ناگزیر برای صحبت از دفاع مقدس به این شعر همشهریمان متوسل شدم ، در حوزه دفاع مقدس قطعاً عوضکردن نگاه مهم است و تأثیرگذار . در ادامه سهراب گفته : جوردیگر باید دید.
پس با نگاه فعلی قطعاً نخواهیم توانست از آن ایام درکی درست داشته باشیم الّا آنکه همچنان درآن حال و هوا مانده باشیم که آنهم باید بگویم اگر دیدی سلامش را برسان . این خدایی ناکرده نه به آن معناست که یافت نمیشود بلکه بعلت کمیاب بودن این چنین قضاوت شده است .
با گذشت حدود 21 سال از پایان جنگ تحمیلی ، دنیاگرایی و مادی گرایی ظهور مجدد و قوی یافته است. مرور بر جنگ و ارزشهای آن تلنگری است برای کسانی که می خواهند برعهد خود با خداوند وفادار بمانند و بر انقلابی ماندن اصرار ورزند. محک زدن عملکرد خود با ارزشهای مطلقی که معیار حسینوار زیستن و حداقل مسلمان ماندن است.
اگر هنوز عینک خود را عوض نکردهای از خواندن این مطلب صرفنظر کن چرا که از این نوشتار جز تکرار و عقب ماندگی و ... برایت متصور نخواهدشد و زود خسته خواهی شد. اما اندکی تأمل کن ! ادامه نده . چشمهایت را ببند . تصور کن! اگرازنسل اولی که حافظه به یاریت خواهد آمد . همه چیز یادت هست و اکر فکر می کنی یادت نیست به خواب نرفتهای که خودت را به خواب زدهای به ذهن فشار بیاور! اگر از نسلهای بعدی هستی وظیفهات سنگین است.برای چه جنگ شد ؟ اصلاً برای چه انقلاب شد ؟ نکند بقول بزرگی که گفته حتی نماز خواندن پدر و مادرم هم فایده ندارد چون برحسب عادت و تکرار است ! نکند تو هم فقط بخاطر ...... با انقلاب یار شدی ؟ اما اگر ما در هدف مشکل داشتیم، پیر جماران هدفش پاک بود . او آمده بود و حرفهایش را زده بود واین مردم بودند که در شرایط آن زمان او را انتخاب کرده بودند. پس انتخاب ما بوده است . شعارها ، ارزشها و اهداف چه بود؟
انقلاب اسلامی در عصری بوقوع پیوست که کفر دنیا را فراگرفته بود و انسانها همّ و غمّشان تأمین نیازهای خاکی ودنیوی بود (الان چه ؟) در جوامع مسلمان نیز فارغ از روح دینی به زندگی مشغول و با واگذاشتن اصلاح اموربه حضرت قائم (عج) دین را در خدمت دنیای مادی خود قرار داده بودند.
انقلاب این افق را عوض کرد. انقلاب با ارائه الگویی جدید نوعی نظام سیاسی را پیریزی کرد که غایت آن نه ارضاء تمایلات جسمانی مردم بلکه تعالی آنها و تشکیل جامعهای بر مبنای عدالت و قسط بود . و این یعنی هدف انبیاء. این الگو با تمام ایدئولوژیهای امانیستی و انسانمدار غرب در تعارض بودو در نهایت جنگ به عنوان آخرین راه حل برای سرنگونی نظام نوپای اسلامی در دستور کار قرار گرفت. جنگ عرصهای برای هنرنمایی دین شد. انسانهای چسبیده به خاک را فقط با رسیدن به لقاء خدا آرام کرد.این هنرنمایی کمی نیست. آنانکه همواره به جنگ منتقد بودهاند بدانند همین دستاورد عظیم را فقط و فقط این جنگ به ما هدیه کرد و اگر امام کبیر فرمود: جنگ برکات زیادی داشته است قطعا این از برکات جنگ است.
به این جمله امام راحل دقت کنیم:ما عقب ماندگان و حیرت زدگان و آن سالکان و چلهنشینان و آن عاقلان و نکته سنجان وآن متفکران واسلامشناسان و آن روشنفکران و اسلامشناسان و آن روشنفکران قلمداران و آن فیلسوفان و جهانبینان وآن جامعهشناسان و انسانیابان و آن همه و همه با چه معیاری این معما را حل و این مسئله را تحمیل میکنند که از جامعه مسمومی که در هر گوشه آن عفونت رژیم ستم شاهی فضا را مسموم کرده بود... یک همچو جوانان سرشار ازمعرفت الله و سروپا عاشق لقاءالله و با تمام وجود داوطلب برای شهادت و جاننثار برای اسلام که پیراهن هشتاد ساله و سالکان کهنسال به جلوهای از آن نرسیدهاند، بسازند؟
اگر عینک را عوض نکرده باشیم معنایی از این زیبا سخن مرد خدا درک نخواهیم کرد، چرا که امروز رسیدن از خاک به افلاک و پیمودن ره صدساله را در یک شب ترجمه ای نداریم و صفت چسبیده به خاک و تحلیل خاکی و مادی خواهیم داشت.
نتیجه انقلاب باید چه میشد؟ هدف دین چه است؟ آیا جز ساختن انسانها؟ مگر آخرین تعاریف از دین چه بود؟برجستهترین مکتب فکری آنان بودند که با تمسک به امام زمان (عج) نه تنها بعد حکومتی اسلام را انکار می کردند بلکه با این استدلال که ازدیاد ظلم و فحشا توسط آنان موجب تسریع در ظهور آن حضرت می گردد تن به حکومتهای ظالم و ستمگر را مجازی می شمردند.
جنگ تحمیلی تأسی به سیره رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار و با تأسی به کربلا و عاشورا و امام حسین (ع) ، پیام واقعی عاشورا متبلور گشت که : " هیهات من الذله " . این پیام آینه ابهت دو ابرقدرت را شکست.
استمرار روح انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت. روحیه بسیجی برجستهترین، مهمترین و کاربردیترین ارزش و پیامد جنگ برای جامعه بود. روحیه از خودگذشتگی، بیاعتنایی به نمودهای دنیوی باعث شد هیچگاه افق دید مردم متوجه مسایل سطحی و پیشپاافتاده روزمره نشود و این یعنی صیانت از دین و انقلاب با اقتدار کامل.آنچه موجب شکست توطئه دشمنان برای سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی گردیده چه بود ؟
آیا یک نظام نوپا و کم تجربه در ابعاد سیاسی ، نظامی و ..... قادربود ، در مقابل امپریالیسم آمریکا ، شوروی دوام بیاورد ؟آیا توازن قوا در جنگ متعادل بود ؟ ارتش عراق تا بن دندان تسلیم وتجهیز و مورد حمایت قدرتهایی بزرگ و ما ؟
آیا خبر عناصر شجاعت ، فداکاری ، قناعت ، خودفراموشی و خداخواهی را در این پیروزی میتوان برشمرد ؟ آیا خبر سوختن و فداشدن برای دیگران ، برای دیندار ماندن دیگران از رزمندگان جنگ سراغ داشتیم ؟ در جنگ به ما یادگرفتیم برای تقسیم کارها و پیشبرد امور با هم کنار بیاییم و هرگز به فکر مقام و عنوان بالاتر نباشیم .
جنگ به ما یا داد آنانکه مقام بالاتری دارند در هنگام نبرد پیش گام تر از نیروها باشند.
جنگ به ما وجوه اشتراکی زیادی یاد داد . اعتقاد دینی ، علاقه به رهبری انقلاب ، اخلاص ، ایثار و عشق به لقاء الله .
امام راحل فرمودند : « هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنه ها از آن بهره جستهایم . ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودیم . ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودیم . ما در جنگ ریشه های پربارانقلاب اسلامیمان را محکم کردیم . ... جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت .جنگ ما جنگ فقر و غنا بود . جنگ ما، جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا خاتم وجود دارد . چه کوته نظرند آنهایی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیدهایم . پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است . در حالی که صدای اسلامی خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست . علاقه به اسلام شناسی مردم آمریکا ، اروپا ،آسیا و افریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست ......
ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم . راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است ؟»!
امید آنکه بتوانیم با دید خداخواهانه به جنگ بنگریم و وظایف سنگین خود را در مقابل آنها که نه امام را دیدند و نه جنگ را به خوبی انجام دهیم . انشاالله .