فصل پنجم: واگذاری به بنیامین نتانیاهو

تشویق اسراییل به حمله‌ی نظامی
- در سی سال اخیر آمریکا و ایران مشکلات فراوانی داشته‌اند، اما ایران هیچ‌گاه رو در رو با آمریکا درگیری نظامی نداشته و اقدام به عملیات تروریستی علیه آمریکا ننموده است. اما اسراییل همواره ایران را یک خطر جدی علیه خود می‌داند. اسراییل همواره در این فکر بوده است که به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند.

هدف
- نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران.
- ممکن است آمریکا اسراییل را تشویق و حتی کمک کند تا این حمله انجام شود.

چارچوب زمانی
- اگر آمریکا اسراییل را تشویق به حمله کند، این اقدام سریعتر از زمانی که خودش قصد حمله داشته باشد انجام می‌شود.
- واکنش ایران به اسراییل یا آمریکا مشخص نیست. لذا چهار چوب زمانی این اقدام کاملآ نامشخص است.

نگرش کلی به این سیاست
- هواپیماهای اسراییل باید از خاک فلسطین به پرواز در آمده و از آسمان اردن و عراق بگذرند.
- اسراییل مجهز به بمب افکن‌های استراتژیک شبیه B1، B2، B52 نیست.
- اسراییل برای حمله به ایران در چند موج باید اقدام کند، در حالی که تنها در یک موج می‌تواند عملیات کند.
- فاصله‌ی اهداف در ایران از خاک فلسطین اشغالی زیاد است و کار هواپیمای F15 و F16 اسراییل برای رسیدن به آن اهداف بسیار دشوار است.
- این سناریو، به هر شکلی موجب می‌شود که پای آمریکا به درگیری کشیده شود.

گزینه‌های آمریکا
- آمریکا به اسراییل چراغ سبز نشان دهد و در برنامه ریزی حمله همکاری کند.
- آمریکا هیچ چراغی به اسراییل ندهد ،و اسراییل خود به انتخاب خود عمل کند. ندادن چراغ نیز همچون چراغ سبز ارزیابی می‌شود.

الزامات
-گزارش IISS حاکی است که اسراییل ششمین قدرت هسته‌ای جهان است ، و این عامل بازدارنده‌ی مهمی است که می‌تواند مانع واکنش ایران شود.
- آمریکا می‌تواند به جای اسراییل واکنش نشان دهد، یا اسراییل را به عضویت ناتو در آورد.

محاسن
- اسراییل با سرعت بیشتری نسبت به آمریکا می‌تواند اقدام کند.
- اسراییل مسئول حمله شناخته می‌شود نه آمریکا.

معایب
- در هر صورت ممکن است پای آمریکا به میان آمده و مقصر شناخته می‌شود.
- میزان تخریب حمله‌ی اسراییل کمتر از آمریکا خواهد بود و این به معنی عدم موفقعیت چنین تهاجمی است.


بخش سوم: فرو ریختن تهران

تغییر حکومت
- بسیاری از سران آمریکا نه گزینه ‌ی دیپلماتیک را می‌پذیرند و نه گزینه‌ی نظامی را، و معتقدند کل نظام جمهوری اسلامی را به دلیل این که با منافع آمریکا در تعارض است باید واژگون کرد.
- جنبش رفرمیستی- اصلاح طلبان- تنها راه تغییر حکومت نیست، بلکه از راه هایی چون شعله‌ور کردن مسایل قومیتی و یا کودتا نیز می‌توان به تغییر حکومت دست زد.


فصل ششم:انقلاب مخملی

- مناسب‌ترین راه برای تغییر حکومت، حمایت گسترده از انقلاب مخملی در ایران است.
- این گزینه‌ی سیاسی بهترین راه حل مشکلات آمریکا با ایران است که کم‌ترین هزینه را در بر دارد.

هدف
- هدف اصلی این گزینه، براندازی حکومت ایران، و ایجاد حکومتی است که بیشترین همراهی را با منافع آمریکا داشته باشد.
- تعامل با اپوزیسیون داخلی جمهوری اسلامی، برگ برنده‌ای در دست آمریکاست که از طریق آن به ایران فشار وارد ساخته و رفتار حکومت ایران را تغییر دهد.

چهار چوب زمانی
- انقلاب مخملی نیازمند وجود رهبران محلی در صحنه است، و لذا چارچوب زمانی آن منوط به شرایط حادث شده و پیدایش این رهبران محلی، در آن شرایط خاص است که ممکن است در چند هفته یا چند سال پدید آید.

نگرش کلی به این سیاست
- این که چگونه می‌توان جرقه‌ای زد تا انقلاب مخملی صورت بگیرد، هنوز مبهم است، زیرا انقلاب‌های مخملی بسیار پیچیده‌اند.
- گفته می‌شود که مخالفان جمهوری اسلامی، علاقه‌مند به آمریکا هستند، لذا می‌توانند انقلابی را رقم زنند که به منافع آمریکا کمک کند.
- ممکن است برخی رهبران پراگماتیست درون جمهوری اسلامی، متوجه اصلاح درونی سیستم شوند و اتفاقی مشابه پرسترویکا و گلاس‌نوست شوروی در ایران پدید آید که طی آن ابعاد رفرم با مبانی آن حکومت در تعارض قرار گیرد و موجب فروپاشی و تحقق انقلاب مخملی شود.
- هم چنین ممکن است آشوب‌های خیابانی مانند آنچه در عصر چائوشسکو در رومانی و فردیناند مارکوس در فیلیپین، جمهوری اسلامی را متزلزل ساخته و فرو بپاشاند.
- آمریکا باید چند نقش متفاوت را در تحقق انقلاب مخملی در ایران ایفا کند، از جمله واگذاری کمک‌های مالی، و حمایت از رهبران محلی انقلاب مخملی.
ریموندتانتر از کمیته سیاست ایران می‌گوید که ما باید از دانشجویان و سایر گروه‌ها، برای انقلاب مخملی حمایت مخفی کنیم: اینان‌پول، فکس، اینترنت، و حمایت نیاز دارند.
- آمریکا از طریق رسانه‌هایی که تحت حمایت او هستند مانند VOA و رادیو فردا، باید افراد منتقد کم‌تر شناخته شده را به جامعه‌ی ایران معرفی کند.
- لایحه‌ی حمایت از ایران آزاد که در سال 2006 تصویب شد به حمایت مالی و سیاسی از انجمن‌های جامعه مدنی و حقوق بشری مطبوعات ضد حکومت می‌پردازد.
- دولت آمریکا برنامه‌هایی تصویب نموده که از طرح‌های تغییر حکومت در ایران حمایت می‌کند.

الزامات
- آمریکا باید اپوزیسیون ایرانی را پیدا و حمایت کند.
- آمریکا باید از رهبران محلی اپوزیسیون حمایت کند.
- باید دستگاه‌های امنیتی ایران که توان‌مندی خود را اثبات کرده‌اند، در مقابله با انقلاب مخملی یا نخواهند یا نتوانند برخورد کنند.
- از الزامات جدی انقلاب مخملی، نیازمندی به اطلاعات بی‌نظیر و دقیق و هم‌چنین پول قابل توجه است.

رهبران
- یافتن رهبران محلی مناسب، که شریک‌های بومی خوبی برای آمریکا در ایجاد آشوب و اغتشاش باشند.
- طیف‌شناسی عناصر اپوزیسیون که می‌توانند انقلاب مخملی را برای آمریکا تولید کنند:
1- اصلاح طلبان. شواهد نشان می‌دهد که رفرمیست‌ها در صدد ایجاد یک حکومت سکولار در ایران هستند.
2- روشنفکران. این روشنفکران در دوره‌ی پرزیدنت خاتمی مشروعیت دینی نظام ایران را زیر سوال می‌بردند و اکنون نیز می‌برند، اما با سانسور روبرو شده‌اند.
3- سازمان‌های دانشجویی،کارگری و جامعه مدنی. دانشجویان و کارگران پیاده نظام انقلاب مخملی هستند، که در واقعه 18 تیر 1378 در حمایت از خاتمی به صحنه آمدند. دفتر تحکیم وحدت، اکنون خود بر سر اتخاذ استراتژی، درگیر کشمکش‌های درونی است.
4- رضا پهلوی. وی به عنوان فرزند شاه سابق، خود را کاتالیزوری می‌شناسد که سلطنت مشروطه را در تقابل با جمهوری اسلامی دنبال می‌کند، اما هواداری در ایران ندارد.
- بسیاری از رهبران اپوزیسیون بر ضد یکدیگر عمل می‌کنند. اکبر گنجی از ژورنالیست‌های اپوزیسیون می‌گوید که اپوزیسیون سازمان یافته نیست و ما رهبر نداریم.
- تا کنون رهبر کاریزماتیکی برای اپوزیسیون ایران پیدا نشده است.

پول
- برنامه‌ریزی برای حمایت از انقلاب مخملی در ایران خیلی بیش از آن که تا کنون واشنگتن کمک کرده است، برای ارتباطات و هزینه‌های سفرها و...، پول نیاز دارد.
- آمریکا باید واقعیت فساد مالی در اپوزیسیون، و هدر رفت بخشی از این پول‌ها را بپذیرد.

اطلاعات عالی
- مداخله در امور داخلی یک کشور دیگر ، برای موفقیت نیازمند اطلاعات دقیق است.
- آمریکا باید از رهبرانی در انقلاب مخملی حمایت کند که توانمند باشند و توسط دستگاه امنیتی ایران خریداری نشوند.
- متاسفانه ما (آمریکا) در ایران سفارت‌خانه نداریم و امکان سازماندهی رهبران و اپوزیسیون را نداشته و ائتلاف‌های درون ایران را متوجه نمی‌شویم.
- جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا (شامل 16 سازمان اطلاعاتی) باید برای کسب اطلاعات از درون ایران به جستجوی خود شتاب دهد.

مداخله‌ی نظامی
- برای تحقق یک انقلاب مخملی، حکومت ایران باید اراده‌ی خود را برای برخورد و سرکوب انتظامی آن از دست بدهد.
- بعید به نظر می‌رسد که حکومت ایران توانایی برخورد قهرآمیز با انقلاب مخملی را نداشته باشد.
- اگر تجمعاتی در ایران صورت گیرد و ارتش و سپاه پاسداران و بسیج و پلیس، آن گونه تضعیف نشده باشند که کنار بنشینند، در آن صورت آمریکا باید برای مداخله‌ی نظامی و دفاع از آن تجمع کننده‌ها آماده شود.

محاسن
- رژیم چنج (تغییر حکومت) کم‌ترین هزینه و بیشترین فایده را دارد.
- اگر انقلاب مخملی موفق شود، آمریکا یکی از دشمنان اصلی خود را از سر راه برداشته و هزینه‌ی آن بسیار ارزان‌تر از یک تهاجم تمام عیار بوده است.
- حتی اگر تحقق انقلاب مخملی امکان‌پذیر نباشد، اما حمایت از کسانی که به چنین اقدامی دست می‌زنند از سوی آمریکا، می-تواند موجب تضعیف حکومت ایران و تغییر رفتار آن شود.
- قوی‌تر کردن نفوذ اطلاعاتی آمریکا در ایران، در مجموع به نفع آمریکاست، حتی اگر به تحقق کامل انقلاب مخملی نیانجامد.
- با انتخاب گزینه‌ی تغییر حکومت در ایران، آمریکا تعهد خود را به ایده‌آل‌های آمریکایی از جمله دموکراسی نشان می‌دهد و از این سرزنش که در خاورمیانه در جستجوی دموکراسی نیست، رهایی می‌یابد.

معایب
- ایران برای ممانعت از انقلاب مخملی، به خوبی سنگرسازی کرده است. سوزان ملانی معتقد است جمهوری اسلامی همه نوع فاجعه‌ای غیر از طاعون را سپری کرده است: جنگ، ایزوله شدن، بی‌ثباتی، حملات تروریستی، انتقال رهبری، خشکسالی، زلزله‌های عجیب، و... لذا حکومت بسیار مستحکم است.
- نتایج رژیم چنج و تغییر حکومت مشخص نیست، از کجا معلوم که حکومت جایگزین، به نفع آمریکا کار کند. امیدواری در این است که میزان تنفر کمتر از دوره‌‌ی جمهوری اسلامی باشد.
- حمایت آمریکا، موجب نفرت بیشتر ایرانیان می‌شود و از آن به «بوسه‌ی مرگ» یاد می‌گردد. دکتر عباس میلانی می‌گوید که حتی اصلاح طلبان نیز از آمریکا می‌خواهند که کمتر به آنها پول بدهد، زیرا در چشم مردم بد می‌شوند.
- نظام جمهوری اسلامی در برابر انقلاب مخملی، حاضر است به خاطر ایدئولوژی خود مقاومت کند.


فصل هفتم: الهام بخشیدن به شورش

حمایت از اقلیت‌ها و گروه‌های اپوزیسیون
- این گزینه‌ قائل به شورش از طریق اقلیت‌های قومی و گروه‌های اپوزیسیون است.
- آمریکا می‌تواند به گروه‌های اپوزیسیون خارج از ایران کمک مالی و نظامی کند تا به شورش گران حرفه‌ای تبدیل شوند. برای نمونه می‌تواند به گروه مجاهدین خلق کمک کند و آن‌ها را از تحریم خارج ساخته و بر علیه ایران تجهیز نماید.

هدف
- حمایت از شورش دو هدف متفاوت می‌تواند داشته باشد.
- هدف نخست براندازی حکومت است.
- هدف دوم ایجاد فشار بر روی حکومت، به ویژه به عنوان اهرم فشار در هنگام مذاکره‌ی آمریکا با ایران است.
- چون آمریکا احتمال براندازی را از طریق شورش قومیت‌ها و گروه‌های اپوزیسیون ضعیف می‌داند در نتیجه هدف اصلی حمایت آن کشور، به خاطر داشتن برگ برنده هنگام مذاکره است.

چهار چوب زمانی
- شورش، برای موفقیت خود نیازمند زمان است: جذب، سازماندهی، لجستیک، تجهیز، عملیات مسلحانه و... در یک دوره‌ی بلند مدت محقق می‌شود.

نگاهی کلان به این سیاست
- مفهوم بنیادین این سیاست آن است که آمریکا گروه‌های اپوزیسیون را شناسایی نموده و از آن‌ها با سلاح، پول، آموزش، و سازماندهی حمایت کند. مطبوعات و رسانه‌های آمریکا می‌توانند عقاید این گروه‌ها را تبلیغ و رهبران آن را از طریق رسانه‌های خود تبدیل به ستاره کنند.
- آمریکا کمک می‌کند تا این گروه‌ها در کشور همسایه‌ی ایران به ایجاد پایگاه دست بزنند و کشور میزبان را قانع به همکاری می‌کند، و آن‌ها را یاری می‌دهد تا زیر ساخت‌های خود را برای عملیات علیه ایران توسعه دهند.
- پرسش کلیدی که آمریکا باید پاسخ دهد این است که چقدر باید به این گروه‌ها کمک نظامی کند!
- سازمان CIA می‌تواند مسئامات تجهیز و آموزش این گروه‌ها را عهده دار شود، همان‌گونه که در چند دهه‌ی اخیر در سرتاسر جهان عمل کرده است.
- اما واشنگتن باید تصمیم بگیرد که آیا حمایت مستقیم نظامی هم از این گروه‌ها صورت بدهد یا نه! این انتخاب مبتنی بر سه سناریو زیر انجام می‌شود:
1- حمایت عمومی که احتمال موفقیت این گروه‌ها را تسریع و تقویت کند، مانند حمایت آمریکا از نیروهای ائتلاف شمال در افغانستان.
2- جلوگیری از کشته شدن شورش گران مسلح. مانند واقعه‌ی خلیج خوک‌ها در کوبا.
3- سناریو حمایت از کشورهای همسایه‌ی ایران که به گروه‌های شورشی پناه داده‌اند. زیرا ممکن است ایران به کشورهای همسایه برای اخراج آن گروه‌ها فشار آورد، مانند پناه بردن ویت کنگ‌های ویتنام جنوبی به ویتنام شمالی.

الزامات
- دو الزام: الف- پیدا کردن گروه چریکی، ب- مشخص کردن کشور همسایه به عنوان پناهگاه.
- حمایت ازشورش هزینه دارد اما از هزینه‌های یک جنگ منظم برای اشغال بسیار کمتر است.

یافتن گروه پراکسی
- مهم‌ترین گروه اپوزیسیون که مورد توجه آمریکاست، سازمان مجاهدین خلق است. ریموند تانتر، مدرس دانشگاه جرج تاون و از حامیان این سازمان معتقد است گروه رجوی بهترین گزینه برای تغییر حکومت به شکل مسلحانه و هم‌چنین بهترین عامل برای جمع‌آوری اطلاعات از درون ایران است. مهم‌ترین موفقیت اطلاعاتی این گروه، کسب وگردآوری اخبار هسته‌ای ایران و انتقال آن به آمریکا بود. این گروه در سال 1981 در یک عملیات بمب‌گذاری، هفتاد مقام عالی رتبه‌ی ایرانی را کشت.

یافتن کشور پناه‌گاه
- آمریکا باید کشورهای همسایه را برای آموزش و سازماندهی و تجهیز این گروه‌ها هماهنگ نماید.

محاسن
- این گزینه به سادگی قابل حمایت از خارج از ایران است.
- این گزینه، بسیار کم‌هزینه است.
- در این مورد، آمریکا بسیار با تجربه است و در جهان نمونه‌های مشابه متعددی داشته است.
- چون حمایت‌ها مخفی است، کمتر موجب خدشه دار شدن موضع آمریکا می‌شود.

معایب
- احتمال موفقعیت زیاد را نمی‌توان برای شورش پیش‌بینی کرد، زیرا رژیم چنج بیشتر از طریق انقلاب مخملی صورت می-پذیرد و کمتر از طریق شورش محقق می‌شود.
- یک شورش قومی موفق به اهداف محدودتری منتج می‌شود، مانند جدایی یک منطقه از ایران.
- واکنش ایران به دلیل قوت نیروهای عملیات نامتقارن آن می‌تواند خطرناک باشد.
- تنها گروه غیر قومی که سازمان یافته است، گروه مجاهدین خلق است که مقبامات مردمی ندارد.


فصل هشتم: کودتا

حمایت از تحرکات نظامی علیه ایران
- از شواهد و قرائن اینگونه برمی‌آید که تحریک مردم ایران برای انجام یک انقلاب، کار مشکلی خواهد بود. اینجاست که بعضی از آمریکایی‌ها مسئله‌ی کودتای نظامی را مورد بررسی قرار داده‌اند. نیروهای نظامی هر کشور همیشه این پتانسیل را دارند تا دولت را معزول کنند.
- با علم به احتمال کودتای نظامی، مهندسی نیروهای نظامی در ایران به گونه ای صورت گرفته که شانس این اقدام را به حداقل می‌رساند. دو نیروی نظامی کامل در ایران وجود دارد: ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که هر دو برای برآوردن منویات رژیم با هم رقابت دارند و برای مراقبت از یکدیگر و ایجاد تعادل مورد استفاده قرار می‌گیرند.
- به علاوه ایران دارای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی فراگیری است که مراقب هر گونه خیانت یا تماس خارجی نیروهای نظامی خویش است.

هدف
- هدف نهایی این سیاست حمایت از کودتای نظامی علیه تهران است تا در پی آن دولتی که هماهنگی بیشتری با منافع آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی دارد، جایگزین دولت جمهوری اسلامی گردد.

چارچوب زمانی
- زمان‌بندی کودتا به دو دلیل مشکل است. اول، این که غیر ممکن است تا معلوم گردد چقدر زمان لازم است تا با هدایت-کنندگان اصلی کودتا تماس حاصل شود. دلیل اصلی هم عدم حضور رسمی و دیپلماتیک ایالات متحده در ایران است.
- اگر این مشکل مرتفع گردد، سنجش اینکه کودتا در چه زمانی اتفاق بیافتد کار مشکلی خواهد بود.

نگرشی به این سیاست
- برپایی کودتا زمانی سخت‌تر به نظر می‌رسد که با کشور پارانویید در مورد دخالت‌های خارجی مانند ایران روبرو باشید. ایالات متحده در وهله‌ی اول باید با نیروهای نظامی ایران تماس برقرار کند که این با حساسیت بالایی که در ایران نسبت به آمریکا وجود دارد خیلی سخت است. آمریکا باید به کشورهای ثالث که به نیابت از آمریکا در صحنه حضور دارند اطمینان کند. این مسئله پیچیدگی کار را دو چندان می‌کند.
- سرعت عمل، کنترل نیروهای تحت امر و سرکوب مخالفین از دیگر اجزای این طرح هستند.
- یک نمونه‌ی تاریخی برجسته از کودتاهای خارجی در ایران عملیات آژاکس در سال 1953 است که منجر به سرنگونی دولت مصدق گردید.
- امروزه برای مهندسی کودتا، ایالات متحده می‌تواند نقش چندگانه‌ای را ایفا کند.
- یک مسئله مهم این است که واشنگتن می‌بایست نسبت به مداخله‌ی نظامی برای کمک به کودتاگران قبل از شروع کودتا، به تصمیم برسد. هر چند آماده‌سازی نیروها برای اینکار در اطراف ایران، ممکن است ایران را حساس کند و منجر به افشای طرح کودتا گردد. از طرفی حمایت نظامی می‌تواند مشروعیت طراحان کودتا را خدشه‌دار کند. از همه مهم‌تر، مداخله‌ی مستقیم نظامی در صورت شکست کودتا منجر به جنگ میان ایالات متحده و ایران خواهد شد.

الزامات
- مهمترین رکن این کودتا این است که اطلاعات هوشمند قابل ملاحظه‌ای در دسترس باشد. نبود این اطلاعات منجر به شکست کودتا و کشف عوامل کودتا خواهد شد.

محاسن
- حتی یک طرح کودتای ناموفق ممکن است باعث شود تا ایران به همکاری بیشتری تن در دهد و به امور داخلی خود مشغول شود.
- اگر طراحان کودتا موفق گردند، آنها از حمایت‌های آمریکا ممنون خواهند شد و به همین دلیل روابط خوبی را با آمریکا خواهند داشت.

 

بخش چهارم: بازدارندگی تهران

تحدید (محدودسازی)
- وقتی کشوری برای سازش دیپلماتیک بیش از اندازه متاخصم است، و برای تهاجم بیش از اندازه قویست، و برای گزینه‌ی شورش بیش از اندازه سرکوب‌گر است، بالطبع تنها راه باقی‌مانده تحدید خواهد بود.
- به دلیل شکست واشنگتن در گزینه‌های دیگر، می‌توان گفت تحدید پیش‌فرض سیاست آمریکا در قبال ایران در سی سال گذشته بوده است.
- عنصر اصلی این سیاست، تحریم‌های اجرا شده از سوی آمریکاست. و علاوه بر آن آمریکا سعی نموده سایر کشورها را از تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران و فروش اسلحه به ایران دلسرد نماید.
- غیر از موارد معدودی که نیت آمریکا تعامل با ایران بوده است، آمریکا به صورت کلی سعی نموده تا ایران را از جنبه‌های دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی و هر راه امکان‌پذیر دیگری در جهان ایزوله کند.
- موفقیت سیاست تحدید در این‌دوره متغیر بودن آن‌ است. امروزه‌ به نظر می‌رسد که ایران یک نیروی قوی‌تر در معادلات خاورمیانه نسبت به تمامی زمان‌های پس از انقلاب است. فلذا به دلیل این نتیجه‌ی برعکس، سیاست تحدید نیز شکست خورده است.


فصل نهم: پذیرش غیر قابل قبول‌ها

تحدید
- مانند گذشته، شاید انتخاب تحدید، آخرین گزینه‌ی پیش‌روی آمریکا باشد.
- اگر واشنگتن نتواند تهران را از برنامه‌های هسته‌ای، و رفتارهای مسأله‌ساز آن منصرف سازد، و نتواند و یا نخواهد که رژیم را سرنگون کند، ونتواند و یا نخواهد تهاجم کرده ویا از حمله‌ی هوایی استفاده کند و یا از حمله‌ی هوایی اسرائیل بر علیه ایران اتمی سود ببرد، تنها راه انتخاب تحدید خواهد بود.

هدف
- هدف استراتژی تحدید علیه ایران، ممانعت تهران از آسیب‌رساندن به منافع آمریکا در آسیای مرکزی و خاورمیانه است.
- از نظر نظامی، هدف، ممانعت از رفتار تهاجمی ایران است.
- از نظر دیپلماتیک، هدف ممانعت از به‌دست آوردن هم‌پیمان توسط ایران است.
- از نظر اقتصادی، هدف ضعیف نمودن ایران است.
- احتمال این وجود دارد که تحدید، بتواند ایران را از دست‌یابی به سلاح هسته‌ای منصرف کرده و یا حتی به سرنگونی حکومت آن دست یازد.
چارچوب زمانی
- تحدید ساده‌ترین چارچوب زمانی را دارد، چرا که به سرعت اجرا شده و تا پایان حکومت جمهوری اسلامی باقی می‌ماند.

نگاه کلان به این سیاست
‌- تحدید ممکن است ساده‌ترین گزینه باشد زیرا در 30 سال اخیر بر علیه جمهوری اسلامی، و در جنگ سرد بر علیه شوروی، و برعلیه کوبا و کره شمالی به کار رفته است.
- مانند تحدید علیه شوروی، تحدید علیه ایران به دنبال تضعیف آن است و توقع می‌رود ناکارآمدی نظام باعث نابودی خودش شود.

تحریم‌ها
‌- عملکرد کلیدی در تحدید، تحریم‌های قوی هستند.
- لیست تحریم‌های ممکن:
1- منع فروش‌های نظامی به ایران.
2- منع فروش تکنولوژی‌های سطح بالا به ایران.
3- تحریم سرمایه‌گذاری و تجارت با ایران.
4- محدود کردن سفرهای کارمندان ایرانی.
5- محدود کردن انتقال پول نقد به ایران.
6- محدودیت خرید و فروش نفت و گاز ایران.
- با توجه به این‌که آمریکا تمامی این تحریم‌ها را تاکنون به اجرا درآورده است، مشکل اصلی قبولاندن این تحریم‌ها علیه ایران به کشورهای دیگر همچون اروپا، روسیه، چین، آسیای شرقی و هند است.

الزامات دیپلماتیک
- آمریکا باید با کشورهای منطقه برای ایجاد و حفظ پایگاه‌های نظامی خود همکاری دیپلماتیک داشته باشد.

الزامات ضد چریکی
- ایران در جنگ نا متقارن توانایی منحصر به فردی دارد و آمریکا در مقابله با این موضوع محدودیت‌های گسترده‌ای دارد.

الزامات سیاسی
- گزینه‌ی محدود کردن ایران کار ساده‌ای نیست، و از سوی دیگر نیز همزیستی با ایران هسته‌ای امکان‌پذیر نیست. لذا گزینه-ی محدود سازی ایران نیازمند اقناع سیاسی مردم آمریکاست.


نتیجه

مهندسی سیاست یکپارچه‌ی ایران: تجمیع گزینه‌ها
- هیچکدام از سیاست‌ها در قبال ایران، حتی در صورت تعیین موفقیت توسط مقامات مسئول، شانس موفقیت بالایی را ندارند. هیچ گزینه‌ای تمامی منافع ملی آمریکا را با هزینه‌ی کم و حداقل ریسک تأمین نمی‌کند.
- به بیان دیگر، کلیه‌ی سیاست‌ها، پتانسیل بالایی در نقش‌آفرینی با یکدیگر را دارند.
- در واقع، مشکل ایران به قدری بزرگ است که، هر سیاست واقع‌مدارانه در قبال ایران حداقل باید از دو گزینه یا بیشتر تشکیل شده باشد.
- حکومت اُباما متوجه این واقعیت شده است.
- از این گذشته، تمامی این سناریوها می‌تواند به عنوان تهدیدات ضمنی در رویکرد اقناعی مطرح باشد، که در این صورت از به‌کارگیری هرکدامشان بهتر خواهد بود. به بیان دیگر، ایالات متحده می‌تواند عدم تمایل ایران بر سر مذاکرات را به عنوان سخت‌-تر شدن گزینه‌های خود اعلام کند، که در آن صورت گزینه‌ی نظامی مقبولیتی بیش از آن‌چه اکنون دارد پیدا خواهد کرد. استنباط بر این است که اگر تهران تمایل به سازش ندارد، پس خودش را در جنگی قرار داده‌است که تمایلش را ندارد. این تهدیدات قابلیت این را دارند که به عنوان جایگزین در سیاست ایالات متحده در قبال عدم پذیرش سازش از سوی ایران مطرح شده، همچنانکه اُباما مرتباً عدم دور کردن گزینه‌ی نظامی در تصمیم‌گیری را تکرار می‌کند.
- در صورت رد مذاکرات ایران در سیاست اقناعی، تمامی رویکردهای تغییر رژیم هم‌چنان، به عنوان روش‌های جذاب‌تر مطرح خواهند بود. و مطمئناً روش‌های تغییر رژیم، تبعات دیپلماتیک کمتری از سوی منطقه و دولت‌های اروپایی علیه آمریکا خواهد داشت.

تغییر رژیم
- اگرچه مطالعه‌ی هر سیاست در تلفیق با گزینه‌های دیگر کاری غیرعملی می‌نماید، اما در مطالعه‌ی تطبیقی و ارائه‌ی استراتژی‌های متفاوت همه‌جانبه‌ای که دولت اُباما بتواند در غالب آن گزینه‌های متفاوت را یکپارچه کند، سودمند خواهدبود. تغییر رژیم، استراتژی دیگری است که نقش بسیاری از متغیرها را در برخواهد گرفت.
- تاجایی‌که امکان بهره‌گیری از هر سه روش تغییر رژیم - انقلاب مخملین، شورش و کودتا - وجود دارد، دولت آمریکا پیگیری هر سه مورد با هم را در دستورکار خود قرار می‌دهد، تا شانس موفقیت بیشتر از پیگیری هر مورد به تنهایی باشد. انتخاب هر سه روش به دلیل اثر هم‌افزایی و سینرژی نیز بهتر خواهد بود. به علاوه، این فشار چند جانبه بر تهران، سبب خسته‌شدن توانایی‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم در روند تصمیم‌گیری شده، و احتمال انجام خطا را بیشتر کرده تا سایر روش‌ها موفق شوند.
- سیاست براندازنده‌ی حکومت ایران باید شامل طرح‌ تهاجم تمام عیار باشد تا بتواند در صورت بروز اتفاقات افراطی مورد استفاده قرار گیرد. مطمئناً در صورت شکست حمایت‌های آشکار و پنهان، در سیاست تغییر رژیم، رئیس‌جمهور باید آماده تنها راه حل باقیمانده یعنی تهاجم باشد.
- در نهایت باید اذعان داشت که کلیه‌ی راه‌های تغییر رژیم نیازمند موافقت دولت آمریکا هستند به جهت آن‌که در صورت مقابله به مثل ایران، بتوانند از پشیبانی نظامی (حداقل به صورت حمله‌ی هوایی) برخوردار باشند. انقلابات مردمی تنها زمانی به نتیجه می‌رسند که دولت‌ها نخواهند و یا نتوانند از نیروهای نظامی خود علیه مردم استفاده کنند، دفع شورش‌ها نیز نیاز به مداخله‌ی نظامی مستقیم دارد، چه در هنگام رخداد یک فاجعه، مانند آن‌چه در خلیج خوک‌ها رخ داد، و چه در هنگام نزدیک شدن به پیروزی نهایی، مانند افغانستان در سال 2001. کودتا نیز در اغلب اوقات نیاز به خنثی کردن واحدها و تأسیسات ویژه‌ای دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد تا گسترش یابند.
- به‌علاوه، تغییر رژیم نیازمند پیگیری همزمان با گزینه‌ی تحدید می‌باشد. در صورتی‌که آمریکا اقدام به براندازی حکومت ایران کند، شرارت ایران در خارج سبب گسترده شدن منازعه به بحران اقتصادی، سیاسی و نظامی می‌شود. ایالات متحده می‌خواهد با انکار ایران، به تهدید علیه همسایگانی دست بزند که به گروه‌های مخالف و شورش‌ها کمک می‌کنند. جریمه، بازدارندگی نظامی، انزوا و مبارزه‌ی اقتصادی عناصر کلیدی تحدید را به تصویر می‌کشند، تا به این عنوان بتوان، به سیاست تغییر رژیم کمک کنند.
- همان‌طور که در بخش‌های قبلی بیان شد، دلیل بسیار مهم یکپارچه کردن سیاست‌های متفاوت در قبال ایران، همان است که بتوان تغییرات را در صورت شکست یک یا چند گزینه پیش برد. توجه به پیامدهای غیرمنتظره سیاست جدید، بسیار حائز اهمیت است چرا که طبیعت چندگانه و دینامیک خاورمیانه مستعد پیآمدهای غیرمنتظره و تصادفی است. پیچیدگی و تناوب سیاست در قبال ایران، نتیجه‌ی بازه‌ی وسیع تغییرات و حساسیت بالای آن‌هاست.
- ظهور یک رهبر کاریزماتیک اپوزیسیون در ایران می‌تواند تمامی معادلات آمریکا در خصوص ایران را چینش مجدد کند. اما اگر ایران شکست خورده و یک نفر سربربیاورد و محبوبیت عامه یافته و برتری جوید، آنگاه تفکر آمریکایی با ظهور یک ماندلا، هاول، بولیوار و یا یک لخ ‌والسای ایران - کسی که بتواند وحدت اپوزیسیون ایرانی و اجماع توده را به وجود آورد، -تغییر شکل می‌یابد. اولا ظهور این مرد یا زن، می‌تواند گزینه‌ی تغییر رژیم را محتمل‌تر از زمان حال کند. (وما پشتیبانی آمریکا از انقلاب مردمی را در بروز حتمی یک رهبر رد نخواهیم کرد.) و دوم آن‌که برای ایالات متحده خوشایند نخواهد بود که به شخصی خیانت کند که توانسته است یک اپوزیسیون دموکراتیک را از طریق گالوانیزه کردن مردم سازماندهی کند. ممکن است دولت آمریکا متقاعد گردد با پشتیانی از شورش‌ها و حمله هوایی، ایران را تحت فشار قرار دهد تا از کشتن و زندانی کردن آن رهبر کاریزمایتک توسط ایران ممانعت به‌عمل آورد. و اگر ایران دست به چنین کاری بزند، آن‌گاه حمایت سیاسی داخلی آمریکا و حمایت دیپلماتیک بین‌المللی، برای سیاست‌های بیشتر تهاجمی آمریکا از جمله تهاجم زمینی فراهم می‌شود. و اگر این رهبر از ایالات متحده درخواست عدم تحریک قومیت‌ها و عدم حمله‌ی نظامی را بنماید تا این‌که تلاش‌هایش خراب نشود، آن‌گاه آمریکا قطعاً گزینه‌های تهاجمی را کنار خواهد گذاشت.
- آخرین نکته، برجستگی سیاست‌های ایران در میان کلیه‌ی مسائل پیش‌روی آمریکاست. واضح‌ترین موضوع این است که دولت اوباما در شرایطی باید تصمیم خود مبنی بر اولویت‌بندی در سیاست ایران را بگیرد که در میانه‌ی بدترین بحران اقتصادی در 80 سال اخیر قرار گرفته است. در این شرایط رقابتی بر سر مهمتر بودن، بین سیاست‌های مطرح شده در قبال ایران و نیازهای اقتصادی آمریکا صورت می‌گیرد.


کدام راه به سوی ایران؟
- یکپارچه کردن سیاست‌ها در قبال ایران، موضوعی بسیار پیچیده و مبهم است.
- نادیده انگاشتن ایران دیگر مانند گذشته یک راه واقع‌گرایانه نیست. ایران در یک بازه‌ی وسیع عمل می‌کند و موجبات نگرانی آمریکا را فراهم می‌کند و در این میان اهمیتی به سردرگمی آمریکا نمی‌دهد.
- و ما به دنبال زمانی هستیم که نه تنها ایران برای آمریکا سمی در خاورمیانه محسوب نشود که حتی دوست او باشد.