واقعا از زندگی یک معصوم چه میتوان دریافت کرد؟میزان دریافت هر انسان به چه بستگی دارد؟ظرفیت هرکس به چه اندازه است؟از تولد معصوم،شهادت یا رحلت معصوم چه می فهمم؟رحلت رسول خدا(ص)،شهادت امام مجتبی و شهادت امام رضا(علیهم السلام) را پشت سر گذاشتم.اما چه فهمیدم؟تاثیری بر زندگی،کارو...؟ در تاریخ است عده ای به دیدار امام رضا(ع) رفتند تا آن حضرت را ببینند آخر آنها خود را شیعه امام میدانستند(مثل من بیچاره)در روایت دیدم آن حضرت تا 60 روز(شهرین) آنها را به حضور نپذیرفتند.چرا؟هر چه در این مدت آمدند و رفتند فایده نکرد.تا بالاخره روزی آمدند و ناله هاشان بلند شد که مگر چه کرده ایم؟بالاخره امام بحضورشان پذیرفت و آنها گفتند : اگر ما را نمی پذیرفتید باید خانه و زندگی مان را میفروختیم و به دیار دیگری می رفتیم.بعد از همه حرفهاشان امام فرمودند:شما کیستید؟با تعجب زیاد جواب دادند اماما ما از شیعیان امام علی (ع) و شما هستیم.امام فرمودند:از شیعیان ما!اما از زندگی تان ،کار و کسبتان و ... میتوان فهمید از ما هستید؟نه .گفتند پس ما چه کنیم و کیستیم؟امام فرمودند:بگویید از محبان و دوستداران شما هستیم نه از شیعیان.چرا که شیعه در متن زندگی،رفتار و کردار باید نشان از شیعه داشته باشد.در پایان دل امام رضا(ع) رضا نشد و تک تک آنها را مورد تفقد قرار داد.و ادامه روایت

واقعا من چه کاره ام؟شیعه ،دوستدار.؟ حتی یقین دارم اگر نظر لطف امام به من نباشد محب هم نخواهم بود.جامعه ام چه؟ آیا میتوان باور کرد در جامعه شیعه اتفاقات اینچنینی بیفتد؟که در جامعه ما مرسوم است؟آیا جامعه شیعه باید گرفتاری های ما را داشته باشد؟نه

چه شده است بر احوال من؟در مرز بین اعتقاد و رفتار کدام را ترجیح می دهم؟آیا اعتقاد را بر مبنای رفتارم تنظیم می کنم؟یا رفتار را بر مبنای اعتقاد؟آنقدر در گناه غوطه ور شده ام که آرام آرام شیطان بر همه وجودم رسوخ کرده و رفتارم را آنچنان تغییر داده که بدون هیچ زحمتی اسلامم را بر مبنای اعمالم تنظیم می کنم و این درد بسیار کشنده ای است.چه کنم؟

در تاریخ مطالعه ای کردم در زمان همین ائمه معصومین چه مبارزاتی را ائمه با فرق مختلفی که بر همین اساس

اما مردم چه کرده اند تا جای که وقتی از ائمه درخواست هم داشتند عجیب و غریب بود.غلات از جمله فرقی بوده اند که بعد از شهادت امام حسین (ع) و خروج مختار بر اثر کج فهمی بوجود آمدند و تا زمان امامان صادقین و حتی بعد از آنها نیز بودند.در تصور اول حس کردم فقط آنها غلو می کرده و امام را در حد خدایی بالا برده اند.اما برایم جالب بود که آنها انسانهای بی مبالات،باری به هر جهت،اهل فسق و فجور،تارک امر به معروف و نهی از منکر،ظاهر بین و به تعبیری از نماز  و روزه به معنای واقعی به دور، مروج سرسخت اباحی گری،بی حیا و بی بند و بار ،تجویز ارتکاب معاصی،ازدواج با محارم و.....

در ابعاد عبادی،هیچ التزامی به تکالیف شرعی در آنان نبود،مگر ریا در نگاه مردم و انظار عمومی.بر این باور بودند به اظهار محبت به امام ،از ادای تکالیف کفایت می کندو پیامد این اعتقاد این بود که ارتکاب گناهان نیز بخشودنی بوده و چاره آن دوستی اهل بیت است.

امام صادق (ع) در روایتی می فرمایند: جوانان خود را از غالیان بر حذر داری تا ایشان را فاسد نکنند،زیرا غالیان بدترین آفریدگان خدایند،بزرگی خدا را کوچک می شمارند و برای بندگان خدا ادعای خدایی می کنند.به خدا سوگند غالیان بدتر از یهود و نصاری و مجوس و مشرکانند(فرهنگ فرق اسلامی .ص.344)

ازتفکر غالیان دیروز در امروز جامعه من همه اش وجود دارد جز غلو در مقام اهل بیت(ع).چرا؟  امروز من فقط دوستدار امامان باقی مانده ام و بس.

ادامه دارد....