بر کسی پوشیده نیست که علی رغم تشابهات فراوان، زنان و مردان با هم تفاوت های اساسی دارند. آن ها متفاوت فکر می کنند، متفاوت عمل می کنند و متفاوت از هم ارتباط برقرار می کنند. در مقابل برخی از بیماری ها نیز بدن آن ها عکس العمل های متفاوتی نشان می دهد. علت این همه تفاوت چیست و مطالعه آن ها چه اهمیتی دارد؟

از حدود صد سال قبل، مطالعات نشان داد که به طور متوسط مغز مردان سنگین تر از مغز زنان است و این مشاهدات محققین را امیدوار به یافتن جواب سؤال های مطرح شده کرد. با افزایش توانایی بشر برای مطالعه بیشتر، اشتیاق یافتن حقایق بیشتر شد. پیشتر تصور می شد که وزن کمتر مغز زنان به دلیل محروم نگه داشته شدن آن ها از آموزش است، درحالی که طبق مطالعات جدیدتر که روی بقایای بدن انسان های اولیه انجام شده، مشخص شده است که در میان انسان های اولیه نیز که هیچ گونه آموزشی وجود نداشته است، وزن مغز زنان کمتر از مردان بوده است. امروزه کاملا" ثابت شده که بین زنان و مردانی که اندازه های بدنی یکسانی دارند، اندازه مغز زنان حدود 15-10 در صد کوچک تر از مغز مردان است. تفاوت های دیگری نیز در ساختمان مغز زنان و مردان وجود دارد: مثلا" میزان ماده خاکستری و سفید در دو جنس متفاوت است و قسمت های مختلف مغز آن ها که مربوط به فعالیت های مختلف است، به طور متفاوتی تکامل پیدا کرده است.

گروهی از محققین معتقدند که اختلاف اندازه و ساختمان مغز تفاوت های رفتاری را نیز باعث می شود. مثلا" پرسیدن آدرس در بین زنان رایج تر از مردان است. همچنین تجسم فضایی بهتر اکثریت مردان نسبت به زنان به دلیل حجم زیادتر ماده سفید مغز شان است. ماده سفید مغز به دلیل داشتن اکسون های طویل انتقال اطلاعات را در مغز تسریع می کند.

زیاد بودن مقدار ماده خاکستری به دلیل افزایش دندرایت ها زنان را قادر می سازد تا محاسبات را سریع تر انجام دهند. برای تجسم فضایی بهتر نیاز به ماده سفیدی بیشتر از آنچه که زنان دارند می باشد ولی به دلیل کوچکتر بودن جمجمه زنان، ماده سفید مغز شان کمتر از مقدار لازم است. تست های هوش نیز عملکرد متفاوت دو جنس را نشان می دهد، به طوری که زنان و مردان به بخش های مختلف تست های هوش، پاسخ های متفاوت می دهند. متخصصین علوم رفتاری معتقدند حتی برای انجام مهارت های مشابه فعالیت های مغزی دو جنس قسمت های متفاوتی از مغز در گیر می شود.

گروهی دیگر از محققین بر این باورند که اگر چه مغز زن و مرد تفاوت هایی دارد، ولی تفاوت عملکرد آن ها به مغز بستگی ندارد؛ بلکه مربوط به جامعه است که آن ها را تشویق به انجام کارهایی در دوران مختلف عمر شان می کند.

به عقیده این گروه، دختر بچه ها به عروسک بازی تشویق می شوند و در بازی های کودکانه، میزبان مهمانی ها می شوند، در حالی که پسربچه ها یاد می گیرند در بازی ها سرسخت بوده و هرگز گریه نکنند. برای پسربچه ها اسباب بازی صورتی خریداری نمی شود، ولی اگر به اتاق دختربچه ها سر بزنید رنگ صورتی چشم های تان را خیره می کند و با تخت خوابی پر از عروسک رو به رو می شوید . علاوه بر آموزش های درون خانواده، در مقیاس جامعه نیز برای مثال، در آگهی های بازرگانی به ندرت ممکن است راننده اتومبیلی زن بوده و در چوکی سرنشین یک مرد نشسته باشد. یعنی جامعه از مرد می خواهد رفتار مردانه داشته باشد و زن را با رفتار زنانه بار می آورد. با وجود تفاوت در عقاید موجود، با بررسی تحقیقات انجام شده می توان نتیجه گرفت که اختلاف عملکرد دو جنس به هر دو عامل ذاتی (nature) و محیطی – اجتماعی (nurture) بستگی دارد. یعنی قسمتی به ساختمان مغز و برنامه ریزی های ژنتیکی وابسته است که با ترشحات هورمونی کنترل می شود و قسمتی دیگر از پایه های فرهنگی که فرد بر اساس آن پرورش یافته است تاثیر می گیرد. در هر حال آنچه که همه محققین در موردش اتفاق نظر دارند، وجود این مطالعات در چیست؟

هدف از این مطالعات تنها درک این تفاوت ها نیست، بلکه از این طریق می توان به عملکرد مغز و تکامل رفتاری نیز پی برد. شناخت این تفاوت ها دو مزیت عمده دارد: اول این که افراد جامعه از متفاوت بودن طرز فکرها آگاه می شوند و افزایش دانسته ها در این ارتباط به بهبود زندگی ها کمک کرده و درک و تحمل افراد (زنان و مردان) را نسبت به یکدیگر بالا می برد و در نهایت در زندگی خانوادگی و اجتماعی، روابط انسان ها را بهبود می بخشد. دومین مزیت مهم شناخت این تفاوت ها، در حیطه پزشکی است. شناخت ساختمان مغز دو جنس باعث افزایش آگاهی برای برخورد با مشکلات مغزی مختلفی می شود که به طور ویژه در یک جنس دیده می شود، مثل اسکیزوفرنی که در بین مردان شایع تر است و یا افسردگی که بیشتر در زنان دیده می شود. مثال دیگر پاسخ متفاوت دو جنس به بی هوشی است، تحقیقات متخصصان بیهوشی نشان می دهند که زنان نسبت به مردان زودتر به هوش آمده و هشیار می شوند. بنابراین برای بیهوش نگه داشته شدن در حین اعمال جراحی به ماده بی هوشی بیشتری نیاز دارند.

قبل از این تحقیقات، پزشکان میزان ماده بیهوشی لازم را بر حسب وزن بدن محاسبه می کردند که این موضوع باعث شکایت زنان از هوشیاری موقع اعمال جراحی می شد. با توجه به تفاوت های ساختمانی و عملکردی مغز، جراحان توانستند این مشکل را حل کنند. همچنین مطالعات اخیر نشان داده است که به علت وجود تفاوت ساختاری مغز زنان و مردان، تأثیر مواد الکلی روی مغز زنان بیشتر بوده و آثار مخرب آن برگشت پذیری کمتری دارد، لذا باید به زنان در مورد مصرف این مواد هشدار داد. بررسی مطالعات انجام شده نشان می دهد که اکثر محققان این موضوع زنان هستند. انان می خواهند با کشف واقعیت ها از رفتارهای ناعادلانه در مورد این جنس جلوگیری شود. این گروه معتقدند که بیشتر تحقیقات گذشته روی مردان انجام گرفته ولی نتایج حاصل از آن ها بدون توجه به تفاوت زن و مرد، برای هر دو جنس تعمیم داده شده است. پیشتر زنان سعی در مخفی نگهداشتن این تفاوت ها داشتند و نگران عواقب منفی آشکار شدن این اختلافات بودند، اما امروزه بیشتر آن ها معتقدند که باید مطالعات بیشتری برای کشف تفاوت ها انجام داد، چرا که تشریح و درک این تفاوت ها به نفع هر دو جنس است. نادیده گرفتن تفاوت زن و مرد برای جوامع انسانی مضر است. آنچه که باید از بین برود، باورهای نادرست در مورد تفاوت های این دو جنس است. آنچه که مسلم است این تفاوت های مغزی دلیل برتری مرد بر زن یا زن بر مرد نیست و در این مورد نباید از لغاتی مانند بهتر و یا بدتر استفاده شود، همان طور که ما نمی توانیم بگوییم سیب بهتر است یا مالته و فقط می توانیم بگوییم که آن ها متفاوت اند.




برچسب ها : علمی  ,