سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

آیت الله العظمی سبحانی در نوشتاری به بررسی شیوه حکومت اسلامی در دوران غیبت آورده‌اند :
تمام امت ها و نحله ها اعم از یونانى ها، هندوها و ایرانیان چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، حکومت را در جامعه، امرى ضرورى تلقى کرده و معتقدند: جامعه بدون حکومت نمى تواند جامعه اى پایدار باشد. فقط گروهى از خوارج به نام عجارده، قائل هستند: حکومت، لازم نیست؛ و وقتى به على بن ابى طالب(علیه السلام) اعتراض مى کردند و مى گفتند: «لاحکم إلاّ للّه» مقصودشان از حکم، همان فرمانروایى بود.
این سخن که جامعه نیازى به حکومت ندارد و بدون حکومت، مى تواند زندگى کند سخنى بى اساس است؛ گویندگان این سخن، افراد نادانى هستند که معنى آیه شریفه «اِنِ الحکم إلاّ للّه» را نفهمیده و خیال کرده اند: امیرى و فرمانروایى، منحصراً مخصوص خداوند است در حالی که حقى که منحصر به خداست، حق تشریع و قانون گذارى است نه فرمانروایى؛ چون فرمانروا باید در میان مردم و از جنس آنان باشد تا بتواند فرمانروایى کند؛ و خدا که جسم نیست تا در میان مردم باشد و فرمانروایى کند. ادامه مطلب...



      

شیوه حکومت در زمان غیبت
حکومت در زمان غیبت نیز مانند زمان حضور، تنصیصى مى باشد؛ البته با این تفاوت که در زمان حضور، تنصیص به اسم بوده، اما در زمان غیبت، تنصیص به وصف مى باشد که با تبیین صفات حاکم از جمله صفات دینى، اخلاقى و نحوه زندگى، مشخص مى شود که حاکم چگونه باید باشد. امیرمؤمنان و امام صادق (علیهما السلام) صفاتى براى حاکم بیان کرده و مى فرمایند: جامعه از سه چیز بى نیاز نیست و در صورت نبود آنها در زندگى، هرج و مرج مى شود .
الف: فقیهٌ عالمٌ ورع؛ دین شناس، عالم و پرهیزگار باشد.(7)
ب: امیرٌ خیر مطاع؛ فرمانروا، نیکوکار و مطاع ج: و طبیب بصیر ثقه؛ باید در میان مردم، پزشکى باشد که بصیر، متخصص و ثقه باشد. یعنى مورد اعتماد باشد و به ناموس مردم تجاوز نکند.
این حدیث نمونه بارزى از تنصیص به وصف مى باشد. ادامه مطلب...



      

*تفاوت حکومت اسلامی با سایر حکومت‌ها
بین حکومتى که اسلام مطرح مى کند با حکومتى که الآن در دنیا حاکم است، تفاوت فراوانى وجود دارد. در دنیا احزاب پول مى ریزند تا یک نفر را به پا دارند و از آن استفاده کنند؛ در حالى که حکومت اسلامى از ریخت و پاش دور است  . امیرمؤمنان (علیه السلام) در نامه اى به اشعث بن قیس مى نویسد: «حوزه فرمانروایی تو، طعمه تو نیست، بلکه امانتى بر گردن توست و از تو خواسته اند که فرمانبردار کسى باشى که فراتر از توست . تو را نرسد که خود هر چه خواهى، رعیت را فرمان دهى. یا خود را درگیرِ کارى بزرگ کنى، مگر آنکه، دستورى به تو رسیده باشد؛ در دستان تو مالى است از اموال خداوند عزّو جلّ، و تو خزانه دار هستى تا آن را به من تسلیم کنى».(15) ادامه مطلب...



      

وعده ما روز 22 بهمن ماه در جشن سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و راهپیمایی پرشور در سراسر میهن اسلامی مان ایران سرافراز 





      

به بهانه دهه فجر انقلاب اسلامی

بار دیگر در ایامی قرار گرفتیم که یادآور روزهای حماسه و خون است.پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران عزیزدر سال پنجاه هفت.وجه تمایز این انقلاب ازدیگر انقلاب های مطرح در سطح جهان را نه خود ما که هنوز بسیاری از تحلیل گران که سالیان متمادی دراین عرصه کار کرده اند را به خوبی نشناخته ایم.

ما که در بدو پیرزوی انقلاب اسلامی همه چیز را حل شده دانستیم و مغزهای متفکر ما را متاسفانه در دهه اول انقلاب از ما گرفتند و اگر نبود چند ذخیره الهی برایمان معلوم نبود امروز بر سراین هدیه الهی چه آورده بودیم.

اما امروز در این شرایط حساس منطقه و جغرافیای جهان اسلام برگشت به آرمان و هدف برایمان اجتناب ناپذیر است و اگر سکاندار این حرکت عظیم مدام ما را به آن فرامی خواند نشان از دریافت خوب و منطقی در این شرایط است البته این ما هستیم تا چه شرایطی را فراهم کنیم.

انقلابی که بسیاری از نظریه پردازان نتوانستند آن را تحلیل کنند تا جایی که حتی در نظریه خود انعطاف به خرج دادند تا بتوانند این حرکت را توجیه کنند کمی در نظر ما که در متن این جریان و شناور در برکات آن بوده و هستیم شاید شایسته و بایسته نیامد. «تدا اسکاچپل»، از نام‌های شناخته ‌در حوزه نظریات انقلاب، از جمله کسانی بود که از‌‌ همان آغاز درصدد طرح دیدگاه‌هایی درباره عوامل زمینه‌ساز انقلاب در ایران برآمد. اما نکته مهم درباره وی  این بود که جنبه‌های منحصر به فرد انقلاب ایران سبب شد، وی اساساً در نظریه کلی خود در باب انقلاب ـ که در آن زمان بسیار مورد توجه و پذیرش بود ـ تجدیدنظر کند.

انقلاب اسلامی ما مثل بقیه انقلابها نبودکه بیاید, بلکه در درون خود ساخته شد و حرکت امام از سالیان قبل کاملا هدفمند و بر پایه عقل و منطق بنا شده بود و مهمترین شاخصه حرکت امام راحل نیفتادن درورطه نظریات مطرح اجتماعی و سیاسی آن روز بود که امام حرکت خود را الهی دانسته و در این راه هرگز جز خدا را ندید.

از مهمترین علت ها برای ایجاد انقلاب, فکر و اراده انسان است.خداوند انسان را با اراده آزاد آفریده است.در نهایت این انسان است که با اختیار خود نظام زندگیش را سامان می دهد.در این راه به لحاظ قانونمندیهای طبیعت و قانونبندیها و سنتهای اجتماعی، انسان نمی تواند اراده و خواسته اش را در عمل صد در صد پیاده کند.
غالب تئوریها و نظریات مختلف درباره انقلابها نهایتا اندیشه ها و خواستها و نیازهای انسان را به انحاء مختلف عامل انقلاب و تحول می دانند و به سایر عوامل، شرایط و زمینه ها نقش فرعی و درجه دوم می دهند که در کم و کیف و شدت و ضعف انقلابها می توانند تاثیرهائی داشته باشند.
اما امام به ما آموخت به عنوان مسلمان با توجه به اعتقادات و در چارچوب جهان بینی توحیدی و استدلالهای عقلی و تجربیات، در تحلیل نهائی به یک سری از علل و عوامل دیگر نیز باید اعتقاد داشته باشیم و بر این باورباشیم که اراده تکوینی خداوند بر سراسر جهان هست و  بر تغییرات و تحولات و انقلابهای اجتماعی حاکم است، چنانکه اراده تشریعی او نیز در چارچوب مکتب اسلام و نظام سیاسی آن از کانال اراده و اختیار انسان در تحول ارزشهای منفی حاکم بر جامعه به ارزشهای مثبت و ایجاد انقلاب اسلامی تاثیر خود را می گذارد.
بنابراین، در تئوری انقلابمان وارد کردن نقش عوامل غیر انسانی و فوق جریانات عادی بشری فصل ممیزی است با کلیه تئوریهای دیگر.

امام راحل این نگاه را به ما آموخت که هنوز در طی این سالیان نتوانسته اند آن را بشناسند و ضربه های هرچند مهلک آنان خم به ابروی این انقلاب نیاورده است.

در این رابطه به عنوان نمونه به بخشی از سخنان ایشان اشاره می کنیم.
«...اسلام دین افراد مجاهدی است که بدنبال حق و عدالتند.دین کسانی است که آزادی و استقلال می خواهند.مکتب مبارزان و مردم ضد استعماری است.اما اینها اسلام را طور دیگری معرفی کرده اند و می کنند.تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه های علمیه عرضه می شود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند، آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام اسلام باشند، حکومتی بوجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند و چنان زندگی داشته باشند که در شان انسان است.
مثلا تبلیغ کرده اند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد، طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است، اسلام فقط احکام حیض و نفاس است اخلاقیاتی هم دارد اما راجع به زندگی و اداره جامعه چیزی ندارد.
تبلیغات سوء آنها متاسفانه مؤثر واقع شده است.الان گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیل کرده چه دانشگاهی و چه بسیاری از محصلین روحانی، اسلام را درست نفهمیده اند و از آن، تصور خطائی دارند همانطور که مردم افراد غریب را نمی شناسند اسلام را هم نمی شناسند و در میان مردم دنیا بوضع غربت زندگی می کند.
چنانچه کسی بخواهد اسلام را آنطور که هست معرفی کند مردم باین زودیها باورشان نمی آید بلکه عمال استعمار در حوزه ها هیاهو و جنجال می کنند....
آنروز که در غرب هیچ خبری نبود و ساکنانش در توحش بسر می بردند...دو مملکت پهناور ایران و روم محکوم استبداد و اشرافیت و تبعیض و تسلط قدرتمندان بودند و اثری از حکومت مردم و قانون در آنها نبود، خدای تبارک و تعالی بوسیله رسول اکرم (ص) قوانینی فرستاد که انسان از عظمت آن ها بشگفت می آید.برای همه امور قانون و آداب آورده است.»امام خمینی، ولایت فقیه، ص 6.

بار دیگر این جمله تاریخی رهبر فرزانه انقلاب را در ذهن مرور کنیم:«من یک انقلابی ام,من دیپلمات نیستم»





      

 

حضرت معصومه (س) که به کریمه اهل بیت ملقب هستند عنایت فراوانی به زوار خود دارند. برای نمونه میتوان به ماجرای معروف مرحوم آیت الله مرعشی نجفی اشاره کرد   :

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل می کردند: «سالها قبل در یک شب زمستانی من دچار بی خوابی شدم; خواستم به حرم بروم; دیدم بی موقع است و دربهای حرم در این ساعت بسته است; آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد، سحر خواب نمانم; در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد . قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمی کنم . او به من فرمود: «سید شهاب! بلند شو و همین حالا به حرم برو ، عده ای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک می شوند، آنها را نجات بده » من از خواب پریدم و با همان حال با عجله به طرف حرم به راه افتادم; وقتی به خیابان آستانه رسیدم دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه) عده ای زوار اهل پاکستان یا هندوستان (با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در ایستاده اند و به خود می لرزند; محکم در را زدم، حاج آقاحبیب - که جزو خدام حرم بود - با اصرار من در را باز کرد; من از مقابل (جلو) و آنها هم پشت سر من وارد حرم بی بی شدند و در کنار ضریح آن حضرت به زیارت و عرض ادب پرداختند; من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم. 

 

 

.

 





      

 

آورده اند مرد عربی در بیابان و در کنار درختی برای استراحت خود و اسب خود لمیده بود.جوانی خسته از راه می رسد و با او به گغتگو می پردازد.مرد صاحب اسب چون جوان را خسته می یابد ,به او پیشنهاد می دهد در پیمودن بقیه راه مشترکا از اسب استفاده کنند.رفتن آغاز می کنند و زمانی جوان و زمانی مرد مالک اسب سواره راه می پیمایند و دیگری پیاده از پی می رود.ناگهان مرد جوان از روی خامی و کژدلی , نیکی را از یاد می برد و عهد را فراموش می کند و بر اسب نهیب می زند و مرد نیکوکار را تنها در بیابان رها می کند.

مرد عرب او را صدا می زند و می گوید:

به راه خود ادامه بده ولی در جایی و به کسی این ماجرا را بازگو نکن , زیرا که دیگر کسی در پی کار خیر برنمی آید و پیاده خسته ای در بیابان, ان گونه که من ئکردم یاری نمی کند. 

 





      

 

محکومیت هتاکی به پیامبر اعظم(ص).برزک

ادامه مطلب...



      

 

محکومیت هتاکی به پیامبر اعظم(ص).برزک

ادامه مطلب...



      

 

محکومیت هتاکی به پیامبر اعظم(ص).برزک

ادامه مطلب...



      
<      1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم