سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

به نام حضرت دوست

چند روزی بود فرصت به اصطلاح سرخاراندن هم برایم نبود تا به روز بشم.البته که هرچه فکر هم می­کردم نمی­توانستم مطالب ذهنی­ام را جمع و جور کنم و برای وبلاگ پست جدیدی ایجاد کنم.بالاخره همین امر باعث شد تا با این عنوان مطلب بنویسم شاید کمی از بار ذهنم خالی شده و فضای نمی دانم چند گیگ مغزم را پاک کنم.

این روزها سراغ هر مسئله­ای می­روی دلت می­خواهد دل کنده و بیرون بیایی بدون آنکه بدانی چه خبر است؟

از سیاسی اگه شروع کنم که واویلاست.باور کنید واویلاست.اخلاق را زده­ایم کنار و بهش آمرانه گفته­ایم حالا حالاها پیدات نشه که کار به کار داریم.وقتی هم اخلاق کنار بره تکلیفمون روشنه و وضعیتمون حتی از غربی­ها نیز بدتر خواهد شد.(اولئک کالانعام بل هم اضل).

اقتصادی که نگو!مردم متین و قشر مستضعف در حال تحمل فشارهای متعدد هستند و همچنان امیدوار.البته گاهی مواقع که از بین دم خروس و قسم حضرت عباس یکیشو می­بینن دادشون به هواست که ای بابا تو رو خدا!!

اجتماعی که احتیاج به گفتن من نیست خودتون می­بینین چه خبره،همه­مون در حال فرار از وضع موجود به سمت ایده­آل هستیم بدون اینکه بدونیم کجا می­ریم و چی می­خواهیم؟باورتون نمیشه؟

خلاصه:

نه اینکه بگم وضع خرابه، نه.ولی به داد برسیم.

 





      

 

افسران - این همه بی نماز هست!!!

می خواست برگرده جبهه بهش گفتم: پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…
… وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد...
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت: این همه بی نماز هست! اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند
دیگه حرفی برا گفتن نداشتم خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد.
 ----------------
یاران، پای در راه نهیم که این راه رفتنی است نه گفتنی... 
          سید شهیدان اهل قلم

 





      

ترسید «چراغ دوازدهم» را هم بشکنند…
جایش یک «شمع» داد تا ببیند چه می‌کنند با او…

 پروانگی آموخته‌اند؟!…





      

به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا (ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده،‌ بشد در ماه ذیقعده
که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد

خجسته میلاد پربرکت فخر کائنات؛ شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، مأواى دل‏شکستگان و تکیه‏ گاه درماندگان، حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام را به ساحت مقدس امام عصر حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا فداه و تمامی دلدادگان بارگاهش تبریک





      

زنده نگه داشتن یاد و نام و راه شهیدان راهبرد حقیقی ملت ایران برای تحقق اهداف والای انقلاب اسلامی و عزت و سرافرازی ایران عزیز است.

از بیانات امام خامنه ای (1383/04/16)

می دانیم که شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند .

می دانیم که شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصلشان عند ربهم یرزقون اند .

می دانیم که چهره های برجسته شهدا همچون ستاره درخشان راه انقلاب را نشان می دهند .

می دانیم که علیرضا قزوه سروده : ‌شب امشب شور شیرینی است در من / نماز گریه تسکینی است در من / به جوش آمد دوباره خون مردی / تو اما ای دل غافل چه کردی؟ / بخوان امشب به آهنگ جدایی / “کجایید ای شهیدان خدایی”

می دانیم که …

 

یادواره می گیریم و کنگره شهدا ، پاسداشت می گیریم و به مادران و پدران شهدا نشان ملی اعطا می کنیم و به خیال خام می خواهیم یاد شهدا را زنده نگه داریم که کمتر از شهادت نیست .

این دانستن ها و این مراسمات بسیار زیبا و صد البته مورد نیاز است تا بلکه مقداری از نابسامانیهای فرهنگی را کاهش دهد . اما برای ترویج فرهنگ شهادت و ایثار چه کرده ایم ؟؟؟ برای شناخت انگیزه رهبر سیزده ساله چه کرده ایم ؟؟؟ بارها نام او را بر زبان آورده ایم به گونه ای که تمام ایرانیان نامش را شنیده اند ، اما چند نفر می دانند که پس از شهادت او چه شد ؟؟؟ پس از انفجار آن تانک ، چه بر سر بقیه نیروهای تجاوز گر آمد ؟؟؟ و آیا می دانیم راوی این حادثه کیست ؟؟؟

می دانیم شهادت چیست و به چه کسی شهید می گویند .

نه ، نه ، نه … به خدا قسم که نمی دانیم …

که اگر می دانستیم مقام و جایگاه شهدا را نردبان رسیدن به اهداف حقیر و دنیوی خود نمی کردیم .

که اگر می دانستیم جانبازان ، این شهیدان زنده را به حال خود رها نمی کردیم .

که اگر می دانستیم فقط در بحبوحه تبلیغات انتخاباتی از خانواده شهدا و جانبازان یاد نمی کردیم .

که اگر می دانستیم برنامه روایت فتح نیمه شبها پخش نمی شد، آن هم برای پر کردن کنداکتور پخش بیست و چهار ساعته .

که اگر می دانستیم سینمای دفاع مقدس به لودگی و دلقک بازی تبدیل نمی شد .

که اگر می دانستیم یک ویژه نامه چاپ نمی کردیم که در تمام صفحاتش عبارت جنگ و برادر کشی باشد و با غرور می گفتیم دفاع مقدس .

که اگر می دانستیم یک نیم صفحه مقاله نمی نوشتیم تا مذمت کنیم شهید امر به معروف و نهی از منکر را .

که اگر می دانستیم اختلاس هزار میلیاردی نمیکردیم در جاییکه یک جانباز شیمیایی برای کرایه دستگاه تنفسی منتظر وام قرض الحسنه است .

که اگر می دانستیم اطرافمان پر نبود از خواص بی خاصیت .

که اگر می دانستیم هرگز فریاد ” اَین عمار ” بر نمی خواست .

که اگر می دانستیم تمام تلاشمان برای زنده نگه داشتن فرهنگ شهادت منحصر نمی شد به چند عکس و کلیپ در سایتها و و بلاگهایمان

که اگر می دانستیم …

تا به حال چند وصیت نامه از شهدا خوانده ایم ؟؟؟ با بسیجی ها هستم ، کسانی که خود را سرباز ولایت می دانند ، با حزب اللهی ها ، با و لایتی ها ، به بیرون از این وادی که ایرادی وارد نیست ، به خودمان ایراد می گیرم که می دانیم اما به آنچه می دانیم ، ایمان نداریم . ما چه کرده ایم ؟؟؟ ما برای ترویج و تبیین فرهنگ مجاهدت و ایثار چه کرده ایم ؟؟؟ برای زنده نگه داشتن یاد شهدا که کمتر از شهادت نیست چه کرده ایم ؟؟؟

بعد از شهدا چه کرده ایم … ؟؟؟

از خودمان شروع کنیم . ما که ادعا داریم در این وادی قدم می زنیم ولی تا مناسبتی نباشد و یا سفارشی ، همین قلم رقصانی را نداریم و اگر داریم ، خدا می داند در پشت آن چه اهداف و آرزوهایی وجود دارد .

قطعاً شهدای ما که از بطن همین مردم و امثال شما برخواسته اند ، مریدان حسین بن علی (علیه السلام) بودند و نهایت آمال و آرزویشان آن بود که در راه ایشان سیر سلوک کنند و اگر بگوییم و ادعا کنیم مسیر شناخت اندیشه و تفکر سرور و سالار شهیدان نیاز به شناخت تفکر شهادت طلبی یاران روح الله دارد ، سخنی به گزاف نگفته ایم .

دوستی به کنایه می گفت این روزها رنگ قرمز پرچم کمرنگ شده است .

گفتم رنگ قرمز پرچم از خون شهداست ، کمرنگ نمی شود … اما از سستی ما است که گرد و غبار فراموشی بر آن نشسته





      

 

 

 

 

 

 

 

 





      


دارا وسارا
هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا

سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد
در فکه و شلمچه ، دارا به روی مین شد

http://www.pcparsi.com/uploaded/pc517ceedd0e8778f4c6248ddd71571ba5_khandeh.jpg

چندین هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند

دوخته هزار سارا چشمی به حلقه ی در

از یک طرف و دیگر چشمی به خون دل ، تر

سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟
دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون


در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا
در این زمانه گشتند ده ها هزار « دارا »



دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه

در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد
در این زمانه ناگه ،‌ چادر « لباس جین » شد

با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم

جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار!!!




شاعر: مرحوم ابوالفضل سپهر

 





      

تلاش کردند تا به قول خودشان ارزش های دفاع مقدس را تبیین کنند نشستیم ودل سپردیم.

تلاش کردند تا به قول خودشان دستاوردهای دفاع مقدس را تشریح کنند نشستیم وگوش کردیم.

انگشت هایشان را تاآنجاکه می توانستند باز کردند وافتخارکردند که خاک ایران را حتی به اندازه‌ی یک وجب هم از دست نداده اند نشستیم ونگاه کردیم.

اما نشسته بودیم وارزش‌های دفاع مقدس در حال تثبیت وتبیین وتحقیق وتشریح وترویج وتبلیغ وبودند. ادامه مطلب...



      


شهادت در رکاب امام خمینی زیباست اما دفاع از ولی فقیه حاضر از آن هم زیباتر است. خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است.

« شهید سید مرتضی آوینی »





      

می‌نویسم "کانال"…
سرمایی‌ها یاد کولر می‌افتند،
دیپلمات‌ها یاد سوئز،
سیاستمداران یاد رسانه‌های ارتباط جمعی!

 

اما آنها که با تشنگی و عطش آشنایی دارند،
کانال برایشان واژه درد آوریست…
کانال برایشان تداعی کننده‌ی کانال "کمیل" و گردان "حنظله" است…





      
<      1   2   3      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم