سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند

اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسن

زنده یاد قیصر امین پور




برچسب ها : مذهبی  ,


      

حال که نراقى روزهاى آخر عمر خویش را پشت سر مى گذراد.

باید از خود بپرسیم که در این لحظات حساس و قیمتى این عالم بزرگ چه پیامى مى تواند به نسل جوان بعد از خود ، داشته باشد؟ و آیا اصلا ایشان پیامى در این مورد داشته یا بى توجه به این معنا سر ببالین خاک گذاشته است؟

بیقین باید گفت که هر چند وى نوشته مستقلى را به عنوان «پیام براى جوانان » از خود به جاى نگذاشته است ولى با دقت و تامل در آثار و زندگانى این دانشمند گرانقدر، پیامهاى مهم و سرنوشت سازى را مى توان بدست آورد و به گوش جان سپرد که در اینجا به چند نمونه آن که از همین نوشه کوچک استفاده شده و در حقیقت این پیام چکیده همه این نوشته است اشاره مى شود:

1- بلندى روح و انگیزه بزرگ و الهى داشتن.

2- تحت تاثیر محیط قرار نگرفتن.

3- اعتماد و تکیه بر خویش

4- از صفر شروع کردن

5- اراده محکم و قوى

6- عزت نفس.

7- استقامت.

8- صبر و شکیبایى در فقر.

9- تلاش و پشتکار در کارهاى خیر به خصوص در تحصیل

10- احترام به استاد

11- خدمت به مردم.

12- احترام به مردم و بزرگ شمردن آنان

13- اعتدال در تمام ابعاد زندگى

14- مبارزه با مظاهر شرک و کفر و ظلم.

15- تیز بینى و دور اندیشى.

16- مبارزه با جمود و تحجر.

17- کسب جامعیت علمى و اخلاقى.

18- خوش رفتارى و سعه صدر.

19- تواضع و فرتنى.

20- ارتباط باائمه هدى و زیارت آنان.

21- عشق به امام حسین ( علیه السلام) .

22- نویسندگى و نشر فرهنگ عترت (ع)

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد





      

 

پرسیدند:خدا چگونه و کجاست؟ امام فرمود:اساسا این تصورى غلط است،زیرا خداوند مکان را آفرید و خود مکان نداشت،و چگونگى ها را خلق کرد و خود از چگونگى (و ترکیب) بر کنار بود،پس خدا با چگونگى و مکان شناخته نمى شود،و به حس در نمى آید،و به چیزى قیاس و تشبیه نمى گردد.

-چه زمانى خدا بوجود آمده است؟ امام-بگو چه زمانى نبوده تا بگویم چه وقت بوجود آمده است.

-چه دلیلى بر حدوث جهان (یعنى اینکه جهان قبلا نبوده و مخلوق است) وجود دارد؟ امام-نبودى سپس بوجود آمدى،و خود مى دانى که خود را نیافریده یى و کسى که مانند توست نیز ترا بوجود نیاورده است.

-ممکن است خدا را براى ما توصیف کنید؟ -امام-آنکه خدا را با قیاس توصیف کند همیشه در اشتباه و گمراهى است و آنچه مى گوید ناپسند است،من خدا را به آنچه خود تعریف و توصیف فرموده است تعریف مى کنم بدون آنکه از او رؤیتى یا صورتى در ذهن داشته باشم:«لا یدرک بالحواس »خدا با حواس آفریدگان درک نمى شود،«و لا یقاس بالناس »به مردم قیاس نمى شود،«معروف بغیر تشبیه »بدون تشبیه شناخته مى شود،در عین علو مقام به همه نزدیک است،بدون آنکه بتوان همانندى براى او معرفى کرد،به مخلوقات خود مثال زده نمى شود،«و لا یجور فى قضیته »در حکم و قضاوت خود بر کسى ستم نمى کند...به آیات و نشانه ها شناخته مى گردد. (74) -آیا ممکن است زمین بدون حجت و امام بماند؟ امام-اگر یک چشم بر هم زدن زمین از حجت خدا وامام خالى بماند همه ى زمینیان را فرو خواهد برد.

-ممکن است در باره ى فرج (امام عصر عج) توضیح بدهید؟ امام-آیا نمى دانى که انتظار فرج جزو فرج است؟ -نه نمى دانم مگر به من بیاموزى!

امام-آرى،انتظار فرج از فرج است. (75) -ایمان و اسلام چیست؟ امام-حضرت باقر العلوم فرمودند:ایمان مرتبه یى بالاتر از اسلام،و تقوى مرتبه یى برتر از ایمان و یقین مرتبه یى برتر از تقوى است،و چیزى کمتر از یقین میان مردم تقسیم نشده است. (76) -یقین چیست؟ امام-توکل به خداى متعال و تسلیم در برابر اراده و خواست او،و رضایت به قضاى الهى،و واگذارى امور خویش به خدا (و از او مصلحت خواستن) (77) -عجب (خود بینى و خود پسندى) که عمل را از بین مى برد چیست؟ امام-عجب درجاتى دارد،از جمله آنکه کار زشت در نظر بنده جلوه مى کند و آن را نیکو مى پندارد و از آن خشنود مى شود و گمان مى کند کار خوبى انجام داده است،و از جمله آنکه بنده به خداى خود ایمان مى آورد آنگاه بر خدامنت مى گذارد،در حالیکه منت گذاشتن حق خداست. (78) -آیا حضرت ابراهیم که گفت:«و لکن لیطمئن قلبى »در دل خود تردیدى داشت؟ امام-نه ابراهیم یقین داشت،و منظورش این بود که خدا بر یقین او بیافزاید. (79) -چرا مردم از امیر مؤمنان على علیه السلام دورى کردند و به غیر او روى آوردند با آنکه سابقه ى فضائل آن حضرت و مقام و منزلت او نزد پیامبر صلى الله علیه و آله براى مردم معلوم و آشکار بود؟ امام-چون امیر مؤمنان (ع) از پدران و برادران و عموها و دائى ها و بستگان آنان که با خدا و رسول (ص) او در جنگ و ستیز بودند تعداد بسیارى کشته بود،و این باعث دشمنى و کینه ى آنان شد،و دوست نداشتند امیر مؤمنان (ع) ولى و رهبر آنان گردد و نسبت به غیر آن حضرت این احساس و دشمنى را نداشتند،زیرا غیر او در پیشگاه پیامبر (ص) و جهاد با دشمن مقام امیر مؤمنان را دارا نبود بهمین جهت مردم از امیر مؤمنان دور شدند و به غیر او رو آوردند. (80)

 74- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 47- 10

75- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 227

76- مسند الامام الرضا ج 1 ص 258

77- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 258

78- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 285

79- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 315

 80- عیون اخبار الرضا (ع) ج 2 ص 81

برگرفته از سایت تبیان




برچسب ها : مذهبی  ,


      

قربون کبوترای حرمت ***  قربون این همه لطف و کرمت 


یا امام رضا (ع)
مجبور شدم به هر کسی رو بزنم 
 در محضر هر غریبه زانو بزنم
تحقیر شدم چونکه فراموشم شد
 یک سر به شما ضامن آهو بزنم


رضا جان بر روی گنبد طلات نوشته


هیچ کسی دست خالی بر نگشته





      

قربون کبوترای حرمت ***  قربون این همه لطف و کرمت 


یا امام رضا (ع)
مجبور شدم به هر کسی رو بزنم 
 در محضر هر غریبه زانو بزنم
تحقیر شدم چونکه فراموشم شد
 یک سر به شما ضامن آهو بزنم


رضا جان بر روی گنبد طلات نوشته


هیچ کسی دست خالی بر نگشته




برچسب ها : مذهبی  ,


      
 

اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان دربارة وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهانهای عقلی باور و یقین دارند. فرقة ضالة بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطة فیض بین امام و امت باشد. سید علی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان (عج)نمود. وی در یکی از کتاب هایش می نویسد:
«فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطة وحدت برساند.»(1)وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحة بعد می نویسد: «امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائب(عج) عبدی از عبید خود را از بحبوحة اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده... »(2)و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: ... الحسن بن علی و الحسین... و الحسن بن علی و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان...(3)
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندی که آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت(ع) نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.(4)
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعود (عج)می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به مهدی (عج)را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سالهای آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظة ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.(5)
میرزا بها آنقدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.(6)و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطة اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.(7)
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت با استفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان آنان هیچ ربطی به امام زمان ما شیعیان ندارد.
***
1:صحیفة عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران،ص 7.
2:صحیفة عدلیه، ص13.
3:صحیفة عدلیه،ص 27.
4:صحیفة عدلیه، ص 10.
5:مصابیح هدایت.
6:اقتدارات، مجموعة الواح و نوشته های بهاء الله، چاپ سنگی، چ1310، ص 244.
7: اقتدارات،مجموعة الواح ونوشته های بهاء الله،چاپ سنگی، چ1310،ص 269.






      
 

دولت های بیگانه برای پیشبرد سیاست های استعماری در کشورها، دست به اختلافات دینی می زنند، اما در کشور ایران که پیرو مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) هستند و روحانیت آگاه، همیشه مردم را از انحراف باز می دارند، زمینة پیدایش یک دین جدید غیر ممکن است، چرا که دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین، و پیامبر اسلام (ص)آخرین رسول از طرف خداوند تبارک و تعالی برای مردم جهان مبعوث شده است.(1) لذا دشمنان به این نتیجه رسیدند که باید رشتة ارتباط و وحدت مسلمین و بالاخص مرکز ثقل وحدت شیعیان ایرانی یعنی دین، تضعیف شود، تا مردم متحد را از هم جدا کرده، و درصورت نیاز بتوانند آنها را به جان هم انداخته و بر آنها تسلط پیدا کنند. بهترین کار برای پیشبرد اهداف شوم استعماری و ایجاد انگیزه در ملت ایران برای به میدان آمدن، مسئلة‌ مهدویت بود. برای همین سید علی محمد باب شیرازی با تحریک بیگانگان ادعای نیابت و باب امام زمان (عج)را کرد.(2) وقتی هم دید که برخی از مردم ناآگاه، بدون تحقیق و دلیل منطقی ادعای او را پذیرفتند، مدعی شد که آنچه مردم انتظار ظهورش را می کشیدند من هستم، من همان مهدی و امام زمانم و آمدم جامعه را از فساد پاک سازم و بر همة مردم و علما واجب است که از من اطاعت کنند.(3)
سپس ادعای نبوت کرده و به خیال خود قرآن کریم را نسخ نمود و کتاب بیان را به جای آن معرفی کرد.(4) زیرا می دانست با وجود قرآن کریم کسی به او ایمان نخواهد آورد و اگر عده ای ناآگاهانه به او گرویده اند، روزی با مطالعة دلائل عقلی و منطقی قرآن، بر بطلان باب و بهائیت یقین خواهند کرد و برای همین دستور داد تمامی کتابها غیر از کتب خودشان، سوزانده شود، البته بعد از او میرزا حسینعلی گفت: کتاب هایی را که برای زندگی مورد نیاز است بخوانید و این لطفی از جانب خداوند (خودش) بر بندگان است.(5) و خود را به بها ملقب کرد و همانند باب خود را مهدی، سپس پیامبر و در آخر هم خدا خواند و پیروانش از این به بعد بهائیت معروف گشتند.(6) بنابراین یکی از کارهای استعمار، در راستای تضعیف اسلام حمایت آنان از بهائیت می باشد و با مطرح کردن نسخ اسلام و قرآن، خواستند آثار ظاهر اسلام را از بین ببرند و با توجه به اهمیتی که حج دارد و سالانه میلیونها مسلمان در آن جمع می شوند و آثار وحی و نبوت را می بینند و از آنجا به زیارت مرقد منور رسول الله(ص)و ائمة اطهار(ع)مشرف می شوند و چونکه همه این مراسم یک نوع همایش جهانی اسلام و اتحاد مسلمین در برابر استعمار و مذاهب مزخرف، خصوصاً بهائیت می باشد، رهبران بهائیت با پیروی از دشمنان سرسخت اسلام، در صدد این شده اند که باید این محوریت از بین برود و مکه، مدینه، قبور ائمه اطهار (ع)و تمامی مزار علمای اسلام ویران گردند، تا دیگر کسی آثار اسلام را نبیند،‌ چون به اصل کتاب های آنها دسترسی نداریم این اعتقادات و احکام آنها را از کتابی نقل می کنیم که مولفش با رهبران بهائیت ملاقات ها داشته و کتاب بیان باب و اقدس و برخی از الواح حسینعلی بهاء را داشته است.(7)
زعیم الدوله در این باره می نویسند:
علی محمد باب، خانة خود در شیراز را به جای کعبه، برای نماز خواندن به عنوان قبله قرار داده بود و یکی از احکامش این بود که به محض به قدرت رسیدن پیروان او باید تمام بقاع مقدسه مانند، مکه، بیت المقدس، قبور انبیاء و اولیاء را خراب کنند و هر کس استطاعت پیدا کرد، خانة محل ولادت او را در شیراز حج کند، و آن خانه را تعمیر و توسعه دهد.(8)
حسینعلی بهاء نیز در کتاب اقدس می گوید: قبله کسی است که خدا او را ظاهر کرده است هر گاه او تغییر کند قبله هم تغییر پیدا می کند. و چون بهاء در فلسطین و در شهر «عکا» زندگی می کند، بعد از باب، قبلة بهائیان و هم چنین محل حج شان عکا شد. که در مورد حج هم می گوید: و به تحقیق که خدا بر هر کس از شما که استطاعت داشته باشد حکم به حج خدا (یعنی قبر او در عکا) کرده است.(9)
بنابراین علت اعتقاد بهائیان بر ویران کردن مکه و... برای از بین بردن آثار دین مقدس اسلام است، تا مردم به مرور زمان دست از اسلام برداشته و به سوی فرقة منحرف بهائیت کشیده شوند و بخاطر دشمننی با اسلام است که کشورها و دشمنان مکتب تشیع مانند روسیه، ترکیه، انگلیس، آمریکا، فرانسه و رژیم غاصب صهیونیسم همواره از اینها حمایت می کنند.(10)
**************
1:مائده/3، احزاب/40.
2:الامین، شریف یحیی، فرهنگنامة فرقه های اسلامی، ترجمه: محمد رضا موحدی، تهران، باز، اول، 1378 ش، ص 69. 
3: زغیم الدوله تبریزی، محمد مهدی خان، مفتاح باب الابواب، ترجمة حسن فرید گلپایگانی،ص 121، و حسینی طباطبائی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء،ص 45. 
4: تاریخ جامع بهائیت، ص 201.
5:تاریخ جامع بهائیت،ص 361، و مفتاح باب الابواب، ص 168و270. 
6: فرهنگ فرق اسلامی، ص 90.
7:مفتاح باب الابواب، ص 8.
8:مفتاح باب الابواب، ص 68، ص 169.
9:مفتاح باب الابواب، ص 254، ص 259، ص 284.
10:تاریخ جامع بهائیت،ص 271، 298، 323؛ و فرق و مذاهب کلامی، ص 341.





      
 

بنام خدا


هشتمین امام شیعیان حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)در کنار مقام امامت و ولایت الهی، از ولایتعهدی ظاهری نیز بی‌بهره نبود. از همین رو، دقت در زندگانی عملی آن حضرت، درس‌های آموزنده و راهگشایی برای مردم و مسئولان با خود دارد.
دوری از ملازمات مقام و منصب حکومتی، رهایی از غرور و تکبر علمی، آزادگی در برخورد با مخالفان و مصلحت‌اندیشی حکیمانه برای نجات شیعیان، از بارزترین ویژگی‌های زندگی آن امام است.
یاسر، خادم آن حضرت می‌گوید: حضرت رضا همیشه با خدمه و کارگرهای خود غذا می‌خورد و دوست داشت با آنان بنشیند و صحبت و درددل کند. برخی ناآگاهان به‌این کار حضرت ایراد می‌گرفتند و حضرت می‌فرمود: «انّ الرب تبارک وتعالی واحد والاب واحد والام واحده والجزاء بالاعمال»(1)پروردگار، پدر و مادر، یکی است و فضیلت فقط و فقط به کردار است.
روایت یاران و نزدیکان هر روزه ثامن الحجج(ع) پندهای گرانبهایی از شیوه و روش زندگی آن حضرت می‌آموزد.
از ابراهیم‌بن عباس صولی نقل شده است که گفت: هیچ کس را فاضل‌تر از ابوالحسن رضا، نه دیده و نه شنیده‌ام. ‌از او چیزهایی دیده‌ام که از هیچ کس ندیدم. هرگز ندیدم با سخن گفتن به کسی جفا کند. ندیدم کلام کسی را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هیچ گاه حاجتی را که می‌توانست برآورده سازد، رد نمی‌کرد. هرگز پاهایش را پیش روی کسی که نشسته بود، دراز نمی‌کرد. ندیدم به یکی از دوستان یا خادمانش دشنام دهد. هرگز ندیدم آب دهان به بیرون افکند و یا در خنده‌اش قهقهه بزند، بلکه خنده او تبسم بود. چنان بود که اگر تنها بود و غذا برایش می‌آوردند، غلامان و خدمتگزاران و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره خویش می‌نشانید و با آنان غذا می‌خورد. شبها کم می‌خوابید و بسیار روزه می‌گرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمی‌داد و می‌فرمود: این سه روز، برابر با روزه یک عمر است. بسیار صدقه پنهانی می‌داد و بیشتر در شب‌های تاریک به‌ این کار دست می‌زد. اگر کسی ادعا کرد که فردی مانند رضا (ع) را در فضل دیده است، او را تصدیق مکنید. طبرسی از محمدبن ابو عباد نقل کرده است که می‌گفت: امام رضا (ع) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس می‌نشست. جامه خشن می‌پوشید و چون در میان مردم می‌آمد، آن را زینت می‌داد. صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) گوید: آن حضرت کم خوراک بود و غذای سبک می‌خورد.
در روایات متعددی از معصومین فلسفه اصلی حکومت و در اختیار داشتن قدرت و مکنت دنیوی، اصلاح امور مسلمین و اهتمام در خدمت‌رسانی به آنها عنوان شده است مانند این‌که «من اصبح و لم یهتم بأمور المسلمین، فلیس مسلم».
على‌بن شعیب، می‌گوید: روزى به دیدار امام رضا(ع)رفتم، از من پرسید: یا على! چه کسى از نظر زندگى بهترین مردم است؟ پاسخ دادم: اى سرور و آقاى من! شما به ‌این مطلب از من داناترید. پس از آن فرمود: «یا على، من حَسن مَعاشَ غَیْرهِ فى مَعاشِهِ.»: کسى که امور زندگى دیگران را از طریق امورِ زندگى خویش نیکو مى‌گرداند و سپس ادامه داد: مى‌دانى چه کسى از نظر زندگى از همه مردم بدتر است؟ پاسخ دادم: شما داناترید. فرمود: کسى که دیگران از زندگى او بهره‌اى ندارند.
و این دیدگاه ظریف و خداپسندانه‌ امام رضا (ع) بود که روز به روز اقبال موافق و مخالف را برای دوستی و محبتش در پی داشت تا جایی که رشک مأمون را برانگیخت و موجب به شهادت رساندن هشتمین امام شیعیان شد.
در پایان باید دست به دامن حدیثی از امام رضا (ع) شد که ملاک عقل و عقلانیت را در خدمتگزاری و رفع محرومیت از محرومان دانسته است: عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده ویژگی را دارا باشد:
1ـ از او امید خیر باشد.
2ـ از بدى او در امان باشند.
3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.
4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد.
5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى برایش محبوب‌تر باشد.
8ـ خوارى در راه خدایش، از عزّت با دشمنش محبوب‌تر باشد.
9ـ گمنامى را از پرنامى خواهان‌تر باشد.
10ـ و سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد، جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
******


1:سفینه البحار ماده وضع




برچسب ها : مذهبی  ,


      

به نام خدا


یاد دارم یک غروب سرد سرد


می گذشت از کوچه ما یک رهگذر


دوره گردم کهنه قالی می خرم


دست دوم جنس عالی می خرم


کاسه و ظرف سفالی می خرم


گر نداری کوزه خالی می خرم


اشک در چشمان بابا حلقه بست


عاقبت اهی کشید بغضش شکست


اول سال است و نان در سفره نیست


ای خدا شکرت !ولی این زندگیست ؟


بوی نان تازه هوش ما را برده است


اتفاقا مادرم هم روزه بود


خواهرم بی روسری بیرون دوید


گفت :اقا سفره خالی می خرید ؟





برچسب ها : ادبیات  ,


      

 

10دقیقه بعد : 10 قاشق چای خوری شکر وارد بدنتان می شود. می دانید چرا با وجود خوردن این حجم شکر دچار استفراغ نمی شوید؟ چون اسید فسفریک، طعم آن را کمی می گیرد و شیرینی اش را خنثی می کند.

20دقیقه بعد : قند خونتان بالا می رود و منجر به ترشح ناگهانی و یک جای انسولین می شود. کبدتان شروع می کند به تبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود.

40دقیقه بعد : حالا دیگر جذب کافئین کامل شده؛ مردمک های چشمتان گشاد می شود، فشار خونتان بالا می رود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها می کند. گیرنده های آدنوزین مغز حالا بلوک می شوند تا از احساس خواب آلودگی جلوگیری کنند.

45دقیقه بعد : ترشح دوپامین افزایش پیدا می کند و مراکز خاصی در مغز، که حالت سرخوشی ایجاد می کنندتحریک می شوند. این همان مکانیسمی است که در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می شود.

60دقیقه بعد : اسید فسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی می چسبدمتابولیسم بدن افزایش پیدا می کند. میزان بالای قند خون و شیرین کننده های مصنوعی، دفع هرچه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث می شوند.

مدتی بعد : کافئین در نقش یک داروی مدر (ادرارآور) وارد عمل می شود. حالا دیگر کلسیم و منیزیم و رویی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع می شود و به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیت ها نیز از دست می رود.

مدتی بعدتر : کم کم آن غوغایی که در بدن تان ایجاد شده بود فروکش می کند و نوبت به افت قند می رسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریک پذیر میشوید یا خیلی کرخت و بیحال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کرده اید؛ آبی که میشد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین میرود و شما هوس یک نوشابه دیگر میکنید

 مضرات نوشابه های رژیمی

در نوشابه های رژیمی به جای شکر از شیرین کننده های مصنوعی عمدتاً آسپارتام استفاده میکنند که خود این ماده، اشتهاآور است و می تواند باعث سردرد، سرگیجه و کاهش حافظه شود. مصرف بیش از اندازه آسپارتام خالی از عارضه نیست. تومور مغزی، نقص عضو جنین و بروز حمله های صرع بعضی از این عوارض هستند.مصرف مداوم نوشابه به علت بالا بودن اسید فسفریک آن باعث پوکی استخوان و پوسیدگی دندانها میشود. همچنین خوردن نوشابه باعث چاقی و افزایش وزن میشود. همچنین باعث تولید انسولین زیاد در بدن میگردد. که فرد را یک قدم برای ابتلا به دیابت نزدیک میکند. قند موجود در یک بطری نوشابه گازدار برابر با دو بسته شکلات است.

سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار در ایران 42لیتر است. با مقایسه این آمار با آمار دیگر کشورهای جهان به این نتیجه وحشتناک می‌رسیم که ما در سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار مقام اول را در جهان پیدا کرده‌ایم.

برای اینکه بیشتر وحشت کنید، بد نیست بدانید که:

1 - میانگین مصرف نوشابه‌های گازدار در دنیا برای هر فرد 10لیتر است.

2 - در بیست سال اخیر، مصرف نوشابه‌های گازدار در کشور، نزدیک به 15درصد رشد داشته است.

3 - طی این بیست سال، مصرف شیر و لبنیات، تنها حدود یک دهم درصد رشد کرده است.

4 - سرانه مصرف لبنیات در ایران کمتر از یک سوم استاندارد جهانی است.

5 - طبق آمار، 90درصد کودکان 24ماهه تا 12ساله کشورمان، روزانه حداقل یک بار پفک و نوشابه مصرف کرده‌اند.

6 - 25درصد از کودکان ایرانی به نوعی با سوءتغذیه دست به گریبانند.

7 - یک سوم از مرگ‌ومیرهای کشور به علت بیماری‌های قلبی عروقی است که یکی از عوامل اصلی بروز آن، تغذیه غلط است




برچسب ها : بهداشت  ,


      
<   <<   6   7      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم