تاریخ، چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دل نوازی، خانه خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد. به کوچه باغ های حرم تو پناه می آورم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می کنم. کنار نهر استجابت می نشینم و قطره ای می شوم در آبی زلال اشک های زایران ات. ضریح نورانی ات را در آغوش می گیرم و از بین شبکه های آن، مزار مطهر تو را تماشا می کنم. باورم نمی شود! آیا به این سادگی، به زیارت تو آمده ام! تو که زیارت ات، هم سان زیارت یاس گم شده مدینه است!
حضرت فاطمه معصومه (س)، روز اول ذیقعده سال 173 سال هجری، در شهر مدینه، چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگ وار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه، به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راست گویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی، پاک دامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت بود. پدران این خاندان، برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تاب ناک امامت و سکان دارای کشتی انسانیت بودند.
خط خطی های یک مبتدی
با سلام
حضرت آیت اله مکارم شیرازی (حفظه الله) در درس خارج امروز خود در تعبیری عمیق در مورد توهین به پیامبراکرم(ص) گفتند:
«آزادی بیان غربی مایه رسوایی و شرم آور است.اینها می گویند ما به دلیل آزادی بیان نمی توانیم این فیلم را محکوم کنیم و یکی از سیاستمداران آمریکایی گفته بود سفیرمان در لیبی را قربانی آزادی بیان کردیم.
غرب با سانسور و خشونت از "هولوکاست" حفاظت میکند اما توهین به اسلام را "حق" افراد میداند/ با دانشمندان غربی که هولوکاست را زیر سوال بردهاند، به شدت برخورد شده است.»
واقعا مایه شرم نیست؟؟
ننگتان باد
باسلام
در وهله اول بر خود لازم می دانم به عنوان یک مسلمان این واقعه شوم را به محضر فرزند رسول الله(ص)، مهدی موعود(عج) تسلیت گفته و دعا کنم که خداوند شر اشرار و کافران را به خودشان برگرداند.انشااله
مشخصات فیلم
نام فیلم: برائت از مسلمانان (زندگی محمد رسول اسلام)
سناریست، تهیه کننده و کارگردان: سام باسیل (به انگلیسی: (Sam Bacile
محصول: 2011 ـ ایالات متحده آمریکا
زمان: 120 دقیقه
حامیان مادی: صهیونیستها.
حامیان معنوی: «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیئت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) ـ «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری ـ «تری جونز» کشیش قرآنسوز آمریکایی
این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.
فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام را به عنوان "سرطان" و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد.
یکی از شیطنتهای فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجه گر معرفی کرده است و در صحنه ای از فیلم یک زن سالخورده به نحو عجیبی شکنجه می شود؛ در حالی که در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمی شود. در واقع، در این فیلم بسیاری از جنایتهایی که نظامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی در سالهای اخیر در حق مردم فلسطین، عراق و افغانستان انجام داده و در "گوانتانامو" و "ابوغریب" مرتکب شده اند را بیشرمانه به اسلام و مسلمانان نسبت میدهد.
در این فیلم نقش پیامبر(ص) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) را دروغ معرفی کند.
در این فیلم دوساعته، شخصیت ارزشمند پیامبر اکرم (ص) به طنز گرفته شده و این چهره پاک، فردی ترسیم شده است که گناهان بسیاری مرتکب میشود.
این فیلم موهن که با دو نام "برائت از مسلمانان" و "زندگی محمد[ص] رسول اسلام"معرفی شده یک فیلم یک فیلم آماتوری به کارگردانی «سام باسیل» است و حاوی صحنهها و توهینهایی به پیامبر اکرم(ص) است که زبان از بیان آنها شرم میکند.
این فیلم پیش از این تنها یک بار در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود در سالگرد حادثه 11 سپتامبر در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد.
این کشیش طبق اعلام قبلی، حرکت موهن دیگری به نام «محاکمه مردمی محمد[ص]» برگزار کرد و به زعم خود آن حضرت را محاکمه نمود. قرار بود این فیلم در کنار این محاکمه نمایش داده شود.
اما علیرغم لغو پخش رسمی فیلم موهن، بخشهایی از این فیلم در فضای مجازی منتشر گردید و چون این کار از سوی قبطیان مهاجر مصری انجام شد، نخستین واکنشها از مصر علیه این اقدام برخاست و سپس به لیبی، یمن و دیگر کشورها کشیده شد.
ایام شهادت مکتب دار اندیشه و فقاهت تسلیت باد.
امام مهربان و رئوفی که در اوج خلافت نابحق عباسیان ، پرچم دار اندیشه بود.او که هزاران شاگرد از مکتبش پرورش و صدها نفر در آن واحد ندای «حدثنی عن جعفربن محمد»سر می دادند. امامی که بارها خبرچینان و خناسان تهمت ها به او زده و منزلش به دست سفاکان تفتیش و بی حرمتی شد.امامی که سرآمد همه بود باید اینچنین اذیت و آزار می شد.
فدای غربتت آقاجان
فدای ندایت که فرمودی:
یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَیا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاکَنِفنِی بِِرُکنِکَ الذَّی لایُرام
« ای نیرو بخش من هنگام دشواریهایم وای پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن ومرا درسایه رکن استوار وخلل ناپذیرت قراربده »
فدای لحظه لحظه ای که در برابر منصور این ذکر را برزبان راندی آقاجان.
فدای تو که خانه ات را آتش زدند آمدی در میان آتش فرمودی : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ
« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ وریشه دراطراف زمین پراکنده اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا( که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد )»
فدای تو
بابی انت و امی
امام صادق علیه السلام فرمود:مومن میان دو ترس است،گناه گذشته که نداند خدا با او در آن چه می کند و عمر باقیمانده که نمی داند در آن چه مهلکه ها بدست آورد و او بامداد نکند مگر ترسان و شامگاه نکند مگر ترسان و او را خوب نکند گر همین ترس.
--
امام صادق علیه السلام فرمود:مومن میان دو ترس است،گناه گذشته که نداند خدا با او در آن چه می کند و عمر باقیمانده که نمی داند در آن چه مهلکه ها بدست آورد و او بامداد نکند مگر ترسان و شامگاه نکند مگر ترسان و او را خوب نکند گر همین ترس.
منبع حدیث:تحت العقول،ص 377
با سلام
امروز 20 شهریوره.در چنین روزی من به دنیا اومدم.جا داشت واسه این روز کلی خوشحالی کرده و عده ای رو به یه مهمونی پرطمطراق دعوت کرده و خلاصه ....
اما من به عنوان کسی که امروز تولدشه این حس رو ندارم.نه از این جهت که مشکلات زندگی و....نه
بخاطر این خوشحال نیستم که دیروز که اصلا خبر نداشتم فردا سالروز تولدمه یه داستان باعث شد تا بگردم ببینم تولدم چه تاریخیه و فهمیدم ای دل غافل،فردا تولدمه!!
واما اون واقعه:
اردوهای راهیان نور سالیان زیادی نیست که راه اندازی شده و اندر وصف آن له یا علیه ش ، جوهرهای قلم مصرف شده و...در طلائیه اتفاقی عجیب می افتد که دل هر غافلی را به تنبه واداشته جز من غافل.یه سال که اردویی دانشجویی(دختر)از تهران به منطقه طلائیه سفری داشته در دفتر خاطرات مرقد شهدای گمنام واقعه ثبت میشه.دختر دانشجویی در دفتر می نویسه در کنار سر و پای جدا شده شما خودِ بی سر و پایم را پیدا می کنم.
سال بعد با کیک تولد می ره طلائیه که همگان تعجب میکنن.میگه اومدم جشن تولدم را در طلائیه بگیرم و وقتی شمع را می گذارند عدد 1 بوده که مورد تعجب همه قرار می گیره که تو الان نزدیک 30 سالته، چرا عدد1؟
میگه من تازه پارسال خودم را پیدا کردم و فهمیدم کی هستم .پس الان یکسالمه و...
وقتی این واقعه رو خوندم گفتم که ای دل بی خبر!کی قراره تولدت باشه؟
سلام
با تیتر اولم ، اول مخالف خودمم.اما چه کنم و چی بگم تا دلم راضی بشه.نه راضی شدن امروزی و از روی هوس.نه.واقعا دلم درد گرفت وقتی تابلو ورودی پارک جمشیدیه تهران رو دیدم و در پارک گشتی زدم و برای خودم داستان زیر رو مرور کردم.اول تابلو را ببینیم:
این تابلو ،ورودی پارک جمشیدیه نصب شده است.در همین اول کار بگم که فوری نگی برو حالم بهم خورد یا ای بابا قدیمی شده یا....تو رو خدا.صبر کن
حالا داستانی که برا خودم مرور کردم چی بود؟
یادتونه تو یکی از فیلم های لورل و هاردی بکیشون سرباز بود و قرار شد جلو مافوقش رژه بره و بعدم به سوالاش جواب بده؟چون یه کمی مثل من کم میآورد جوابهارو یادش دادن و زمانی فاجعه شد که مافوق سؤال ها رو جابجا پرسید و آخرش سؤال کرد که منو مسخره کردی یا خودتو؟گفت: هردو رو
خیلی بهش فکر کردم!در پارک بجز معدود افراد بقیه یا بدحجاب بودن یا بی حجاب.دختران 12-13 ساله ای که بدون روسری بودن یا دختران و مادرانی که وضعشون اسف بار بود.
اولین بار بود به این پارک رفته و خانواده هم دنبالم بودن.دخترم که کلاس اول راهنماییه ، یکی از دوستاشو اونجا دید و دستش رو گاز گرفت!وقتی ازش سؤوال کردم چی شده؟گفت : این همکلاسیم تو مدرسه خیلی باحجابه ، اما اینجا...
جالب اونجاییه که خانواده های باحجاب و متدین هم خیلی راحت نشسته و از آب و هوا و ...لذت میبردن و انگار نه انگار.مسالمت آمیز بودنشون داشت منو خفه می کرد.آخه چرا؟
واژه امربه معروف و نهی از منکر براشون تنفر داشت.راحت باش.بذار هرکی هرجور راحته...
تغییر مفاهیم برام معنا پیدا می کرد و این قسمت دعای ندبه که فریاد میزنی و میگی:این المدخر لتجدید الفرائض و السنن ترجمه میشد.
برچسب ها : حجاب ,
امام زمان (عج) در خطاب به یکی از علما فرمودند:
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛