتى جاهلانه، برخى ایرادها را بخصوص بر مشى سیاسى آن حضرت وارد مى کنند. این خرده گیرى ها گرچه در عرف دیپلماسى معمول جهان و براساس دانش سیاسى کنونى ممکن است توجیه خاص خود را داشته باشد ولى باید توجه نمود که شاخصه هاى سیاست در نظر مولا على(علیه السلام)غیر از آن چیزى است که سیاست کلاسیک دنیا، به ما تعلیم مى دهد. خود آن حضرت به اشکالات این دیدگاه واقف است، همان دیدگاهى که ناجوانمردانه معاویه را سیاستمدارتر از على(علیه السلام)معرفى کرد تا جایى که خود آن حضرت، در مقام دفاع از خویش بر آمده و فرمود: «واللهِ ما معاویةُ بأَدْهى منّى و لکنه یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ و لَوْ لا کراهیةُ الغَدْرِ لکنت مِنْ اَدْهَى الناس»; (14) سوگند به خدا معاویه زیرک تر از من نیست ولى او حیله گیرى و تبهکارى مى کند و اگر نبود که من آن شیوه را نمى پسندم از زیرک ترین مردم به شمار مى رفتم.
پی نوشت ها:
1. لازم به یادآورى است که برخى از ویژگى ها مخصوص على(علیه السلام) است، البته بسیارى از آنها سایر اهل بیت (علیهم السلام) را نیز در بر مى گیرد.
2. نهج البلاغه، خطبه 192، بخش 115 ـ 117.
3. همان، خطبه 37، بخش 4.
4. همان، خطبه 57، بخش 2.
5. همان، خطبه 131، بخش 4 ـ 5.
6. سوره واقعه، آیه 10 ـ 11.
7. وسائل الشیعه، ج 15، ص 282، ح 20522.
8. اصول کافى، کلینى، ج 1، ص 54.
9.نهج البلاغه، خطبه 10، بخش 1.
10. اصول کافى، کلینى، ج 1، ص 31.
11. نهج البلاغه، خطبه 4، بخش 3.
12. سوره انفال، آیه29.
13. نهج البلاغه، نامه 62، بخش 8.
14. همان، خطبه 200، بخش 1.
--------
منبع:
روابط امام علی (علیه السلام) و خلفا به روایت نهج البلاغه
حسین رجبی، سیدمهدی موسوی کاشمری، احمد رهدار